ماهان شبکه ایرانیان

بررسی فیلم «دوران عاشقی»: فیلم‌سازی همگام با جریانات روز

پیش از آن‌که درباره فیلم «دوران عاشقی» صحبت کنیم خوب است به شکل اجمالی نگاهی بیندازیم به کارنامه کاری کارگردان آن یعنی علیرضا رئیسیان که در خانه سینما و دیگر اصناف رسمی و اداری سینمایی، در سال‌های اخیر حضور فعالی داشته و همیشه آدمی بوده که درباره مسائل کلان سینمای ایران موضع و تحلیل شخصی خود را داشته است.
جالب است که وقتی به کارنامه رئیسیان نگاه می‌کنیم، فیلم‌هایی را می‌بینیم که هرکدامشان متأثر از قالب سینمایی مطرح روز است و مطابق با نیازهای روز سینمای ایران ساخته شده. فیلم اول او «ریحانه» که در اواخر دهه شصت با بازی فاطمه معتمدآریا و مجید مظفری تولید می‌شود، ملودرامی است شبیه به عموم ملودرام‌هایی که در حوالی آن سال‌ها می‌بینیم؛ ملودرام‌هایی که در حاشیه شهرها اتفاق می‌افتند و در پس‌زمینه‌شان یک ماجرای جنگ و قضیه عاطفی کمرنگی دارند و همه این‌ها هم در مسیر تأکیدگذاری روی مفهوم خانواده و وجوه سنتی که می‌تواند باعث نجات آدم‌ها شود، قرار دارند.فیلم دوم رئیسیان «سفر» محصول سال 73 بسیار تحت تأثیر فیلم‌هایی بود که در تقلید از فضای آثار عباس کیارستمی فقید ساخته شده‌اند. زن‌وشوهری که مشکلات زناشویی خود را در طول سفر و پرسه در طبیعت تازه، در خود و دیگری حل می‌کنند تا در نسبت با اقلیم جدیدی که به آن وارد شده‌اند به فهم جدیدی پیرامون خود و رابطه‌شان برسند. «سفر» را می‌توان بهترین فیلم رئیسیان هم دانست که باوجودیکه تحت تأثیر شدید کیارستمی است اما دغدغه‌های شخصی و حساسیت‌های عاطفی فیلم‌ساز را هم در خود پرورش می‌دهد.
«ایستگاه متروک» فیلم بعدی، که اصلاً هم فیلم خوبی نیست، بازهم متأثر از کیارستمی اما با این تفاوت که حالا در اوایل دهه هشتاد سینمای ایران با گداگرافی دست‌وپنجه می‌کند و یکی از اولین اوج‌های سیاه نمایی و گداگرافی در سینمای ایران در همین سال‌ها خود را روی پرده نمایش می‌دهد و خب «ایستگاه متروک» هم از این ماجرا مستثنا نیست. فیلم‌هایی که با نمایش فقر و نداری به جشنواره‌های خارجی می‌رفتند و موردتوجه آن‌ها قرار می‌گرفتند و برای خود اعتباری کسب می‌کردند. روشی که هم به لحاظ استتیک هنری و هم به لحاظ اخلاقی اشتباه و سطح پایین به نظر می‌رسد اما تا همین سال‌های اخیر هم یکی از راحت‌ترین راه‌ها برای کسب اعتبار در سینمای ایران است.می‌رسیم به فیلم «چهل سالگی» محصول سال 88 که پس از «درباره الی» ساخته شده است. موجی که «درباره الی» در سینمای ایران راه انداخت و فیلم‌سازان زیادی را به خط کرد تا از روی دست اصغر فرهادی سعی کنند «درباره الی» های خودشان را بسازند، بسیار گسترده و فراگیر شد کما اینکه هنوز هم نصف تولیدات جریان اصلی سینمای ایران متأثر از فرهادی یا به بیان دقیق‌تر تقلید دست چندمی از آثار اوست. از این دوره رئیسیان سعی می‌کند با نویسندگان ادبی زن کار کند و یک جور کارکرد ادبی به فیلم‌هایش بیفزاید. «چهل سالگی» اقتباسی از یکی از داستان‌های ناهید طباطبایی است و در دستان رئیسیان تبدیل به یک فیلم متوسط و قابل‌قبول شد که البته در جشنواره بیش ازآنچه باید تحویل گرفته شد. کارگردان سعی کرده بود در پی حوادث سال هشتادوهشت و شرایط اجتماعی خاص، «چهل سالگی» را طوری بسازد که هم ملودرامی اجتماعی باشد و هم با فلاش‌بک‌هایش به گذشته و سال‌های 57، نوعی نگاه سیاسی و انتقادی هم وارد فیلم کند که البته خیلی حداقلی و اندک بود و کار به‌جایی نمی‌برد. اما انگار «چهل سالگی» تلاش و تمرینی بود برای ساخت یک فیلم بهتر:‌ «دوران عاشقی».«دوران عاشقی» در میان فیلم‌هایی که در این سال‌ها تحت تأثیر «درباره الی»‌ و اصغر فرهادی ساخته شده‌اند و حول مسائل اجتماعی و دغدغه‌ها و نزاع‌های اجتماعی/زناشویی می‌چرخند، از یک نظر وجه برتری دارد؛ آن‌هم اینکه سعی می‌کند از زاویه دید دیگری و با آدم‌های کمتر دیده‌شده‌تری داستان خود را پیش ببرد. هرچند موقعیت مرکزی همان است و تماشاگر با زن‌وشوهری طرف است که (زن وکیل و همسرش مهندس است) قرار است رابطه‌شان به‌واسطه برگشتن دختر رئیس مرد به ایران دست‌خوش چالش شود، اما اینکه در پیشروی داستان پرونده شکایت دختر از مرد به دستان همسرش می‌افتد و او را در دوراهی اعاده شکایت علیه همسر یا گذشت و ایستادن پای زندگی زناشویی‌اش، قرار می‌دهد جلوه تازه‌ای به این درام‌های خانوادگی اجتماعی افسرده و حالا دیگر کلیشه‌ای شده می‌بخشد. این نکته قابل‌توجهی درباره «دوران عاشقی» است. فیلم سعی می‌کند با منش و پرداختی مینیمال و با توجه به حساسیت‌های عاطفی و انسانی پیش برود و از اغراق‌های رایج در ملودرام‌های فارسی پرهیز کند. اما مشکل اصلی فیلم آنجاست که درست وقتی زن در آستانه تصمیم‌گیری میان عاطفه خودش و زندگی مشترکش قرار دارد و تماشاگر می‌خواهد ماحصل همه این تنش‌ها و خودداری‌های زن را ببیند، کارگردان یک تصمیم هنری اشتباه می‌گیرد که به سیاق فیلم‌های فرهادی از نشان دادن تصمیم زن خودداری کند تا شبیه به منطق آثار فرهادی با یک پایان باز روبه‌رو باشیم. دریغ که این دیگر در قالب فیلمی که «دوران عاشقی» است ( نه «درباره الی» یا «جدایی»)‌ نمی‌نشیند و آن را تبدیل به یک فیلم بدون پایان می‌کند نه اثر روشنفکرانه‌ای با پایان باز! در اینجا ما با یک ناپایان مواجهیم که مسیری را که فیلم تا آن لحظه پیموده، ابتر باقی می‌گذارد و تماشاگر را سرگردان و پا در هوا از سالن سینما بیرون می‌فرستد.همچنین بخوانید:
«شوکران» چطور «شوکران» شد؟

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان