ماهان شبکه ایرانیان

فرهنگ و تمدن اسلامی

کثرت مدارس عالی در بلاد اسلام، هنوز هم که دنیا پیشرفتهای ماشینی یافته است، مایه حیرت است و حاکی از وجود شوق و نشاطی بی مانند» (۱) .

کثرت مدارس عالی در جهان اسلام

کثرت مدارس عالی در بلاد اسلام، هنوز هم که دنیا پیشرفتهای ماشینی یافته است، مایه حیرت است و حاکی از وجود شوق و نشاطی بی مانند» (1) .

مدارس عالی اسلامی (نظامیه ها)

در نیمه قرن پنجم در فرهنگ اسلامی چنان جنبش همه جانبه و اصیل و صادقانه به وجود آمد که، از هر لحاظ در تاریخ فرهنگ اسلام کاملا اعجاب انگیز و خیره کننده بود و این امر سبب شد که فرهنگ اسلامی هرچه بیشتر پرمایه تر و درخشانتر گردد.

خواجه نظام الملک وزیر دانشمند طوسی (مقتول به سال 485ه) به گفته هندوشاه در دین اسلام مثل او وزیر نیامده (2) . در دوران وزارت خود مدارسی تاسیس کرد که کاملا بی سابقه بود و این مدارس در سراسر کشور: بغداد، بصره، موصل، اصفهان، نیشابور، بلخ، هرات، بخارا، مرو، آمل و طبرستان ساخته شده بود و این مدارس به نام وی «نظامیه » خوانده شد. نظامیه بغداد که در شمار بزرگترین مدارس اسلامی بود، بهترین نشانه تکامل مدارس عالی اسلامی است، مدرسه نظامیه بغداد ساختمانی باشکوه و عالی داشت و نظام الملک برای ساختن آن 000/200 دینار خرج کرد و نام خود را بر فراز آن نوشت و در اطراف آن بازارها ساخت و وقف مدرسه کرد و گرمابه ها و دکانها خرید و بر آن وقف کرد و هر سال برای استادان و شاگردان مبلغ 000/15 دینار خرج و صرف می کرد و تعداد 6000 شاگرد در آن زندگی می کردند و به تحصیل علوم مختلف می پرداختند، نظامیه بغداد درکنار دجله و قسمت شرقی بغداد واقع بود (3) .

موقوفاتی که برای این مدرسه تعیین شده بود، نه تنها برای حقوق کارکنان و استادان آن کافی بود، بلکه مقداری از آن نیز همه ساله در راه طالبان علم صرف می شد. در مدرسه منازلی برای طالبان علم وجود داشت و علاوه بر این کتابخانه معتبری هم در آن بود، مدرسه دارای متولی و استادان و معیدان و خازنان دارالکتب و دربان و خادمان و طالبان علم بود (4) .

صاحب «تجارب السلف » می نویسد:

«نظامیه بغداد بسیار مبارک است و بزرگان بسیار از علما اسلام مثل امام ابواسحاق شیرازی صاحب کتاب «تنبیه » و حجة الاسلام غزالی طوسی در آنجا درس گفته اند و ساکن بوده و اکثر اوقات از نظامیه فقها و فضلا به اقطار ممالک روند و هیچ کس از طلبه در آنجا ساکن نشود که حق تعالی او را چیزی از علم روزی نکند..» . (5)

معیدان این مدرسه نیز از میان بهترین دانشمندان انتخاب می شدند و همچنین بوده اند کتابداران که یکی از آنان ابوزکریا ادیب و خطیب معروف تبریزی است که بعد از مدتی در زمره مدرسان آن مدرسه درآمد (6) .

و بنا به اقرار بعضی از مورخان نظامیه نیشابور، پیش از آن که نظامیه بغداد ساخته شود، ساخته شده بود. و امام الحرمین عبدالملک جوینی در آنجا تدریس می کرد و خطبه روز جمعه و محراب و منبر و مناظره را انجام می داد و هر روز 300 تن از دانشمندان و دانشجویان برای استفاده از دروس وی حاضر می شدند (7) .

این نظامیه ها مراکز مهم فعالیتهای علمی عصر بود، اساتید آنها هم غالبا علمای بزرگ عصر به شمار می آمدند. از همه اقطار اسلامی تا مدتها طالبان علم به این مدارس روی می آوردند و در این کهنه ترین دانشگاههای جهان هم حجره پیدا می کردند هم مدد معاش، به علاوه کتابخانه، بیمارستان، مسجد، مجلس وعظ هم در دسترس آنها بود چنانکه مدرسان هم در مدرسه درجات داشتند از استاد و معید با لباسهای خاص و ظاهرا همین هاست که در دانشگاههای اروپا مورد تقلید واقع شد (8) .

سبط ابن جوزی می نویسد:

«در 26 جمادی الآخر سال 462ه (سه سال پس از گشایش نظامیه بغداد) قاضیان و مردم سرشناس به آن مدرسه دعوت شدند و در آنجا متن وقفنامه هایش برای تایید و ثبیت خوانده شد» .

ابن جوزی ادامه می دهد:

«موقوفه شامل خانه ی نشستنی، زمینهای کشاورزی و بازار مجاور مدرسه بود» (9) .

«ابوشامه » در کتاب «روضتین » خود می نگارد:

«هنگامی که نظام الملک مدرسه های زبانزد، که نام او را روی خود داشتند، بنیاد نهاد، موقوفه هایی بسنده برای هزینه هایشان تعیین کرد» (10) .

گذشته از این، «ابن جبیر» می گوید: که در روزگار او سی مدرسه در بغداد بود و ساختمان هرکدام از هر کاخی زیباتر می نمود، با همه اینها، نظامیه از همه بهتر بود. همه این مدرسه ها با زمین و مستغلاتی وسیع و گسترده پشتیبانی می شدند (11) .

شیخ محمد عبده می نویسد:

«درآمد سالانه ی موقوفه های نظامیه بغداد 15 هزار دینار بود» (12) .

آلوسی بازگو می کند: که همین درآمد سرشار بود که نیازمندیهای دانشجویان را برطرف ساخت تا بتوانند به تحصیل مشغول شوند به جز فکر علم و تحصیل هیچ فکری در سر نداشته باشند این تسهیلات کامیابی های فرهنگی بسیاری از دانشمندان و پژوهندگان را از این مدرسه به دنبال داشت (13) .

با تاسیس این نظامیه ها نهضت بزرگ علمی و فرهنگی در کشورهای اسلامی شروع گردید و فکر بلند وزیر دانشمند سلجوقی (خواجه نظام الملک) سرمشق سایر وزراء و بزرگان اسلامی شد و بسیاری از بزرگان به فکر تاسیس مدارس براساس تشکیلات عالی و منظم افتادند و ازاینجاست که «حمدالله مستوفی » مورخ ایرانی از مدرسه بزرگ نظامیه بغداد به نام «ام المدارس » یاد کرده است (14) .

و این مدارس حتی سرمشق شد برای دارالعلم های اروپا، قدیمی ترین دانشگاه اروپا که سالرنو SALERNO در ایتالیا بود، از تاثیر مدارس اسلامی خالی نبود. مدارس بزرگ دیگر مثل دانشگاه بولونیا BOLONA در پاریس مونپلیه، و اکسفورد همگی بعد از قرن دوازدهم میلادی به وجود آمدند مدتها بعد از تاسیس دانشگاههای اسلامی اگر بعضی رسوم و الفاظ جاری در دانشگاههای اروپا مثل REEDTMY ( قرائت) HEUSINY (سماع)، LTAEMCE (اجازه) و حتی لفظ غریب BUEEATAEUS (بحق الروایة؟) چنانکه بعضی محققان گفته اند از رسوم و الفاظ مشابه معمول در مدارس اسلامی مصر و شام و اندلس اقتباس شده باشد.

دکتر زرین کوب بعد از نقل این مطالب می گوید:

«آیا حیرت انگیز نیست که با چنین سابقه ای که دانشگاههای اسلامی دارد، تاسیس دانشگاههای امروز ما به نفوذ یا تقلید دارالعلم های غربی منسوب شود؟» (15) .

«ابن جبیر» جهانگرد مشهور اندلسی که در سال 581ه ق از مدرسه نظامیه بغداد دیدن کرده، گفته که این بنا در سال 504ه ق نوسازی شده است (16) .

نظامیه بغداد همچنین در سال 727 یعنی سه ربع قرن پس از سقوط بغداد به دست مغول مورد بازدید «ابن بطوطه » جهانگرد معروف مغربی قرار گرفت. و به نظر مستشرق انگلیسی «لسترنج » ; نظامیه بغداد تا نیمه های قرن چهاردهم میلادی باقی و پابرجا بوده است (17) .

استاد «عبدالرحیم غنیمه » می نویسد:

«اما هم اکنون نشانه ها و آثار این مدرسه به کلی محو و ارزش و اعتبار آن از بین رفته. نویسنده عراقی «سید محمود شکری آلوسی » در کتاب خویش «تاریخ مساجد بغداد» دراین باره گوید که: «نه ما و نه پدرانمان نشانه ای از بقایای این مدرسه را نیافته ایم و جز خرابه های قسمتی از مناره مسجد که از زبان حال این بنای علمی شکوه سر می دهد، چیز دیگری باقی نمانده است » (18) .

یکی از شعرای عراقی استاد معروف «رصافی » در زبان حال این مدرسه قصیده ای سروده که مطلع آن این است:

قوض الدهر بالخراب عمادی

ورمتنی بداه بالانکاد

«روزگار ستون هستیم را به ویرانی کشاند و دست ستمکارش به سیاهچال تیره روزی سرنگونم کرد» .

و از همین قصیده است:

طالما رفرفت من العلم رایا

ت فخار منی علی بغداد

اهل بغداد ما لا عینکم تغ

-مض عنی کانکم فی رقاد

اهل بغداد هل ترق قلوب

منکم راعها انقضاض عمادی

رق حتی قلب الجماد لفقدی

فلتکونن قلوبکم من جمادی (19)

«چه بسا روزگارانی که پرچم پرافتخارم بر فراز بغداد در اهتزاز بود» .

«هان ای مردم بغداد شما را چه شده که دیدگان از من فرو می بندید، گوئی چنان بی خبرید که به خواب رفته اید» .

«هان ای بغدادیان آیا شما را دلی نازک نیست که ویرانه های ستونم بی تاب و توانش کرده باشد» .

«چنان شدم که حتی دل سنگ برای نابودی من سوخت. پس دل شما مردم هم که سنگی باشد» (20) .

انتقاد از نظام الملک و نهضت تاسیس مدارس

اگرچه از دیدگاه عده ای از دانشمندان و نویسندگان، کوششهای نظام الملک به عنوان یک اصلاح اداری و اجتماعی در پاسداری از علم و علماء بشمار می رود، ولیکن برخی از اساتید و دانشمندان معاصر خواجه از این کوشش نظام الملک که جنبه ملی نداشت، بلکه کار رسمی و دولتی صرف بود، ناراضی به نظر می رسیدند اساتیدی بودند که تعلیم و تدریس آزاد را در مساجد بر تدریس در اینجگونه مدارس ترجیح می دادند و از اسلوب این مدارس که مبتنی بر برنامه ها و مقرری های مالی بود، انتقاد می کردند از جمله نوشته اند که علمای ماوراءالنهر، وقتی از تاسیس مدارس در شرق آگاه شدند، برای علم به ماتم و عزا نشسته و گفتند: ارباب همتهای والا و مردمان پاک سیرت، علم را از آن جهت ارج می نهادند که معتقد به شرف و کمال آن بودند و علم را به خاطر علم دوست می داشتند و در سایه چنین نیات و اهداف عالی توانستند دانشمندانی مفید و سودمند برای جامعه به ارمغان آورند.

آنگاه که در برابر علم و تعلیم و تدریس، مزد و مقرری تعیین کنند، افراد سودجو و فرومایه و سست عنصر بدان روی آورند (21) .

مسلما افراد پاک سرشت و بلندهمت ازروی آوردن به چنین تعلیم و تعلم انتفاعی گریزان می شوند (22) .

«ابن الحاج » در انتقاد از اینگونه مدارس رسمی می نویسد:

«مکانی که در آن تدریس انجام می گیرد از سه حال خارج نیست: این کار یا در خانه و یا در مدرسه و یا در مسجد صورت می گیرد. بهترین و پرفضیلت ترین مکان برای تدریس همان مساجد است زیرا فائده درس عبارت از این است که سنتی از اسلام آشکار گردد و بدعتها برداشته شود و یا این که حکمی از احکام الهی به دست آید. مسجد مناسب ترین مکان برای وصول به این هدف است زیرا همه اقشار مردم در آنجا گرد می آیند. اما منزل به روی همه بسته است و جز افراد خاصی; حق ورود به آن را ندارند، بنابراین مسجد از هر جای دیگر شایسته است چون از این پایگاه می توان به همه مردم احکام الهی را تبلیغ کرد.

اما درباره مدرسه باید گفت که به دو دلیل مسجد بر آن ترجیح دارد:

1- پیشینیان برای تدریس، فاقد مدرسه بودند و در مساجد تدریس می شد. اگرچه ممکن است مدرسه از لحاظ عوائد علمی، بازده زیادی داشته باشد، ولی به منظور اقتدار از پیشینیان تدریس در مسجد مناسبتر به نظر می رسد.

2- افرادی که وارد مدرسه می شوند عده خاصی هستند و همه توده مردم و طبقات مختلف جامعه به مدرسه رو نمی آورند و اگر تدریس در مدرسه انجام گیرد، گروههای زیادی از مردم از تعلیمات دینی محروم می شوند (23) .

بدیهی است که این نویسنده تدریس ساده احکام دینی را در مد نظر داشته است که تمام طبقات مردم موظف به فراگرفتن آن هستند، البته برای این منظور مسجد مناسبتر است و همه می توانند شرکت کنند و استفاده نمایند ولی تدریس علوم و دانشهای گوناگون آنهم در سطح علمی و استدلالی برای تمام طبقات مقدور نیست به همین جهت ضرورت اقتضا می کرد که مراکز علمی از مساجد به مدارس منتقل شود.

و شاید در این جدائی، عوامل دیگری نیز دست اندرکار باشند از آن جمله یکی سیاست که می کوشید علوم را از مسجد به دارالخلافه منتقل کند و دیگر تعصب و ضعف بینش که دایره وسعت رسالت مسجد را بر حسب جهان بینی و فهم خویش تنگ کردند و به تدریج از مسئولیتهای متعدد آن در جامعه کاستند، تا آن که تنها به نماز منحصر ساختند و احیانا موعظه دینی و تبلیغ و ارشاد و سوگواری. این بود که مسجد، با چنین روح زاهدانه و متعصبانه ای که بر آن حاکم شده بود، دیگر نمی توانست تعقل و تعلیم آزاد و طرح نظریات مختلف و مذاهب و مکاتب دینی و فلسفی بیگانه را که لازمه یک محیط علمی و آموزشی آزاد است، تحمل کند.

از طرفی هم سنت مسجد، بینش اسلامی و سابقه تاریخی، نمی توانست تفکیک علم و دین یا مدرسه و مسجد را بپذیرد زیرا اسلام همیشه یک چهره قوی علمی داشته و خود بنیانگذار رشته های گوناگون علمی بوده است.

از اینرو برای تلفیق این دو امر، مدرسه ها را در کنار مسجدها بنا کردند به گونه ای که یکی از مؤسسات وابسته به مسجد محسوب شود و تابعیت علم را نسبت به دین بیان کند. این بود که بناهای بزرگی به نام «مسجد - مدرسه » ساخته شد که «الازهر» مصر و «الحمراء» اسپانیا و... نمونه هائی از آن است.

با توجه به سیر تاریخی تعلیم و آموزش، در تمدن اسلامی دو موضوع قابل تامل بسیار است:

1- حالا که رشد و توسعه علوم و مدارس، ایجاب می کند که «مدرسه » از «مسجد» جدا باشد، و بناهای بزرگی به نام: دبستان، دبیرستان، دانشکده و دانشگاه جهت این کار اختصاص یافته است، این جدائی نباید باعث دوئیت میان آن دو باشد و در نتیجه در نظام فرهنگی اسلام که هماهنگی و بهم پیوستگی میان «علم » و «ایمان » وجود دارد از بین برود و در آن صورت «علم » به همان سرنوشتی مبتلا خواهد شد که اکنون در دنیای امروز به آن مبتلا شده است. و این که نیاکان ما سعی می کردند موضوع تعلیم در مساجد و یا در بیوتاتی که اختصاص به مساجد داشت، انجام بگیرد، بیشتر به خاطر همین موضوع بود که میان «دین » و «علم » در فرهنگ جدائی نیفتد و شاید به خاطر همین بود وقتی خواجه نظام الملک نظامیه را ساخت، علمای بخارا عزادار شدند!

2- آموزش و پرورش در مرحله اول وظیفه فردی و دسته جمعی همه مسلمانان است و هرکس به اندازه وسعت مادی و معنوی خود باید در این راه، مصدر خدمتی شود و دولت فقط راهنمائی حوزه های فرهنگی را به عهده دارد ولی پس از آن که مدارس جای مساجد را گرفت، شروط بانی و واقف مطالبی خارج از دایره علم و درس را به کار مدرسه داد و در حقیقت طلب علمی که بر هر مرد و زن مسلمان فریضه بود، از راه صواب منحرف و به جلب رضای امیر وزیر منصرف گشت، در نتیجه دخالت حکومتها به طور مستقیم در دستگاه تربیت و تهیه وسائل تعلیم به طور دائمی علم را در ربقه اداره یا اطاعت حکومتها درآورد و نتیجه آن شد که تعلیم و تعلم آزادی خود را از دست داد.

بنابراین باید فرهنگ از سیاست مخصوصا مظاهر تغییرپذیر سیاست دور باشد بدون آن که تابع تغییرات و تحولات سیاسی واحیانا حزبی گردد در آن صورت در طریق کمال سیر می کند و متناسب با احتیاجات و مقتضیات زمان پیش می رود و باید امور فرهنگی به دست افراد صلاحیتدار و کاردان و متدین و دلسوز از خود مردم سپرده شود تا آنها راهنمائی تعلیم و تربیت نوباوگان را به عهده بگیرند، تا با تغییر فلان مدیر کل و رئیس اداره سیستم تربیتی و آموزشی تغییر نکند.

پی نوشت ها:

1) دکتر زرین کوب، کارنامه اسلام: ص 37.

2) هندوشاه، تجارب السلف: ص 269 و 270 به تصحیح و اهتمام عباس اقبال.

3) دائرة المعارف اسلامی: ج 3، تجارب السلف همانجا.

4) طبقات الشافعیة سبکی: ج 2، ص 137.

5) تجارب السلف: ص 270.

6) تجارب السلف: ص 270- تاریخ علوم و ادبیات ایرانی، دکتر صفا: ص 14 و 15.

7) طبقات الشافعیة: ج 3، ص 5- 252.

8) دکتر زرین کوب، کارنامه اسلام: ص 9- 38.

9) المنتظم: ج 8، ص 256- برای بازار مجاور مراجعه شود به ابن اثیر: ج 10، ص 71 و 73.

10) روضتین: ج 1، ص 26.

11) ابن جبیر، الرحل: ص 229.

12) الاسلام و النصرانیة مع العلم و المدنیة: ص 98.

13) تاریخ مساجد بغداد و آثارها: ص 103- اوقاف نظام الملک بر نظامیه اصفهان بیش از ده هزار دینار در سال بود، سعید نفیسی: مدرسه نظامیه بغداد: ص 3.

14) لسترنج » ، بغداد فی عهد الخلافة العباسیة، ترجمه عربی: ص 254.

15) کارنامه اسلام: ص 38.

16) ابن جبیر، الرحلة: ص 208.

17) بغداد فی عهدالخلافة العباسیة، ترجمه عربی: ص 255.

18) عبدالرحیم غنیمه، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ترجمه دکتر نورالله کسائی: ص 124. مقایسه شود با کتاب: بغداد مدینة السلام: ص 190.

19) طه الراوی، بغداد مدینة السلام: ص 90.

20) ترجمه اشعار از دکتر نورالله کسائی است، تاریخ دانشگاههای اسلامی: ص 125.

21) ابن الحاج، المدخل: ج 1، ص 85.

22) مدرک قبل.

23) مدرک قبل. 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان