ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

محمود

بله، یادش به خیر وقتی دیگر بزرگ شده بودم و برای ورزش به باشگاه می‌رفتم می‌گفت دیر خانه نیا! اگر به شب کشید، دیگر نیا! همان بیرون بمان. حتی پیش آمد که سر این ماجرا من را بزند! فقط هم من را می‌زد.
زمین پر از چاله‌هایی بود که بر اثر انفجار گلوله‌های توپ و خمپاره به وجود آمده بود. چند دقیقه در یکی از چاله‌ها ماندند. محمود گفت: حتماً عراق اونجا تجهیزات داره! احمدی گفت: نه، نداره. نگا کن...
زینب قلیانش را برداشت و یوسف با همان کاپشن شلوار ورزشی و صندل پلاستیکی نشست داخل ماشین. خانه دوستشان داخل یک آپارتمان نوساز سنگی بود. با زینب زودتر پیاده شدم تا یوسف ماشین را پارک کند.
گفت: «شما همه‌اش از شهادت و مردن می‌گویید کمی هم از امید و زندگی بگویید.» گفتم: «به هر حال اینها واقعیت‌های زندگی ماست. زندگی با یک پاسدار همین است. خواستم آمادگی داشته باشید.»
مقاومت و ایستادگی مردم و به‌ویژه جوانان و بچه مسجدی‌های محله‌های شهر آبادان در برابر تجاوز دشمن، خاطراتی ارزشمند و ماندگار را بجای گذاشته است که مرور آنها روح سلحشوری ایرانیان را تصویر می‌کند.
امام خمینی فردی جامع بود و در چهار رشته فقه، اصول، فلسفه و عرفان تسلط داشت. در 11 سالگی که من شاگرد امام بودم، ایشان جز فقه و اصول چیز دیگری درس نمی‌داد و حتی اگر یک سؤال فلسفی یا عرفانی از امام می‌کردید، جواب نمی‌دادند
در مرحله پیش تولید سریال مختارنامه تهیه کننده به داوود میرباقری اصرار می‌کند به دیدار نورعلی تابنده بروند. میرباقری از مسوولان صدا و سیما در این خصوص کسب تکلیف می‌کنند و آن‌ها اشکالی نمی‌بینند.
اصلا این قدر زن وقیحی بود که حد نداشت. این طوری نبود که بگذارند با او صحبت کنم. بعد از این که پس‌گردنی را خوردم، دو سرباز پشت سرم دستشان را گذاشته بودند روی دوشم فشار می‌دادند که تکان نخورم.
نویسنده: دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
نویسنده: دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
پیشخوان