دکتر پروانه صفایی مقدم
با غربی شدن شیوه زندگی، ما شاهد گسترش بعضی از اختلالات روانی از جمله اختلالات تغذیه هستیم. در این شیوه زندگی، ظاهر افراد، ریخت اندام و همچنین لاغری ارزش زیادی دارد.
اختلالات تغذیه شامل زیرمجموعههایی میشود که مهمترین آنها بیاشتهایی و پر اشتهایی روانی است. با رفتار ارادی و هدفدار معطوف به کاهش وزن، اشتغال ذهنی با کاستن وزن، الگوهای خاصی در مدارا با غذا، ترس از افزایش وزن، آشفتگی تصویر تن و قطع قاعدگی مشخص است.
بیاشتهایی روانی
بیاشتهایی روانی اختلالی است که معمولاً پس از تصمیم فرد برای کاهش مقداری از وزن خود و یا در پی یک رویداد تنیدگیزا، مانند جدایی والدین؛ دور شدن از خانه و یا یک شکست شخصی بروز میکند. این اختلال معمولاً 3 تا 6 ماه پس از آغاز یک رژیم غذایی آغاز شده و با سه مشخصه روان بیاشتهایی، لاغری و توقف عادت ماهیانه در زنان استقرار مییابد. لاغر شدن هدف اصلی روان بیاشتها را تشکیل میدهد. اما ریشه آن ترس از چاقی یا تسلیم شدن در برابر تمایل فزاینده نسبت به غذا و بهطور کلی از دست دادن مهار خود در مورد اندازه و شکل بدن است. به همین جهت به این اختلال، چاقی هراسی نیز میگویند.
کماشتهایی روانی
یکی از نشانههای بیاشتهایی روانی (حتی قبل از لاغری) قطع قاعدگی است. این افراد دلمشغولی زیادی نسبت به غذا دارند و وقت زیادی را صرف مطالعه و فکر کردن در مورد غذا و برنامهریزی برای غذای محدود خود میکنند. و حتی محتوای بسیاری از خوابهای آنها را تصاویر غذا و خوردن تشکیل میدهد. این افراد رفتار غریبی نسبت به غذا نشان میدهند. در تمام قسمتهای خانه انواع غذاها را پنهان کرده و همیشه در جیب یا کیف خود شکلات و شیرینی دارند. این بیماران انعطافناپذیر و کمالطلب هستند و شکایت جسمی متعددی از جمله ناراحتی فوقالمعدی در آنها شایع است. دزدی وسواسگونه (شیرینی و مسهل) شایع است و همچنین در اکثر آنها کاهش میل جنسی وجود دارد.
نکته
این افراد مشکلات متعدد شخصیتی و همچنین مشکلات جسمانی از جمله: کاهش حرارت بدن، کاهش فشار خون، لرزش بدن، کاهش مواد معدنی استخوان، کندی ضربان قلب و ... که گاهی منجر به مرگ میشود. پوست زبر و خشک شده و ترک میخورد. پهنه صورت چروکیده، پستانها پژمرده و ناخنها شکننده میشوند انتهای دست و پاها کمی کبود شده و موها شکننده شده و میریزد و در برخی موارد موهای نازکی روی شکم و انتهای دستها، پاها و صورتشان میروید.
علتکم اشتهایی روانی
امروزه متخصصان بالینی اعتقاد دارند که عوامل متعددی میتواند فرد را در معرض خطر اختلالات تغذیه قرار دهد از جمله: روابط مادر و کودک، تعارضهای حل نشده دوران کودکی، حفظ وابستگی و عدم رسیدن به استقلال، فشارهای فرهنگی- اجتماعی، چارچوب محیط خانوادگی، عوامل زیستشناختی و اختلالات ذهنی.
پرخوری و بیاشتهایی روانی
ویژگی اساسی اختلال «پرخوری» برانگیخته شدن ناگهانی فرد برای خوردن است که فرد نمیتواند در برابر آن مقاومت کند و از چند دقیقه تاحدود یک ساعت طول میکشد. مقدار غذایی را که فرد در خلال این مدت مصرف میکند آشکارا بیشتر از مقداری است که افراد دیگر در همین مدت و شرایط میخورند. بسیاری از نوجوانان و بزرگسالان فقط در پارهای از مواقع به پرخوری مبادرت میورزند. معمولاً افراد دچار پر خوری بیشتر غذاهای شیرین و پر کالری و نرم مثل کیکها، شیرینیجات و بستنی را ترجیح میدهند. افراد مبتلا به پرخوری به شدت خود را به خاطر پرخوری و ظاهر بدنیشان سرزنش میکنند.
در نتیجه آنها سعی میکنند بعد از پرخوری، با استفراغ کردن با مصرف ملینها یا مواد مدر یا داروهای دیگر و یا با روزه گرفتن یا ورزش کردن افراطی، پر خوری خود را جبران و پاکسازی کنند. بنابراین دورههای پرخوریپاکسازی هر روز چند ساعت از وقت این افراد را میگیرد. احساس شرم، پریشانی و درماندگی بعد از آن، آنها را آزار میدهد و گاه منجر به افسردگی شدید نیز میشود.
معمولاً بیماران مبتلا به پرخوری نسبت به وزن خود توجه خاصی دارند و برای همین خود را به استفراغ کردن وا میدارند. تا آن را مهار کنند. بسیاری از آنها وزن طبیعی خود را حفظ میکنند، اما در اثر استفراغ مکرر دچار پوسیدگی شدید دندان میشوند و آسیب مری و مشکل از دست دادن مایعات الکترولیتهای بدن برایشان پیش میآید. اغلب افراد مبتلا به اختلال پر خوری زن هستند و در مقابل افراد مبتلا به بیاشتهایی روانی قرار دارند.
توجه توجه
بیاشتهایی روانی اختلالی است که معمولاً پس از تصمیم فرد برای کاهش وزن در پی یک اتفاق تنشزا بروز میکند. معمولاً بیاشتهایی روانی بین سنین 14 تا 18 سالگی بروز میکند، اما احتمال بروز آن در هر سنی وجود دارد.
رابطه بین غذا و خلق و خو
رابطه بین غذا و خلق و خو که برخی به آن مود میگویند موضوع مطالعات متعددی هم در سطح جانوری و هم انسانی بوده و ثابت شده بین این دو ارتباط فراوانی وجود دارد. میتوان گفت که تغذیه به چند شکل میتواند روی مواد اثر بگذارد. یکی به وعدههای غذایی و حجم آن مربوط میشود و دیگری از نظر ترکیب غذا، در ضمن مطالعات نشان دادهاند تأثیری که تغذیه بر مود میگذارد در واقع در اثر تأثیری است که بر میانجیهای عصبی، که میتوان به سروتونین، دوپامین و نوراپینفرین اشاره کرد، که سروتونین مهمترین آنهاست. بنابراین عادات غذایی هستند که میتوانند اثر مثبت و یا منفی خلق و خو داشته باشند.