مقدمه
اسلام، ایمان، احسان، تقوا و مفاهیمی دیگر از این دست، از ارزش هایی است که در آیات و روایات تبیین گردیده و مردم بدان فراخوانده شده اند. اما تنها بدین مفاهیم بسنده نشده است. در کنار قرآن و معانی با عظمت آن، الگوهایی هم معرفی شده اند که ترجمان و تجسم آن معانی هستند؛ زیرا انسان علاوه بر این که به این ارزش ها عمل می کند، نیازمند کسانی است که به این مفاهیم عمل کنند و آن را گسترش دهند و برای جامعه اسلامی تفسیر و تأویل کنند. بشر برای خودسازی و تربیت فردی خویش، به انواع الگوها نیاز دارد؛ لذا باید الگوهای کاملی برای او معرفی شود و اگر الگویی نیابد، سراغ اسطوره می رود، اسطوره می سازد و آن را غایت خویش می پندارد. معرفی سیره پیامبر (ص) و پس از ایشان اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان اسوه حسنه، بهترین الگو برای مردم است و امام جواد (ع) یکی از آن الگوها به شمار می آیند. آن حضرت نه تنها برای شیعیان بلکه برای همه مسلمانان الگو بودند.
در این پژوهش برای تحقق الگوی مناسب در جهت توسعه اقتصادی دینی و تبیین راه کارهای اقتصادی، به بررسی سیره اقتصادی امام جواد (ع) پرداخته خواهد شد. اهمیت این پژوهش، در آن است که مطالعه در سیره اهل بیت (علیهم السلام) به ویژه سیره اقتصادی آن بزرگواران، این امکان را فراهم می سازد تا با استعانت از سیره عملی اهل بیت (علیهم السلام)، اصلاح ساختار اقتصادی جامعه اسلامی فراهم گردد. با توجه به دوران امام جواد (ع) و اوضاع سیاسی- اقتصادی حاکم بر جامعه اسلامی، شناخت درست سیره آن حضرت، می تواند الگوی مطمئن و مناسبی برای اصلاح ساختار اقتصادی جامعه اسلامی و حل مشکلات مسلمانان در نظر گرفته شود.
هدف اصلی پژوهش، بررسی سیره اقتصادی امام جواد (ع) است هم از جهت منابع مالی و هم از جهت توزیع درآمدها. منابع مالی امام شامل خمس، موقوفات، هدایا، سهم از بیت المال، تجارت و درآمدهای حاصل از کار و کوشش بود. این درآمدها صرف کمک به سادات و علویان، پرداخت صله و هدایا و کمک به نیازمندان می شد. آن حضرت را به سبب بخشندگی جواد می خواندند. آن امام بسیار بخشنده و مهربان بودند؛ به نیازمندان کمک می کردند و با وجودی که داماد مأمون بودند، چیزی برای خود نیندوختند. خمس و درآمدهایی را هم که سهم خودش بود، به مردم انفاق می کردند.
در نوشتار حاضر، به منابع مالی امام جواد (ع) و درآمدهای آن حضرت و توزیع منابع اقتصادی و شبکه ارتباطی ایشان باشیعیان برای کمک مالی به آن ها بررسی می شود.
پیشینه تحقیق
مقالات بسیاری درباره سیره امام جواد (ع) تدوین شده که عمده ای از آن ها، به سیره اخلاقی و علمی آن بزرگوار پرداخته اند. تاکنون تحقیق مستقلی درباره سیره اقتصادی آن حضرت صورت نگرفته است. جدیدترین پژوهش در این زمینه مجموعه مقالات «سبک زندگی امام جواد (ع)» است که دانشگاه آزاد اسلامی کرمان در دو جلد منتشر کرده است. موضوعات مطرح در این مجموعه شامل «حیات طیبه در سیره فردی و اجتماعی امام جواد (ع)»، «عاشورا در زندگی جواد الائمه (ع)»، «امام جواد (ع) و مهدویت»، «مشخصه های سیاسی، اجتماعی و دینی عصر امام جواد (ع)»، «مؤلفه های مهم سبک زندگی جواد الائمه (ع)»، «امام جواد (ع) و دفاع از حریم ولایت»، «سیره رفتاری امام جواد (ع) و تربیت اسلامی»، «امام جواد (ع) و جهاد در پاسداری از میراث معنوی شیعه»، «مواضع اقتصادی امام جواد (ع)»، «امام جواد (ع) و علوم انسانی» و «امام جواد (ع) و جنگ نرم». علاوه بر این، مقالات دیگری در مجلات متعدد چاپ شده، اما هیچ کدام تصویر روشنی از سیاست های اقتصادی آن امام ارائه نکرده اند.
نگاهی کوتاه بر زندگی امام جواد(ع)
امام جواد (ع) در سال 195 هجری در شهر مدینه متولد شدند.[1] نام شریفشان محمد و کنیه شان ابوجعفر (ثانی) و لقب ایشان تقی و جواد بود. آن حضرت حدود پنج سال در خدمت پدر گرامی شان بودند و پس از آغاز دوران امامت خود حدود هشت سال در مدینه اقامت داشتند. مأمون امام جواد (ع) را به بغداد احضار کرد و دختر خود ام الفضل را به عقد آن حضرت درآورد.[2] امام از سکونت در بغداد ناراضی بودند و می فرمودند: «خوردن نان جوین و نمک نیم کوب در حرم رسول خدا (ص) برای من خوش تر از این رفاهی است که اکنون مرا در آن می بینی!»[3] بالاخره امام جواد (ع) بغداد را به سمت مدینه ترک کردند تا آن که مأمون از دنیا رفت و معتصم، بار دیگر امام را از مدینه به بغداد آورد. اقامت امام از تاریخ 28 محرم سال 220 هجری آغاز شد و تا تاریخ 29 ذی القعده همان سال ادامه یافت و در این تاریخ به واسطه زهری که به آن حضرت خوراندند به شهادت رسیدند.[4]
دولت عباسیان در اداره حکومت و اجرای قوانین حکومتی به ویژه در گرفتن مالیات خیلی منظم عمل می کرد. زندگی پر جلال و باشکوه خلیفگان و خوش گذرانی آنان، از اموالی بود که مردم مناطق دور و نزدیک به سرانه آن ها واریز می کردند. خلفا غرق در فساد بودند و اموال مسلمانان، پشتوانه مالی آن ها بود. عباسیان در خرج کردن گشاده دست بودند و در استفاده از وسایل سرگرمی، نهایت اسراف را به کار می بردند[5] و مصداق این سخن امام علی (ع) بودند:
«یخضمون مال الله خضمة الابل نبتة الربیع»؛
به اموال خدا که مخصوص مردم است، حمله ور شده بودند، بسان شتری که گیاه بهاری را می بلعد».[6] خزاین عباسیان آباد بود و اموال بی حسابی که به بغداد می رسید، بی دریغ خرج می شد. «مخارج شخصی مأمون روزانه شش هزار دینار بود.»[7] گرفتن مالیات در زمان مأمون بسیار دقیق انجام می شد. همه سرزمین هایی که زیر نظر این حکومت بود، از پول نقد و اجناس موجود در کشورشان مالیات می پرداختند.[8]
منابع مالی امام جواد (ع)
1. خمس
خمس در زمان ائمه (علیهم السلام) از اهمیت فوق العاده ای داشت. خمس بودجه ای بود در دست پیامبر (ص) و امامان که در مصالح اسلامی مصرف می کردند. واموالی بود برای ترویج مبانی اسلامی و دینی و اداره جامعه اسلامی. دولت بنی عباس به گرفتن مالیات و زکات بسنده می کردند و متعرض خمس نمی شدند. خداوند در آیه خمس حکومتی بودن این مال را بیان فرموده است: (وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَی ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یوْمَ الْفُرْقانِ یوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلی کلِّ شَی ءٍ قَدِیرٌ)؛ «و بدانید از هر چیزی که سود ببرید، یک پنجم آن برای خدا و از آن خویشاوندان و یتیمان و از راه ماندگان است». خمس به دو قسمت تقسیم می شود: سهم امام و سهم سادات. همان طور که از آیات و روایات استفاده می گردد، خمس یک قسمت عمده درآمد امام محسوب می شود که صاحب واقعی بیت المال است. مسلمانانی که یک پنجم درآمد خود را به امام پرداخت کنند، این مبلغ در حضور امام و با نظر آن حضرت و یا نماینده ای که تعیین می فرماید، مصرف می شود. در زمان غیبت امام، سهم مبارکشان با نظر مرجع تقلید یا وکلای او به مصارف مورد لزوم می رسد. یکی از اهداف وضع خمس، همان پشتوانه مالی امامان و جانشینان آن هاست که فرمایش پیغمبر نیز آن را تأیید می کند.
(انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی...).[9]
«من دو چیز گران بها برای شما مردم باقی می گذارم: یکی کتاب خدا و دیگری عترتم را». یکی از بزرگ ترین منابعی که به شیعه، علماء و روحانیان استقلال داده، همین سهم امام است. تنها از راه خمس می توان مجاهدان در راه خدا را تقویت کرد. خمس در عصر امامان (علیهم السلام) ارزش بسیار زیادی داشت، اما از آن جایی که از عصر امام علی (ع) تا زمان امام باقر (ع) شیعیان در تنگنای اقتصادی قرار داشتند و از آن طرف هم حاکمان بر آنان فشار زیادی وارد می کردند، فرصتی پیش نمی آمد که فریضه خمس را برای شیعیان تبیین نمایند و پرداخت آن را واجب کنند؛ ضمن این که مسلمانان نیز از لحاظ مالی در تنگنا بودند.
در زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) اندک فرصتی پیش آمد که مردم با مسأله خمس تا حدودی آشنا شوند؛ ضمن این که مسلمانان نیز از لحاظ مالی پیشرفت کرده بودند. طبق مطالعات صورت گرفته، اولین بار در دوره امام جواد (ع) خمس گرفته شد. «توقیعات و احکام صادر شده از طرف ایشان و به وجود آوردن نوعی محوریت متمرکز منطقه ای برای جمع آوری خمس و زکات و سایر حقوق مالی، باعث شد علمای اسلام با دستی باز و اطمینان خاطر بیش ازپیش برای سیاست گذاری امور علمی از قبیل تشکیل حوزه های گسترده درسی و جمع آوری و تدوین کتب گوناگون در رشته های متعدد علوم اسلامی و جمع آوری حدیث و نیز امور اجتماعی نظیر مساعدت به فقرای شیعه، مشارکت در کارهای نیک و باقیات صالحات، اهتمام ورزند و این حرکت پویا و تشکیلاتی، نه تنها باعث گسترش مذهب انسان ساز و حرکت آفرین شیعه اثناعشری شد، بلکه با اخلاص بسیار بالا و روحیه ولایی نستوه و خستگی ناپذیر، جمع آوری موفق خمس و سایر حقوق واجب مالی شاید بتوان گفت که دوره اوج انسجام جمع آوری خمس و نصب وکلای خاصه این امر، عصر امامت بس مطلوب و رهبری شایان حضرت جواد الائمه (ع) است».[10] خمس از این دوره به بعد، جزء منابع درآمدی امامان قرار گرفت. به همین دلیل، عده ای از طرف امامان مأمور شدند تا خمس را جمع آوری کنند.
امام جواد (ع) مانند سایر امامان (علیهم السلام) شیعیان و نمایندگانی در نقاط مختلف جهان و سرزمین های اسلامی داشتند. ازاین رو، وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون در زمان ایشان نیز محسوس است. بدین ترتیب امام جواد (ع) با تمام محدودیت هایی که خلفای عباسی برای حضرت ایجاد کرده بودند، ارتباط خود را با شیعیان از طریق نمایندگان و نصب وکلا، حفظ می کردند. امام در سراسر قلمرو حکومت عباسی، کارگزارانی را می فرستادند و با فعالیت گسترده، آنان از تجزیه نیروهای شیعه جلوگیری می شد. این کارگزاران، در بسیاری از استان ها مانند سیستان، بست، اهواز، همدان، ری، بصره، بغداد، واسط و مراکز سنتی شیعه مانند قم و کوفه، پخش شده بودند. تعدادی از این وکلا، مأموریت مالی داشتند و خمس اموال شیعیان را جمع آوری می کردند و به امام می رساندند. همین فعالیت گسترده وکلا، موجب گسترش و حفظ بقای شیعیان می شد. «امام جواد (ع) نیز برای جمع آوری خمس، نمایندگانی را گماشته بود که از میان آن ها افرادی چون علی بن مهزیار اهوازی، سعد بن اشعری قمی و ابراهیم بن احمد همدانی را می توان نام برد».[11] «بعضی دیگر از شیعیان مانند حسین بن عبدالله نیشابوری، حاکم بست و سیستان شدند و حکم بن علیای اسدی به حکومت بحرین رسید و هر دو نفر به امام جواد (ع) خمس می دادند که حاکی از تشیع پنهانی آن هاست».[12]
محمد بن اشعری می گوید:
کتب بعض اصحابنا الی ابی جعفر الثانی (ع) اخبرنی عن الخمس اعلی جمیع ما یستفید الرجل من قلیل و کثیر من جمیع الضروب و علی الصناع و کیف ذلک، فکتب بخطه: الخمس بعد المؤنة؛[13]
یکی از اصحاب ما، به امام جواد (ع) چنین نوشت: «به ما اطلاع بدهید که آیا خمس بر تمام چیزهایی است که انسان استفاده می کند از کم و زیاد از تمام انواع درآمدها و هم چنین بر صنعت گران؟ این خمس را چگونه باید پرداخت؟» امام به خط خویش مرقوم فرمودند: «خمس بعد از هزینه زندگی است». (یعنی پس از آن که مخارج زندگی برطرف شد باید خمس اموال پرداخت شود).
باز یکی دیگر از وکلای حضرت به نام ابوعلی بن راشد می گوید:
قلت له امرتنی بالقیام بامرک و اخذ حقک فاعلمت موالیک بذلک فقال لی بعضهم و ای شیی ء حقه؟ فلم ادر ما أجیبه، فقال یجب علیهم الخمس، فقلت ففی ای شیی؟ فقال فی امتعتهم و صنایعهم، قلت و التاجر علیه و الصانع بیده. فقال اذا امکنهم بعد مؤنتهم؛[14]
به امام عرض کردم: «به من دستور داده اید به کارهای شما رسیدگی کنم و حق شما را بگیرم؛ این موضوع را به دوستان شما اطلاع دادم، بعضی گفتند:" حق امام چیست؟" ندانستم چه بگویم؟» امام فرمودند: «خمس بر آن ها واجب است». گفتم: «در چه چیز؟» فرمودند: «در امتعه و صنایع.» گفتم: «برای آن ها که تجارت می کنند و با دست خود چیزی را می سازند؟» (صنعت گران) فرمودند: «آری، در صورتی که بعد از هزینه زندگی برای آن ها امکانی بماند».
امام در برخی مواقع، به واسطه دگرگونی وضع شیعیان، خمس و یا قسمتی از آن را می بخشیدند؛ از جمله ابراهیم بن محمد همدانی برای امام جواد (ع) نوشت:
علی بن مهزیار نامه پدرتان را برای ما خواند که در آن دستور داده شده بود صاحبان زمین و آب بعد از هزینه خود، یک دوازدهم درآمد خویش را به حضرت بپردازند (زکات)، اما کسانی که آب و ملک آن ها برای هزینه شان کفاف نمی دهد، چیزی بر آن ها واجب نیست، نه یک دوازدهم و نه غیر آن. افرادی که نزد ما هستند و در این زمینه اختلاف دارند، می گویند بر آب و زمین خمس درآمد لازم است، آن هم بعد از هزینه خود آب و زمین و خراج آن، نه هزینه خود انسان و همسر و فرزند او.
امام در جواب نوشتند:
علیه الخمس بعد مؤنته و مؤنة عیاله و بعد خراج السلطان؛[15]
بر چنین شخصی خمس لازم است بعد از هزینه زندگی خود و فرزند و بعد از خراج حکومت.
2. موقوفات
موقوفات از دیگر منابع مالی ائمه است که از زمان حضرت رسول اکرم (ص) و امام علی (ع) برای استفاده آنان وقف شده بود؛ مثل فدک که به فاطمه زهرا؟ سها؟ تعلق داشت. موقوفاتی از زمان حضرت علی (ع) در مدینه موجود بود که در اختیار امام قرار داشت و حضرت درآمد حاصل از آن را بین خویشاوندان و فقراء تقسیم می نمودند. پس از شهادت امام جواد (ع) غیر از خانه موروثی، چیزی از امام باقی نمانده بود.[16] البته شیعیان نیز در سراسر سرزمین های اسلامی، اموالی را وقف ائمه می کردند که وکلا، درآمد حاصل از آن را به صورت منظم به دست امام می رساندند. «موقوفاتی هم از طرف شیعیان وقف ساحت مقدس ائمه می شد که توسط وکلا مورد رسیدگی و نظارت قرار می گرفت.»[17] «مناطق شیعه نشین قم دارای موقوفات زیادی بوده است؛ چنان که برخی از محققان، «بابا مسافر» را وکیل وقف از سوی امام جواد (ع) در قم دانسته اند. هم چنین طبق روایت کلینی، «صالح بن محمد بن سهل» نیز از سوی امام جواد (ع) وکیل وقف در قم بوده است».[18] علی بن مهزیار اهوازی در نامه ای به امام جواد (ع) نوشت: «همانا فلانی، ملکی خریده و وقف کرده و خمس آن را هم به شما اختصاص داده است؛ اکنون نظر مبارک شما را در مورد فروش سهمتان از زمین یا پرداخت بهای آن به مبلغ خریداری شده به شما و یا موقوفه رها کردن آن، خواستار است». حضرت در جواب نوشتند: «به فلانی اعلام کن که من دستور می دهم سهم مرا از آن ملک بفروشد و وجه آن را برایم بفرستد و نظر من، انشاءالله همین است؛ البته اگر برایش بهتر است، سهم مرا به همان مبلغ، برای خود بردارد.»[19]
3. هدایا
اهل بیت (علیهم السلام) به علت دارا بودن مقام امامت ونیز به سبب خویشاوندی با پیامبر (ص) همواره جایگاه رفیع و محترمی نزد مسلمانان- چه اهل سنت و چه شیعیان- داشتند. تقدیم هدایا، یکی از شیوه های ابراز دوستی و مودت و نزدیکی مردم به ایشان بود. اموالی که مردم از نقاط مختلف جهان برای آنان ارسال می کردند، گاه مبالغ بسیار زیادی را شامل می شد که به آن هدایای مردمی می گفتند و شامل هدایای منقول و غیرمنقول می شد. امامان هدایا را می پذیرفتند. هم چنین صله هایی که برای ائمه (علیهم السلام) می فرستادند، عموماً شامل هدایا، وصیت ها و نذرها می شد. ائمه (علیهم السلام) عموماً این اموال را می پذیرفتند و از آن جا که پذیرفتن آن ها از نظر حکومت ها نیز بلامانع بود، در پذیرش آن ها با مشکلی روبه رو نمی شدند. این اموال، به ویژه در دوران امامان پیش از امام جواد (ع) که گرفتن خمس هنوز عمومیت نداشت، دارای اهمیت فراوانی بود. هدایای مردمی در زمان همه ائمه وجود داشته و تنها نوع و میزان آن متفاوت بوده است. البته این خود نیز می تواند نشان دهنده میزان این هدایا در دوره هر امامی باشد. گاهی خود مردم به خدمت آنان می آمدند و هدایای خود را تقدیم می کردند؛ گاهی از طریق کارگزاران و وکلا و دیگر افراد می فرستادند؛ گاهی اموالی بود که پس از درگذشت شیعیان طبق وصیت نامه آن ها به امام می رسید. امامان بخش عمده ای از هدایا را برای کمک به مستمندان استفاده می کردند.
خلفا و دستگاه حکومت، علاوه بر مقرری هایی که به ائمه می پرداختند، صله ها و هدایایی هم به ایشان می دادند. ائمه نیز این هدایا را می پذیرفتند و با آن ها مشکلات مالی خود و شیعیان را حل می کردند. «مأمون در ازدواج دخترش با امام، دو میلیون درهم به ایشان بخشید».[20] با این حال، به سبب سکونت امام جواد (ع) در مقر حکومت، باید این احتمال را قوی دانست که مقرری هایی از سوی حکومت به ایشان تعلق می گرفت، به ویژه این که ایشان در این دوران فعالیت اقتصادی نداشتند. ابراهیم بن مهزیار می گوید:
خیران در نامه ای به حضرت جواد (ع) نوشت: «هشت درهم را که از شهر «طرسوس» به عنوان هدیه برایم آورده بودند، خدمت شما فرستادم؛ چون دوست نداشتم آن را به صاحبش برگردانم یا بدون اجازه شما، در آن تصرف نمایم؛ آیا دستور این است که این قبیل هدایا را قبول کنم یا خیر؟ می خواهم به خواست خدا تکلیفم را بدانم و دوست دارم امرتان به من برسد.» حضرت در جواب نوشتند: «هرگاه پول یا چیز دیگری به عنوان هدیه به تو دادند، قبول کن؛ چه این که رسول خدا (ص)، هرکز هدیه یهودی و نصرانی را هم رد نفرمودند».[21]
از خیران خادم روایت شده که گفت: مبلغ هشت درهم، برای آقا و مولایم فرستادم و عین روایت سابق را نقل نمود و نیز گفت: خدمت حضرت عرض کردم: «فدایت شوم! چه بسا مردی که حقی از شما به گردن دارد یا حق و حقوق شما را می شناسد، به من مراجعه می کند و از من، راهنمایی می خواهد و عقیده من بر این است که تبرعات را نهانی دریافت کنم؟» فرمود: «به صلاحدید خود عمل کن که صلاحدید من، همان است و هر کس از تو اطاعت کند، از من اطاعت کرده است».[22]
4. سهم بیت المال
از دیگر منابع مالی ائمه، مبالغی بود که خلفای زمان به عنوان مقرری برای ایشان ارسال می کردند. این سهم بیت المال بود که مخصوصاً در زمان امام نهم تا زمان زنده بودن مأمون پرداخت می شد. مأمون سالیانه یک میلیون درهم برای امام جواد (ع) مقرر کرده بود.[23] که در زمان معتصم (218- 227 ق) نیز به همان ترتیب ادامه یافت.[24] حضرت این پول را مانند سایر درآمدها، صرف نیازهای جامعه اسلامی و ترویج و تبلیغ دین اسلام می کردند و امام را بر اساس همین حساب ها، جواد نامیدند؛ چون بسیار سخاوتمند و مهربان بودند.
5. کسب کار و تلاش ائمه (علیهم السلام)
تلاش و پرداختن به فعالیت اقتصادی، از جمله کشاورزی و باغ داری، از برجسته ترین ویژگی امامان معصوم است. آنان با این روش، درس بزرگی به انسان ها داده اند. قرآن کریم می فرماید: (وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی)؛ «انسان بدون کار و کوشش از چیزی بهره ای نمی برد».[25] سیره عملی پیامبران و امامان معصوم این بود که برای تأمین ضروریات زندگی، خود را به دیگران وابسته نمی دانستند. ائمه (علیهم السلام) با وجود داشتن مشکلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به کشاورزی و باغ داری و حفر قنات نیز می پرداختند و درآمد حاصل از آن را برای ارتقاء معیشتی مردم صرف می کردند. آنان کشاورزی و باغ داری را از همه فعالیت ها برتر می دانستند. امام جواد (ع) چون در مقر بنی عباس در بغداد ساکن بودند، فعالیت کشاورزی نداشتند. اما امام جواد (ع) مانند پدران گرامیش به کار و کوشش و زراعت نیز می پرداخت و در مدت پانزده سالی که در مدینه تشریف داشتند، به کشاورزی در باغستان ها و نخلستان ها و صدقات جاریه جدش امام موسی کاظم (ع) مشغول فلاحت بودند.[26]
6. تجارت
ائمه (علیهم السلام) گاهی از طریق تجارت، کسب درآمد می کردند. در گزارشی از راوی نامعلوم نقل شده که بار پارچه گران قیمتی برای امام جواد (ع) می بردند که در راه غارت شد. امام در این واقعه فرمودند که باید صبر و بردباری کرد. این نشان دهنده ارزش بالای اقتصادی کالاست.[27] از این روایت، اشتغال امام به تجارت را می توان نتیجه گرفت و احتمال داد که این پارچه از اموال امام بوده که برای فروش حمل می شده است.
توزیع منابع اقتصادی
امام جواد (ع) در طول زندگی پربار اما کوتاه خویش، بر آن بودند تا ارتباط با مردم را حتی در سخت ترین مواقع حفظ کنند و با بذل و بخشش به فقرا و مساکین، کرامت اهل بیت را به اثبات رسانند. ایشان این سیره را به امر پدر بزرگوارش آغاز کردند و به انجام رساندند. امام جواد (ع) از همان کودکی، به بخشندگی معروف بودند. در روایتی آمده که در همان دوران کودکی امام، عده زیادی از مردم در مقابل منزل ایشان تجمع می کردند تا از ایشان حاجت بطلبند و امام جواد (ع) از آنان دست گیری نمایند. این باعث شد تا خدمت کاران امام، تصمیم بگیرند که ایشان را از درب دیگری داخل و خارج کنند تا مردم برای امام جواد (ع) مزاحمت ایجاد نکنند. وقتی این خبر به امام رضا (ع) رسید طی نامه به حضرت جواد (ع) فرمودند:
به حقی که به عنوان پدر برگردن تو دارم، از تو می خواهم تا از همان درب اصلی رفت و آمد کنی و همراه خود زر و سیم داشته باش تا به نیازمندان عطا کنی و تا می توانی به فقیران کمک کن و از آنان دست گیری نما و سعی کن آشنایی را که می شناسی و در درجه اول خویشاوندانت را از حاجتی که دارند، بی نیاز سازی و آن ها بیش تر از بخشش تو بهره مند شوند.[28]
«مبارزه مخفیانه با حاکمیت ظلم، رفع نیازهای مالی بیت امامت، رفع نیازهای اقتصادی شیعیان و سادات نیازمند، رفع مشاجرات مالی شیعیان، تقویت تبلیغاتی شیعه و حمایت از شاعران متعهد و تأمین معیشت وکلا و کارگزاران شبکه وکالت، دست گیری از فقیران و درماندگان جامعه در دوره های مختلف، از مواردی بود که ائمه به آن عنایت داشتند».[29]
الف) کمک به سادات و علویان
سادات جزء گروه انقلاب علوی بودند که حکومت ها را نمی پذیرفتند و حاکمان را ظالم می دانستند و با آن ها مبارزه می کردند و از حمایت مردم برخوردار بودند. امام جواد (ع) از اموالی که در دست داشتند، به سادات و علویان انقلابی کمک می کردند. کسانی که مسلمان نشده و حکومت را نپذیرفته بودند، به وسیله این علویان مسلمان می شدند. آنان چون علویان را ضد خلیفه می دانستند، به آن ها کمک مالی می کردند. این علویان با امام ارتباط داشتند و دست های سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی بودند که از مرکز تشکیلات پول برای امام می فرستادند و از ایشان دستور مبارزه می گرفتند.[30]
«دشمنی بنی عباس با بنی هاشم، موجب تحمیل ظلم مضاعفی بر سادات و علویان شده بود و محرومیت و فقر شدیدی را بر آنان حاکم کرده بود؛ ازاین رو، امامان (علیهم السلام) نهایت مراقبت را نسبت به سادات به خرج می دادند. این امر شامل کسانی از بنی هاشم که میانه خوبی با حضرات معصومین (علیهم السلام) نداشتند نیز می شد. به نقل کلینی، امام جواد (ع) مبلغ سیصد دینار به ابوهاشم می دهد تا به بعضی از نواده های امام موسی کاظم (ع) تحویل دهد».[31]
ب) کمک به نیازمندان
احمد بن حدید می گوید:
با گروهی برای شرکت در مراسم حج می رفتیم که راهزنان اموال ما را ربودند. وقتی به مدینه رسیدم، حضرت جواد (ع) را در کوچه ای ملاقات کردم و به منزل حضرت رفتم و داستان را به عرض امام رساندم. حضرت دستور داد لباسی و پولی برایم آوردند و فرمود: «پول را میان هم سفران خویش به همان مقدار که دزدها از آنان به غارت برده اند، تقسیم کن!» پس از تقسیم، دریافتم پولی را که امام عطا کرده بود، درست به همان اندازه بود که از ما دزدیده شده بود؛ نه کم تر و نه بیش تر.[32]
علی بن مهزیار، وکیل امام، می گوید:
در سال 220 قمری، از نظر اقتصادی فشار زیادی به شیعیان وارد گردید و حکومت اموال بسیاری از آنان را به عنوان مالیات مصادره کرد. در آن سال، نامه ای به امام نوشتم و این مشکلات را بیان کردم. امام در جواب فرمود: «چون سلطان به شما ستم کرده است و شیعیان تحت فشار قرار دارند، امسال خمس را فقط در طلا و نقره ای که سال بر آن گذشته است، واجب کردم. دیگر وسایل زندگی مانند حیوانات، ظروف، سود سالیانه، باغ ها و کالاها، خمس ندارد. این تخفیف از ناحیه من به شیعیان است تا فشار دستگاه حاکم آنان را مستأصل نکند».[33]
ایشان هم چنین می فرمایند:
نعمت خدای متعال بر احدی، گران و سنگین نمی شود، مگر این که به همان نسبت، مسئول نیازمندی های مردم است؛ بنابراین، هر کس از عهده این هزینه برنیاید، نعمت خود را در معرض زوال و نابودی قرار داده است.[34]
مردی خدمت امام جواد (ع) عرض کرد: «به اندازه مروت و مردانگی ات، چیزی به من عطا کن!» حضرت فرمود: «به آن اندازه در توانم نیست.» سائل عرض کرد: «به اندازه خودم عطا فرما!» حضرت فرمودند: «به این مقدار آری؛ ای غلام یک صد دینار به او بپرداز!»[35] اسماعیل بن عباس هاشمی گفت: «روز عید خدمت حضرت امام جواد (ع) رسیدم و از دست تنگی شکایت کردم. حضرت جانماز را کنار زدند و از روی زمین، مقداری طلا برداشته، به من دادند. آن را به بازار بردم شانزده مثقال طلا بود».[36]
ج) پرداخت صله و هدایا
علی بن مهزیار می گوید:
حضرت امام جواد (ع) نماز واجب و غیرواجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آوردند و به من هم قبای خز دیگری بخشیدند و فرمودند: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام!» سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش!»[37]
«محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی بود که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم نائل شد. او در این باره می گوید:
در شهر مکه، مجاور بودم. از آن جا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد (ع) رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالی قدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم. همان موقع که به راه افتادم، پیکی از راه رسید. او لباسی به همراه داشت که در بقچه ای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» می پرسید تا این که به من رسید و مرا شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد (ع)) این لباس را برایت هدیه فرستاده است». لباس های اعطایی امام دو لباس نرم و نازک بود.
احمد بن محمد گوید: «محمد بن سهل قمی از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام (ع) کفن کردم».[38]
نتیجه
دوران امامت امام جواد (ع) هم زمان با خلافت مأمون و معتصم عباسی بود. در عصر این خلفا، حکومت از نظر مالی در وضعیت خوبی قرار داشت. مالیات ها، زکات و خرایج به سرانه آن ها واریز می شد. آنان از مردم به ویژه کشاورزان، مالیات زیادی دریافت می کردند و خرج عیش و نوش و تفریحات خود و درباریان می نمودند. امام جواد (ع) با دریافت اموال از طریق خمس، درآمد ناشی از موقوفات، هدایا و تجارت، کسب و کار و توزیع مناسب اموال دریافتی، نقش مهمی در بهبود وضعیت اقتصادی شیعیان داشتند، مخصوصاً آنانی که از ناحیه دستگاه حکومت زیر فشار اقتصادی قرار گرفته بودند. مهم ترین مصرف اموال امام، کمک به سادات مبارز و غیرمبارز و نیازمندان و فقرا بود. آن حضرت با گسترش شبکه وکالت و گسترش آن در سراسر جامعه اسلامی، برای رفع مشکلات مالی شیعیان در نقاط دوردست اقدام کردند. وکلا درآمدهای مالی را که شامل خمس و موقوفات بود، نزد امام می آوردند و با اجازه امام به مصرف می رساندند.
منابع
قرآن
نهج البلاغه
ابراهیم حسن، حسن، تاریخ سیاسی اسلام، مترجم ابوالقاسم پاینده، بی جا، انتشارات جاویدان.
ابن جوزی، أبوالفرج عبدالرحمان بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمی، بی تا.
ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق.
اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، مترجم علی بن حسین زورائی، تهران، چاپ اسلامیه، 1381 ش.
امین، سیدمحسن، سیره معصومان (علیهم السلام)، مترجم علی حجتی کرمانی، تهران، انتشارات سروش، 1376.
جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (علیهم السلام)، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382 ش.
حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل بیت (علیهم السلام)، 1409 ق.
الحنبلی الدمشقی، ابن العماد شهاب الدین ابوالفلاح عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت، دار ابن کثیر. بی تا.
خلیل حتی، فیلیپ، تاریخ عرب، مترجم ابوالقاسم پاینده، بی جا، انتشارات آگاه، 1366.
دهخدا، لغت نامه.
راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی (عج)، 1409 ق.
رفاعی احمد فرید، عصرالمأمون، قاهره، بی تا.
شیخ طوسی، ابی جعفر محمدبن الحسن بن علی الطوسی، التهذیب، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1365 ش.
صلواتی، فضل الله، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمدتقی (ع)، اصفهان، انتشارات خرد، 1364.
قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 383، چاپ اول، قم، انتشارات امام مهدی، 1409 ق.
کمپانی، فضل الله، حضرت جوادالائمه (ع)، بی جا، انتشارات مفید، 1361.
گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم، مترجم مسلم صاحبی، فرهنگ جامع سخنان امام جواد (ع)، بی جا، نشر بین الملل، 1387.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403.
مدرس بستان آبادی، محمدباقر، خانه های مأذون در شرح حال چهارده معَصوم، 1385.
مدرسی، سیدمحمدتقی، زندگانی چهارده معصوم، مترجم محمدصادق شریعت، تهران، محبان الحسین، 1380.
یعقوبی قمشه ای، سیف الله، زندگانی امام جواد (ع)، تهران، مسجد الغدیر، 1364.
یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا.
پی نوشت ها
[1] . روضة الواعظین، ص 802؛ کشف الغمه، ج 2، ص 342، در مورد اقوال دیگر نک بببب: بببب مسند الامام الجواد، ص 11- 51.
[2] . محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 50، ص 73- 77.
[3] . مدرسى، حاج سید محمدتقى، 1380، مترجم محمدصادق شریعت، زندگانى چهارده معصوم، تهران، محبان الحسین بببب: بببب 804
[4] . اصول کافى، ج 2، ص 492؛ ش- یخ م- فید، ارشاد، ص 316؛ اعلام الورى، ص 344.
[5] . خلیل حتى، فیلیپ، تاریخ عرب، ص 405- 407.
[6] . نهجالبلاغه، خطبه شقشقیه.
[7] . حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسى اسلام، ص 262.
[8] . احمد فرید رفاعى، عصرالمأمون، ص 320.
[9] . کلینى، کافى، ج 1، ص 294.
[11] . شیخ طوسى، التهذیب، ج 4، ص 123.
[12] . محمدباقر مدرس بستانآبادى، خانههاى مأذون در شرح حال چهارده معَصوم، ص 369.
[13] . شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 6، ح 1 باب 8.
[14] . همان، باب هشتم از ابواب خمس.
[15] . همان، حدیث چهاردهم.
[16] . فضلالله صلواتى، تحلیلى از زندگانى و دوران امام محمدتقى( ع).
[17] . محمدرضا جبارى، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه( علیهم السلام)، ص 197.
[19] . گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم، فرهنگ جامع سخنان امام جواد( ع)، ج 7، ص 217.
[20] . یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ص 454.
[21] . فرهنگ جامع سخنان امام جواد( ع)، ص 213.
[23] . ابن جوزى، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، ج 11، ص 62.
[24] . حنبلى دمشقى، ج 3، ص 97.
[26] . تحلیلى از زندگانى و دوران امام محمدتقى( ع)، ص 482.
[27] . ابن شعبه، تحف العقول، ص 456.
[28] . بحارالانوار، ج 50، ص 102.
[29] . سازمان وکالت، ص 198.
[30] . تحلیلى از زندگانى و دوران امام محمدتقى( ع)، 162 160.
[31] . سازمان وکالت، ص 202.
[32] . سیدمحمدتقى مدرسى، زندگانى چهارده معصوم، ص 826.
[33] . بحارالانوار، ج 50، ص 46.
[34] . فرهنگ جامع سخنان امام جواد( ع)، ص 268.
[35] . على بن عیسى اربلى، کشف الغمه فى معرفه الائمه، ج 3، ص 21.
[36] . بحارالانوار، ج 50، ص 49؛ اربلى، همان، ص 222.
[37] . سیره معصومان، ص 22.
[38] . بحارالانوار، ج 50، ص 44.