انتقال آب و سدسازی روی سرشاخههای کارون، قصه امروز نیست بلکه سالهاست این پروژهها در سکوت مسئولان اجرا میشوند
در کوهرنگ 3 درحدود 60 هزار هکتار از حوزه کارون جدا شده و به حوزه زاینده رود اضافه شد؛ این کاهش آب تاثیرات مخربی بر کارون گذاشته است
در آن زمان قرار بود 800 میلیون متر مکعب آب را از بهشتآباد به اصفهان، یزد و کرمان انتقال دهند اما اجرای این پروژه با خشکسالی در کشور همزمان شد اداره آب منطقهای چهار محال و بختیاری برآوردی انجام داده و اعلام کرده که ظرفیت بهشتآباد کمتر از 240 میلیون متر مکعب است.
به گزارش به نقل از قانون ،کوهرنگ؛ همچون جواهری بر بام این سرزمین با چشمهها، رودخانهها در مخمل سبز ایران (زاگرس) میدرخشید اما این روزها کمفروغ شده است، بیابانهایی با ترکهای عمیق همانند کویر، آنچنان جای چشمهها و رودخانههای خروشان را گرفتهاند که گویی هیچگاه کوهرنگ به سرزمین چشمه مشهور نبوده است. بیش از نیم قرن است که تن کوهرنگ زخمی پروژههای انتقال آب و سدسازی شده است. 60 سال گذشته، نخستین کلنگ انتقال آب در کوهرنگ به زمین زده شد، آن زمان تصور آنکه چند دهه بعد کوهرنگ با خشکسالی دست و پنجه نرم کند؛ بسیار سخت و شاید غیرممکن بود اما هماکنون عطش کوهرنگ، دل هر دوستدار ایران را بهدرد آورده است.
بحران آبی و خشکسالی، امنیت ملی کشور را نشانه رفته است. درگیری کشاورزان اصفهانی در ورزنه با نیروهای انتظامی و اعتراض و درگیری مردم خوزستان بهدلیل کمبود آب شرب با نیروهای نظامی، گواه روشنی بر این مساله است.
در روزگاری که حال محیط زیست کشور ناخوش است و هر روز اخبار ناگواری از خشکسالی در کشور منتشر میشود؛ عملکرد مسئولان نیز بر این اخبار ناگوار دامن میزند و اوضاع را وخیمتر میکند. چندی پیش وزیر نیرو، از طرحهای سازگارى ایران با کمآبى سخن گفته بود. رییس سازمان حفاظت محیط زیست نیز از بحران آبی که تمدن چند هزار ساله ایران زمین را خطر میاندازد، گفته بود. وزیر نیرو و رییس سازمان حفاظت محیط زیست هر دو از بحران آبی پیش روی ایران ابراز نگرانی کرده بودند.
اما بهنظر میرسد این دو مسئول کشوری تنها به ابراز نگرانی بسنده کردهاند و در عمل همان شیوه گذشته را در پیش گرفتهاند. براساس استانداردهای جهانی هر کشوری که بیش از 40 درصد منابع آب تجدیدشونده را استفاده کند، وارد بحران آب میشود، در حالی که در ایران حدود 72 درصد از منابع آب تجدید شونده مورد استفاده قرار میگیرد. در قوانین و برنامه چهارم و پنجم توسعه حکم شده که وزارت نیرو باید میزان آب از دسترفته در آبهای زیرزمینی را تا حداکثر 25درصد احیا کند و برگرداند، اما وزارت نیرو تنها به اجرای کارهای سختافزاری مثل سدسازی علاقهمند است، نکته جالب توجه اینجاست که سدسازی تکنولوژی منسوخشدهای است که یکی از دلایل اصلی کاهش منابع آبی و بحران آب در دنیا شناخته شده است. تکنولوژیای که رضا اردکانیان بهعنوان وزیر نیرو همچنان بهدنبال اجرای آن است. یک بام و دو هوای عیسی کلانتری، رییس سازمان حفاظت محیط زیست نیز تمام شدنی نیست، او در مصاحبهای از اتمام منابع آبی تا 50 سال آینده خبر داده بود. این درحالی است که در یک سال مدیریت او بر پردیسان، با تعداد بسیاری از پروژههای ضد محیط زیستی موافقت شده است.
خبری که هفته گذشته موجب شوک جامعه محیط زیست کشور شد، تخصیص 34 میلیارد تومان بودجه توسط استانداری اصفهان به سدکوهرنگ 3 بود. سال 95 بود که اعتراضهای گستردهای به این پروژه بهدلیل بحران آبی و خشکسالی صورت گرفت؛ پس از این اعتراضها مسئولان قوه قضاییه و سازمان محیط زیست به پرونده ورود کردند و در آن زمان اداره کل محیط زیست استان چهار محال و بختیاری بهدلیل عدم اجرای تعهدات وزارت نیرو در قبال این پروژه، مجوز آن را باطل اعلام کرد اما هماکنون پس از گذشت دو سال خبرهایی از اختصاص اعتبار برای احداث سد کوهرنگ3 بهگوش میرسد.
سریال تکراری سدهای کوهرنگ
انتقال آب و سدسازی روی سرشاخههای کارون در چهار محال و بختیاری، قصه امروز نیست بلکه سالهاست این پروژهها در سکوت مسئولان اجرا میشوند و تیشه به ریشه محیط زیست کشور زدهاند. هومان خاکپور، فعال محیط زیست به «قانون» درباره تاریخچه پروژههای انتقال آب و سدسازی در استان چهارمحال بختیاری میگوید:« زردکوه یکی از مهمترین رشتهکوههای منطقه زاگرس است که اهمیت آن در تولید حجم بالای آب است. در شرایط نرمال، بارندگی کوهرنگ 1400میلیمتر در سال بوده است. این منطقه دارای یخچالهای برفی طبیعی بوده و آب در تمام فصلهای سال در آن جریان دارد اما آب کوهرنگ بهصورت طبیعی به دو حوزه آبریز کارون و زاینده رود وارد میشود؛ البته بخش بزرگی از آن به کارون اختصاص داشته است. سهم زایندهرود حدود 800 میلیون متر مکعب آب در سال بود. و سهم کارون نیز 5 میلیارد متر مکعت بود.
اما در حدود 60 سال گذشته انتقال آب از زردکوه به زاینده رود آغاز شد. نخستین پروژه انتقال آب با هدف تامین آب شرب و بخش کشاروزی بهنام کوهرنگ یک اجرا شد. به دنبال آن در دهه 60 کوهرنگ 2 با هدف تامین آب صنایع آببری همانند فولاد و توسعه کشاورزی اجرا شد. تونل سوم کوهرنگ در سال 75 آغاز شد و در حال حاضر تونل آن تکمیل شده است و در مرحله ساخت سد قرار دارد. باید سد ساخته شود تا آب را به داخل تونل هدایت و انتقال دهد اما سد کوهرنگ3 نیز تاکنون بهدلیل کمبود اعتبار و اعتراضهای مدنی ساخته نشده است اما هماکنون جلوی رودخانه را بستهاند و از طریق پمپاژ، آب را به داخل تونل انتقال میدهند».
بهشتآبادی که جهنم شد!
یکی از این پروژههای انتقال آب، بهشتآباد از چهارمحالوبختیاری به اصفهان است؛ پروژهای که در مقطعی سازمان محیط زیست خبر توقف آن را داده بود اما بهشتآباد همچنان در حال اجر است.خاکپور در اینباره میگوید:«رودخانه بهشتآباد یکی از سرشاخههای اصلی زردکوه است که وارد دریاچه سد کارون چهار میشود. پروژه بهشتآباد براساس آمار بارندگی در ترسالی برنامهریزی شده بود. در آن زمان قرار بود 800 میلیون متر مکعب آب را از بهشتآباد به اصفهان، یزد و کرمان انتقال دهند اما اجرای این پروژه با خشکسالی در کشور همزمان شد. وزارت نیرو متوجه شد که این ظرفیتها برای دوره ترسالی بوده و در حال حاضر چنین آبی در بهشتآباد وجود ندارد؛ به همین دلیل این ظرفیتها بازنگری شد و براساس آمار جدید باید 580 میلیون متر مکعب آب از این رودخانه انتقال یابد.
در این تقسیمبندی در حدو 180 میلیون متر مکعب برای کرمان و 150 میلیون متر مکعب برای یزد و باقی مانده برای اصفهان در نظر گرفته شده بود. نکته قابل توجه اینجاست که اداره آب منطقهای چهارمحال و بختیاری برآوردی انجام داده و اعلام کرده است که ظرفیت بهشتآباد کمتر از 240 میلیون متر مکعب است. به همین دلیل اختصاص چنین آبی غیر ممکن است».
توهم آبی در اصفهان، خشکسالی در کوهرنگ
هنگامیکه از بحران آبی و خشکسالی سخن میگوییم، ناخودآگاه بهیاد فلات مرکزی ایران میافتیم. فلات مرکزی ایران تشنه است و عطشی تمامنشدنی برای بلعیدن آب سرشاخههای کارون دارد. هرچه خواسته در این سالها به او آب دادهاند، یک روز کوهرنگ دو و روز دیگر کوهرنگ 3 و چندین پروژه دیگر. براساس آمار درگذشته حجم آب در رودخانه کارون 20 میلیارد مترمکعب بوده اما در سالهای اخیر به 14 میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است. در این سالها پروژههای انتقال آب بسیاری برای اصفهان اجرا شده است. یکی از این پروژهها تونل انتقال آب گلاب بود. پروژهای که مسئولان اصفهان در آن زمان مدعی تامین نیاز آبی جمعیت اصفهان بزرگ برای پنج میلیون نفر تا افق 1420 بودند. هنگامیکه بحث آب شرب مطرح میشود، این توجیه منطقی است ولی وقتی پروژه بهشتآباد را به بهانه آب شرب اجرا میکنند و آنگاه پروژههای دیگری در قالب انتقال یک میلیارد متر مکعب آب به اصفهان را در فریدن اصفهان از سرشاخههای دز اجرا میکنند، صورت مساله فرق میکند.
رودخانه دز از لرستان سرچشمه میگیرد و پس از عبور از منطقهای که در مرز اصفهان و چهارمحال و بختیاری قرار دارد، وارد کارون بزرگ در خوزستان میشود. یعنی بخشهایی از حوضه آبریز این رودخانه در لرستان، اصفهان و چهارمحال قرار دارد. تمامی این پروژهها بهبهانه انتقال آب شرب رخ میدهد؛ اغلب هنگامی که پروژههای انتقال آب را تعریف میکنند، یک درصد ناچیزی به عنوان مثال پنج درصد را برای آب شرب اختصاص میدهند؛ چراکه آنها نمیخواهند مخالف سیاست دولت یعنی اجرای تنها پروژههای انتقال آب شرب حرکت کنند.
مسالهای که باید به آن توجه کرد، توسعه صنایع آببری مانند فولادی و کشاورزی در فلات مرکزی ایران است. توسعهای که تنها توهم آب در این استان بهوجود آورده است. استان اصفهان بهدلیل توسعه صنایعی مانند فولاد، رتبه بالایی در تولید ناخالصملی در کشور دارد که همین مساله موجب افزایش نرخ مهاجرت به این استان شده است. فرونشست زمین در مناطقی که صنایع مستقر شدهاند و توسعه بخشکشاورزی، یکی از پیامدهای منفی این توسعه صنعت است. حال سوال اینجاست که چرا تاکنون دولت فریبکاریکرده و به بهانه شرب این همه پروژه برای توسعه صنایع تعریف کرده است. تامین آب شرب را میتوان تنها با یکی از این پروژهها برای همیشه حل کرد. خاکپور در ادامه با تاکید بر اینکه درحدود 800 میلیون متر مکعب آب به اصفهان انتقال داده میشود، بیان میکند:« هماکنون ظرفیت زاینده رود دو برابر شده است اما در عمل میبینیم که زایندهرود حتی آب ندارد و گاوخونی به مرحله بحران رسیده و هر روز مساحت بیشتری از آن خشک میشود. این مساله ناشی از ایجاد توهم آبی در فلات مرکزی است.
هنگامیکه با گسترش کشاورزی مواجه شدند کوهرنگ یک اجرا شداما همزمان با کوهرنگ یک طرحهای کشاورزی و صنایع کلید خورد، یعنی پیش از آنکه کوهرنگ یک به اتمام برسد؛ این طرحهای شروع شدند. با اجرای این پروژهها نهتنها مشکل شرب و کشاورزی حل نشد بلکه بهدلیل بارگذاری جدید مشکلات بیشتر شد. با احداث تونل کوهرنگ 2؛ صنایع در اصفهان مستقر شدند. هماکنون که کوهرنگ 3 درحال اجراست، به اندازهای بارگذاری جدید در بخش صنایع و کشاورزی انجام شده که این پروژه نیز به اعتقاد من پاسخگوی این توسعه نخواهد بود. هنوز مسئولان دچار بحران مدیریت در منابع آبی هستند و از مشکلات بهوجود آمده درس عبرت نگرفتهاند و همچنان شاهد افتتاح یا کلنگزنی طرحهای توسعه صنایع آببری همانند فولاد در اصفهان هستیم. انتقال آب نهتنها به حوزه مبدأ خسارت وارد میکند بلکه در حوزه مقصد نیز خسارتهای جبرانناپذیری وارد میکند. توسعه ناپایداری را شکل میدهد که ممکن است در کوتاه مدت مشکلی را حل کند اما در دراز مدت مشکلات بیشتر میشود».
انتقال آب به اصفهان؛ تیر خلاص بر کارون
تمامی این پروژهها به نابودی کارون بزرگ و درنهایت نابودی خوزستان ختم میشود.براساس آمار منتشرشده دولت در خوزستان، پهناهای آبی خوزستان به یکسوم رسیده است؛ در حال حاضر کانون تولید گرد و غبار تنها تالابهای خشکشده نیستند. در حدود دو میلیون هکتار از اراضی کشاورزی که به دلیل کاهش منابع آبی بایر شدهاند، تبدیل به کانون تولید گرد و غبار شدهاند. هنگامیکه پروژههای سدسازی و انتقال آب از سرشاخههای کارون اجرا میشد، هیچگاه مسئولان تصور نمیکردند اجرای این پروژهها از خوزستان، از بهشت ایرانزمین جهنمی بسازد که زندگی در آن برای ساکنانش غیرممکن باشد.خاکپور درباره پروژه کوهرنگ 3 میگوید:« در کوهرنگ 3 درحدود 60 هزار هکتار از حوزه کارون جدا شده و به حوزه زایندهرود اضافه شد. این کاهش آب تاثیرات مخربی در حوزه مبدأ و در پاییندست بر کارون و خوزستان گذاشته است.
براساس آمار ترسالی 27 میلیارد مکعب آب در کارون جریان داشته اما در این دوره خشکسالی به یکسوم یعنی 9 میلیارد متر مکعب کاهش یافته است. بیشک بخش بزرگی از آن به مدیریت غلط در طول مسیر کارون باز میگردد. در منطقه بهمن شیر و اروندرود آب برگشته است و نخلستانها خشکیدهاند. چندی پیش برگشت آب شور، بحران آب شرب در خوزستان را به وجود آورد. به همین دلیل سد معکوس احداث میشود تا آب از خلیج فارس وارد کاورن نشود و مشکل شوری آب شرب حل شود. ما زمانی میتوانیم به پایداری سیستم کارون دست یابیم که در منطقه اهواز 240 متر مکعب آب جریان داشته باشد تا ورودی آب کارون به خلیج فارس 60 متر مکعب برسد و آب شور به کارون باز نگردداما هماکنون این میزان به یک چهارم رسیده و موجب بازگشت آب شور خلیج فارس به کارون شده است. مساله دیگراین است که گر آبی از این بارگذاریهای جدید و انتقال آب در شرایط خشکسالی نجات یافته و جریان یابد، بدون تردید بخش بزرگی از آن در پشت سدهای کاورن تبخیر میشود».
مجوزی که باطل شده بود
خاکپور با اشاره به اینکه سد کوهرنگ 3 روی رودخانه بیرگان اجرا میشود، میگوید:« درصورت اجرای این پروژه اکوسیستم این رودخانه نابود میشود. همچنین حقابه مزارع کشاورزی در پاییندست رودخانه از بین میرود که این مساله تنشهای اجتماعی و مشکلات امنیتی را بهدنبال خواهد داشت اما مسالهای که کمتر به آن توجه شده، بحث ابطال مجوز این پروژه است. مجوز این تونل و سد 20 سال گذشته توسط سازمان محیط زیست صادر شد اما شرایط بیستگانهای را برای آن در نظر گرفتند که اگر وزارت نیرو به تعهدات خود درخصوص این شرایط عمل نکند؛ طبق قانون مجوز باطل شود. سال 95 اعتراضهایی درباره پروژه سد کوهرنگ 3 شکل گرفت و استعلامی نیز از سوی اداره محیط زیست استان انجام شد. پس از بررسیها اداره محیط زیست بهصورت رسمی اعلام کرد که وزارت نیرو به تعهدات خود عمل نکرده و مجوز باطل است. این مساله توسط مسئولان استان پیگیری شد و موضوع به سازمان محیط زیست ارجاع داده شد اما متاسفانه جلوی کار گرفته نشده و هچنان ادامه دارد».
خشکسالی در سرزمین چشمهها
تونل سوم کوهرنگ در 120 کیلومتری جنوب شرقی شهرکرد در استان چهار محال و بختیاری به منظور انتقال آب از رودخانه کوهرنگ جهت تامین قسمتی از کمبود آب منطقه مرکزی ایران برای مصارف شرب، صنعت، کشاورزی و افزایش حجم آب تنظیم شده است.به گزارش کوهرنگ خبر، « سد زاینده رود اصفهان با استفاده از سد مخزنی کوهرنگ 3 در حال احداث است، این پروژه از سال 73 آغاز و اکنون پس از 23 سال مراحل پایانی خود را طی میکند، این تونل از نظر ساختاری در منطقه زاگرس مرتفع واقع شده است و در مسیر 23 کیلومتری خود از سازندهای مختلف زمین شناسی و گسل های متعدد عبور میکند.
بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی و میزان بارش سالانه باعث ایجاد شرایط مناسب برای به وجود آمدن اشکال کارستی در منطقه شده است. برای مقابله با هجوم آب از محیط های کارستی به درون تونل در حین حفاری، از میان روشهای موجود برای آببندی از روش تزریق سیمان به همراه مصالح پرکننده استفاده شد. این مساله نه تنها احتمال تغییر مسیر آبهای زیرزمینی را به دنبال دارد، حتی میتواند در دراز مدت باعث مسدود شدن این آب راهها و در نتیجه خشک شدن چشمههایی شود که آب چندین رودخانه مهم کشور( کارون ، زاینده رود و ... ) را تامین میکنند».
خشک شدن 54 چشمه بر اثر تونل بهشت آباد
قاسم سلیمانی دشتکی، استاندار سابق استان چهارمحالو بختیاری درباره طول بهشت آباد میگوید:« حذف تونل 67 کیلومتری بهشت آباد، از خشک شدن 54 چشمه در شهرستان های شهرکرد، بروجن، اردل، کیار و فارسان در این استان جلوگیری کرد.موافقت با احداث سد بهشت آباد در صورتی است که تراز آورد و برداشت سد، رعایت مسائل زیست محیطی و همچنین جلوگیری از بروز خسارت به دو استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری باید مورد توجه باشد.طرح بهشت آباد برای انتقال آب از استان چهار محال و بختیاری به اصفهان، یزد و کرمان اجرایی شد، در صورت اجرای این طرح سالانه 1.1 میلیارد مترمکعب آب را به فلات مرکزی منتقل می کند.
این طرح تاکنون مخالفت کارشناسان، مسئولان، نمایندگان و همه افکار عمومی استان های خوزستان و چهار محال و بختیاری را در پی داشته است اما در حال حاضر رودخانه بیرگان که زمانی عشایر بختیاری با کلکهایی که از مشک ساخته میشد و با قایقهایی دست ساز به سختی و گاهی با خطرغرق شدگی از آن عبور میکردند تا حدی کاهش یافته که کودکان در آن بازی میکنند و می شود در آن به ورزش فوتبال پرداخت چرا که آبی برای انتقال نیست».
خشک شدن 9 چشمه در کوهرنگ
مرتضی زمانپور،فرماندار کوهرنگ نیز درباره پروژههای انتقال آب میگوید:« بر اثر احداث تونلهای انتقال آب و خشکسالی تاکنون 9 چشمه در شهرستان کوهرنگ خشک شده است که با توجه به روند کنونی در آینده ای نزدیک این تعداد بیشتر هم می شود.این چشمهها در مجموع بیش از 1800 لیتر در ثانیه حقابه داشتهاند که بر اثر احداث تونلهای انتقال آب و خشکسالی خشک شدهاند.20 هزار هکتار زمین قابل کشت در کوهرنگ شناسایی شده است. این زمینهای کشاورزی حقابهای از تونلهای انتقال آب کوهرنگ یک، 2 و 3 ندارند.
این 20 هزار هکتار زمین کشاورزی قابل کشت به علت عدم تخصیص آب برای کشاورزی و خشک شدن چشمهها بر اثر احداث تونلهای انتقال آب خسارت دیدهاند.متوسط بارش باران در شهرستان کوهرنگ 1350 میلیمتر بود که سال گذشته به 1200 میلیمتر کاهش یافت.در سالهای گذشته بارش برف بین سه تا چهار متر بود، در حالی که که در سال گذشته تنها 30 سانتیمتر بارش برف ثبت شده است».
نبرد آب در ایران
نبود مدیریت اصولی در منابع آبی کشور تا جایی پیش رفته که یکپارچگی هویت ملی ایرانیان را نشانه رفته است. بهگفته کارشناسان این حوزه، بهزودی شاهد جنگ آب در ایران خواهیم بود. درحال حاضر بهدلیل همین پروژههای انتقال آب، بسیاری از هموطنان کشورمان بهجان یکدیگر افتادهاند. کشاورزان شرق اصفهان با بلدوزر به جان لوله انتقال آب از این استان به استان یزد افتاده و آن را شکستهاند.
مردم چهارمحالوبختیاری نیز بهدلیل پروژههای انتقال آب بیشماری که ازاین استان به اصفهان اجرا شده با اصفهانیها به مشکل برخوردهاند و به همین ترتیب، لرها، قمیها، اصفهانیها، کاشانیها، یزدیها، کرمانیها، سیستانیها و ترکمنها به مشکل برخوردهاند. آب در ایران باستان، جایگاه ویژهای داشته تا جاییکه یک الهه داشته است؛ الههای بهنام آناهیتا. بهباور ایرانیانباستان الهه آب، فرشته نگهبان چشمهها و باران و نماد باروری، عشق و دوستی بوده است اما امروزه آب، بیارزشترین عنصر طبیعت در نزد ایرانیان بهشمار میرود؛ چراکه آنها بدون هیچ دغدغه و نگرانی این مایه حیات را هدر میدهند و به عواقب آن فکر نمیکنند.