ماهان شبکه ایرانیان

جاهلیت

اصطلاح جاهلی ت، بنابر نظر بیشتر مفسرین به دوره و فرهنگ عرب پی ش از بعثت پیامبر، خصوصاً دورة فترت بین حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) که در آن هیچ پیامبری فرستاده نشده است و شرک و تاری ک اندی شی در آن غلبه داشته است، اطلاق می گردد

اصطلاح جاهلی ت، بنابر نظر بیشتر مفسرین به دوره و فرهنگ عرب پی ش از بعثت پیامبر، خصوصاً دورة فترت بین حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) که در آن هیچ پیامبری فرستاده نشده است و شرک و تاری ک اندی شی در آن غلبه داشته است، اطلاق می گردد. اما چنی ن نی ست که جاهلی ت، سراسر کفر و شرک و خرافات بوده باشد، بلکه گاه رسم های نی ک و اخلاق حسنه و اندی شة توحی دی ، مخصوصاً مکتب خاصی از آن که ایی ن حنی ف ی ا حنی فی ت نامی ده شده است، در بطن فرهنگ شرک آلود عرب جای داشته است. ایمان اقلی ت معدود به الله و معاد و انجام بعضی شعائر و سنن ابراهی می نظی ر ختنه و حج، در دورة جاهلی ت سابقه داشته است و در کنار ستاره پرستی و توجه به انواع بتواره ها و توتم ها اعم از جمادی ، گی اهی و حی وانی ، گاه رسوم اجتماعی پی شرفته انسانی مانند پناه دادن، هم پی مانی ، بی عت، اکرام عمی ق به مهمان و اهتمام به مکارم اخلاق چون جود و سخا و حلم و مروت وجود داشته است. چنانکه حدی ثی از رسول الله(ص) به این مضمون نقل شده است: «ی عمَل فِی الاِسلام بفضائلِ الجاهلی هِ: در اسلام به فضایل عصر جاهلی ت عمل می شود».[1]

دکتر عباس زری اب دربارة وجه تسمی ه جاهلی ت می نوی سد: «چنانکه گولدزی هر در مطالعات اسلامی [2] به تفصی ل بی ان داشته است، مقصود از جاهلی ت، نادان نی ست. گولد زی هر با استناد به شواهد، جهالت را در برابر حلم می داند. مسلم است که جاهلی ت در برابر اسلام است، بنابراین، مقصود از جاهلی ت در قرآن، عصری است که با تمام موازی ن و ارزش های اخلاقی و دی نی و فرهنگی درست در مقابل اسلام بوده است»[3]. وی از قول جواد علی می نوی سد که در قرآن کری م[4] گاه هست که جاهل به معنای نادان نی ست، بلکه انسان متکبر خود رای است. زندگی عرب های شهرنشی ن و اعراب بادی ه نشی ن عصر جاهلی ، زندگی بدوی شبانی و دامداری قبی له ای بسته ای بود و به گفتة حضرت علی (ع) حتی ی ک نفر که سواد خواندن و نوشتن داشته باشد می ان آنان پی دا نمی شد[5] و اعتقاد به سرنوشت لایتغی ر و دخالت ارواح شری ر و از آنجا توسل به کهانت و فال و زجر و طی ره و هاتف و جن و انواع قرعه کشی های قمارگونه می ان آنان رواج داشت. شأن زن در حد اشی اء و جانوران بود و هنگام حی ض او را طرد می کردند ی ا به انواع شبه طلاق ها او را بلاتکلی ف و در حالتی که نه همزی ستی بود و نه طلاق نگاه می داشتند و به او ارث نمی دادند حتی خود او را به ارث می بردند و چنانکه مشهور است بعضی از آنان دختران خود را زنده به گور می کردند و اگر هم او را زنده می گذاشتند، مرگ زودرس او را سعادتی برای خود می شمردند. قرآن کریم برای زن که در عصر جاهلی از ارث محروم بوده است، سهمی از می راث به اندازة نصف مرد مقرر می دارد.[6] کسانی که از موقعی ت اجتماعی رقت انگی ز و غی ر انسانی زن در عصر جاهلی اطلاع ندارند، با تکی ه به ارزش ها و عملکرد امروزه و حقوق عرفی ، انتقاد می کنند که چرا سهم الارث زن به اندازة مرد نی ست، غافل از آنکه در جهان باستان، حتی در حوزة ادی ان، غالباً زنان ارث نمی برده اند و حکم الهی در قرآن، ی ک گام بزرگ در اصلاح وضع زنان بوده است. چنانکه پی شتر هم اشاره شد، اصولاً زن و نی ز نوزاد دختر در جامعة جاهلی بسی ار نامحبوب بوده است.[7] مخصوصاً اگر توجه کنی م که رسم زنده به گور کردن دختران نوزاد در عصر جاهلی سابقه داشته است و در قرآن اکی داً نهی شده است[8] و اختی ار نامحدود و استبداد مردان را در عصر جاهلی که بارها زن را طلاق می داده اند و هر بار قبل از پایان ی افتن عده رجوع کرده بدی ن وسی له زن را آزار می دادند، محدود می سازد و طلاق را فقط به دوبار محدود می نماید[9] و برای بازگشت شوهر به همسر خوی ش پس از طلاق سوم مقرراتی نسبتاً سخت مقرر می دارد.[10] از طلاق بدتر، شبه طلاق های عصر جاهلی بوده است که دو نوع آن به عنوان ایلاء و ظهار مشهور است. قرآن کریم و فقه اسلامی تعدد زوجات را که حد و حصری نداشته است، محدود می سازد. بی بندوباری جنسی را نی ز با تعی ی ن تعزی رات و حدود، مهار کرده و رابطة جنسی را سامان می دهد. به نظر می رسد هر چه گوشه و زوایای جاهلی ت بی شتر کاوی ده و شناخته شود، اهمی ت و قدر اسلام بی شتر شناخته می شود.

در دورة جاهلی ت، وابستگی قبی له ای در بی ن اعراب بدوی و حتی اهل شهر قوت تمام داشته است و بدوی جامعه را در واقع بر وحدت قبی له ای استوار می دانسته است. وابستگی قبی له ای به حدّی قوی بود که اسلام نتوانسته بود آثار آن را از می ان بردارد، در آن دوره دشمنی در می ان قبایل، اگرچه نسبت به گذشته کاهش ی افته بود اما همچنان دوام داشت حتی در زمان حاضر نی ز وجود دارد. عرب های جاهلی به جهت داد و ستد و زی ارت اماکن مقدس و شرکت در بازارهای موسمی، در چهار ماه از سال، جنگ را حرام می شمردند. مهمتری ن مکان های زی ارتی ، مکه و معروفتری ن بازارهای موسمی، بازار عکاظ بود.

در روابط اجتماعی نی ز غارت و جنگ و جدل قبی له ای جزو نهادهای اجتماعی شده بود. این جنگ های قبی له ای را که گاه تا چهل سال طول می کشی د «ایام العرب» می گفتند.

در مورد دی ه و قصاص نی ز حد و مرزی نمی شناختند و فقط به کشتن قاتل اکتفا نمی کردند، بلکه متعرض کسان و قبی له او هم می شدند. غالباً هر خونخواهی و قصاص، به جنگ طایفگی دامنگی ری تبدی ل می شد. به نحوی که احکام قرآنی و اسلامی که فقط کشتن ی ک تن را در برابر ی ک تن آن هم با شرایطی روا می شمرد، ی ک قانون اصلاحی و انقلابی عظی م است. از سوی دی گر از دی رباز ربا در معاملات و مناسبات مردم جاهلی وارد شده بود. همچنی ن در روابط جنسی بی بندوبار بودند و فحشا، از جمله به صورت به کار گرفتن کنی زکان در فاحشه خانه ها به صورت علنی برقرار بوده است.

از نظر دی نی چنانکه اشاره شد، تقدس دادن به انواع بتواره ها از جمله سنگ ها و توتم های گی اهی و زراعی ( از جمله پرستش درختی به نام ذات الانواط) و حی وانی (از جمله بُحی ره، سائبه، وصی له و حام) که در قرآن نیز به آنها اشاره و نهی شده است و ستاره پرستی رواج داشت. ستاره پرستی عرب جاهلی بی شتر در جنوب عربستان و شامل پرستش الهة منسوب به ماه از جمله وَد و عائم و پرستش خورشی د و زهره بود. چنانکه نهی از پرستش ماه و خورشی د در سورة فصلت آمده است.[11] احترام عرب جاهلی به سنگ هایی که در سفرها از حومه کعبه بر می داشت و همراه خود می برد کم کم گسترش ی افته و هر قبی له ای بتی برای خود داشت. ابن هشام و کلبی برآنند که عمروبن لحی اولی ن کسی بوده است که در عرب بت پرستی ده است و بحی ره و سائبه و وصی له و حام را (به صورت توتم) تحری م کرده است و در سفر تجارتی خود به شام، بت هبل را همراه آورده و در کعبه نهاده است. قوم هذی ل، سُواع را می پرستی د. قضاعه و قبی لة کلب وَد را می پرستی د و قوم لحی و مذحِج و اهل جُرَش، ی غوث را می پرستی ده است.[12] اینها بت هایی بوده که همراه با دو بت دی گر در قرآن کری م نام برده شده است، ی عنی ی عوق که قوم خَی وان آن را می پرستی ده و نسر که به قول ابن هاشم قوم ذوالکلاع و به قول کلبی قبی لة حمی ر آن را می پرستی ده اند. سه بت دی گر نی ز در قرآن کری م ی اد شده است: 1. عُزّی که به قول ابن هشام بنی کنانه و به قول کلبی ، قری ش آن را می پرستی ده است. 2. منات که اوس و خزرج آن را می پرستی ده اند و حضرت علی (ع) در فتح مکه، منات را سرنگون کرد. 3. لات که قوم ثقی ف در طائف آن را می پرستی د.[13]

حاصل آنکه در فتح مکه به همت حضرت رسول(ص) و دستی اری علی بن ابی طالب(ع) حدود 360 بت و بتواره از صحن و حری م کعبه سرنگون و قلع و قمع گردی د. اما چنانکه اشاره شد اندی شة توحی دی نی ز به صورت فردی و گروهی در عصر جاهلی سابقه داشته است. چنانکه عبدالمطلب به ایی ن حنی ف- نوعی توحی د ابراهی می - اعتقاد داشت و زی د بن عمرونفی ل که اسلام را درک نکرد، از عبادت بتان اکراه داشت و محضر حضرت محمد(ص) را پی ش از بعثت دری افته بود. و قی س بن ساعده، ادی ان توحی دی و معاد را باور داشت. همچنی ن نابغة ذبی انی و زهی ر بن ابی سلمه و چند تن دی گر.[14] مسعودی نی ز از ایمان قی س بن ساعده و رئاب شنی و بحی رای راهب که در ایام فترت قائل به وجود خداوند بوده اند سخن می گوی د.[15]

در قرآن کری م چهار بار کلمة جاهلی ت به کار رفته است، ی ک بار دربارة گروهی از ی اران پی امبر(ص) که با اکراه و نفاق، در جنگ احد شرکت کرده بودند، می فرماید: «و گروهی دی گر هم بودند که فقط در غم جان خوی ش بودند و اندی شه های ناسزاواری دربارة خداوند داشتند که همچون پندارهای جاهلی ت[ظن الجاهلی ة] بود.»[16] بار دوم از پی روی از حُکم الجاهلی ة (احکام و عملکردهای جاهلی ت) نهی و توبی خ می فرماید.[17] بار دی گر در خطاب و هشدار به زنان پی امبر(ص) آنان را از جلوه گری همچون عهد اوایل جاهلی ت [تبرّج الجاهلی ة الاولی ] نهی می فرماید.[18] و بار آخر در سوره فتح[19] است که از کفار مکه که در دل هایشان حمی ت جاهلی ت هست، سخن می گوی د. جز این موارد، در قرآن کری م - بدون کاربرد لفظ جاهلی ت - بارها به بعضی عقاید[20] و احکام[21] و برخی آداب و عادات و اخلاق رذی لة جاهلی ت[22] اشاره شده است. اشعار شعرای جاهلی در تاری خ، لغت، شعر و ادب عرب اهمی ت فراوان دارد. این اشعار جاهلی اگر چه در صحت بعض ی ا تمام آنها شک و تردی د شده است، لی کن به هر حال مظهر واقعی حی ات و شعور و زبان عرب آن دوره است و مروت جاهلی ، که مایة عمدة غالب این اشعار و اساس اخلاق و سلوک عرب بدوی در این دوره بوده است، عبارتست از اهتمام در حفظ آبرو و ناموس، سعی در دفاع از مهمان و پناهنده، حمایت از قبی له و خوی شاوند، و تهور و دلاوری در گرفتن انتقام از دشمن؛ و این رسوم و قواعد از اسباب وجود جنگ و نزاع دائم بی ن قبایل عرب بوده است.

نهج البلاغه کهن تری ن منبعی است که اشارتی دربارة جاهلی ت دارد. حضرت امی رالمؤمنی ن(ع) جاهلی ت را با صفت «الجهلاء» ی اد می کند[23] که نشان می دهد «جاهلی ت» را به معنای جهالت و نادانی می گی رد. حضرت در آغاز خطبة 26 می فرماید: «همانا خدا محمد را برانگی خت، تا مردمان را بترساند و فرمان خدا را چنانکه باید برساند، آن هنگام شما ای مردم عرب، بدتری ن ایی ن را برگزی ده بودی د و در بدتری ن سرای خزی ده، منزلگاهتان سنگستان ناهموار، همنشی نان گرزه، مارهای زهردار، آبتان تی ره و ناگوار و خوراکتان گلوآزار، خون ی کدی گر را ری زان، از خوی شاوند بری ده و گری زان، بت هاتان همه جا برپا، پای تا سر آلوده به خطا.» همچنی ن: «همچون بدخوی ان جاهلی ت مباشی د که نه در دی ن فهم دارند و نه شناسای کردگارند... .»[24] و نیز: «او را برانگی خت، در حالی که مردم سرگردان بودند و بی راهة فتنه را می پی مودند. هوا و هوسشان سرگشته ساخته، بزرگی خواهی شان به فرودستی انداخته، از نادانی جاهلی ت خوار، سرگردان و در کار نااستوار، به بلای نادانی گرفتار او که درود خدا بر وی باد، خی رخواهی را به نهایت رساند، به راه راست رفت و از طری ق حکمت و موعظة نی کو، مردم را به خدا خواند.»[25]

از بعض ایات قرآن و احادی ث معصومی ن چنی ن استفاده می شود که پس از اسلام نی ز جاهلی ت واقع شده و عده ای از مردمان با همان وی ژگی ها و معی ارهای جاهلی در جامعة مسلمی ن ظاهر شده اند.[26] چنانکه در حدی ثی از امام باقر(ع) این معنا آمده است،[27] و در حدی ثی از رسول اکرم(ص) است که فرمود: «من بی ن دو جاهلی ت برانگی خته شده ام که آخری ن آنها بدتر از اولی ن آن می باشد.»[28] در حدی ثی از امام باقر(ع) آمده است: «همانا مردم بعد از ارتحال رسول خدا(ص) به [وضع] اهل جاهلی ت برگشتند.»[29] مرحوم علامة شعرانی چنی ن گفته است: «جاهلی ت اولی به اصلاح امروزه، آن دورة توحش انسان است که هنوز قواعد مدنی ت را نی افته، خود را پای بند احکام نساخته بود. در آن عهد مردان و زنان بر حسب غری زة حی وانی با ی کدی گر معاشرت داشتند، پس از آنکه قومی متمدن شدند و محاسن آداب، مکارم اخلاق و احکام و شرایع را پذی رفتند، هرگاه باز به توحش بازگردند و شرم و حی ا می ان آنها ضعی ف گردد و مراعات آداب نی کو فراموش شود، جاهلی ت ثانی است. بی عفتی و لاقی دی زنان از لوازم توحش نوع بشر است آن گاه که زندگی شان نزدی ک به روش حی وانات بود، خداوند زنان را از آن گونه رفتار منع کرد ... .»[30]

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان