هنرِ موروثی؛ بحث تازهای نیست و همواره این اتفاق در دورههای مختلف تاریخی افتاده است؛ چنانکه ردیف موسیقی ایرانی بهعنوان یک مرجع در موسیقی ایران، حاصل ارثی است که از آقا علی اکبرخان فراهانی به فرزندش میرزا عبدالله رسیده است. ازآنجاکه شغل در ایام گذشته موروثی بوده و پسران شغل پدران را برمیگزیدند، چندان دور از ذهن نبوده که موزیسینهای گذشته -مگر در مواردی که استعداد ذاتی داشتند و اقبال حیات استادی را در دوره خود مییافتند- شغل موسیقی را به ارث میبردند و آن را به نسل بعد منتقل مینمودند؛ اما پس از ورود سیستم آموزشی به کشور و بهطور خاص دوره موسیو لومر، آموزش سیستماتیک موسیقی باعث پیدایش هنرمندان مستقلی گشت و تاریخ موسیقی تغییر جهت داد.
وقوع این اتفاق از یکرو برای مستعدان بدون ارث، سبب ورود افراد جدید و در روی دیگر باعث خروج وارثان بیاستعداد از حوزه موسیقی شد.
اکنون سالهاست که افراد ناچار به “موزیسین شدن” نیستند اما شرایط برای آنها که وارثاند و مستعد، متفاوت است. اگر فردی با پیشینه موسیقی در خانوادهاش، وارد این حوزه شود بهمراتب بیشتر از یک فرد عادی (عادی ازنظر پیشینه غیر موسیقایی خانوادگی) زیر ذرهبین قرار میگیرد. اگر همان سبک به ارث برده را ادامه دهد و خوب باشد به تقلید محکوم میشود و اگر بخواهد متفاوت از پیشینیان خود باشد، معلوم نیست که مورد استقبال قرار گیرد و اگر نتواند انتظارات را برآورده کند خیلی زود از صحنه حذف میشود.
اینچنین است که رسیدن به این ارث، راه رفتن روی لبه تیغ میشود و توان میخواهد اگر بخواهی به این چالش تن بدهی و اکنون سیزده سال است که
همایون شجریان به این چالش تن داده است.
نام
همایون شجریان، گرچه برای اولین بار در سال 1371 و در کنسرت یاد ایام مطرح میشود اما یازده سال پسازآن اولین آلبوم مستقل همایون به نام
«نسیم وصل» وارد بازار میشود.
سال 1378 است و بعد از یک سال وقفه، آلبومی دیگر از
محمدرضا شجریان منتشر میشود اما این بار در کنار تصویر شجریانِ بزرگ و طوری که انگار پشت سرشان باشد، چهرهای جوان دیده میشود که اگر بیتوجه به اسامی باشی فکر میکنی که تصویر مربوط به دوران جوانی استاد است اما این تصویر صدایی تازه است که در این آلبوم قرار است تصنیفی قدیمی را اجرا کند. در حالی شجریانِ پدر با بم صدای خود تصنیف درویش خان را زمزمه وار میخواند شجریانِ جوان در اکتاو صدای پدر شروع به خواندن میکند و صدایش برای اولین بار شنیده میشود و این همخوانی بهجایی میرسد که در آلبوم بی تو بسر نمیشود و در تصنیف
«با من صنما»، ذرهای دقت میخواهد تا بفهمی آنکه میخواند پدر است یا پسر.
همایون بهطور پیوسته و قریب شانزده سال در کنار پدر به روی صحنه میرود و در تمام این دوران و بهطور موازی به کار مستقل هنری خود میپردازد.
میل همایون جوان به کار انفرادی و بیرون آمدن از زیر سایه پدر را میتوان بهخوبی درروند کاری او احساس کرد گرچه در مصاحبهای با ماهنامه تجربه (دیماه 1391) عنوان میکند که زیر سایه پدر بودن را بد نمیداند اما شجریان جوان از همان ابتدا به دنبال جذب مخاطب جوان است. همایون که از هوشمندی خاصی برخوردار است بهخوبی میداند که هواداران پدرش او را بهراحتی میپذیرند اما طرفداران واقعی شجریانِ بزرگ، عدد بزرگی در مقابل کل مخاطبان موسیقی در ایران نیستند و همایون به دنبال آن عدد بزرگ میگردد. عدهای که تعدادشان بیشمار است، گوش موسیقایی خوبی ندارند، درگیر کلام میشوند تا موسیقی، از آواز سنتی بی زارند و حوصلهشان سر میرود. اینچنین است که همایون شجریان علیرغم کارهای آماده انتشار مشغول خواندن اثری میشود که تنها یک قطعه آوازی در مقابل هفت تصنیف دارد.
شجریان جوان پیش از انتشار نسیم وصل، در اولین شماره از مجله موسیقی قرن 21 که ویژهنامهای درباره استاد شجریان است عنوان میکند که در زمان صحبتهای نهایی با ضرابیان، استاد شجریان در ایران نبوده و او کارها را با جسارت خوانده و ضبط کرده و پس از بازگشت پدر کار را به ایشان داده تا گوش کنند و نظرشان را بگویند. وی در همین مصاحبه عنوان میکند که قصد داشته فرم جدیدی را تجربه کند که نتیجه آن آلبومی کم آواز و پر تصنیف میشود.
در این سالها همایون به دنبال ثبت اتفاقاتی است که نامش را جدا از نام پدر مطرح کند. او دو آلبوم اول خود را در روز تولدش منتشر میکند، در پنج آلبوم اولش پرترهای از خودش روی جلد میآید و سه کار از این پنج آلبوم با
محمدجواد ضرابیان است.
«نسیم وصل»، «شوق دوست» و
«با ستارهها» که به نظر میآید دو تای اولی در زمان انتشار جابهجا شده باشند چراکه همایون پیش از انتشار اولین آلبومش در برنامه تلویزیونی
علیرضا میبدی (بهاحتمالزیاد مربوط به سالهای 77-78 میشود) به همراه پدر حضور مییابد و در مقابل درخواست مجری مبنی بر خواندن، همان آواز مخالف سهگاه را میخواند که در شوق دوست خوانده است.
همایون شجریان از همان ابتدا به دنبال نوآوری بوده است.
«ناشکیبا» اگرچه بهظاهر از فرمی سنتی برخوردار است اما یک آواز ضربی (زهر شیرین) دارد که شنونده را با فرمی متفاوت مواجه میکند. گرچه در خلال آن سالها آثار استاد شجریان نیز بهواسطه کار با نوگرایانی چون
حسین علیزاده و
کیهان کلهر دستخوش دگردیسی شده و شکلی جدید به خود گرفته اما همایون بهموازات این اتفاق که خود در آن حضور دارد، راه مستقل خود را آرام میپیماید.
«همنوا با بم» اولین دیدار مردم داخل کشور با همایون است و پسازآنکه نسخه تصویری آن به بازار میآید. اسفند سال 1383
«شوق دوست» میآید و مخاطب موسیقی سنتی شاهد اوج صدای همایون در آواز مخالف سهگاه میشود. در این سالها که برای همایون شجریان سالهای پرکاری بهحساب میآید او بهمثابه بازیکنی تکنیکی و جوان در فوتبال است که علاقه دارد تکنیکش را به رخ دیگران بکشد. در همان برنامه تلویزیونی، زمانی که همایون تصمیم میگیرد تا آواز مخالف سهگاه را بخواند با تذکر پدر مواجه میشود که: «مخالف، کمی بالاست …» که او در جواب به درنهایت اعتمادبهنفس میگوید: «بله…» و آواز را به زیبایی تمام اجرا میکند.
همایون مشغول اجرای کنسرتهای متعدد به همراه پدر است و شوق دوست بهاندازه دو آلبوم قبلی سروصدا نکرده که درنتیجه یک اعتماد و ریسک، همایون شجریان خوانندگی اثر آهنگساز بیستودوسالهای را میپذیرد تا یکی از متفاوتترین آلبومهای موسیقی سنتی متولد شود. یک نگاه گذرا به اطلاعات کاور سی دی نشان میداد که این آلبوم تا چه اندازه سنتشکنی کرده است. از حضور گیتار و دیجیریدو گرفته تا قطعهای تلفیقی که فلامنکو را به دستگاه همایون پیوند داده و همایون شجریانی که حالا همه به تواناییهایش واقفاند با اعتمادبهنفس بیشتری آواز میخواند. وجود سازهای غربی و تلفیق در این آلبوم مخاطبان را کنجکاو میکرد که نظر شجریانِ بزرگ بدانند. استاد شجریانی که خود سمبل موسیقی سنتی بوده و در مصاحبههایش از این نوع ترکیبات انتقاد کرده بود (بهعنوانمثال ایشان در نشستی در امریکا خاطرهای از کنسرت مرحوم
حسین سرشار بیان کردند و به خواندن اشعار شاهنامه بهصورت آواز اپرا ایراد گرفته بودند)؛ اما
علی قمصری در مصاحبهای با همشهری جوان در شماره 49 مورخ شنبه 26 آذر 1384 ازنظر مثبت استاد، نسبت به آلبوم، خبر میدهد. در همان سالها شایعاتی مبنی بر دستمزد هنگفت همایون برای این آلبوم مطرح میشود که توسط علی قمصری تکذیب میشود همایون نیز دراینباره سکوت میکند؛ اما این شروع راهی است که همایون چند سالی به دنبال آن میگشت.
سال 1385 همایون شجریان دوباره به سراغ فرمول قدیمی خود میرود و این بار یک آلبوم تماماً تصنیف را با آهنگسازی محمدجواد ضرابیان وارد بازار میکند. «با ستارهها» همچنان برای جذب مخاطب جوان تلاش میکند و شاید به همین دلیل است که تمامی از اشعار از شاعران معاصر انتخاب شده است. قدرت صدای همایون گیراست و روزبهروز فاصلهاش را با همنسلانش بیشتر میکند. در طول سه سالی که آثار مستقل او وارد بازار شده، او هرگاه آواز خوانده نهتنها بدون نقص بوده بلکه همواره قابلتحسین بوده است.
چه آواز همایونی که در نسیم وصل خوانده و یا آن آواز شور با سنتور
اردوان کامکار که تحریرِ بسته نگارش شنونده را به یاد آواز استاد شجریان در نوا مرکب خوانی میاندازد و چه در شوق دوست و آن اوج بینظیر مخالفِ سهگاه؛ همه و همه آوازهای درجهیکی هستند که همایون درنهایت مهارت و زیبایی خوانده است اما همایون همچنان به دنبال مخاطب بیشتر و بیشتر است و این میل کمکم رفتار حرفهای همایون را دچار تغییر میکند. سال 1386 برای او سالی بدون کارِ مستقل است اما در همین سال او با خواندن تیتراژ سریال
«رسم عاشقی» -که درواقع بازخوانی تصنیف از
مرتضی خان نی داود و
قمرالملوک وزیریاست- طرفدارانش را غافلگیر میکند. توجه مخاطب عام به سریالهای تلویزیونی سبب میشود تا همه به دنبال به دست آوردن این تصنیف باشند که درنهایت چیزی جز یک نسخه بیکیفیت در اینترنت، عایدشان نمیشود.
شجریانِ پسر با خواندن تیتراژی که از صداوسیما پخش میشود بار دیگر متفاوت از مواضع پدر عمل میکند و برگ برندهاش این است که این تصنیف را عالی اجرا کرده و جای حرف ندارد. درواقع قدرت آواز همایون باعث شده تا کسی برای خواندن تیتراژ یک سریال معمولی به او خرده نگیرد؛ اما سال 1386 اتفاقات دیگری را نیز در پی دارد. گروه چهارنفره و رویایی شجریان، علیزاده، کلهر و همایون پس از هفت سال خاطرهانگیز و انتشار پنج آلبوم برای آنچه پرهیز از تکرار عنوان میشود از یکدیگر جدا میشوند و همایون مجال بیشتری برای کارهای مستقل و احتمالاً کنسرت مستقل پیدا میکند. شجریان از علیزاده و کلهر جدا میشود و اندکی بعدازآن گروه آوا مجدداً با
سعید فرج پوری، مجید درخشانی، حسین رضایی نیا به همراه استاد شجریان و همایون تشکیل میشود و آلبوم غوغای عشقبازان در همان سال به بازار میآید تا سه آلبوم از محمدرضا شجریان در طول یک سال منتشر شود؛ اما تشکیل گروه آوا و حضور
سعید فرج پوری امکان همکاری همایون با گروه
دستان را فراهم میکند. همایون شجریان بیقرار نخستین کنسرت مستقل خود است و دستان، حرفهای و پرمخاطب است. همایون به همراهی گروهی دل قرص کرده که پیشازاین توانسته از یک کنسرت سنتی و البته نوگرایانه یک آلبوم پرمخاطب بسازد.
«سفر به دیگر سو» آلبومی است با صدای
شهرام ناظری که در زمان خودش بسیار مورد استقبال قرار گرفت و همایون تیزبینانه دست به این انتخاب میزند. او پس از انتشار پنج آلبوم اولیه دست به تغییرات اساسی میزند. اجرای کنسرت بدون حضور پدر، ارائه همان کنسرتها بهصورت آلبوم و انتشار همزمان دو آلبوم نشان از اشتیاق همایون شجریان برای شنیده شدن این کارها دارد؛ اما او همچنان باهوش است و خوب میداند که دستان، تمرکز ویژهای بر روی موسیقی سازی دارد و این احتمال میرود که صدای همایون، دیگر همه اتفاق این اجرا نباشد. در همین زمان و پیش از اجرای کنسرت در مصاحبه با فرهنگ و آهنگ شماره 17 (منتشر شده در مهر و آبان 86) مصاحبهکننده بعد از مطرح کردن دو سؤال بالاخره ناگزیر به پرسش مستقیم میشود تا نظر همایون را راجع به خواننده سالاری بداند و او هوشمندانه اینگونه پاسخ میدهد که: «یک گروه، مجموعهای هستند که با هم تلاش میکنند اما متأسفانه این اتفاق در ایران افتاده که خواننده موردتوجه است، شاید به خاطر شعر، یا حنجره که صدای طبیعی است. علتش برای من واضح نیست، چون خودم این احساس را ندارم. من همانقدر که از ساز لذت میبرم از آواز هم میبرم. حتی گاهی _مثلاً در چهارمضراب_ از ساز بیشتر لذت میبرم …»
Post Views:
0