به گزارش ایسنا، در این مراسم فیروز احمدی با اشاره به شکلگیری روایتهای این کتاب گفت: پس از اینکه از سپاه جدا شدم کار خاصی انجام نمیدادم و در مواقعی هم که دعوت میشدم میرفتم سخنرانی میکردم و به خانه برمیگشتم و به فرزندانم میگفتم هر چیزی را از جنگ میخواهید بگویید تا برایتان روایت کنم. آنها هم روی سینه من مینشستند و من عملیاتهای درخواستی آنها را برایشان روایت میکردم به گونهای که احساس میکردم فیلمی را نگاه میکنند چون سعی میکردم تمام صحبتهایم تصویری و قابل هضم و درک برای آنها باشد.
وی ادامه داد: در ابتدا خاطراتم را در 100 صفحه نوشته و به بسیج محلهمان دادم تا بخوانند و نظرشان را اعلام کنند اما متأسفانه این خاطرات گم شدند و پس از اینکه با آقای میثم رشیدی مهرآبادی آشنا شدم این کتاب شکل گرفت. امیدوارم توانسته باشم بخشی از دین خود را به فرهنگ دفاع مقدس، شهدا، آزادگان، جانبازان و همچنین مردم ایران ادا کرده باشم.
در این مراسم، همچنین حمید بنا نویسنده مستند «از آسمان» درباره کتاب «حاجی فیروز» گفت: قلم روان و فضاسازی خوب نویسنده و راوی مخاطبان زیادی را به خودش جذب کرده است. نویسنده کتاب سعی کرده است با استفاده از واژههای روان و به روز و به دور از غلو مخاطب را با بخشی از وقایع دوران دفاع مقدس از زبان یک دیدهبان بنویسد و به همین خاطر مخاطب به راحتی میتواند با واژههای کتاب ارتباط تنگاتنگ برقرار کند. امیدواریم این کتاب در اردوهای راهیان نور و روایتهای انجام شده در این اردوها مورد استفاده قرار بگیرد.
در ادامه مراسم میثم رشیدی مهرآبادی با تشکر از راوی کتاب «حاجی فیروز» گفت: من در مقدمه کتاب برداشت خودم را از آقای فیروز احمدی نوشتهام و امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را ادا کرده باشم. در روزهای آخر آمادهسازی کتاب برای چاپ آقای احمدی گفتند جای یکی از شهدا در این خاطرات خالی است و آن شهید مصطفی رمضانی است. چون وقت کم داشتیم به صورت تلفنی خاطره آقای احمدی را از این شهید گرفتم، بعد چاپ شد. پس از چاپ کتاب اولین نسخه آن را به خانواده شهید مصطفی رمضانی تقدیم کردیم.
وی افزود: قبل از چاپ کتاب چند بار آن را ویرایش کردم و به فرماندهان آشنا به بحث دیدبانی در جنگ تحویل دادم تا با مطالعه کتاب اگر نواقصی هست آن را یادآوری کنند.
نویسنده کتاب حاجی فیروز
رشیدی مهرآبادی درباره نحوه آشناییاش با فیروز احمدی گفت: صبح یک روز تابستان که در جمع پرسنل ادوات لشکر 10 سیدالشهدا (ع) بودیم و قرار بود با اتوبوس به جایی برویم و آنجا تنها کسی که برای اولین بار مرا تحویل گرفت آقای فیروز احمدی بود و به این ترتیب آشنایی بنده با ایشان و نوشتن کتاب آغاز شد. بخشی از خاطرات در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود و من پس از ویرایش آنها را رسانهای کردم و نهایتا پیشنهاد کردم که این خاطرات به کتاب تبدیل شوند. پس از تکمیل این خاطرات از طریق مصاحبه با آقای احمدی نهایتا کتاب «حاجی فیروز» چاپ شد.
کتاب «حاجی فیروز» در 112 صفحه توسط نشر نارگل چاپ شده است.
در مقدمه کتاب آمده است: «زلال است. وقتی کنارش مینشینی حس خوبی داری. نه خودش را جای پدرت میگذارد که حرفهایش پر بشود از نصیحت و اندرز، نه موهای سفیدش میگذارد جای برادرت حسابش کنی. حست به او میشود چیزی بین پدری و برادری؛ حسی خاص که با هر کسی نمیتوانی تجربهاش کنی. پای حرفهایش که بنشینی گاهی اوقات شکی میکنی به حافظهاش، ولی وقتی عکس همان اتفاق را میگذارد مقابلت، دهانت بسته میشود. اساسا وقتی پای جنگ میشود، بلد است از چیزهایی صحبت کند که دهانت بسته شود و همه وجودت بشود گوش!
حاجی فیروزِ داستان ما برعکس همه حاجی فیروزها، همیشه صورتش سفید بوده؛ چه آن روزهایی که در جنگ بود و پس از آن سپاه رفت و چه روزهایی که پشت تنور نانوایی بربری ایستاد و عرق ریخت. کارگری برای نانوایی پدرش به رغم بدن تکه پاره به جای خود، اما مشکل اصلی این بود که چند انگشتش قطع شده بود و نمیتوانست نانها را به خوبی پهن کند. نانهای فیروز را میشد از دور تشخیص داد؛ ولی اینها باعث نمیشود از کیفیت نانش کم بشود.
کتابی که پیش رویتان است هم، به زلالی حاجی فیروز آماده شد. میشد خاطرات او از کودکی تا امروز را ثبت و ضبط کرد تا به کتابی قطور تبدیل شود، اما همین چند خاطره هم آن قدر خواندنی و مفید بود که بیارزد به خاطرش، کاغذها را به زیر غلتکهای ماشین چاپ فرستاد.
حاجی فیروز در جنگ، یک دیدهبان بود؛ یعنی چیزی فراتر از یک رزمنده پیاده و کمی پایینتر از یک فرمانده. نگاه او به روزهای جنگ به همین خاطر خواندنی و خاص شده و گاهی چیزهایی گفته است که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود.
این کتاب اصلا مقدمه نمیخواهد باید بیهیچ معطلی رفت سر اصل مطلب...»
در ادامه، عباسی از همرزمان فیروز احمدی گفت: وقتی مقام معظم انقلاب اسلامی فرمودند که رزمندگان دفاع مقدس باید خاطرات خودشان را بنویسند ما تا آن زمان آن طور که باید ارزش این خاطرات را درک نکرده بودیم و حالا که خاطراتی مثل خاطرات فیروز احمدی را میخوانیم متوجه عمق نگرش رهبر معظم انقلاب اسلامی به دفاع مقدس و خاطرات آن میشویم. این خاطرات برای نسل فعلی و آینده درس زندگی و مقاومت محسوب میشود.
وی اظهار کرد: ابتدا آقای احمدی خاطراتشان را در تلگرام از عملیاتها مینوشت و ما با خواندن این خاطرات به یاد دوستان و یاران سفرکرده خود میافتادیم و اشک حسرت میریختیم. امیدوارم رسانهها با پرداختن بیش از پیش به خاطرات دفاع مقدس که نوعی جهاد محسوب میشود دین خود را به فرهنگ دفاع مقدس و خون شهدا ادا کنند. این نوع خاطرات به ما یادآور میشوند که باید زندگی خودمان را کنترل کنیم و همیشه به یاد داشته باشیم در قبال چه کسانی چه مسئولیتهایی داریم.
عباسی یادآور شد: جنگ ممکن است در همه جای دنیا رخ دهد اما اتفاقاتی که در جنگ تحمیلی افتاد با رخدادهای جنگی مثل جنگ ویتنام یا جنگهایی از این قبیل از نظر ماهیت متفاوت است.
در ادامه این مراسم، سرهنگ هاشمی دانا مدیرعامل خبرگزاری دفاع مقدس با اشاره به تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر جلوگیری از تحریف و فراموشی وقایع دفاع مقدس گفت: هدف ما در خبرگزاری دفاع مقدس انتشار وقایع دفاع مقدس و انتقال پیام آن به نسلهای فعلی و آینده است و امیدواریم بتوانیم در مقابله با جنگ نرم دشمن به وظایف خودمان عمل کنیم.
در پایان مراسم از فیروز احمدی، راوی و میثم رشیدی مهرآبادی نویسنده کتاب حاجی فیروز و مونا معصومی به دلیل همکاری در جمعآوری بخشی از خاطرات این کتاب تقدیر شد و نویسنده کتاب هدایای خود را به خانواده شهید مصطفی رمضانی اهداء کرد.
تصاویر از محسن رنگینکمان.