ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

همسر

من ابتدا شوکه و با دامادمان درگیر شدم. او با ضربات کارد مرا هم به‌شدت زخمی کرد. من هم به آشپزخانه رفتم و یک چاقو برداشتم. به محض اینکه به حیاط خانه رسیدم، مقتول پاهایم را گرفت و مرا به زمین کوبید.
بعد از قتل به دنبال راهی برای بیرون‌بردن جنازه گشتم. در نهایت جسد را تکه‌تکه کردم و در چند کیسه گذاشتم. سپس آن را از خانه بیرون بردم و در صندوق عقب خودروام جا دادم و به بیابان‌های شهریار رفتم و جسد را در آنجا دفن کردم.
وقتی مینا را کشتم، تصمیم گرفتم که خودم را به پلیس معرفی کنم، اما دخترم با من بود. او را باید نزد کسی می‌گذاشتم، یاد خانواده‌ام و دختر بزرگترم افتادم تصمیم گرفتم به دزفول بروم و بچه را به خانواده‌ام تحویل دهم.
دخترم وارد اتاق شد و با دیدن جسد مادرش جیغ کشید. دستم را جلوی دهانش گذاشتم و او را به اتاق خودش بردم. وقتی دخترم را روی تخت گذاشتم، دیدم نفس نمی‌کشد.
وقتی با این شکست در زندگی روبه رو شدم نقشه‌ای برای انتقام کشیدم و او را به بهانه «آخرین دیدار» به ساختمانی در مشهد کشاندم و در یک فرصت مناسب اسید‌ها را روی او خالی کردم و ...
این رفتار‌ها به جایی رسید که دیگر نتوانستم تحمل کنم و او را با میله آهنی کشتم، سپس جسدش را داخل دست شویی منزل انداختم و با آتش زدن خانه از محل گریختم.
بررسی‌های اولیه تیم جنایی نشان می‌داد که زن 36 ساله عکاس سینما، تئاتر و تلویزیون و همسر 28 ساله‌اش کارگردان تلویزیون و تئاتراست و آثار درگیری روی بدنش دارد.
او می‌گفت: شب‌ها در خانه تنها است و اذیت می‌شود و از من می‌خواست که زودتر به‌خانه برگردم. صبح هم بدون اینکه با همسرم حرفی بزنم خانه را ترک کردم و از او خبری نداشتم تا اینکه به خانه برگشتم و جسدش را دیدم.
ما تنها بودیم روی تخت خوابیده بود که کابل برق را به او وصل کردم و او را کشتم بعد از کشتن المیرا می‌خواستم خودکشی کنم، اما ترسیدم و پشیمان شدم. خانه را هم آتش زدم تا سرنخ‌ها را از بین ببرم. بعد خودم به پارکینگ رفتم تا کسی به من شک نکند.
پیشخوان