پوشیدن لباس مشکی در عروسی و کلیسا بهعنوان یک کار قانون شکنانه محسوب میشود، از طرفی این باور در طول سالیان دراز همیشه دچار تغییر شده است. ولی از قرن معاصر پوشیدن لباس مشکی بهعنوان بدیمنی در مراسم عروسی است. اگر شما با لباس سیاه در کلیسا حاضر شوید دیگران دچار سوءتفاهم خواهند شد که به چه دلیلی شما سیاه پوشیدهاید، اما برای بسیاری از موارد دیگر سیاهپوش شدن مشکلی ندارد همانند بادبانهای کشتی، ماشین عروس، کتوشلوارهای مردان، روبانهای به دور سبدها و بسیاری چیزهای دیگر. همراه بنیتا باشید.
وقتی کودک بودم از داخل جالباسی مادرم چند لاک به رنگهای سیاهوسفید برداشتم؛ و دستان خودم را لاک زدم و همانند عروسی که درراه رو کلیسا قدم میزد، راه افتادم؛ یادم هست که صدایی به گوشم رسید که تو قانونشکنی کردهای، نهتنها یک قانون، بلکه دو قانون را شکستهای. نه سیاه، نه سفید. سیاه برای مراسم ازدواج و سفید برای عروسی است. برای دوستان آمریکایی من این سنتها بیمعنی هستند. بعضی از دوستانم قسم میخوردند که این قانون برای آنها وجود ندارد. ولی من در کودکی توسط همین قانون مورد خطاب قرارگرفته بودم.
بزرگ شدم و به قوانین و مقررات و سنتهای عروسی آگاه شدم و در تمام سن خودم زنانی دیدم که بالباسهای عروسی به رنگهای مختلف همانند زرد قناری، فیروزهای، سبز، یشمی به خانه بخت و کلیسا رفتند؛ اما همیشه برای من سؤال بود که رنگ مشکی چرا نباید در لباس عروسی استفاده شود و این مراسم باید صرفنظر از رنگها بر گذار شود. چند سال بعد در عروسی یکی از دوستان نزدیکم در فرانسه مشکل بزرگتری پیش آمد. روز عروسی بحثی بین او و خانواده داماد که اروپایی و فرانسوی بودن بر سر ساک سیاهرنگی که خانواده عروس برای او داده بودند به وجود آمد. تمام مراسم هم به رنگ سیاهوسفید برگزار میشود. عروس لباسی تیره و زیبا که به نظر من بهتر از تمامی لباسهایی که تابهحال به رنگهای مختلف دیده بودم به تن داشت؛ اما به نظر خانواده داماد این مراسم ازدواج است و سیاهپوشیدن عروس از زیبایی و روشنایی آن میکاهد.
شما حتی اگر از مادربزرگ من و یا مادر من در مورد پوشیدن لباس مشکی در عروسی سؤال کنید فقط با پاسخ نه مقابل خواهید شد. برای بسیاری از نسلها گذشته ما رسومات بهعنوان یک تابو شدهاند و لباس سیاه فقط برای مراسم و جشنهای آخر شب خوب و شیک است. همین اواخر مادر خودم در یک مراسم ازدواج سلطنتی در آلبانی شرکت داشت که در آن یک کراوات مشکی به تن داشت. من بسیار از حرکت او شگفتزده شدم که چرا مشکی به تن دارد. تا جایی که من یادم هست او هیچوقت در این مراسم از رنگ مشکلی استفاده نمیکرد؛ اما در آن مراسم او از لباس مشکی مارک فندی (Fendi) استفاده کرده بود. بعد از مراسم از او پرسیدم که مشکی داشتن در این مراسم ازدواج، شرمآور نیست. او به من گفت: مشکی فقط در کلیسا غیرمجاز است و بقیه مراسمها را میتوانی مشکی به تن داشته باشی، حتی عروسی.
من به امید اینکه بتوانم جواب مشخصی داشته باشم شروع به انجام دادن تحقیقات کردم. دریکی از مراسم عروسیها در لندن عروس به گفته خودش از لباس مشکی برای عروسی خودش استفاده کرده بود. درواقع او دوست داشت که در زمستان عروسی بگیرد و یکی از لباسهایی که به تن داشت کت مشکی بود؛ و یک عروسی دیگر هم به این شکل انجامشده بود؛ اما باید این را هم در نظر داشت لباس مشکی لباس اصلی این مراسم نبود، بلکه بالباسهای روشن دیگر ترکیبشده بود.
من عکس این شواهد عمل کردم و برای عروسی خودم یک لباس مشکی به همراه یک ژاکت سبزرنگ انتخاب کردهام؛ و از انتخاب خودم راضی هستم. همچنین همه جواهرات رنگارنگ، کفش و شال خودم را مشکی انتخاب کردم. یکی از دوستان انگلیسی من میگوید تو هیچوقت خوشبخت نخواهی شد مگر اینکه لباس عروسی سفید به تن کنی!
باید قبول کنیم که زمان عوضشده است و دیگر باید ازآنچه که بهعنوان خرافات درگذشته به وجود آمده است کنارهگیری کنیم. این روزها در عروسیها مراسمهای مختلفی گرفته میشود که هیچکدام درگذشته نبودهاند و فقط یک لباس مشکی است که توانسته است تابو باشد. به نظر من دیر یا زود نظرمان را در مورد لباسهای مشکی همتغییر دهیم. برای عروسیهایی که در روز هالووین برگزار میشود شما نباید لباسهای نامناسب کلیسا به تن داشته باشید و روز هالووین خودتان را به خاطر عروسی فامیل دور خودتان از دست دهید. من هم دوست دارم عروسی سنتی انجام دهم ولی در مورد مشکی نپوشیدن نمیتوانم کوتاه بیایم. جملهای از اسکار والد است که میگوید: کسی که رفتار بدی دارد، لباسهای بدی هم میپوشد.