با مرگ تدریجی تالابها و دریاچهها رو به رو هستیم. در شرایط فعلی مهم ترین کاری که میتوان انجام داد، چیست؟
تالابها و دریاچهها در کشور وضعیت خوبی ندارند. مانند دریاچه بزرگ ارومیه که یکی از دریاچه بزرگ دنیا است یا تالابهای هورالعظیم و انزلی که همگی رو به خشکی پیش میروند. حتی برخی دریاچهها و تالابها هم مرز بحران را رد کردهاند. این در حالی است که ایران جزو یکی از کشورهای بود که در حوزه نگهداری تالابها و دریاچهها در دنیا نقش ویژه و برجستهای داشت. آنچنان که ایران کنوانسیون بینالمللی رامسر را پایهگذاری کرد. منتها در دهههای اخیر برخی عوامل دست به دست هم داده که شرایط خوبی برای دریاچهها و تالاب ایران متصور نیست. گرچه برنامههایی در حال انجام است، اما واقعا کافی نیست. موضوع خشکی دریاچهها و تالابها چند علت عمده دارد.
سدسازی بیرویه و توسعه اراضی کشاورزی بدون برنامهریزی از جمله اقدامات نادرستی که موجب شده تالابها و دریاچهها خشک شوند. همچنین توسعه صنایع در کنار عرصههای آبی و برداشت بیرویه از چاههای کشاورزی نیز به خشکی تالابها و دریاچهها دامن زده است. از سوی دیگر، بحث حقابهها مطرح است که باید به تالابها بدهند، اما این امر به درستی اتفاق نمیافتد. وقتی حقابه داده نشود تالابها خشک خواهند شد. این در حالی است که باید چیزی را جایگزین اقتصاد مناطق کرد، چون اقتصاد برخی مناطق براساس کشاورزی تعریف شده است.
اگر غیر این باشد تک تک تالابها به مرور زمان خشک میشوند و تبعات سختی خواهند داشت، به گونهای که هزینههای هنگفتی را باید بپردازیم. با این حال باید از مدیریت و برنامهریزی بهتر و از روشهای جدیدتری استفاده کنیم. خشکی تالابها و دریاچهها در دنیا اتفاق افتاده، اما به شیوهها و فناوری جدید و به روز جلویش را میگیرند. البته به کارگیری شیوههای نوین نیازمند اعتبارات و بودجه است که باید تامین شود، چون مسائل زیست محیطی شوخیبردار نیست.
خشک شدن تالابها مهاجرت مردم را به دنبال دارد، برای این مهم چه تدابیری در دستور کار قرار گرفته است؟
بنده برنامه خاصی را تا به امروز برای این موضوع ندیدهام. ما به دنبال آتشسوزی تالاب هوراعظیم و شدت یافتن ریزگردها در خوزستان با پدیده آلودگی هوا، بیماریهای ناشی از آن و حتی مهاجرت رو به رو هستیم که البته مساله مهاجرت تنها مختص مشکلات این تالاب نیست و تالابهای دیگر نیز ممکن است که به مساله مهاجرت دامن بزنند. با این حال خشکی تالابها و دریاچهها فقط سلامت مردم منطقه را تهدید نمیکند. برای مثال اگر خدایینکرده وضعیت دریاچه ارومیه به حالت اضطرار برسد؛ امکان دارد از شمال غرب تا اواسط کشور تحت تاثیر قرار گیرند. این در حالی است که ریزگردهای ناشی از تالابهای خشک شده سایر کشورها مانند عراق به داخل کشور میآیند.
اگر میزان ریزگردها به حد بالا برسد، امراضی به وجود میآید که موجب میشود، این مناطق خالی از سکنه شوند و مهاجرت به استانها و شهرهای اطراف رخ دهد، به گونهای که تبعات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به دنبال دارد و ترکیب جمعیت را به هم میزند. در واقع اگر بخشی از کشور خالی از سکنه شود، مسائل امنیتی نیز پیش میآید. آن گاه باید کشور هزینه زیادی را برای جبران این مساله بپردازد. در حال حاضر باید برنامه جدیتری را پیش بگیریم. بخشی مربوط به مدیریت صحیح است.
بخشی بحث اعتباراتی است که بارها به آن پرداخته شده تا تالابها را از خشک شدن حفظ و آب دریاچهها را تثبیت کند. با وجود این، اکنون اکوسیستم منطقه به هم ریخته و خطرات زیست محیطی مردم منطقه و کشور را تهدید میکند. البته اکنون در دریاچه ارومیه کارهای خوبی انجام شده است. دولت نسبت به بحث انتقال آب اهتمام دارد و از جاهای دیگر انتقال آب به دریاچه ارومیه با سرعت انجام میشود. آنچنان که چند فاز هم برای انتقال آب تعریف شده است. با این حال چارهای نداریم، جز اینکه با برنامهریزی جدیتر و تامین اعتبارات کافی به مساله خشکی دریاچهها و تالابها ورود کنیم، وگرنه دچار صدمات جبرانناپذیری در این حوزه خواهیم شد که جبرانش برای کشور بسیار سنگین است. بنده فکر میکنم باید بیشتر از پیش برای مقابله با خشکی تالابها و دریاچهها تدبیر کرد. گرچه اکنون هم خیلی دیر شده است.
البته در حوزه سازمان حفاظت محیط زیست اقدامات ارزشمندی انجام میشود، اما با شدت مشکلات حادث شده در حوزه خشکسالی و از بین رفتن تالابها و دریاچهها باید گفت که اقدامات کافی نیست و باید با سرعت بیشتری این مسائل را پیگیری کنیم.اعلام شده که خلیج گرگان تا هشت سال دیگه خشک میشود. از سوی دیگر، چندی پیش هم همایون خوشروان، رئیس گروه پژوهشی مدیریت محیط زیست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و عضو کمیته ملی نجات خلیج گرگان گفت که با گذشت دو سال از تشکیل این کمیته هنوز اقدام مفیدی برای نجات و احیای خلیج صورت نگرفته و فقط زمان و بودجه از دست دادهایم، در حالی که دولتهای کشورهای اطراف دریای خزر کارهای مقتدرانهای را برای نجات این محیطهای ارزشمند انجام میدهند.
از دیدگاه شما علت این کم کاریها چیست؟
در ابتدا باید بگویم که مشکلات تمام تالابها مشابه هم است چیزی که مشخص است، نبود مدیریت صحیح و برنامهریزی دقیق است. در واقع یک شبه که تالابها و دریاچهها خشک نمیشوند، بلکه یک روندی داشته که بارها کارشناسان زیست محیطی به آن هشدار داده و گفته اند که اتفاقات بدی پیشرویمان است. در مورد خلیج گرگان هم همینطور. بالاخره زنگ خطر آن به صدا درآمد. متاسفانه تاکنون برنامه درستی صورت نگرفته تا جلوی خشکی خلیج گرگان گرفته شود. در مقاطعی بحث اعتبارات مطرح بود.
با این حال اکنون وضعیت خلیج گرگان اضطراری است و اگر خشکسالی اتفاق بیفتد؛ مشکلاتی ایجاد میشود که کشور را درگیر میکند. باید بتوانیم مدت خشک شدن این خلیج را طولانی و ترمیم کنیم. از سوی دیگر، دولتهای کشورهای اطراف دریای خزر برای نجات خلیج گرگان فعالند، چون میدانند که تبعات زیست محیطی آن وارد کشور خودشان میشود. آنها به فکر هستند که مانع تبعات خشکی این خلیج شوند، اما کشور ما کم کاری میکند.
با ضعف دیپلماسی آب در کشور رو به رو هستیم. این در حالی است که چنین رویکردی میتواند از بحران آبی در ایران جلوگیری کند. دیدگاه شما در این باره چگونه است؟
قطعا همانطور است. مساله آب خیلی مهم و حیاتی است. اتفاقا از دهههای قبل کارشناسان زیادی بحث مناقشات آینده منطقه خاورمیانه در مورد آب را مطرح کردند و مقالات بسیاری نوشته شد. امروزه هم شاخهای در دانشگاه به بحث دیپلماسی آب در علوم سیاسی توجه میکند، چرا که باید بتوان مشکل آب را از طریق دیپلماتیک حل کرد، چون شرایط اقلیمی دنیا در حال تغییر است، با افزایش خشکی و دمای زمین مواجه هستیم و کمبود آب در برخی مناطق خاورمیانه که خشک و نیمه خشک است، بروز پیدا میکند.
با وجود این، بسیاری از رودخانهها از یک کشور سرچشمه میگیرند و ممکن است مقصدش چند کشور را در بربگیرد و از آنجایی که به مرور زمان شرایط بیآبی حادث میشود؛ کشور مبدا میتواند سدسازی کند تا آب کمتری به کشورهای دیگر وارد شود. از این رو تاکنون مناقشات زیادی ایجاد شده است. در گذشته هم ایران و افغانستان مشکلاتی را در حوزه آب داشتند. باید وزارت امور خارجه دیپلماسی آب را فعال کند. باید از الان به فکر باشیم تا به صورت تعاملی و گفتوگوی سازنده ذخیره آبی درستی ایجاد و به مسائل حوزه آب ورود پیدا کنیم.
تاکنون در مورد انتقال آب از شمال و جنوب کشور به مناطق کم آب و بی آب چه اقداماتی صورت گرفته است؟
انتقال آب به صورت کامل اتفاق نیفتاده و تنها در حد طرح است. حالا شاید در قسمتهایی انجام شده باشد، اما نیازمند بودجه خوبی است که ما بتوانیم آب را کنترل و مهار کرده و به استانهای کم آب و بی آب بیاوریم. گرچه در جنوب و حتی شمال کشور آب شیرینکنهایی را در شهرهای همجوار داشتهایم، اما اینکه آب به مناطق کم آب و بی آب انتقال داده شود، هنوز به صورت جدی حادث نشده است.