مأموریت احتجاج پیامبر با یهود در برابر ادعاهاى باطل و دروغشان‏

یهود ادعا میکردند و هنوز هم مدعى هستند که سراى آخرت با همه نعمت هایش خالص و دربست ویژه ماست و دیگر مردم جهان و سایر اقوام و ملل در این حقیقت سهم و نصیبى ندارند، چرا که ما دوستان خدا و فرزندان اوئیم «۱»

مأموریت احتجاج پیامبر با یهود در برابر ادعاهاى باطل و دروغشان‏

 

یهود ادعا میکردند و هنوز هم مدعى هستند که سراى آخرت با همه نعمت هایش خالص و دربست ویژه ماست و دیگر مردم جهان و سایر اقوام و ملل در این حقیقت سهم و نصیبى ندارند، چرا که ما دوستان خدا و فرزندان اوئیم «1»

رسول بزرگوار اسلام که به اذن و توفیق حق از نظر علم و درایت و آگاهى و بصیرت و داشتن دانش ملک و ملکوت سرآمد همه فرشتگان و انسان ها و جن است، و وجودش دریاى بیساحل حکمت، و قلبش حاوى همه مفاهیم و معانى قرآن، و باطن پاکش وصل به علم بینهایت حضرت رب العزه بود، و خداوند همه فیوضات معنوى را در حد اعلا به او عنایت، و وى را در همه شئون باطنى و ظاهرى حجت کامله خود بر همه انسان ها تا قیامت قرار داده، از جانب پروردگار مهربان مأموریت یافت: «قُلْ إِنْ کانَتْ» که با یهود به بحث و گفتگوى منطقى و عقلى و دینى بنشیند و آنان را قانع کند که شما در ادعایتان نسبت به این که آخرت با همه نعمت هایش ویژه شماست به باطل ادعا میکنید و سخنتان پایه و اساس علمى ندارد، و بر هیچ قاعده منطقى استوار نیست، و بدون دلیل و برهان خود را دل خوش به این معنا نموده، و با اعتقاد به این مسئله براى خود مصونیتى خیالى از کیفر گناهان و جریمه معاصى و عذاب خطاهایتان ساخته اید، و این ادعا به هر صورتى که به شما القاء شده، یا ساخته ذهنتان میباشد، نه این که به سود شما نیست، بلکه این عقیده تحمیلى، یا بافته پوک و پوچ خیال و گمان در دنیا و آخرت به ضرر شماست، در دنیا به ضرر شماست زیرا با دلگرمى به این اعتقاد و این که در دوزخ راهى ندارید به هر گناه و معصیت و ظلم و ستم تن میدهید، و برخلاف نظامات و قوانین حاکم بر هستى حرکت میکنید، و به غارت اموال مردم و خوردن هر مال حرام آلوده میشوید، و حقوق انسان ها را ستمکارانه پایمان مینمائید و چنان که روزگار بدکاران پیش از شما نشان داده به عذاب استیصال دچار میگردید، و در آخرت به زیان شماست، زیرا قواعد حق و آیات الهى و عدل خدا نشان میدهد که در قیامت براى قومى خاص هیچ امتیازى قائل نیستند، و هر مجرمى هر که باشد و منسوب به هر خانواده یا طایفه اى یا جامعه خاصى میباشد در گرو اعمال خویش است، و راهى براى فرار از عذاب دوزخ اگر در دنیا توبه نکرده باشد ندارد، و به حکم حق براى ابد دچار عذاب دردناک قیامت خواهد شد.

شما اى قوم یهود اگر در این ادعا راستگو هستید ابداً نباید از مرگ بترسید، و از انتقال به عالم آخرت وحشت کنید، و مرگ را کابوسى بسیاربسیار ترس آور تصور نمائید، بلکه باید مشتاق و عاشق مرگ باشید، و نسبت به فرا رسیدن آن با همه وجود خوشحال گردید، و با جان و دل از آن استقبال نمائید، و آن را هم چون معشوقى بینظیر در آغوش بگیرید، روى این حساب مصراً از شما مى خواهم به راستى و درستى از خدا درخواست مرگ کنید، و از آن به عنوان وسیله انتقال شما به آخرت و همه نعمت هایش استقبال نمائید، و با آغوش باز بپذیرید.

این احتجاج و بحث پیامبر با یهود، احتجاجى براساس رحمت و محبت به گمراهان و دارندگان عقاید بیمنطق و فاسد بود، باشد که از خواب سنگین غفلت بیدار شوند و از جهل و بیخبرى نجات یابند، و اعتقاد به مصونیت از عذاب قیامت را که اعتقادى بیپایه است از خود دور کنند و براى ساختن آخرت آباد، به عقاید اصولى و اعمال صالح آراسته شوند.

این مسئولیت عظیم پیامبران از جانب خداست، که گنهکاران را به صورت بیمار ببینند، و با دلسوزى و محبت به علاج آنان برخیزند، و دردهاى درونى و بیمارى هاى فکرى آنان را درمان کنند.

ولى با کمال تأسف، بسیارى از گنهکاران و آلودگان، و بیماران فکرى و روانى نه این که از طبابت ملکوتى فرستادگان حق استفاده نکردند و به معالجه خود تن در ندادند، و عقاید فاسده را از خود دور ننمودند، بلکه با رأى و عقیده باطلشان اصرار ورزیدند و پافشارى کردند، و استدلال و برهان و دلایل حکیمانه دلسوزان به خود را براى دور کردن آثار خیالاتشان نپذیرفتند.

اگر یهود همین یک جمله سخن منطقى و سراسر حکمت آمیز پیامبر را که اگر آخرت با همه نعمت هایش ویژه شماست نه دیگر مردم چنانچه ادعاى صادقانه و درستى است تمناى مرگ کنید، قبول میکردند و به دقت و اندیشه در آن مینشستند، به هدایت راه مییافتند و به وقار و ادب آراسته میشدند، و به این نتیجه میرسیدند که رسیدن به بهشت با این همه جنایت و خیانت و ظلم و ستم و زشتى و منکر از عدالت خدا دور، و امرى غیرمنطقى و برنامهاى بسیاربسیار نادرست و خلاف بعثت پیامبران الهى است، پیامبرانى که مأموریت داشتند با نور هدایت مردم را تربیت کنند، و آنان را از گناهان ظاهرى و باطنى پاک نمایند، و سفرهاى از صلاح و سداد در خیمه حیاتشان پهن کنند، و درهاى سعادت دنیا و آخرت را به رویشان بگشایند.

نبوت موسى و تورات کتاب نازل شده بر او براى این بود که این قوم از چنگال ستم و ظلم فرعونیان رهائى یابند، و از ریختن خون فرزندانشان، و داغدارى زنانشان، و به بیگارى گرفتنشان، و شکنجه هاى تحمیل شده بر آنان و فساد و افساد درباریان فرعون نجات پیدا کنند و پس از آنان با عبرت گرفتن از عاقبت ستم کارن در فضائى از صلاح و سداد و صدق و درستى، و شرافت و کرامت، و عبادت و خدمت به خلق زندگى کنند، عقیده به این که آخرت با همه نعمت هایش ویژه ماست درحالى که بدتر و بیشتر از فرعونیان غرق گناه و آلوده به هه معاصى هستند و از هیچ ظلم و ستمى بر خود و دیگران روى گردان نیستند کاملًا و صد در صد مخالف اهداف نبوت موسى و آیات تورات است، و نشان میدهد که این عقیده بافته خیالات فاسد مفسدان و احبار آلوده دامن یهود و متولیان کنیسه هاست، که خواستند با این عقیده راه شکم چرانى و شهوت رانى آنان و به بردگى کشیدن قومشان برویشان باز باشد!

چنان که در کتاب ها آمده حضرت حق به وسیله موسى یا براساس تورات به بنى اسرائیل چنین پیام داده:

«یابن عمران قل لبنى آدم من کان شفیعکم الى اذ خلقتکم فاجنت صورکم؟ ومن کان شفیعکم الى اذ مننت علیکم بالاسلام.»

«امن اخرجکم من اصلاب آبائکم بالرفق الى بطون امهاتکم امّن اخرجکم بالرفق من ارحام امهاتکم، امن القى الرحمة والرأفة فى قلوب امهاتکم حتى تخرج اللقمه من فیها فتمضغها لکم امن فتق القلب فجعل فیه نوراً تهتدون به امن وهب لکم اسمع تسمعون به، هذه منتى علیکم قدیمه، تعصوننى بالنهار و متمردون على وانا بعلمى احفظکم فى ظلم اللیالى، وان الملائکة لتنادى یا حلیم ما احلمک عن الظالمین؟ یا موسى ینقلبون فى نعمائى و یعصوننى ثم یقولون انى غفور رحیم، یا موسى کم یشکو کرام الحفظه الى عبدى فآمرهم بالصبر واقول لهم لعله یرجع ویتوب، بابن عمرن یمرون بالجیفه فیسدون مناخرهم، وذنوبهم عندى انتن من الجیفه یابن عمران عندالشدائد یدعوننى و ینسونى عندالرخاء یا بنى آدم خذوا من الدنیا بقدر ماتطیقون، واکتسبوا من الذنوب بقدر ماتتحملون العقوبة، واطلبوا من النعم بقدر ماتؤدون شکره، ستعلمون اذا رجعتم الى انى انما امهلت الظالمون لهوانهم على.»

پسر عمران به فرزندان آدم بگو: میانجى و شفیع شما نزد من زمانى که شما را آفریدم و صورتتان را زیبا و نیکو قرار دادم چه کسى بود، این خود من بودم که از باب رحمت و لطف و محبت و کرامت شما را خلق کردم و صورت هایتان را زیبا قرار دادم.

به فرزندان آدم بگو: زمانى که نعمت باعظمت دین را به شما ارزانى داشتم میانجى و شفیع شما نزد من در عطا کردن این نعمت چه کسى بود؟ این خود من بودم که براى تأمین سعادت دنیا و آخرت شما اسلام را که تنها دین من است به شما عطا کردم.

فرزندان آدم چه کسى شما را با مدارا از اصلاب پدرانتان به ارحام مادرانتان انتقال داد، و چه کسى شما را با مدارا از رحم هاى مادرانتان به دنیا آورد؟ و چه کسى رحمت و مهر را در دل هاى مادرانتان انداخت تا لقمه را از دهان خود درآورند و جویده نموده در دهان شما بگذارند، و چه کسى قلب را جایگاه هدایت قرار داد تا به وسیله آن به حقایق و به ایمان و به یقین به آخرت راه یابید؟

فرزندان آدم چه کسى براى شما گوش قرار داد تا به وسیله آن بشنوید، همه این نعمت هاى ظاهرى و باطنى را من از روى مهر و محبتم به شما عطا کردم، این است نعمت هاى من بر شما، نعمت هائى که از ابتداى آفرینشتان به تدریج به شما عنایت نمودم، اما شما در طول روز مرا معصیت میکنید، و دست به هر گناهى میزنید، و به حلال و حرامم توجهى نمیکنید، و آیات کتابم را به گردونه عمل نمیگذارید، و نعمت هاى عطا شده ام را ابزار گناه قرار میدهید، نسبت به من با همه وجودتان تمرد و روى گردانى دارید، با این همه من در طول تاریکى هاى شب با علم و آگاهى و دانائى ام شما را در حالى که در استراحت و خواب هستید از خطرات حفظ میکنم!!

فرشتگانم از کثرت گناه و ظلم و جنایت و خیانت هاى شما فریاد میزنند: اى خداى بردبار تا چه اندازه بر این ستم پیشگان بردبارى روا میدارى؟

اى موسى در نعمت هایم میغلطند و مرا به هرگونه که بخواهند معصیت میکنند، سپس براى دل خوشى خود میگویند: خدا آمرزنده و مهربان است!

اى موسى چه اندازه فرشتگان حافظ اعمال از بنده ام بخاطر گناهان نزد من شکایت آرند و من آنان را به صبر و شکیبائى فرمان دهم و به آنان بگویم امید است به من باز گردد و توبه کند.

پسر عمران اینان زمانى که از کنار مردارى و لاشهاى بگذرند بینى خود را براى استشمام نکردن بوى بد آن مردار و لاشه میگیرند در حالى که گناهانشان نزد من بدبوتر از لاشه و مردار است!

پسر عمران در سختى ها و گرفتارى ها به دعا و مناجات براى رفع گرفتارى هاشان به پیشگاه من میآیند ولى هنگام خوشى و رفاء مرا فراموش میکنند.

فرزندان آدم از دنیا به اندازهاى که بتوانید در آخرت بارش را طاقت بیاورید برگیرید، و از گناهان به اندازهاى که بتوانید عذابش را تحمل کنید مرتکب شوید، و از نعمت ها به اندازهاى که بتوانید شکرش را ادا کنید بخواهید، چون پس از مرگ به من بازگشته خواهید فهمید که مهلتى که در دنیا به ستمکاران و گنه پیشگان دادم به خاطر این بود که نزد من پست و بیارزش بودند! «2»

با توجه به این سبک و سیاقى که رسالت و نبوت موسى یا آیات تورات داشته، آیا ادعاى مشتى ظالم و ستم پیشه و آلوده به هر گناهى، و ادعاى ملتى که هزاران سال است دستشان به خون بیگناهان تاریخ آغشته و از هیچ گناهى روى گردان نبوده و نیستند مبنى بر این که آخرت با همه نعمت هایش ویژه ماست و دیگر اقوام و ملل از آن بهره ندارند، ادعاى درست و صادقانهاى است؟ زهى بیشرمى و بیحیائى!!

 

ادعاى دروغین یهود نسبت به خود ناشى از نژاد پرستى

یهود بدون دلیل و برهان، و به دور از منطق و حکمت و تنها براساس اوهام و خیالات خود را از نظر نژاد برترین ملت و بالاترین قوم میدانند.

آنان به جاى این که خود را در شئون بشرى، یعنى آفرینش طبیعى با دیگر فرزندان آدم و حوا مساوى بدانند، و به این حقیقت توجه داشته باشند که فرزندان آدم و حوا یا نسل اسحاق و اسماعیل از نظر خلقت ظاهرى و هویت و ذات هیچ تفاوتى با هم ندارند و همه هم نوع یکدیگرند، خود را از دیگر ملت ها و اقوام جدا دانسته و امتیازى ویژه براى خود قائل اند و ادعا دارند که ما موجوداتى ممتاز و عزیز دردانه و ملتى خاص و گروهى ویژه ایم و دیگر انسان ها با ما در هیچ شأنى برابر و مساوى نیستند، و بر این اساس همه دنیا از ماست، و همه نعمت ها و ثروت ها و زمین ها متعلق به ماست و دیگر اقوام و ملل برده ما هستند و باید در راه خدمت به ما به کار گرفته شوند، و چون اقوام و ملل دیگر به تصاحب زمین ها و کشورها و معادن و ثروت ها دست گشوده اند و براساس اعتقاد ما غاصب هستند و خود حاضر نیستند پنج قاره و ثروتشان را در اختیار ما بگذارند، پس بر ما واجب است زمینه جنگ با همه ملل و اقوام را به تدریج فراهم آوریم و بخش بخش زمین و ثروت هایش را از دست غاصبان خارج کنیم و پس از سلب مالکیت از آنان، با قدرتى که به دست میآوریم آنان را به بردگى کشیده و در راه خدمت به شکم و شهوت خود بکار گیریم!!!

آرى این است نتیجه شوم اعتقاد باطل و ادعاى دروغین، و خیال بافى هاى باطل.

اینجاست که باید ملت ها را نسبت به این عقیده شوم و آثار پلیدش بیدار کرد، و همه را علیه این ستمکاران بسیج نمود، تا میدانى که پیش خود مالکیتش را براى خود فرض کرده اند از شرور آنان حفظ نمود.

مسیحیان و دیگر ملل و اقوام بدانند که قوم یهود با چشمى دیگر به آنان مینگرند، و هرگز با آنان دل دوستى ندارند، و به انتظار فرصت اند که دمار از روزگار مسیحى و غیر مسیحى برآورند و جهان را تبدیل به اقیانوسى از خون آنان کنند و به تصرف مایملک همه جهانیان برخیزند!

اینان براساس همین نژادپرستى، معتقدند که قیامت با همه نعمت هایش ویژه آنان است و دیگر مردم جهان از آخرت آباد نصیب و بهرهاى ندارند.

در صورتى که صدها دلیل طبیعى، عقلى، شرعى، منطقى، معنوى ادعاى آنان را نسبت به برترى نژادشان و نسبت به این که قیامت آباد ویژه آنان است باطل و پوچ و یاوه و مزخرف اعلام میکند.

 

یهود براى دیگر اقوام و ملل ارزشى قائل نیستند

آنچه از آیه شریفه قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ آن به دست میآید این است که یهود جز براى خود براى دیگر اقوام و ملل هیچ ارزشى قائل نیستند و این حکایت از جهل و غرور و کبر و تعصب نژادى آنان دارد.

در صورتى که همه انسان ها از نظر ذات و هویت باهم مساوى و برابر هستند، و احدى را بر احدى امتیاز و برترى نیست.

باید به همه ملل و اقوام گفت که یهود به شما توهین روا داشته، و به تحقیر شما برخاسته و شما را اصالتاً انسان نمیداند.

به این خاطر هر زمینهاى را براى نابود کردن شما، یا به بردگى گرفتنتان فراهم میآورد، و با اشاعه هرگونه فساد و معصیت با وسیله هاى گوناگون درصدد ضربه زدن به شماست.

این قوم به خاطراین که شما را انسان نمیدانند، نسبت به رشد و کمال و آزادى و شکوفا شدنتان در علم و آگاهى به شدت حسودند، و تاجائى که قدرت دارند براى ضربه شدن به شما فعالیت میکنند، و مانع پیشرفت و سربلندى و عزت شما میگردند.

آیا کسانى که شما را از گردونه انسان بودن خارج میدانند، و توهین به شما و تحقیر کردنتان را روا میدارند دوست شمایند تا با آنان دوستى کنید، و محبّ شمایند تا به آنان محبت ورزید، دلسوز شمایند تا نسبت به آنان دلسوزى کنید، اینان با گروهى از هم پیمانانشان که استعمارگران آمریکائى و اروپائى هستند که منافقانه خود را مسیحى میخوانند در حالى که عملا یهودى و بدتر از یهودى اند هدف نهائى شان چون اجداد گذشته خود و یهودیان روزگاران و اعصار پیشین نابودى بشریت، و پایمال کردن انسانیت، و خاموش کردن چراغ دین، و تخریب فرهنگ هاى صحیح و اصولى ملت ها و اقوام، و تصاحب همه زمین و نعمت هاى آن است و در این مقام اند که اگر کسى را هم زنده بگذارند براى بردگى و بندگى خود بکار گیرند.

پرشدن انبارهاى اسرائیل و آمریکا و اروپا از مخرب ترین سلاح ها و بمب هاى میکربى و اتمى، بمب هائى که هر کدامش براى تخریب منطقهاى وسیع و کشتن میلیون ها انسان بیگناه کافى است براى چیست؟ اسرائیل یا به عبارت بهتر صهیونیست که آبروى یهودى هاى مؤمن به دین موسى و بیآزار را برباد داده و آمریکا و اروپا این اسلحه هاى مخرب و کشنده را براى نابودى ملت هاى خود که نمیخواهند، این سلاح ها انبار شده تا فرصتى به دست آرند و اهداف شوم خود را بر ضد همه ملت ها و اقوام و ملل بکار برند و همه دنیا را با آنچه در آن است به ملکیت خود در آورند، ولى براساس تجربه تاریخى و پیشگوئى هاى اولیاء الهى، و مسائلى که در معارف حقه آمده و به ویژه آینده گوئى آیات قرآن، این جنایتکاران و همدستان مفافقشان که به دروغ ادعاى مسیحیت میکنند ولى در باطل یهودى نژاد پرست اند موفق به پیاده کردن اهدافشان نمیشوند و پیش از ظهور دوازدهمین پیشواى معصوم قائم آل محمد اکثرشان در حوادث مختلف و به ویژه جنگ هائى که دودش به چشم خودشان میرود نابود میشوند و سطح زمین براى برپا شدن حکومت عدل جهانى به دست امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف با کمک صالحان و شایستگان آماده میگردد.

این حقیقتى است که نه تنها معارف اسلامى و قرآن مجید با قاطعیت از آن خبر داده بلکه پیش از قرآن در تورات موسى و زبور داود هم مطرح بوده که آینده جهان در تصرف بندگان صالح و شایسته و عدالت پیشه و مهر ورز خواهد آمد.

وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ: «3»

و همانا ما پس از تورات در زبور هم ثبت کردیم و وعده قطعى دادیم که همه روى زمین را بندگان شایسته ما به میراث میبرند.

دقت کنید که فعل یرث مضارع است و دلالت دارد بر این که پاک شدن زمین از لوث وجود وجود یهود صهیونیست مسلک و سردمداران مسیحیت در آمریکا و اروپا که به دروغ ادعاى مسیحیت مسلک میکنند ولى در حقیقت یهودى صهیونیست اند و بر گنهکار حرفهاى قطعى و جزمى است و حکومت صالحان در همه زمین در سایه دولت عدل جهانى امرى مسلم و ثابت است.

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

(1)- مائده 18.

(2)- کشف الاسرار میبدى، ج 1، ص 281.

(3)- انبیاء 105.

 

برگرفته از

کتاب: تفسیر حکیم، ج لد سه

نوشته: استاد حسین انصاریان

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر