به گزارش ایسنا،در سی و یکیمن سالگرد عروج عارفانه سردار شهید حاج «مهدی خوش سیرت» مروری بر زندگی این فرمانده شهید خواهیم داشت. «مهدی خوش سیرت» نوزدهم شهریور سال 1339 در روستای چورکوچان شهرستان آستانه اشرفیه متولد شد .
تحصیلات دوران ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را در زادگاهش شهرستان آستانه اشرفیه پشت سر نهاد و در سال 1358 موفق به اخذ دیپلم شد و پس از آن لباس مقدس سربازی را به تن کرد و چون رزمندهای در خنثی کردن توطئههای نوکران و جیره خواران استکبار جهانی در منطقه گنبد، حضوری دلاورانه داشت.
هنوز دوره سربازی را به اتمام نرسانده بود که در مدرسه عشق ثبت نام کرد. مهدی زمانی عضو مدرسه عشق شد که خود تدریس عشق می کرد و سرد و گرم جبههها را کشیده بود لذا دوست داشت با نیروهای رزمنده نه تنها در جبهه و هنگام جهاد و مجاهدت بلکه در پشت جبهه و زادگاه و شهر و حتی منزلشان ارتباط برقرار کند و چون به بسیج عشق می ورزید، بین جبهه و پشت جبهه همیشه در حال تردد بود.
با معنویتی که در مهدی وجود داشت مهر و محبتش در اولین وهله دیدار هر بیننده ای در دلش مینشست. کمال عشق، معرفت و خداشناسی مهدی بود که بچههای رزمنده خود را مرید او میدانستند و پروانهوار گرد شمع وجودش میگشتند و گاه حتی شرط حضور در جبهه را بودن در کنار وی قرار میدادند.
شهید خوش سیرت از روزی که گام در جبهههای حق علیه باطل نهاد، هرگز با بسیج سویه حساب نگرفت و دنبالش هم نرفت در زمان حضورش در جبهه ها همیشه تلاش داشت در عملیاتها شرکت کند و اگر به دلیل حضور در منطقهای دیگر موفق به شرکت در عملیاتی نمیشد غم تمامی چهره نورانیاش را فرا میگرفت و تا چند روز حال خوشی نداشت.
خوشسیرت با تلاش بی وقفهاش در عملیاتهای افتخارآفرین و غرورآمیز طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، فتح خرمشهر، رمضان، مسلم ابن عقیل، محرم، والفجر4، والفجر6، هورالعظیم، قدس، بدر، والفجر8، کربلای2، کربلای5 و نصر4 حضور پیدا کرد.
اعتقاد راسخش به اسلام، امام و انقلاب و شاگردی این مکتب انسانساز هدفی را برایش ترسیم کرده بود که برای رسیدن آن سر از پا نمیشناخت و بهترین دلیل اینکه پس از 13 بار مجروحیت در عملیاتهای مختلف، هیچگاه در استراحت کامل بسر نبرد بلکه پس از ترمیم مختصر، دوباره خود را به صحنه مبارزه و جهاد میرساند و در جمع لشکریان اسلام قرار میگرفت.
در سفرهای پشت جبهه نیز با مرخصیهای کوتاهش نه تنها فقط به خانوادهاش میرسید بلکه به شهرهای دیگر حتی به استان مازندران برای سرکشی به خانوادههای شهدا و رزمندگان میرفت و آنقدر این ارتباط عمیق بود که اغلب خانوادههای شهدا با دیدن چهره نورانی او قوت قلب میگرفتند و همانند فرزندان شهیدشان دوستش میداشتند.
خوش سیرت در روزهای پایانی عمر شریفش از خجالت خانوادههای شهیدان و بخصوص پس از شهادت دو برادرش حسین و رضا خوش سیرت، بعد از عملیات نیز به مرخصی نمیآمد.
خوشسیرت مسئولیتهای خویش را در جبهه از فرماندهی دسته آغاز کرد و پس از گروهان و گردان، با رشادت و مدیریتی که از خود نشان داده بود به فرماندهی تیپ دوم محرم و معاونت فرماندهی لشکر قدس گیلان برگزیده شد.
در فراق دوستانش هماره میسوخت و در دل و بر لب آرزوی شهادت داشت، سرانجام پس از سالها حضور مستمر و مداوم در جبهههای جنگ، و رزم بیامان و مجاهدت در دو جبهه جهاد اصغر و جهاد اکبر، در عملیات «نصر 4» و فتح ماووت عراق در ساعت 11:30 تاریخ ششم تیر سال 1366 ندای «ارجعی الی ربک» را از معشوق حقیقیاش شنید و لبیک گویان به سویش پر کشید.