انفعال دستگاههای اجرایی!
ندا، پریا، آرش، یاسمن، حسین و دهها نام دیگر در سال های اخیر به گوشمان رسیدند که قربانی کودک آزاری شدند. کودک آزاری هایی که از تنبیه بدنی شروع می شد و تا تجاوزهای جنسی و حتی قتل های فجیع ادامه می یافت. کودکآزاری هایی که بخش قابل توجهی از آن درون خانواده ها شکل می گیرد و بسیاری از فعالان حقوق کودک و البته شهروندان را به تکاپو برای صحبت درباره کودکآزاری ها و پیدا کردن راهی برای کاهش سرعت و حتی توقف آن در جامعه انداخت.
با این حال، دستگاههای اجرایی و تصمیم گیر دولتی و عمومی، کمترین توجه را به وضع و اجرای قوانینی که بتواند ترمز کودکآزاری ها را بکشد، داشتند. حتی لایحه حمایت از حقوق کودکان نیز در مسیرهای پر رفت و برگشت راهروهای مجلس گیر کرد تا امیدها برای توجه به موضوع مهم کودکآزاری ها کمرنگ شود اما اقدام جسورانه شهرداری شیراز، باردیگر امید را برای گام برداشتن در زمینه کاهش کودکآزاریها میان شهروندان زنده کرد.
بسیاری از فعالان حقوق کودک سخت بر این عقیده اند که با گفتمان جدی درباره کودکآزاری ها و اطلاع رسانی و آموزشهای دقیق به کودکان که باید از درون خانواده ها آغاز شود، می توان سدی در برابر کودک آزاریها کشید و این گفتمان نیاز به تبلیغ بسیاری دارد.
کاری که شهرداری شیراز انجام داده و باید سایر دستگاههای اجرایی نیز به میدان آمده و بیپرده به گفتمان و اطلاع رسانی درباره کودکآزاری و راههای کنترل آن بپردازند. کودک آزاری یکی از آسیبهای اجتماعی شایع در جامعه است که به علت ویژگیهای تاثیرگذار آن، نیاز به بررسی و برنامهریزی مناسب به منظور پیشگیری و کمک به رفع یا کاهش آن به شدت احساس میشود.
پاسخ به این نیاز به عنوان یکی از ضروریات رشد و پرورش نسلی سالم و شاداب و به تبع آن جامعه ای توانمند و توسعه یافته است.متاسفانه در جامعه ما مساله کودکآزاری دارای سابقه ای طولانی است و بهتدریج نیز شدت می یابد.
این موضوع ضرورت طرح و توجه به مشکل، چاره اندیشی و تدبیر برای مواجهه با آن را اجتناب ناپذیر میکند. با در نظر گرفتن ویژگی های کودک آزاری در کشور ما از قبیل گسترش و پیچیده بودن علل این مساله، همچنین به دلیل آثار زیان بار این پدیده و کمبود آمار و ارقام در این زمینه و وجود نداشتن یک سازمان برای اطلاعرسانی موارد کودک آزاری، هر اقدامی که در راه شناخت و کاهش کودک آزاری انجام گیرد، گامی در جهت کمک به حفظ سلامت و امنیت کودکان جامعه است.
سانسور آسیب ها، موضوعی را حل نمی کند
بیش از 20 سال از زمانی که کودکآزاری با ماجرای دردناک «آرین گلشنی» برای نخستینبار توجه جامعه را به خود جلب کرد، میگذرد و حالا بهطور روزافزون خبرهای تکان دهنده ای از این دست، راه خود را به سرتیتر رسانهها باز میکند. سوال اینجاست که چرا با وجود اینکه در این 20سال، مجرمان کودک آزاری به قصاص محکوم شده و حکمشان هم اجرا شده است، همچنان ریشه کودک آزاری خشک نشده است؟ آنچه مشخص بود این است که متاسفانه در زمان وقوع فجایع اینچنینی، راهحلهای فوری و تسکین دهنده ترجیح داده میشود. طبق آمار اورژانس اجتماعی در سال گذشته در مراکز مداخله در بحران، 1642 مورد کودک آزاریها یعنی 60 درصد آن توسط پدر صورت گرفته است. از این آمار 739 مورد یعنی 26 درصد توسط مادر، هشت مورد توسط خواهر و 20 مورد نیز توسط برادر صورت گرفته است.
یکی از مهمترین علتهای رخداد چنین آمارهایی در جامعه ایرانی، عدم صحبت کافی درباره آسیبی چون کودکآزاری و اطلاع رسانی و آموزش درباره آن است. موضوعی که مهدی حاجتی، عضو شورای اسلامی شهر شیراز در گفت وگو با «قانون» نیز به آن اشاره کرده و میگوید: بسیاری از اتفاقاتی که در حوزه آسیبهای اجتماعی می افتد، محصول سانسوری است که سالها در بیان و پرداختن به آنها اتفاق افتاده و و به طور زیر پوستی به افزایش آن کمک کرده است.
اکنون با تبلیغات فرهنگی که در شهر شیراز از سوی شهرداری صورت گرفته است، تلاش کرده ایم که سکوت درباره کودکآزاری و پرداختن جدی به آن بشکند. اکنون تابوی عمیق و عجیبی در حوزه صحبت و اطلاع رسانی درباره حقوق کودکان مطرح است که در مدیریت شهری شیراز دنبال باز کردن آن هستیم چرا که اعتقاد داریم می توان بسیاری از مشکلات اجتماعی را با گفت وگو و آموزش و اطلاع رسانی صحیح حل کرد. عضو شورای شهر شیرازبا بیان اینکه می توان در سایر موضوعات اجتماعی نیز با گفت وگوی جدی و عمومی به راه حل رسید، می افزاید: امروز نیاز به آن داریم که یخ گفت وگو درباره آسیب های اجتماعی در خانواده ها شکسته شود تا بتوان در جامعه فضای تازهای را برای پذیرش آسیب های اجتماعی و ضرورت تلاش برای رفع آنها ایجاد کرد.
وی با تاکید بر اینکه متاسفانه در اغلب اوقات مسئولان اجرایی و نظارتی کشور از پذیرش بحران هایی که در حوزه آسیب های اجتماعی وجود دارد، طفره میروند، تصریح میکنند: بسیار ی از مسئولان مانند والدینی که می بینند فرزندانشان مخدر مصرف میکنند اما در ظاهر آن را انکار می کنند، شده اند. مدام در بیان واقعیتهای آسیب های اجتماعی دست به انکار و تکذیب می زنند و همین مساله باعث می شود که در تعیین تکلیف سیاست های کلان به سمت حل بحران نروند. ما به دنبال تغییر مسیر هستیم و باید بپذیریم که آسیب و مشکلات هست و باید آنها را بیان و راهی برای عبور پیدا کرد.
ورود شهرداری ها تاثیر گذار است
اما نقش شهرداری ها در زمینه اثر گذاری بر آسیب های اجتماعی و موضوعاتی چون کودکآزاری، از موضوعاتی است که کمتر به آن توجه شده و باید از ابزار های در دسترس آنها بیشتر استفاده کرد.
بیلبوردهای شهری که در تمامی شهرهای کشور به وفور به چشم خورده و ابزاری برای کسب درآمد شهرهاست، از ابزارهایی است که میتواند در توجه به آسیب های اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد. نقش بستن موضوعات فرهنگی و آموزشی بر بیلبوردهای شهرها، اتفاقی است که باید بیشتر رخ دهد و در این میان، آسیب های اجتماعی و موضوعاتی که پرداختن به آن «تابوی خیالی است»، باید بیشتر به چشم آید.
در بسیاری از موارد ، خودسانسوری دستگاههای اجرایی چون شهرداریها در توجه به موضوعات مهم و روز اجتماعی آنهم در قامت تابلوهای تبلیغاتی، کمک به افزایش آسیبها می کند و این درحالی است که موضوعات آموزشی و اطلاع رسانی مهم همچون کودک آزاری، همسر آزاری، اعتیاد، بیماری های خطرناکی چون اچآیوی و راههای کنترل آن و...
باید بر روی تابلوهای شهرها به چشم آیند.در سالهای قبل، مواردی از تبلیغات محدود فرهنگی در حوزه سلامت فردی و ... بر بیلبوردهای شهرهایی چون تهران نقش بست اما ورود به آسیبهای اجتماعی چون کودک آزاری در بیلبوردهای شهری، اتفاقی است که باید زودتر از اینها رخ می داد و شاید در پیشگیری از برخی کودکک آزاریهای رخ داده ، موثر بود.
شهرداری ها در اغلب شهرهای کشور فقط نگاهی درامدی به بیلبوردهای شهری که روزانه هزاران نفر آنها را می بینند و بر آن تامل میکنند، دارند که میتوان با اولویت دادن به موضوعات فرهنگی و آسیب های اجتماعی در اکران های تابلوها، تغییر تازه ای در فضای گفتمان اجتماعی کشور ایجاد کرد.
رسانه ها، بلندگویی برای بیان آسیبها
در زمینه پرداختن به آسیب های اجتماعی باید توجه داشت که عموم رسانه ها و ابزار های رسانه ای در حوزه ارتقای سلامت اجتماعی و کنترل هیجانات عمومی، نقش بی بدلیلی دارند و می توانند از وقوع آسیب های اجتماعی به ویژه در جمعیتهای آسیب پذیر پیشگیری کنند.
رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی از مهمترین عوامل کاهش آسیب های اجتماعی محسوب میشوند و اهمیت این موضوع در سال های اخیر نهتنها در کشورمان که در تمام نقاط جهان به اثبات رسیده است.
در گذشته، وقتی حادثه تلخی اتفاق می افتاد، برخی رسانه های جمعی به جای اطلاعرسانی صحیح، به عاملی برای تشدید جرم و افزایش شایعات تبدیل می شدند و با ارائه اطلاعات گمراهکننده نگرانی های جامعه را بالا می بردند اما با تغییر فضای رسانه ها و ورود شبکه های اجتماعی، کیفیت خبررسانی تغییر کرده و به نظر می رسد رسانه ها با آگاهی بیشتری در حال تولید محتوا هستند و ابزار های رسانه ای متنوعتری نیز همچون بیلبوردهای شهری مورد استفاده قرار میگیرند.
باید در نظر داشت که پیشگیری از وقوع جرم و آسیبهای گوناگون فرهنگی و اجتماعی، بیش از آب و تاب دادن به اخبار جرم و جنایت اهمیت دارد و جامعه را به سوی آرامش دعوت می کند. وسایل ارتباطی در جامعه نقش بسیار موثری در کاهش آسیب اجتماعی در بین خانواده ها و نسل جوان میتواند داشته باشد. برنامه های فرهنگی و اجتماعی رسانههای همگانی نیز در کاهش آسیب اجتماعی اعتیاد نوعی الگوی مرجع افراد و خانوادههای آسیب دیده می تواند محسوب شود.
جامعه از طریق مشاهده پیامدهایی که آسیب اجتماعی بر زندگی فردی و جمعی در برنامه های تلویزیونی، سینمایی، مطبوعاتی و حتی تابلوهای تبلیغاتی شهرها یا در قالب مقاله و داستان های اجتماعی به اجرا گذاشته می شود؛ می تواند به افراد آسیب دیده و خانواده های آنها که گریبانگیر این معضل هستند، آگاهی بخشد؛ براین اساس وسایل ارتباط همگانی نوعی گروه مرجع مثبت در کاهش آسیب اجتماعی تلقی میشوند،
وسایل ارتباط همگانی نوعی نهاد اجتماعی است که با تولید پیامهای گوناگون فرهنگی و اجتماعی، در جهت ایجاد نظم اجتماعی، پذیرش الگوهای شیوه زندگی رایج در جامعه، همنوایی و سازگاری اجتماعی را بهوجود می آورد و جامعه را به بازسازی نظم تشویق و تقویت می کند؛ برنامه های وسایل ارتباط جمعی از بعد کارکردی در جهت بقای نظم اجتماعی فرهنگ حاکم بر جامعه و جلوگیری از رشد بزهکاری بسیار موثر است؛ وسایل ارتباط جمعی در قالب برنامههای آگاهی بخش و اطلاع رسانی به مردم به ویژه والدین،
نوجوانان و جوانان در جهت کاهش آسیب های اجتماعی بسیار سودمند است و امید است که رویه های سودمند ابزارهای رسانهای در پرداخت به آسیب های اجتماعی همچنان ادامه و گسترش یابد.