ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

اعتیاد

وقتی یوسف به سمتم حمله کرد تا من را بزند، من هم با چاقو او را زدم و بعد یکباره دیدم که یوسف نفس نمی‌کشد. ناگهان از کارم پشیمان شدم؛ ولی فایده‌ای نداشت. کاری را که نباید، انجام داده بودم.
او به من تجاوز و تهدیدم کرد که اگر راز این ماجرا را فاش کنم و یا پیش کسی حرفی بزنم مرا می‌کشد و جسدم را می‌سوزاند.
او به من تجاوز و تهدیدم کرد که اگر راز این ماجرا را فاش کنم و یا پیش کسی حرفی بزنم مرا می‌کشد و جسدم را می‌سوزاند.
بار سوم وقتی به آن جا رفتم و کار منزل به پایان رسید از صاحبخانه خواستم برایم تاکسی اینترنتی بگیرد تا به منزلم بازگردم، اما پسر جوان او در حضور مادرش اصرار کرد که هنوز دیر نشده و تا زمانی که تاکسی بگیرد یک استکان چای در کنار آن‌ها صرف کنم!
درگیری بالا گرفت من یک سنگ از زمین برداشتم و در تاریکی شب به طرف او پرتاب کردم سنگ به سرش خورد و او روی زمین افتاد فکر نمی‌کردم با پرتاب یک سنگ پسرم بمیرد واقعاً قصد کشتن فرزندم را نداشتم.
میله بزرگ آهنی را برداشتم و به سرش کوبیدم وقتی جان داد جسدش را درون حمام کشاندم و با ریختن تینر جسد او را آتش زدم بعد هم برای آن که کسی متوجه نشود به قسمت‌های دیگر خانه هم تینر ریختم و آتش زدم.
پیشخوان