این توصیهها زندگی شما را عوض میکنند زیرا اینها ابزارهایی هستند که در تغییر آنچه شما نیاز دارید تغییر دهید کمکتان میکنند و باعث میشوند قدر آنچه در حال حاضر در اختیار دارید را بیشتر بدانید. برخی از پیشنهادات و توصیهها خیلی خوب هستند اما چون در عمل استفاده نمیشوند به راحتی هم فراموش میشوند. توصیههای دیگری وجود دارند که در حل یک مشکل خاص به شما کمک میکنند ولی فقط برای همان مشکل کارآیی دارند، اما من بدون توجه به اینکه مشکل چی هست، از تمامی توصیههایی که در ادامه آوردیم به طور مکرر استفاده میکنم.
این توصیهها زندگی من را عوض کردند زیرا الان دیگر هیچ پروژهای خیلی طولانی به نظر نمیرسد و هیچ مسئلهای غیر قابل حل نیست. اینها راهحلهایی هستند که در زمان مشکل مرا نجات میدهند. در ادامه با بنیتا همراه باشید.
4- رهایی از اضطراب و افسردگی
اضطراب زمانی است که صداهای درون سرتان دربارهی آینده نگران هستند. افسردگی زمانی است که صداهای درون سرتان دربارهی گذشته نگران هستند و زمانی ذهنتان در آرامش است که این دو صدا صحبت کردن با هم را قطع کنند.
من قبلا فکر میکردم آرامش ذهن کاری خستهکننده و حوصلهسربر است اما آرامش ذهن به معنی خالی بودن ذهن نیست بلکه به معنی خالی از تنش بودن آن است. به این معنی است که از شر صداهایی که ذهنتان را متشنج میکنند خلاص شوید.
حضور داشتن در زمان حال و فکر نکردن به گذشته و یا آینده یک راه ساکت کردن این صداها است و غرق شدن در کارهایی است که به آنها علاقه دارید یک راه دیگر است. با چیزهایی که دارید خوشحال باشید و چیزهایی که میخواهید تغییر دهید را تغییر دهید. در واقع داشتن آرامش ذهن به شما کمک میکند که آینده را بسازید به جای آنکه نگران آن باشید. به یاد داشته باشید که آرامش ذهن خسته کننده نیست.
5- اگر به دنبال افزایش اعتماد به نفستان هستید کاری کنید که اعتماد به نفستان را افزایش دهد
من قبلا فکر میکردم افکار اضطرابآور و منفی را میتوانم با صحبتهای مثبت از بین ببرم، اما وقتی این توصیه را شنیدم فهمیدم که این حرفهای مثبت همگی دروغ هستند. اگر شما سعی کنید با حرف به خودتان ثابت کنید که آدم بهتری هستید، متوجه میشوید که اینطور نیست.
پس به جای حرف زدن کافی است عمل کنید. هر کاری که میتواند به افزایش اعتماد به نفستان کمک کند، بازی با بچههایتان، ساختن یک کلبه، داوطلب شدن در کارهای خیر، نوشتن یک کتاب و... نمیدانید باید از کجا شروع کنید؟ برگردید به بالای این متن و توصیهی شماره یک را دوباره بخوانید. سعی نکنید با حرف زدن خودتان را قانع کنید که احساس بهتری داشته باشید. عملتان را تغییر دهید، احساستان هم متعاقباً تغییر خواهد کرد.
6- این آب است
شاید شما سخنرانی دیوید فاستر در مراسم فارغالتحصیلی در کالج کنیون را شنیده باشید، حکایت زیر بخشی از آن است.
دو ماهی کم سن و سال در حال شنا کردن بودند که به یک ماهی مسنتر برمیخورند. ماهی مسنتر برای این دو ماهی سر تکان میدهد و میگوید «سلام بچهها، آب چطور است؟» این دو ماهی جوان از ماهی دیگر عبور میکنند و بعد از گذشت مدت کوتاهی یکی از آنها از دیگری میپرسد «منظور او از آب چی بود؟»
وقتی ما در زندگی روزمره غرق شدهایم و در تلاشیم تا چیزهایی مثل خوشحالی، آزادی و موفقیت را به دست آوریم برعکس اینها از ما دورتر میشوند. زندگی مانند آنچه در داستانها تعریف میکنند، اتفاق نمیافتد.
زندگی در واقع حقیقت خود شماست. شما در جهانی زندگی میکنید که در مرکز آن هم قرار ندارید ولی برای هر دقیقهی هر روزتان حق انتخاب دارید. دربارهی اینکه چه کاری میخواهید انجام دهید و چطور میخواهید فکر کنید و اینکه میخواهید به چه چیزهایی در زندگی توجه کنید. این داستان آب را همیشه در خاطرتان نگه دارید زیرا همین داستان به من یادآور میشود که از زیباییهای زندگی نهایت لذت را ببرم.
میتوانید قسمت قبل را در «چند پیشنهاد که زندگی تان را تغییر خواهند داد [قسمت اول]» ببینید.
منبع: بنیتا