وبسایت فیلم نیوز - یاسین محمدی: فیلیپ هافمن در کودکی عاشق ورزش بود، بهویژه کشتی و بیسبال؛ تا اینکه در 12سالگی اجرایی از نمایش «همهی پسران من» آرتور میلر را دید و ناگهان بهکلی تغییر کرد. عشق به تئاتر وجودش را فراگرفت و وقتی در 14 سالگی از ناحیهی گردن دچار آسیبی شد که او را واداشت ورزش را برای همیشه کنار بگذارد، بازیگری تبدیل به تمام علاقهاش شد و با تشویق مادرش به یک کلاب نمایش رفت.
دوران دبیرستان را با تئاترهای دانشآموزی گذراند و در دانشگاه نیویورک پذیرفته شد تا در رشتهی نمایش تحصیل کند. بعد از فارغالتحصیلی به بازی در نمایشهای آفبرادوی پرداخت. در سال 1991 نخستین بازی تلویزیونیاش را در قسمتی از سریال «نظم و قانون» ثبت کرد. سال بعد نخستین نقش سینماییاش را با اسم «فیل هافمن» در فیلمی مستقل با عنوان «Triple Bogey on a Par Five Hole» ایفا کرد.
بعد از این فیلم نام پدربزرگش «سیمور» را به نامش افزود تا با نام بازیگر قدیمیتری با نام فیلیپ هافمن تمایز ایجاد کند. او بعد از بازی چند نقش کوتاه توانست با بازی در فیلم «بوی خوش زن» (1992) که آل پاچینو را در نقش ستاره داشت، توجهها را بهسمت خود جلب کند. او برای بهدست آوردن این نقش پنج بار مصاحبه داد. بعد از این فیلم بود که بازیگری برایش بدل به یک حرفهی تماموقت شد.
فیلیپ هافمن در فیلم «بوی خوش زن»
بااینحال او به بازی در نقشهای کوتاه ادامه داد با این تفاوت که در فیلمهای مهمی که ستارههایی چون جان کیوسک، الک بالدوین، اندی گارسیا، مگ رایان و پل نیومن را در نقشهای اصلی داشت بازی میکرد.
پل توماس اندرسن که بازی هافمن را در «بوی خوش زن» دیده بود، از او در نخستین فیلم بلندش «برد دشوار» (1996) در نقشی کوتاه بازی گرفت، اما این فیلم سرآغازی بر مهمترین همکاری هافمن با یک کارگردان بود. هافمن پس از «برد دشوار» در چهار فیلم از پنج فیلم بعدی پلتوماس اندرسن بازی کرد و فیلمبهفیلم نقشش پررنگتر میشد تا اینکه در واپسین همکاری در فیلم «استاد» (2012) در نقش عنوان بازی کرد.
با وجود موفقیتهای پراکندهای که بعد از «برد دشوار» نصیب هافمن شد، عملاً 10 سال پس از این فیلم بود که هافمن در سطح اول جوایز سینمایی درخشید؛ با بازی در فیلم «کاپوتی» (2005) که سهگانهی اسکار، گلدنگلوب و بفتا را برایش به همراه آورد. بعد از «کاپوتی» در فواصلی کوتاه برای بازی در نقشهای مکمل سه فیلم «جنگ چارلی ویلسون» (2007)، «تردید» (2008) و «استاد» (2012) نامزد اسکار شد، اما دیگر برندهی این رقابت نشد و اگر در 46سالگی با مرگ ناگهانیاش جهان سینما را در بهت و حیرت فرونمیبرد هیچ از این بازیگر هنرمند بعید نبود که قلل مرتفعتری را هم فتح کند.
فیلیپ هافمن در فیلم «استاد»
پیش از این هفت فیلم از فیلمهای فیلیپ سیمور هافمن را در آثار دیگران به شرح زیر مرور کردهایم: «لبوفسکی بزرگ» (1998) در آثار جوئل کوئن، «مگنولیا» (1999) در آثار جولین مور، «آقای ریپلی بااستعداد» (1999) در میان آثار جود لا، «عشق منگ» (2002) و «استاد» (2012) در آثار پل توماس اندرسن، «مانیبال» (2011) در آثار برد پیت، و «نیمهی ماه مارس» (2011) در آثار جورج کلونی.
حالا چهار فیلم برتر دیگر فیلیپ سیمور هافمن را مرور میکنیم:
ساعت بیستوپنجم (25th Hour) (2002)
سال 2002 برای هافمن سال پرکاری بود. چهارمین فیلم او در این سال این درام اسپایک لی بود که در آن در نقش یک معلم انگلیسی بازی میکرد که اشتباهی مهلکی مرتکب میشود. ادوارد نورتون در این فیلم در نقش مردی که بهخاطر فروش مواد مخدر به هفت سال زندان محکوم شده بازی میکند و فیلم 24 ساعت آخر آزادی او را روایت میکند. هم اسپایک لی و هم ادوارد نورتون همیشه بیصبرانه علاقه داشتند که با هافمن همکاری کنند و منتظر چنین فرصتی بودند. فیلم در بخش مسابقهی جشنوارهی برلین بهنمایش درآمد. راجر ایبرت این فیلم را یکی از فیلمهای درخشان سال نامید و ای اُ اسکات آن را از بهترینهای دههی 2000 برگزید.
فیلیپ هافمن در فیلم «ساعت بیستوپنجم»
تردید (Doubt) (2008)
هافمن در سال 2008 پس از بازی در فیلم پیچیدهی «بخشگویی، نیویورک» چارلی کافمن، در این درام رازآلود جان پاتریک شنلی در نقش مقابل مریل استریپ و ایمی آدامز قرار گرفت. او در این فیلم نقش دشوار کشیشی را بازی میکند که در دههی 1960 متهم به کودکآزاری شده است. هافمن برای بازی در این فیلم برای دومین سال پیاپی پس از «جنگ چارلی ویلسون» (2007) نامزد هر سه جایزهی اسکار، گلدنگلوب و بفتا شد، اما هر سه جایزه را به هیث لجر تازهدرگذشته برای بازی جاودانهاش در نقش «جوکر» در فیلم «شوالیهی تاریکی» واگذار کرد؛ لجر در اسکار 2006 رقابت را به هافمن واگذار کرده بود اما این بار زنده نبود تا شاهد پیروزیاش بر او باشد.
فیلیپ هافمن در فیلم «تردید»
جنگ چارلی ویلسون (Charlie Wilson’s War) (2007)
این کمدیدرام زندگینامهای مایک نیکولز برای دومین بار فیلیپ سیمور هافمن را همزمان نامزد اسکار، گلدنگلوب و بفتا کرد و مثل فیلم قبلی (کاپوتی/ 2005) این نامزدی را برای ایفای نقش یک شخصیت واقعی بهدست آورد. هافمن در این فیلم در نقش «گاست آوراکوتوس» مأمور سیآیای بازی میکند که با یک نمایندهی کنگره بهنام «چارلی ویلسون» (با بازی تام هنکس) همکاری میکند تا به مجاهدین افغان در جنگ با اتحاد جماهیر شوری کمک کنند. فیلم هم از منظر برخورد منتقدان و هم در گیشه موفق بود، اما هافمن نتوانست دومین جایزهاش را از اسکار، گلدنگلوب و بفتا بگیرد. او هر سه جایزه را به خاویر باردم بازیگر «جایی برای پیرمردها نیست» باخت.
هافمن در همین سال بهخاطر بازی در فیلم «خانوادهی سَوِج» در رشتهی بهترین بازیگر مرد کمدی/ موزیکال هم در گلدنگلوب نامزد شده بود که این جایزه هم به جانی دپ برای بازی در موزیکال جنایی «سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت» رسید. آخرین نامزدی سیمور هافمن در جوایز سهگانه مربوط به بازی او در نقش عنوان، اما مکمل فیلم «استاد» (2012) است که در این دوره هم هر سه جایزه به کریستف والتس بازیگر فیلم «جنگجوی زنجیرگسسته» اهدا شد.
فیلیپ هافمن در فیلم «جنگ چارلی ویلسون»
کاپوتی (Capote) (2005)
یکی از نقاط عطف کارنامهی بازیگری هافمن بازی در این درام زندگینامهای و جنایی با کارگردانی بنت میلر است. او در این فیلم در نقش عنوان «ترومن کاپوتی» بازی میکند و فیلم تجربهی کاپوتی را در نوشتن رمان جنایی واقعی «در کمال خونسردی» بهتصویر میکشد. بازی در این نقش نیاز به چهار ماه تحقیق و البته کاهش وزن محسوس برای هافمن داشت. او در تمام مدت فیلمبرداری از قالب شخصیت ترومن کاپوتی بیرون نیامد تا صدا و حالت او را گم نکند. درخشش او در حدی بود که منتقدان نوشتند این نقش برای این نوشته شده تا جوایز را درو کند و درواقع همینطور هم شد و هافمن علاوه بر سه جایزهی اسکار، گلدنگلوب و بفتا تعداد زیادی از جوایز منتقدان را به خود اختصاص داد. در سال 2006 مجلهی «پریمیر» نقش «کاپوتی» را بهعنوان سیوپنجمین بازی برتر تاریخ سینما انتخاب کرد.
فیلیپ هافمن در فیلم «کاپوتی»