سرباز میگوید: «این سومینباری است که پلاسما اهدا میکنم.» او در جواب سؤال این که شما که سربازید، اینجا چه میکنید، توضیح میدهد: «اتفاقاً سربازهای زیادی پلاسما اهدا میکنند. خیلی از سربازها برای دریافت پولش میخواهند که پلاسما دهند. برای هر بار اهدا، مرکز داروسازی 30هزار تومان پرداخت دارد.»
به گزارش به نقل از صبح نو ،اگر چه در ایران برخلاف بسیاری از کشورها، خون فروشی وجود ندارد و مردم خون را با اهداف خیرخواهانه اهدا میکنند، اما مسأله پلاسمافروشی (یکی از بخشهای خونی- آب خون) مساله جدیدی نیست. چند سالی میشود که بسیاری از شرکتهای داروسازی به خرید و فروش پلاسما مشغولاند. اقدامی که صدای آقای «علیاکبر پورفتحاله» مدیرعامل سازمان انتقال خون را هم درآورده است. او سال گذشته به ایلنا گفته بود: «مطالعات نشان میدهد که خون و فراوردههای خونی ازجمله پلاسما به کسبوکار و درآمد تبدیل شده است.»
بخشی از پلاسمای مورد نیاز از ظرفیت سازمان انتقال خون با عنوان پلاسمای بازیافتی بهدست میآید و بخش عمده و دیگر آن با همکاری بخش خصوصی تهیه میشود.
بهخاطر همین مجوز جمعآوری و اهدای پلاسما برای تولید داروهای مشتق از پلاسما به بخش خصوصی داده شده است. این کار کاملاً زیر نظر وزارت بهداشت اداره شده و استانداردهای آنها با نظارت سازمانهای غذا و دارو و انتقال خون کنترل میشود.
پورفتحاله در مصاحبهای که دو سال پیش با قدس داشته، درباره تنظیم آییننامه گفته است: «هر اهداکننده هر بار حدود دو ساعت وقت میگذارد. بر اساس آییننامهای که تأیید شده، اجازه میدهیم این مراکز به اندازه رفتوآمد اهداکننده به او هزینه پرداخت کنند.»
هفتهای یک بار پلاسما میدهم
در خیابان ایتالیا، بیمارستان مصطفی خمینی شلوغ است. کمی جلوتر درست روبهروی بیمارستان، ساختمانی با سنگهای یکدست سفید در نبش خیابان سرپرست دیده میشود.
مرکز داروسازی پررفتوآمد است. بعضی از مراجعان، یکراست بهطرف آسانسور میروند، دکمه طبقه موردنظر را فشار میدهند و با آسانسور بالا میروند. رسپشن اطلاعات و صندوق درست در کنار در ورودی و در سمت چپ قرار دارد.
خانم اطلاعات خوشبرخورد است. از اهدای پلاسما استقبال میکند: «برای بار اول است که به این مرکز مراجعه کردهاید؟ چه کسی مرکز را به شما معرفی کرده است؟» تا معرفی که مرکز را معرفی کرده است، به او نگوییم، جواب سؤالات را نمیدهد. قانع شدنش زمان میبرد، اما بعد کارت شناسایی اهداکننده را درخواست میکند. سالن انتظار درست در روبهروی رسپشن اطلاعات است.
بهجز یک خانم جوان شیکپوش کس دیگری در صف انتظار نیست. دختر جوان درباره حضورش در مرکز داروسازی و اهدای پلاسما میگوید: «من به همراه نامزدم به اینجا آمدهام. این سومینبار است که او پلاسما اهدا میکند. به من، اما اجازه نمیدهد که پلاسما اهدا کنم.» برای انجام کارهای پذیرش و تشکیل پرونده باید به طبقه اول مراجعه کنیم.
جایی که بسیاری از کارهای اهداکنندگان در آنجا انجام میشود. طبقه اول شلوغ است. فقط سه، چهار عدد از صندلیهای آبیرنگ سالن خالی است. بقیه صندلیها پر هستند. همه اهداکنندگان آقا هستند. هیچ اهداکننده خانمی دیده نمیشود. مرد جوانی با تیشرت سفیدرنگ، با عضلات برجسته و ورزشی روی یکی از صندلیها نشسته است.
او مشتری همیشگی مرکز داروسازی است: «من هر هفته برای اهدای پلاسما به این مرکز مراجعه میکنم. تا به حال 150بار پلاسما اهدا کردهام.» درباره اهدای پلاسما و کارهایی که قبل و بعد از اهدا باید انجام میشود میگوید: «خونی از شما نمیگیرند. آب خون شما را برمیدارند. کار راحتی است. زیاد نگران نباشید.
بعد از اهدا باید پروتئین و آب زیاد استفاده کنید.» سربازی با لباس سبز و قهوهای با موهای تراشیده، یکی دیگر از اهداکنندگان است. سرباز میگوید: «این سومینباری است که پلاسما اهدا میکنم.» او در جواب سؤال این که شما که سربازید، اینجا چه میکنید، توضیح میدهد: «اتفاقاً سربازهای زیادی پلاسما اهدا میکنند.
خیلی از سربازها برای دریافت پولش میخواهند که پلاسما دهند. برای هر بار اهدا، مرکز داروسازی 30هزار تومان پرداخت دارد.» جمله سرباز هنوز تمام نشده است که دو سرباز، با لباسهای نظامی وارد میشوند. پسر لاغر اندام ریزنقشی با تیشرت سفید و شلوار جین گشاد پشت سر آنها وارد سالن میشود. آفتابسوخته و موهای سرش تراشیده شده و درست مانند دوستانش برای اهدای پلاسما مراجعه کرده است.
از هر قشری در سالن دیده میشود. مرد میانسالی که کتانیهایش سوراخ است و شلوارهایش لکههای سیاه دارد و بیاعتنا به دیگران، موهای کمپشتش را میخاراند. مردی با کفشها و پیراهن مارکدار در سالن کوچک قدم میزند. با هر قدم، آرام و با ضربآهنگی یکنواخت کیف تمام چرمش را تکان میدهد. مردی با ریشهای پرپشت، با پیراهن چهارخانه نخی که روی شلوار تیرهاش انداخته است و چشمانش را بسته است. پیک موتوری، با روپوش آبیرنگ یکی از شرکتهای معروف برای اهدا وارد میشود. او هم برای اهدای پلاسما آمده است.
150 مراجعهکننده داریم
«برای هر باری که شما برای اهدای پلاسما به مرکز مراجعه میکنید، باید پذیرش شوید.» این را مسوول پذیرش میگوید. دختر جوانی که روپوش سفیدرنگ به تن دارد، فرم چهار برگه مشخصات را روی میز میگذارد. سؤالها طولانیاند و درباره همهچیز پرسیده شده است. از انواع بیماریهای مادرزادی، قلبی و عروقی، صرع و مصرف مواد مخدر، سابقه بیماریهای مختلف مانند اچآیوی و انواع هپاتیتها پرسیده شده است.
خانمی که پذیرش میکند، درباره تعداد مراجعانی که به مرکز مراجعه میکند، میگوید: «روزانه بهطور متوسط 150 تا 160 نفر به مرکز ما مراجعه میکنند. تعداد آقایان بیشتر از خانمهاست. شاید در روز 3 تا 4 نفر خانم بیشتر به ما مراجعه کند.» او درباره پلاسماهایی که از مراجعان گرفته میشود، میگوید: «این پلاسماها را ما از اهداکنندگان میگیریم و طی یک پروسهای تبدیل به فاکتور 8 میشود (فاکتور 8 یا AHF نام یکی از پروتئینهای انعقادکننده است.
کمبود فاکتور هشت موجب بروز هموفیلی است.) و در اختیار بیماران هموفیلی قرار میگیرد.» خانم پذیرش درباره مراکزی که پلاسمای بیماران را دریافت میکنند میگوید: «عموماً سازمان انتقال خون پلاسما را دریافت نمیکند، چون برایشان پرهزینه است. ما دو شعبه داریم و بهجز شرکت ما یکی- دو شرکت دیگر هم پلاسما دریافت میکند.» قبل از اهدای پلاسما،
باید خون فرد اهداکننده چک شود، فاکتورهای خونی و اینکه فرد مبتلا به بیماری است و یا خیر، برای مرکز باید مشخص شود. مردان جوان زیادی با پاندپیچیهای عمیق در قسمت آرنج به طبقه اول مراجعه میکنند. آنها پلاسمای خود را اهدا کردهاند و برای گرفتن دستورات بعد از اهدا به طبقه اول مراجعه کردهاند: «باید آب زیاد مصرف کنید. وعدههای غذایی را بهطور کامل مصرف کنید و حتماً در وعدههای خود پروتئین مصرف کنید.» تعداد مردان جوانی که با دستهای باندپیچی شده از مرکز داروسازی خارج میشوند، زیاد شده است. مردان جوان زیادی کارت شناسایی در دست وارد مرکز میشوند تا پلاسما اهدا کنند.
یکمیلیون و 700 هزار تومان
به گفته مسوول پذیرش، پلاسماهایی که از مراجعان دریافت میشود تبدیل به دارو شده و به بیماران هموفیلی داده میشود. داروهای هموناین، اینتراتکت، هماکتین و هپاتکت از داروهایی است که برای بیماران هموفیلی ساخته میشود. یکی از مراکزی که بیماران هموفیلی را تحت حمایت خود دارد، انجمن بیماران هموفیلی است، انجمنی که در آن بیماران را از دارو تا پروسه درمان موردحمایت خود قرار میدهد.
یکی از مددکاران انجمن درباره تأمین داروها میگوید: «اگر بیمار هموفیلی کارت هموفیلی، نسخه پزشک و تحت بیمه بیماریهای خاص باشد، تمامی داروهایش از داروخانه مرکز رایگان است.» همین داروها، اما در داروخانهها گران هستند. هموناین در بازار 460 هزار تومان، اینتراتکت 912 هزار تومان، هماکتین 370 هزار تومان و هپاتکت هم به قیمتهای متنوع از 340 هزار تومان تا یکمیلیون و 700 هزار تومان در بازار به فروش میرسد.
بسیاری از شرکتهای داروسازی خون اهداکنندگان پلاسما را با پرداخت وجه ناچیزی دریافت میکنند تا برای بیماران هموفیلی دارو بسازند. سؤال اینجاست که آیا داروهای ساختهشده با این روش بهدست نیازمندان واقعی آن میرسد؟