همانطور که در مطلب قبل گفتیم بر اساس فهرست منتشر شده از مراجع معتبر، در سال 2002، 10 تا از بدترین برنامههای تلویزیونی که تا به آن زمان پخش شدهاند را خدمت شما معرفی خواهیم کرد. ما در این مطلب قصد داریم که چندین ژانر برنامههای تلویزیونی مانند برنامههای جدی، طنز و کمدی و موزیکال پلیس (یک نوع موزیکِ راک است که در سال 1970 ابداع شده است.) در یک دهه از تاریخ تلویزیون را برای شما به تصویر بکشیم. در این فهرست اسامی برنامههایی وجود دارد که واقعا منتقدان و بینندگان را کفری کرده بودند. بینندگان با هدفِ شاد شدن و پر کردن اوقات فراغتشان پای این برنامهها مینشستند ولی این برنامهها کاملا حوصلهی آنها را سر میبُرد. برنامهای که موضوعش برخلاف حرمتهای خانوادگی بود در صدر این لیست قرار دارد البته این نوع برنامهها عموماً منفور هستند. فهرستی از بدترین برنامههای تلویزیونی که ساخته شده است را در ادامه بیان خواهیم کرد. در این فهرست بسیاری از ژانرها موجود است، که پیشتر بهعنوان مجوعههای دوستداشتنی تلویزیونی شناخته میشدند. اما در بعضی مواقع با نمایش صحنهای در برنامهی تلویزیونی امکان دارد که بینندگان شما، ریزش و افت شدیدی را داشته باشند و برنامهی دوستداشتنی شما را به برنامهای نفرتانگیز مبدل سازد. با بنیتا همراه باشید.
5 - برنامهی طنز قهرمانان هوگان (Hogan’s Heroes)

شعار تبلیغاتی برنامهی کمدی جنگ جهانی دوم یعنی (world war || POW)، " اگر جنگ جهانی دوم را دوست دارید، قهرمانان هوگان را نیز دوست خواهید داشت" بود که برای لحظاتی آدم را به فکر فرو میبرد. این مجوعه کمدی در کمپ (POW) آلمان همزمان با جنگ جهانی دوم در سال 1965 تا 1971 بر روی آنتن رفت و بهخوبی از این برنامه استقبال شد و حتی موفق به دریافت جایزهی "امی" (جایزه است که در صنعت تلویزیون داده میشود) نیز شد.
اما این برنامه به دلیل بیاهمیت دانستن زندانیانِ کمپهای جنگ، هولوکاست و جنایات جنگ جهانی دوم، بهطور کلی به خاطر کمدی بسیار توهین آمیزش مورد انزجار عمومی قرار گرفت. این برنامهی تلویزیونی، "باب کرین" را بهعنوان سرهنگ متفقین و هماهنگکنندهی گروه عملیاتهای ویژه بین المللی و کمپ ستارهدار معرفی کرد. آلمانیها در کمپ (POW) مشغول اجرای بازی بودن و آنها را تمسخرآمیز، بیمنطق و بیکفایت نشان میدادند.
متفقین اساسا کل کمپ را بهعنوان زمین عملیاتها برای دفاع استفاده میکردند و تا حد زیادی از آلمانیهای احمق که در آنجا اجرا داشتند کمک میگرفتند. نارضایتی مرم در حالی است که این برنامهی تلویزیونی به اندازهی کافی طنزآمیز بود تا بتواند جایزهی بهترین مجموعهی کمدی و بازیگران از "آکادمی امی" دریافت کند. اما متاسفانه به خاطر کشیده شدن این برنامه از طرف عواملش به دنیای سیاست و گرایشات سیاسی، دیگر کسی تمایل نداشت چشمانش را با دیدن این برنامه خسته کند.
4 - برنامهی (The Brady Bunch Hour)

برنامهی (The Brady Bunch) با نمایشهای گوناگون خود به پایان رسید و یکی از وحشتناکترین لحظات تاریخ فرهنگی پاپ در سال 1970 را رقم زد. "سید" و "مارتی کروفت"، تهیهکنندگان خیلی موفق برنامههایی همچون"دانی و ماری"، تهیهکنندگیِ برنامهی (The Brady Bunch) را بر عهده داشتند. شنیدهها حاکی از این است که در حالیکه خانوادهی بردی بهعنوان یک ستاره برای شبکه تلویزیونی (ABC) کار میکردند، تمامیِ اعضای خانوادهی "مایک بردی" مانند (رابرت رید) از کارشان بهعنوان معمار دست کشیدند و به سمت جنوب کالیفرنیا برای پول درآوردن از برنامهی (The Brady Bunch) حرکت کردند.
(The Brady Bunch) آنقدر محبوب شده بود که شبکه تلویزیونی (ABC) قصد این را داشت که از هر طریق ممکن از این مجموعه پول در بیاورد. این شبکه حتی با وجود اینکه بازیگرانِ این مجموعه تجربهی کمی در رقاصی و خوانندگی داشتند دستور اضافه کردن رقص و آواز را به این برنامه صادر کرد و با دست خودش پولهایش را در چاه ریخت.
هر یک از نمایشهای 9 قسمتی که یک ساعت به طول میکشید دارای آهنگِ همراه با رقص بازیگران این برنامه بود. دربارهی رقص و آواز آنها فقط کلمهی افتضاح را میتوان به کار برد.
"بری ویلیامز"، بازیگر نقش "گریگ بردی"، در دفتر خاطراتش نوشته است که " The Brady Bunch Hour فوقالعاده بد بود"، " اما از آن فوقالعادهتر این واقعیت بود که "رابرت رید" ( کسی که انتظار میرود زود عصبی بشود) از بودن در این مجموعه حالش به هم میخورد اما به روی خودش نمیآورد زیرا از این میترسید که بینندهها دلسرد شوند و دیگر این برنامه را نگاه نکنند".
حال باید به کسی که این پیشنهاد مسخره (رقص همراه با آهنگ) را ارائه کرد گفت که بیا ببین چه گلی بر سر شبکهی (ABC) زدی!
3 - برنامهی (X.F.L)

درواقع (X.F.L) یک برنامهی تلویزیونی نیست اما تلاش بر این داشت تا فوتبال آمریکایی را رونق ببخشد. رئیس فدراسیون جهانیِ کشتی "آقای وینس مک ماهون"، تلاش بر این داشت تا در سال 2000، با ترکیب فوتبال آمریکایی و کشتی کج یک ورزش جدید را به وجود آورد که وظیفهی آن را بر دوش برنامهی (X.F.L) قرار داده بود.
این برنامهی تلویزیونی در ابتدای کار بسیار ترویج پیدا کرد، اما پس از گذشت مدتی، رتبهی آن خیلی پایین آمد و پس از یک فصل برکنار شد. شرکت "مک ماهونی" 35 میلیون دلار را بابت سرمایهگذاری برای ساخت این ورزش از دست داد. "مک ماهون" مجبور شد تا اعتراف کند که این ورزش با شکست مواجه شده است و نمیتوانیم بیشتر از این آن را ادامه دهیم. لیگ این ورزش به صورت بسیار ننگ آمیزی منحل شد. "مک ماهون" قصد داشت با ابداء این ورزش نامش را در تاریخ ورزش جاودانه کند اما کاملا در اشتباه بود. این ورزش باعث تمسخر روزنامهنگاران کل جهان شد. در شبکهی (NBC) "باب کستاس" از روی تمسخر به "کونان اُبرین" گفت که: "حداقل یک دهه در این فکر بودم که چرا هیچکس مدرسه فوتبال متوسطه را با باشگاه تواردی استریپ یکی نمی کند؟ اما خوشبختانه یکی پیدا شد و مشابه ایدهی من را اجرا کرد". تلفیق کشتی کج و فوتبال آمریکایی به اندازهای مسخره بود که مدتها به سوژهای برای روزنامهنگاران تبدیل شده بود.
2 - برنامهی (My Mother the Car)

سریال (My Mother the Car) بیانگر داستانی است که در آن مردی، مادر خود را از دست میدهد و بعدا دوباره متولد میشود. این برنامه به عنوان یکی از بدترینهای کل ادوار تلویزیون شناخته میشود. شخصیت اصلی این سریال یک وکیل است که نیاز به خرید ماشین دسته دوم دارد. وی پس از برانداز کردنهای بیشمار در بین ماشینهایی که سالها از تاریخ ساختشان میگذشت و دیگر کارکردی نداشتند یک ماشین اسقاطی پیدا میکند و آن را میخرد. دلیل این کار او این است که وقتی ماشین را روشن میکند صدای مادرش از رادیوی ماشین پخش میشود. او ماشین را خریداری و آنرا بازسازی (تعمیر) میکند تا به مادر مردهاش نزدیک شود. در فیلمبرداری این مجموعه سه ماشین وجود دارد. ماشین اول ناشناخته است اما دو ماشین دیگر شناختهشده هستند و در موزهی (Star Cars) ( موزهای برای ماشینهای قدیمی) وجود دارند.
سازندهی این برنامه آقای "آلان برنز" نام داشت. وی در سالهای بعد به یک حرفهای در تلویزیون تبدیل شد که مجموعههای تحسین برانگیزی مانند (The Mary Tylor Moore Show) از جمله کارهای او به شمار میرود.
1 - برنامهی (Jerry Springer)

(Jerry Springer) بدترین و منفورترین برنامهای بود که تا سال 1991 بر روی آنتن میرفت که فقط توانسته بودند با زد و بندهایی آن را روی آنتن نگهدارند. این برنامه به بحثهای پوچی اختصاص داشت که دیدنش برای خانوادهها شرمآور بود. زیرا در آن جملاتی به کار برده میشد که اگر خواهر و برادری با همدیگر در حال تماشای این برنامه بودند از خجالت آب میشدند. باید این را اضافه کرد که مخاطبانی که در استودیوی پخش این برنامه حضور داشتند بیشتر از بینندگان تلویزیونی عصبانی میشدند و با صدای بلند همهمه ایجاد میکردند و در پارهای از اوقات صدایشان مابین پخش برنامه، به گوش بینندگان تلویزیونی میرسید. "اسپرینگر" نیز به عنوان یک ضد اپرا معرفی شد.
قسمت قبل این مطلب را می توانید در"بدترین برنامه های تلویزیونی تاریخ [قسمت اول]" مشاهده کنید.