همه ما میدانیم که هرگز از جلد یک کتاب نمیتوان در مورد محتوای آن قضاوتی کرد، با این حال همیشه در کتاب فروشی اول به سراغ آنهایی میرویم که طرح جلد آنها توجهمان را بیشتر جلب میکند. این موضوع در روابط و مراودات اجتماعی انسانی نیز صدق میکند. بسیاری از ما به راحتی با توجه به چهره یا نحوه پوشش افراد، تشخیص یا قضاوتی را شکل میدهیم، بسیاری نیز تصمیم میگیریم هرگز چنین حکمهایی صادر نکنیم هرچند که میدانیم احتمالا دیگران با توجه به ظاهر ما قضاوتی خواهند داشت. به خصوص افرادی که به ارزشهای معنوی بیشتر پایبند هستند، "نباید"های بیشتری نیز برای خود تعریف میکنند.
روانشناس سرشناس "لسلی زبرویتز" طی تحقیقی گسترده دریافت نه تنها یک دهم ثانیه طول میکشد که ما با دیدن چهرهای تازه، اولین قضاوت و حکم خود را صادر کنیم، همچنین متوجه شد که افراد بسیاری با داشتن برداشتهای اولیه منفی مبارزه میکنند که در بیشتر موارد بی نتیجه است و حکم در مغز صادر شده.
بخشی از این تحقیق مربوط به تصاویر ثابت چهرههای مختلف و برداشت یا قضاوت اولیه شرکت کنندگان مورد مطالعه بود که طی آن بیشتر افراد، حتی کودکان در مورد تیپهای خاصی از چهره، قضاوتی مشترک دارند. به عنوان مثال افراد "بیبی فیس" یا "کودک چهره" (معمولا دارای صورت گرد، پیشانی پهن، چانههای کوچک و چشمان درشت هستند)، دوست داشتنی، جذاب و شکننده به نظر میرسند. مهمترین شواهد در مورد گرایش مردان به زنانی با چنین چهره هاییست که به لحظات ذاتی از طرف مردان همسرانی مناسب، از لحاظ جنسی گیرا و و جوان تر تصور میشوند. همچنین بازاریابهای حرفهای معمولا در فیلمها یا تبلیغات خود از تصاویر کودک یا نوزاد حیوانات استفاده میکنند، چرا که میدانند توجه و سمپاتی بیننده را به هرحال جذب خواهد کرد. روانشناسان حس دلسوزی و سمپاتی موجود نسبت به بیشتر افراد مسن را نیز، شباهتها یا خصیصههای کودکانه آنها میدانند.
![](/Upload/Public/Content/Images/1396/11/10/1005200563.jpeg)
دومین و مهمترین عامل قضاوت در برخورد اول، "آشنا پنداری" است. به عنوان مثال، اگر فرد مقابل در برخورد اول شما را به یاد عموی بدخلقتان بیندازد، ناخودآگاه تصور خواهید کرد که او نیز بدخلق است. یا اگر کسی شبیه دوست صمیمی شما باشد، به نظر شما گرم و دوست داشتنی خواهد بود. بنابراین، مکانیسم درونی مغز ما برای پردازش چهره ها، باعث میشود وجود یک هماهنگی بین مشخصات چهره و شخصیت انسانها را منطقی فرض کنیم.
سومین مورد، تناسب چهره، سلامت، فیت بودن یا تناسب اندام است. بنا بر تحقیقات، افرادی که از هندسه منظم صورت، چیدمان اعضا، سلامت جسمانی و تناسب اندام برخورد باشند، در ناخودآگاه انسان ها، افرادی جذاب، با کفایت، با هوش، دوست داشتنی و قابل اعتماد تلقی میشوند. در حالی ممکن است احساس شود افراد ناسالم نیاز به مراقبت و درمان دارند و میبایست از آنها دوری کرد (چه بیماری آنها مسری باشد و چه خیر).
مورد آخر، نحوه استفاده از زبان بدن و اعضای صورت در ابراز احساس است. حالات چهره به سرعت حسی را بیننده منتقل میکند که قضاوت اولیه را شکل میدهد. به عنوان مثال، افرادی که ابروهایی به سمت بالا دارند یا اخم کرده اند، تحت شرایط مختلف، عصبانی به نظر میرسند. همینطور چه فردی لبخند بزند و چه نحوه قرار گیری دهان و لبها با زاویه کشیده روا به بالا باشد، باعث ایجاد حس شادی میشود.
بنابراین، با وجود اشتباه بودن کل این مفهوم، و دور کردن افراد از ارزشهای انسانی یا معنوی، از لحاظ روانشناسی، قضاوت و برداشت اولیه بر اساس ظاهر، کاملا فراگیر است. یعنی بیشتر افراد، ناخودآگاه در برخورد اول، حکمی را در مورد شخص صادر میکنند که در ادامه نیز به آن پایبند میمانند که در زندگی و روابط اجتماعی، موفقیت شغلی و حتی تصمیمگیریهای کیفری تاثیر بسزایی دارد.
حتی اگر در مواردی خاص، برداشتهای ظاهری ما درست باشند، پیروی کردن از قضاوتهای ذاتی و آنی، سبب تضعیف حس نوع دوستی و کاهش کیفیت مراودات اجتماعی میشود. کنترل آن درست مانند ترک یک عادت، به خود شخص بستگی دارد و قابل اجراست.