درست6 روز پس از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، مقارن ساعت 14:30 سوم مردادماه سال 67 منافقین و ارتش عراق به تصور اینکه اوضاع داخلی ایران نابسامان است، عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از مسیر سرپل ذهاب و از جنوب گردنه پاتاق (نزدیکی سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر کرند پیشروی کردند.
شرح ماجرا
پس از پذیرش قطعنامه 598، ارتش عراق در اقدامی شتابزده، منطقه خوزستان را بار دیگر مورد هجوم گسترده قرار داده و تا جاده اهواز ـ خرمشهر پیشروی کرده و خرمشهر را نیز در معرض تهدید قرار داده بود. به این ترتیب در حالی که اغلب یگانهای ایران در جبهه جنوب مستقر بودند، منافقین از اوضاع داخلی ایران سوءاستفاده کرده و از مسیر پاتاق تا تنگه چهار زبر پیشروی کردند.
منافقین طرح عملیات خود را در یک جلسه 24 ساعته آماده کرده بودند و در تاریخ 31 مردادماه، نیروهای خود را توجیه کرده و نام عملیات خود را هم فروغ جاویدان گذاشته بودند. گویا در همان جلسه، منافقین به خیال واهی پیشروی تا تهران، با تحلیل وضعیت داخلی ایران گفته بودند که جمعبندی نهایی را در میدان آزادی تهران انجام خواهند داد.
تمرکز نیروهای ایرانی در جبهه جنوب منجر بدان شد که حرکت منافقین در داخل خاک ایران در ابتدا به سرعت انجام گیرد اما بلافاصله بعد از اینکه خبر هجوم دشمنی که چندان هم هویتش مشخص نبود به نیروهای خودی رسید، شهید علی صیاد شیرازی راهی کرمانشاه شد تا اوضاع را بررسی کند.
در این عملیات منافقین، حدود 30 تیپ رزمی جهت تهاجم خود به خاک ایران تشکیل داده بودند. هر تیپ 170 نفر نیروی رزمی (20 زن و 150 مرد) در اختیار داشت که به همراه نیروهای پشتیبانی به 280 نفر میرسید و دارای دو گردان پیاده، یک گردان تانک، یک گردان ادوات و یک گردان ارکان و پشتیبانی رزم بودند.
در بدو ورود منافقین، تعدادی از نیروهای سپاه و مردم با آنان درگیر شدند سپس با استفاده از تعداد زیادی تانک دجله و خودرو، نیروهای منافقین به طرف کرمانشاه حرکت کردند که در منطقه حسن آباد،20 کیلومتری اسلام آباد به دلیل سازماندهی جدید رزمندگان ایرانی و جمعآوری نیرو، منافقین زمینگیر شدند.
در این عملیات، رزمندگان اسلام از قسمت سه راهی اهواز (پشت پمپ بنزین اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زیادی به منافقین وارد کردند. طبق یک آمار بیش از 2500 نفر از منافقین در این عملیات به هلاکت رسیدند. تنگه چهار زبر که محل زمین گیر کردن، نیروهای منافقین بود که امروز به مرصاد معروف شده است. جایی که نیروهای رزمنده کشورمان به دلیل کمین برنامهریزی شده توطئه شوم نیروهای منافقین را خنثی کردند. مرصاد به معنای کمین است.
نمونهایسینماییازتوهم
«توهم» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی آقای سعید حاجی میری، محصول سال 1364 است. دراین فیلم به نقش توهم در رفتار و عملکرد منافقین اشاره شده است. دو تن از اعضای سازمان منافقین در یک خانه تیمی پناه گرفتهاند.
یکی از آنها نسبت به مواضع فکری و سیاسی سازمان تردید دارد، اما دیگری همچنان بر ادامه راه راسخ است. آن دو به دنبال حادثهای خیال میکنند که به محاصره نیروی انتظامی گرفتار شدهاند. تلاش میکنند تا اسناد درون سازمانی را در آتش بسوزانند و با نیروهایی که به آنها هجوم آوردهاند، مقابله کنند. در این کشاکش آن که نسبت به سازمان در تردید است، میگریزد و دیگری دوست رابط خود را که وارد خانه شده است به اشتباه از پا درمیآورد.
حادثهایکهتصویرینشده
پیدایش، فعالیت، انحراف و جنایات سازمان منافقین در تاریخ معاصر کشورمان اهمیت بسیاری دارد. این سازمان درابتدا با هدف مبارزه با نظام پهلوی تشکیل شد ولی به مرور و پس از تغییر ایدئولوژیک از اسلام به مارکسیسم، دچار انحرافات جدی شد.
درباره تشکیل و انحراف این سازمان دهها کتاب، مقاله و حتی مستند تولید شده است که هرکدام در جای خود ارزشمند هستند و میتوانند باعث ثبت تاریخی این جریان شوند. اما اقدامات مختلف سازمان منافقین در سینمای ایران چه جایگاهی دارد؟ در طول سالهای پس از انقلاب تعدادی فیلم و سریال با موضوع فوق تولید شده است که برخی از آنها جایگاه قابل توجهی دارند.
اما اگر از بحث کیفی این تولیدات عبور کنیم، متوجه میشویم که محصولات موضوعی دراین زمینه به لحاظ کمی بسیار ناچیز هستند و بخش بسیار کوچکی از عمق اقدامات این گروهک را نمایش میدهند. شاید توجه سطحی و ناچیز به اقدامات نفاق در دهههای گذشته باعث شده که حتی تا به امروز بقایای این تشکیلات شوم همچنان در اتفاقات سیاسی و اجتماعی کشور اثرگذار باشند و هرازچندگاهی با خوشرقصی برای بیگانگان جایگاهی برای خودشان ایجاد کنند.
همانطور که گفته شد پرداخت سینمایی به اقدامات و جنایات این مجموعه ناچیز بوده است؛ ترور شخصیتهای مهم کشور، شهادت بسیاری از مردم، تخریب اماکن، فروش اطلاعات حساس کشور به بیگانگان و... همگی اقدامات این سازمان هستند که تاکنون بسیار کم به آنها توجه شده است. اما دربین حوادث مربوط به گروهک رجوی، عملیات مرصاد برای ما و فروغ جاویدان برای آنها، شاید مهمترین حادثه تقابل کشور با این تشکیلات باشد.
این حادثه که رسماً عملیاتی نظامی است، در بعد تعداد نفرات شرکتکننده، کشتهها، زمان اتفاق، گستره سرزمینی و... اتفاقی بینظیر است. در زمانی که کشور با گذشت چند سال جنگ ناجوانمردانه تحمیلی خسته و البته سرافراز قطعنامه598 را پذیرفته، عدهای که نام ایرانی اما ذات بیگانه دارند با تجهیزات تأمین شده از بیگانگان به کشورمان هجوم میآورند.
درباب علت این عملیات تحلیلهای مختلفی وجود دارد. برخی دلیلش را «توهم» خودبزرگبینی منافقین میدانند که از ابتدا تا به امروز با این گروهک همراه بوده است. عدهای هم این اقدام احمقانه منافقین را خودزنی آگاهانه برخی از رهبران آن میدانند. علت واقعی اقدام حقیرانه منافقین در مرصاد هرچه باشد، چند نکته قابل توجه است.
این رویداد در زمانی رخ داد که نیروهای نظامی به دلیل قطعنامه به حالت نیمهتعطیل درآمده بودند و بخش زیادی از نیروهای مردمی به شهرشان بازگشته بودند. خستگی جنگ فرسایشی تاحدودی وجود داشت و برخی از سیاسیون از نصرت الهی و کمکهای مردمی ناامید شده بودند.
با تمام این نکات و با وجود غافلگیری، نیروهای نظامی به یکباره قدرت خود را بازیابی و مردم با انرژی مضاعفی به جبههها بازگشتند؛ به طوری که ظاهراً فرماندهان ارشد از اشباع شدن لشکرها از نیرو اطلاع میدهند. ماحصل این ماجرا ضربهای کاری به بدنه نفاق بود به طوری که تا مدتها نتوانند قد علم کنند.
نه تنها وجبی از خاک به اشغال این گروهک درنیامد بلکه آسیب جدی و استراتژیکی به تشکیلات منافقین وارد شد. حال باید از مدیران فرهنگی و فیلمسازان متعهد به انقلاب و کشور پرسید، چرا حادثه استراتژیکی مثل مرصاد تاکنون پرداخت سینمایی مهم نداشته است؟
آیا نهادهای مختلف دولتی و حاکمیتی که در موضوعات مختلف و بدون اهمیت برای تولید فیلم سرمایهگذاری میکنند، موضوع مهمی مثل مرصاد را فراموش کردهاند؟ قرار نیست این اتفاق درتاریخ ثبت تصویری شود؟ بشتابید تا در صفحات تاریخ گم نشود.
منبع: صبحنو