تحریریه دنیای سلامت
شاید زمانی که مدرسه میرفتید و فیزیک میخواندید، با اصطلاحاتی مانند گرانیگاه، تعادل جسم، مرکز ثقل و موارد مشابه اینها آشنا شده باشید. اما تعادل، غیر از علم فیزیک، در زمینههای دیگری نیز کاربرد دارد، و حتی میتوان پا را از این هم فراتر گذاشت و گفت نقش تعادل، در رسیدن به اهداف، در شکلگیری احساسات و حتی در کل زندگی انسان، نقشی کلیدی است.
همه ما در طول زندگی و حتی گاه در طول یک شبانهروز، درجاتی از افسردگی، اضطراب، ناراحتی، اندوه و غم را تجربه کردهایم. گاهی حتی علت این حالات ناخوشایند برای ما مشخص نیست. برخی مواقع، دستخوش احساسات منفی، خشم، حسد و حتی تمایل به اعمال خشونت شده و گاهی برعکس، قربانی خشونت و تبعات آن شدهایم، گاهی مقاومتمان پایین آمده و گاهی مثل یک صخره بزرگ یا کوه در مقابل مشکلات مقاومت کردهایم.
بعضی اوقات خوشحال بوده و حتی بیدلیل احساس شادی و مثبت بودن داشتهایم. معمولا اکثر ما به روشنی نمیدانیم دلیل این رفتار سینوسی احساساتمان چیست؟ فقط حس کردهایم که دامنه احساساتمان وسیع و محتوای آن، متغیر و متفاوت است. گاهی احساسمان متعالی و رو به بالاست و گاهی برعکس در نوعی سرازیری حسیگویی به سمت پایین میغلتیم یا حس سقوط به ما دست میدهد.
در اینجا میخواهیم درباره یکی از علل مهم تغییر احساسات و تغییر حالات انسان سخن بگوییم. چیزی که به نظر من بستگی مستقیمی به خط تعادلی وجود ما دارد. منظورم این است که هر یک از ما میتوانیم به جای نوسان بین حالات مثبت و منفی، به جای تغییرات غیر قابل پیشبینی احساسی و رفتاری و به جای بالا و پایین رفتنهای مداوم و آزاردهنده، جایگاه دقیق تعادل خود را پیدا کنیم و تا جایی که برایمان ممکن است روی خط تعادل خود باقی بمانیم. جایی که در آنجا احساس آرامش و شادی خواهیم کرد و میتوانیم حرکتهای رو به بالا و پیشرونده را برای خود رقم زنیم.
خط تعادل انسان کجاست؟
اینکه انسان میتواند خط تعادلی داشته باشد که تعیینکننده احساس و رفتار اوست، موضوع چندان پیچیدهای نیست. اما این که چگونه باید خط تعادلی خود را پیدا کند موضوع دیگری است که ممکن است تا حدودی پیچیده باشد. در واقع پیدا کردن خط تعادلی که باید روی آن قرار بگیریم مانند پیدا کردن جادهای نورانی است که ما را به بهشت، به موفقیت و به خوشبختی میرساند و در واقع نوعی شاهراه طلایی در زندگی انسان محسوب میشود.
بزرگان بسیاری برای یافتن این شاهراه جادویی در زندگی خود تلاش کردند چون میدانستند اگر بتوانند همیشه در این شاهراه قرار بگیرند در واقع به کلیدی دست یافتهاند که موفقیت، مهار خویشتن و حتی ذخیره انرژی حیاتی و اصلی خود را آموختهاند.
آنها با اندیشه و مطالعه در هستی، در کهکشانها، در زمین و حتی در بدن انسان متوجه شدند که قرار گرفتن در نقطه یا خط تعادل، میتواند برای آنها بهروزی و حتی عمر طولانی به ارمغان بیاورد، از به هدر رفتن انرژی آنها جلوگیری کند و آنها را به هدف برساند.
کره زمین در متعادلترین جایگاه در منظومه شمسی
بیایید به جایگاه زمین در منظومه خورشیدی نگاهی داشته باشیم. زندگی بر روی زمین، وابسته به آب در فاز مایع آن است. شواهد زمینشناختی حاکی از آن است که هنگام تشکیل زمین در حدود 6/4 میلیارد سال پیش، آب در آن وجود نداشت. در واقع آنطور که اخترشناسان میگویند، آب، هدیهای است که از آسمان بر زمین نازل شد.
شواهد حاکی از آن است که در دورانهای آغازین تشکیل زمین، یک سیارک یخی بزرگ که از اعماق فضا به سوی سیاره ما میآمد، با زمین برخورد کرد. بخش عمدهای از یخ موجود در این سیارک بر اثر انرژی حاصل از برخورد، تبخیر شد و در اتمسفر زمین پخش گردید که بعدها و با پایینتر آمدن دما، مایع شده و پس از بارشهای مستمر، اقیانوسهای امروزی را تشکیل داد.
اما اگر زمین در فاصلهای متناسب با خورشید که اصطلاحاً آن را «منطقه حیات» مینامند (یا همان خط تعادل) قرار نداشت، این آب در آن باقی نمیماند. اگر فاصله زمین از خورشید، کمتر از میزان فعلی بود، به علت گرمای بالا، بخار آب مزبور به حالت مایع در نمیآمد و همچنان در فاز بخار باقی میماند.
بنابراین با گذشت زمان در لایههای بالایی جو و بر اثر تابش فرابنفش نور خورشید، پیوندهای درون مولکولی آب شکسته میشد و آب به هیدروژن و اکسیژن تجزیه میشد که هیدروژن آن به علت سبک بودن از جاذبه زمین میگریخت و بدین ترتیب، امکان شکلگیری مجدد مولکول آب در زمین از بین میرفت (اتفاقی که گمان میرود در مورد سیارهای مانند زهره به وقوع پیوسته باشد).
از طرف دیگر اگر فاصله زمین از خورشید، بیش از مقدار فعلی بود، باز هم آب موجود به علت دمای پایین یخ میزد و دیگر برای شکلگیری حیات مناسب نبود. در واقع زمین درست در مرکز تعادل خود قرار داشته است.
همچنین نگاهی داشته باشیم به پیدرپی آمدن فصلها و تمامی تغییراتی که در هماهنگی با آن در زمین رخ میدهد از مهاجرت فصلی پرندگان گرفته تا به خواب رفتن درختان در زمستان، تغییر رنگ پوشش حیوانات و . . . همه اینها به واسطه زاویه اندکی است که محور چرخش وضعی زمین با صفحه مداری آن دارد...
برای خواندن بخش دوم- شاهراه طلایی تعادل- اینجا کلیک کنید.