بازی Agony نقش یک گناهکار را به شما واگذار میکند که به اعماق جهنم سقوط کردهاست. به طرز جالبی سازندگان بازی نیز در دوزخِ توسعهی بازی سقوط کرده و با ارائه یک بازی بد ساخت شما را دچار عذابی پایان ناپذیر میکنند که از نامش نیز پیداست.
از کنترل کاراکترها گرفته تا طراحی مرحله و نورپردازی بازی، همگی به طرز وحشتناکی شما را در طول این بازی اذیت میکند. اگر چه بازی Agony نمایش های قابل قبولی قبل از عرضه داشت ولی میشد حدس زد که در قسمت گیمپلی دچار نواقصی باشد. با این حال به هر بازی باید فرصتی داد تا خود را ارائه کند اما متاسفانه بازی Agony بعد از دادن فرصتی چند ساعته نیز به هیچ وجه خوشایند نخواهد بود.
Agony با توضیحی مختصر از این که شما وارد جهنم شدهاید و برای فرار از آن باید به دنبال الههی سرخ باشید شروع میشود. از همان ابتدا چیزی که در ذوق میزند حرکت بسیار کند و خسته کننده کاراکتر است. با این که سازندگان تلاش کردهاند با ساخت مدلهای وحشتناک و منزجر کننده، گشت و گذار در بازی را سرگرم کننده بکنند اما اصلا در رسیدن به هدف خود موفق نبودهاند.
بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی محیط بازی برایتان تکراری میشود و حس تهوعآور خود را از دست میدهد. این مسائل را اضافه کنید به حرکت بسیار کند بازیکن که حتی در مواردی به یک سری اشیا نامرئی گیر میکند تا متوجه شوید چقدر بازی Agony در همان دقایق اول زننده است.
صحبت از 15 دقیقه اول بازی شد؛ نکتهی دیگری که همان اوایل بسیار آزار دهنده خواهد بود نور پردازی محیط است. گاهی اوقات نور بازی به قدری کم میشود که اصلا نمیتوانید ببینید به کجا میروید یا زیر پایتان چه چیزی وجود دارد. قابل قبول است که سبک ترسناک باید نورپردازی تاریک و خاص خودش را داشته باشد اما نه اینطور که حتی جلوی پا را هم نتوان دید.
با کمی پیشرفت در بازی به مرور با مکانیسمهایی که سازندگان برای گیمپلی بازی در نظر داشتند روبه رو خواهید شد؛ مخفیانه حرکت کردن و حل پازل ها. در بد بودن و پیاده سازی اشتباه این دو مکانیسم اصلی میتوان مدت زمان زیادی صحبت کرد. کنترل بد کاراکتر و گیر کردن به اشیا نامرئی که گفته شد را در نظر بگیرید؛ حال آن را اضافه کنید به وضعیتی که در حال فرار از دست یک شیطان جهنمی هستید.
به اندازه کافی بد نشدهاست؟ باید بگویم که این شیطان با یک ضربه میتواند شما را بکشد. در وصف پازلها نیز همین کافی است که در اکثرشان باید چند شی خاص را پیدا کنید یا یک شکل روی دیوار بکشید تا دری باز شود. تعریف پازل در بازی فراتر از دو مورد گفته شده نمیرود.
مرگ یک اتفاق طبیعی در بازی ها است و این که صرفا بازیکن ممکن است بمیرد یا حتی زیاد بمیرد نکته بدی نیست. حال تصور کنید در بازی مکانیسمی تهیهشده است که پس از مرگ به حالت یک روح سرگردان در میآیید و میتوانید وارد بدن یک شخصیت دیگر شوید.
اما بازی به شما نمیگوید که برای تسخیر بدن دیگر شخصیت ها باید کیسهی پارچهای روی سر آن ها را بردارید. همچنان مشکلی نیست چون چیزی به نام چکپوینت در بازیها وجود دارد. اما اگر توزیع این چکپوینتها در طول بازی نامناسب باشد چه؟ مثلا در یک قسمت از بازی با فاصله 5 دقیقه به آن برسید ولی در جای دیگر بعد از گذشت 15 دقیقه هنوز به چکپوینتی نرسیده باشید.
بازی Agony معنای واقعی عذاب و رنج را وقتی به نمایش میگذارد که بازیکن را در یک محیط با چندین مسیر قرار میدهد. طراحی مرحله به قدری بد است که در طول بازی نمیدانید کجا هستید، به کجا میروید و به دنبال چه چیزی هستید. حتی دیدن آروارههای بزرگ و پلههای متشکل از جسد انسانها و دیگر اجزای محیطی که سازندگان سعی کردهاند با خلاقیت طراحی کنند کمکی به سرگرم کننده کردن بازی نمیکند.
در طول بازی با انسانهای دیگری مواجه میشوید که آن ها نیز مثل شما در جهنم گیر کردهاند و میتوانید صحبتهایشان را گوش دهید. اکثر حرفهایی که میزنند بیهوده و وقت تلف کن هستند به این معنی که هیچ دانش یا جذابیتی با خود ندارند. طراحی صورتشان که اصلا جای صحبت ندارد و یک نسل از دیگر بازی ها عقب است. دیگر عناصر گرافیکی نیز تعریف آنچنانی ندارند. پارتکیل ها و افکتهای خون همگی با جزییات خیلی کمی کار شدهاند و صرفا در بازی وجود دارند. حتی بعضی از افکتهای بازی اصلا ربطی به محیط و دنیای بازی Agony ندارند.
برای تنوع گیم پلی تعدادی غولآخر نیز در بازی گنجانده شده اند. نحوهی کشتن این غولها بدین صورت است که کمی راه بروید تا شیطان مورد نظر خود را به یک دیوار بکوبد یا در سوراخ دیوار گیر کند. بعد از آن با مشعل آتشین به سمتش حمله میکنید و دوباره این روند را باید تکرار کنید. جالب است بدانید که مشعل آتشین تنها مکانیک متفاوتی است که در بازی وجود دارد؛ برای باز کردن بعضی از درها از مشعل استفاده میکنید.
بازی Agony یک تلاش مضحک و ناقص برای ساخت دوزخی جدید است. به نظر میآید سازندگان به قدری تمرکز خود را بر خلق محیط های مشمئز کننده گذاشتهاند که دیگر گیم پلی و قابل بازی بودن را به کلی فراموش کردهاند. صداگذاری شخصیت های بازی و راوی آنچنان مناسب نیست، گرافیک بازی علیرغم تمام تبلیغات درخور نسل جدید نیست و داستان نیز چنگی به دل نمیزند. بازی کردن Agony میتواند یک درس بزرگ برای بازیسازها داشته باشد: چگونه بازی بد نسازیم.
- طراحی جدید و مشمئز کننده محیط جهنم
- نورپردازی بد و تاریک بودن محیط
- طراحی چهره ضعیف
- گیم پلی نا مفهوم
- توزیع نامتوازن چک پوینت ها