-*اصغر محمدی فاضل: من خودم رفتم و آنجا را دیدم. یک بیابان است که حالا در گوشهای چهار تا گورخر هم هست. میگوییم اینجا را بدهید به معدنکار. معدنکار، گورخرها را هم تکثیر میکند تا جایی که کشور پر از گورخر شود. اما سازمان حفاظت محیطزیست مخالفت میکند.
به گزارش به نقل از روزنامه اعتماد،سخنان وزیر صنعت در خصوص بهرهبرداری از معادن آهن و مس منطقه بهرامگور واکنشهایی از سوی فعالان و کارشناسان محیطزیست در پیداشت. محمدرضا نعمتزاده در جلسهای با انتقاد به مجوز ندادن محیطزیست برای بهرهبرداری از معادن آهن و مس منطقه گفته است: یکی از مناطقی که از نظر آهن و مس ارزشمند است منطقه بهرام گور است که سازمان حفاظت محیط زیست روی آن دست گذاشته و اجاره معدنکاوی نمیدهد. من خودم رفتم و آنجا را دیدم. یک بیابان است که حالا در گوشهای چهار تا گورخر هم هست. میگوییم اینجا را بدهید به معدنکار. معدنکار، گورخرها را هم تکثیر میکند تا جایی که کشور پر از گورخر شود. اما سازمان حفاظت محیطزیست مخالفت میکند.
آنچه در ادامه میخوانید، یادداشت اصغر محمدی فاضل، رییس سابق دانشکده محیطزیست است و نگاه نقادانهای که به سخنان ضدمحیطزیستی وزیر صنعت دارد.
١- سخنان اخیر وزیر محترم صنعت و معدن ممکن است بعضی را شگفتزده کرده باشد اما برای من که از سال دوم استقرار دولت آقای روحانی و در نوشتههای متعدد ادعای «محیط زیستی بودن دولت» را مورد تردید قرار دادم اصلا تازگی ندارد.
٢- شخصا اظهارات رییسجمهور را که بارها در «گفتار» گزاره محیط زیستی بودن تکرار کرده باور دارم اما تردید جدی دارم که اعضای تیم او حتی به این گفتار احترام بگذارند. اگر دولت را یک تیم بدانیم که نقش رییسجمهور در آن هدایت و هماهنگی است، آیا در بدنه این دولت مولفههای حفاظت از محیط زیست مشهود است؟ اگر پاسخ مثبت است، نگاههای توسعه به هر قیمت، رونق گردشگری به قیمت قطع چند درخت و گم و گور شدن چند شغال و روباه، کم اهمیت بودن آتش گرفتن چند درخت، ادامه روند مرگبار سدسازی در مناطق پرتنش آبی، توسعه کشاورزی ناپایدار وابسته به آب و خاک رایگان، تزریق قطرهچکانی بودجه به نهادهای حفاظتی و دهها مثال دیگر را چگونه ترجمه کنیم؟
٣- البته شخص آقای وزیر صنعت، معدن و تجارت برایم محترم است نه فقط به اعتبار سن و سابقه خدمت، بلکه بیشتر برای آنکه بدون ریاکاری حرف دلش را زده است. امیدوارم برای مضامین توهینآمیز خود هم جسارت عذرخواهی داشته باشند ولی برای اصلاح اطلاعات غلطی که دارند میتوانند از یک دانشجوی محیط زیست مشورت بگیرند تا آگاه شوند که دهها سال است که بشر متمدن، متوجه شده که در حوزه اقتصاد توسعه، تنوع زیستی و خدمات زیستبومی آنچه ایشان از سر بیاطلاعی «٤ گورخر» قلمداد میکنند، ارزشمندتر از بسیاری از معادنی است که هماکنون از آن بهرهبرداری میشود.
٤- جهت مزید استحضار جناب وزیر که توانایی و دانش فنی آبشخور ساختن توسط وزارتخانه تحت امرشان را به رخ میکشند و میگویند «٤ گورخر» را میگیریم و «٨ گورخر» تحویل میدهیم تا جایی که «کشور پر از گورخر شود»، عرض میکنم، حدود نیم قرن است که تعداد زیادی دانشمند و متخصص در سراسر جهان در آرزوی دستیابی به چنین کاری هستند که متاسفانه هنوز موفق هم نشدهاند. اما صرفنظر از این حوزه که در صلاحیت علمی متخصصان صنعت و معدن نیست، حتما استحضار دارند که در تمام دنیا معدنکاران در صورتی مجوز فعالیت میگیرند که ملاحظات محیط زیستی را از قبل بررسی و بر اساس قوانین ملی و با توجه به ظرفیتهای بازسازی زیستی هر منطقه و با توجه به نوع ماده معدنی، نوع روش استخراج و ملاحظات تکمیلی، مجوز اجرای گام به گام و با کنترل نهادهای محیط زیستی دریافت میکنند؛ لذا شایسته است در خصوص مفاهیم Remediation و Reclamation که عمدا یا سهوا در ایران مهجور مانده است هم مطالعه مختصری بفرمایند.
٥- این روزها در میان منتقدان تند و تیز محیط زیست کسانی از طبقه برخوردارو شاید آنها که خودشان باعث آلودگی آب و خاک و هوای کشور هستند، از هوای کلانشهرها مینالند و احتمالا به بهانه اینکه «این کشور دیگر جای ماندن نیست» به آینده دیگری برای خود و فرزندانشان در آن سوی مرزها فکر میکنند. اما برای جمعی از ما شهروندان ایرانی که نه گرین کارت دارد و نه گذرنامه دوم، سوالی وجود دارد که خودتان برای حل مصیبتهایی که صنایع و معادن بر سر این کشور آورده چه کردهاید که در وقت بحران یقهگیری میکنید؟ لطفا یک مثال نشان دهید که یک معدن بعد از کشیدن شیره طبیعت و ناامن کردن آن برای همه جانداران منطقه و جادهکشیهای زیکزاگی و رها کردن حوضچههای باطله سمی، همه ویرانیها را رها نکرده و جای دیگری چنگال در جان همین طبیعت زخمی فرو نکرده است.
٦- تردید ندارم که آفای نعمتزاده در سپهر مدیریت ارشد کشور تنها نیست وگرنه نمیشد در مقوله گرد و غبار و ارومیه و هامون و شادگان و سونگون و عسلویه و خوریات و سواحل شمالی و فرونشست زمین و میوههای پر از سم و کود و هوای تهران و زباله بیمارستانی و جنگل فروشی و کوه خواری و معدن حراجی و دهها مثال دیگر، وقتی کار به بحران کشیده میشود تمام تخممرغهای گندیده را در سبد محیط زیست گذاشت و متوقعانه و طلبکار گوشهای ایستاد و از یک سازمان نحیفی توقع معجزه داشت که تمام اعتبارات یک سالش از اعتبارات رفاهی یک خودروساز هم کمتر است. سازمانی که پول لباس و کفش مامورش را ندارد و برای جبران خسارات و پرداخت دیه متخلفان باید کاسه گدایی به دست بگیرد و صدقه جمع کند وگرنه پیکر مامور جوان تازه دامادش را با طناب دار تحویل میگیرد.
٧- شکی نیست که آقای وزیر و همفکران پولدار و قدرتمندش میتوانند به اشاره سرانگشتی آن «٤ گورخر» را حذف کنند، معدن شان را راه بیندازند، و آب هم از آب تکان نخورد. مگر شیر ایرانی و ببر مازندران منقرض شد چه اتفاقی افتاد؟ اصلا مگر تعداد زیادی از گیاهان دارویی منقرض شدند صنعت ضرر کرد؟ یوز را هم نابود کنید. برای آنکه خیالتان کامل راحت شود همان طور که به ما و تخصص ما و حوزه علمی ما توهین و تمسخر میکنید، همه ما دوستداران «جک و جونور» و «دار و درخت» را هم منقرض کنید. معدنها را کشف کنید، درختها را قطع کنید، چهارچرخ تولید کنید و نامش را «پلتفرم خودرو» بگذارید و دود و سرطان به خورد ملت بدهید. حسن ماجرا در این است که وقتی همه با هم منقرض شدیم، کره زمین قطعا بدون ما و شما نفس راحتتری خواهد کشید.
*رییس سابق دانشکده محیط زیست