ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

همسر

ضمن اینکه صاحبکار شوهرم همیشه او را اضافه‌کار نگه می‌داشت و حقش را نمی‌داد. شوهرم هم چیزی نمی‌گفت. من مجبور شدم خودم بروم و حق شوهرم را بگیرم. ضربه را هم به صورت مرد شاکی زدم و قصدم کور‌کردن او نبود.
براساس گزارش‌ها قاتلی که همسر برادر خود را به قتل رسانده بود، در اتوبوسی در شهرک فاطمیه قم در محاصره نیرو‌های ویژه پلیس قرار گرفت.
چون همسرم اعتیاد داشت از خانه او سرقت کرد. وقتی از این موضوع با خبر شدم با همسرم سمیه دعوا کردم و او هم خانه را ترک کرد. بعد از آن نیز خبری از سمیه ندارم.
او مردی رفیق باز و بیکار بود که مرا با دعوا و اصرار مجبور می‌کرد تا در سرقت‌ها با او همکاری کنم که پلیس به ما مشکوک نشود!
بعد از چند دقیقه هم آن زن آمد و خواهرش را برد. آن اطراف مردی کمی دورتر ایستاده بود و خیلی مشکوک نگاه می‌کرد. من قیافه آن مرد را به یاد ندارم، اما مطمئنم که داشت زن جوان را می‌پایید.
آنجا بود که با چاقو چند ضربه به او زدم. مقتول قصد فرار داشت که دوستم هم با چاقو چند ضربه زد. وقتی مقتول روی زمین افتاد، با سیاوش فرار کردیم.
من خیلی دستپاچه شدم؛ کنترلم را از دست دادم و یک ضربه به او زدم تا ساکتش کنم و از قضا ضربه به گردنش برخورد کرد و باعث مرگ این زن شد.
شبی هم که باهم به باغ رفتیم حال خوبی نداشت و حتی در میان راه از من جدا شد و دوباره به خانه برگشت. شب حادثه فکر می‌کردم قهر کرده و به خانه آمده است.
من و برادرم هم در پذیرایی خوابیدیم. نزدیک صبح بود به اتاق خواب رفتم که متوجه شدم امیرحسین خودش را از پنجره به حیاط پرت کرده است. من و فرهاد بلافاصله به حیاط رفتیم و جسد او را به داخل آپارتمان آوردیم و از خانه خارج شدیم.
من در حال عبور از پیاده رو بودم که مرد جوان را دیدم. او قصد عبور از عرض خیابان را داشت. خودرویی در چند متری او پارک بود، اما به محض اینکه شهاب پایش را در خیابان گذاشت، راننده خودرو را روشن کرد و با سرعت تمام به او زد و از آنجا متواری شد.
پیشخوان