کمال-گرایی

زمانی که هوش احساسی برای اولین بار به عموم مردم معرفی شد، به عنوان یک حلقه ی گم شده در یک یافته ی عجیب به شمار می رفت؛ افرادی که IQ متوسطی داشتند در مقایسه با افرادی که میزان IQ آنها بالاتر از 70 درصد بود، عملکرد بهتری داشتند

برخی افراد با این خصیصه متولد می شوند؛ اما برخی دیگر باید برای به دست آوردن آن تلاش کنند. عزت نفس درواقع احساسی است که نسبت به خود دارید که توسط افکار شما تعیین می شود؛ عزت نفس توسط ارزیابی هایی که بر مبنای برداشت هایی که از خودتان دارید، شکل می گیرد.

همه ی ما می دانیم سخت کوشی و استقامت، لازمه ی رسیدن به موفقیت است. اما یک فاکتور دیگر نیز وجود دارد که اغلب نادیده گرفته می شود. قدرت روانی و احساسی. این خصیصه نیز همانند دیگر خصایص، برای برخی از افراد آسان تر است؛ اما این بدان معنا نیست که برای سایر افراد، دست نیافتنی خواهد بود. با کمی تمرین می توان به این مهم دست یافت.

بنا بر تحقیقاتی که کمپانی TalentSmart روی بیش از یک میلیون نفر انجام داده، مشخص شد که بهترین عملکردها در میان کسانی که بالاترین بازده و بهره وری را دارند، توسط آن هایی که هوش احساسی بالایی دارند، ارائه می شود. نشانه و مشخصه ی هوش احساسی، کنترل شخصی است؛ مهارتی که با حفظ تمرکز شما روی موضوعات اصلی، سطوح بالایی از بهره وری را به وجود می آورد.

همه ی افراد در زندگی شکست می خورند؛ و این شکست می تواند یک تجربه ی سخت باشد. تنها چیزی که افراد موفق را از دیگران متمایز می کند، عکس العمل و رفتارهای آنها نسبت به هر شکست و عواقب بعد از آن است.

اگر فرد جوانی هستید، راه اندازی یک کسب و کار جدید و یا شروع دوره ی حرفه ای در زمینه ی فعالیتی شما می تواند کمی دلهره آور باشد. شما باید دانش عرصه ی کسب و کار را از دانشگاه، کتاب ها و یا تجربه های عملی از منابع آنلاین آموخته باشید، اما میان درک مولفه های اساسی کسب و کار روی کاغذ و به دست آوردن دانش و خرد از طریق کسب تجربه، تفاوت زیادی نهفته است.

یکی از داستان های هانس کریستین اندرسون به نام کفش قرمز، ماجرای جالبی را از دختری نقل می کند که عاشق یک جفت کفش قرمز شده است

گاهی اوقات به نظر می رسد تعداد وظایفی که در لیست کارهای روزانه ی ما قرار دارد، به اندازه ایست که شاید هرگز نتوانیم آنها را به سرانجام برسانیم

گاهی اوقات به نظر می رسد تعداد وظایفی که در لیست کارهای روزانه ی ما قرار دارد، به اندازه ایست که شاید هرگز نتوانیم آنها را به سرانجام برسانیم

گاهی اوقات به نظر می رسد تعداد وظایفی که در لیست کارهای روزانه ی ما قرار دارد، به اندازه ایست که شاید هرگز نتوانیم آنها را به سرانجام برسانیم