جشنواره سیوششم فجر از نیمه گذشت. ترتیب نمایش فیلمها در سینمای رسانهها با قرعهکشی مشخصشده است و قرعهکشی طوری بوده که عمده فیلمهای مطرح و اسمورسمدار در نیمه اول جشنواره نمایش داده میشوند. از مدعیان سیمرغ فقط «تنگه ابوقریب» بهرام توکلی در نیمه دوم قرارگرفته است. حالا مدعیان اصلی سیمرغ را دیگر دیدهایم. فیلمهایی از ابراهیم حاتمی کیا، حمید نعمتالله، هومن سیدی، محمدحسین مهدویان و شاید هم سهیل بیرقی.
روز ششم جشنواره، روز دفاع مقدسی بود. فیلم اول «سرو زیر آب» صدای شلیک گلوله نداشت. درباره پیکر دو سرباز بود. یکی در روستایی در لرستان، یکی دیگر در روستایی زرتشتی در یزد. سربازها همنام بودند و ستاد معراج شهدا تصور میکرد پیکرها اشتباه شدهاند. باشه آهنگر سالهاست گوشهای نشسته و بهاصطلاح ماست خود را میخورد و بدون جنجال فقط درباره جنگ فیلم میسازد. دومی اما «تنگه ابوقریب» اولین فیلم جنگی بهرام توکلی است که برخلاف باشه آهنگر و حاتمی کیا جنگ را به چشم ندیده. اما «تنگه ابوقریب» یکی از خوشساختترین فیلمهای جنگی سینمای ایران است و البته از خشنترینها. فیلمی که درباره یکی از خونینترین هفتههای جنگ ساخته شده است. درباره یکی از پرشکستترین دورهها.«سرو زیر آب» فیلمی بسیار پربازیگر است. بابک حمیدیان و رضا بهبودی و مسعود رایگان بازیگران اصلی ستاد اهواز هستند. مینا ساداتی، مهتاب نصیرپور و همایون ارشادی بازیگران اصلی خانواده زرتشتی و شهرام حقیقت دوست، ستاره اسکندری و سیاوش چراغیپور بازیگران اصلی روستای لرستان هستند. تلاش بازیگران برای گرفتن انواع لهجهها تحسینبرانگیز است. و البته اکثراً بینتیجه. بهخصوص در مورد شهرام حقیقت دوست.
برخلاف فیلمهای ایدئولوژیک امسال که اغلب خشن بودند، «سرو زیرآب» درباره وفاق ملی و آشتی همه با همه است. اما برخلاف انتظار در نشست خبری باشه آهنگر گفت اتفاقاً همین مسئله برای فیلم او دردسر درست کرده. مسئولان از او خواسته بودند جای شهید زرتشتی از شهید اهل سنت استفاده کند و فیلمنامه را تغییر بدهد. باشه آهنگر گفت: “در حین ساخت این فیلم من را بسیار اذیت کردند بهطوریکه میخواستند ببینند من بیشتر ملیگرا هستم یا شیعه؟! دو تا از اسامی فیلم یعنی سیاوش و جهانگیر را میگفتند باید عوض کنیم. من نمیدانم چرا باید این کار را بکنم؟ مسئله دیگر کار بحث ادیان ما بود. این کشور برای همه ما است. در یک نسبت بندی مربوط به آن زمان شهدای زرتشتی ما خیلی زیاد بودند. شهدای کلیمی و مسیحی کم نداشتیم. حتی شهید بهایی هم داشتیم که در مورد آنها میتوان فیلم ساخت.. اما به من میگفتند زرتشتیها را بردار و اهل سنت را بهجای آنها بگذار!”«تنگه ابوقُرِیب» درباره سربازان گردان عمار است که اواخر تیرماه 67 آماده رفتن به مرخصیاند که خبر میرسد ارتش عراق هجوم سختی از سمت استان ایلام آغاز کرده و اگر از تنگه ابوقریب رد شود به دشت میرسد و ممکن است اندیمشک و دزفول را تصرف کند. گردان عمار بهجای مرخصی به خط مقدم میرود و با تلفات بسیار موفق میشود حمله عراقیها را دفع کند. یک هفته بعد ایران آتشبس را میپذیرد و جنگ تمام میشود.
حمیدرضا آذرنگ فرمانده دسته است و مهدی پاکدل فرمانده گردان. جواد عزتی در نقش مجید دکتر دسته است که وظیفه رسیدگی به مجروحین را دارد و امیر جدیدی در نقش مجید رزمنده بزنبهادری بچه جنوب تهران. علی سلیمانی کودک بازیگری که از «ابد و یک روز» به یادش داریم، اینجا در اوایل نوجوانی است و نقش مهمی در فیلم بر عهده دارد. «تنگه ابوقریب» از حیث تکنیکی یکی از بزرگترین قلههای سینمای ایران شده. جهنمی از آتش و دود در جبهه برپا میشود. باید فیلم را ببینید.
در نشست خبری فیلم پرسشهای دشواری مطرح نشد. فضایی که پیشازاین در نشستهای «بهوقت شام» و «عرق سرد» و بهخصوص «لاتاری» دیده بودیم تکرار نشد. جلسه آرامی بود. حمیدرضا آذرنگ گفت گریم هرکدام از بازیگران اصلی روزی سه و نیم ساعت طول میکشید. جواد عزتی گفت دوست داشته خودش در فیلم بازی نمیکرد و میتوانست فیلم را ببیند و زار بزند. بهرام توکلی از الگو گرفتنش از مستندهای جنگی گفت و در آخر سؤالی از بودجه فیلم طرح شد. میدانید که فیلم را سازمان اوج با تهیهکنندگی سعید ملکان ساخته است و سازمان اوج با بودجه عریض و طویلی که دارد و روی فیلمهای ارزشی یا دفاع مقدسی سرمایهگذاری میکند خیلی چیزها را در سینمای ایران تغییر داده.
توکلی اما گفت حرفهایی که از ده و پانزده میلیارد تومان زدهشده کذب است و بودجه این فیلم اندکی بیش از پنج میلیارد تومان است.
سومین فیلم روز ششم جشنواره «اتاق تاریک» ساخته سید روحالله حجازی بود. فیلمی که درباره دیدنِ گیگیلِ بچه است! ولی بیشتر فیلمی درباره وسواس است. تکتک سکانسهای فیلم پر هستند از حس ناامنی. پدر و مادری که به شکلی بیمارگونه نگران تعدی به بچهشان هستند. فیلم با گمشدن بچه در بیابان اطراف خانه تازهسازشان شروع میشود و گرچه بچه زود پیدا میشود اما تا آخر فیلم سایه تهدید همهجا هست. از سرایدار ساختمان تا همکار تا همسایه آفرودباز تا دختر پیرسینگ کرده همسایه و پسرهای فامیل و سگها و… همه میتوانند اهل دیدن گیگیل بچهها باشند. پدر و مادر آنقدر از بچه میپرسند کی گیگیل تو را دیده که باور کنید اگر از ما هم اینقدر میپرسیدند بالاخره برای اینکه راحت بشویم یک اسمی را میگفتیم! بچه هم همین کار را میکند و اسم دختری را میبرد اما شک برطرف نمیشود… این فیلم را هم باید ببینید، البته از جهاتی دیگر!زوج اصلی فیلم، ساعد سهیلی و ساره بیات هستند. یعنی در سینمای ایران هیچ دو بازیگری به این اندازه برای زوج به نظر رسیدن نامناسب نیستند. شاید فقط زوج صفر کشکولی و اندیشه فولادوند از این نامحتملتر باشند. در فیلم مشکل را به این شکل حل کردهاند که اصلاً ازدواج با زنی از سنی بالاتر به یکی از مشکلات زوج تبدیلشده. در نشست خبری هم این سؤال مطرح شد اما ساعد سهیلی درباره آن گفت بازی کردن نقش پدری که همسرش از خودش بزرگتر است برایم خیلی جالب بود. البته جالب بودن با مناسب بودن متفاوت است.
روحالله حجازی هم گفت سعی کرده آزار جنسی را در سطح نبیند و یک سکانس از فیلم عیناً صحنههایی است که بین من و فرزندم اتفاق افتاده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
5