از امور بسیار پسندیده که به انسان ارزش می دهد ومرتبه ومقام او را نزد حق وخلق رفعت می بخشد، شرم وحیا کردن از امور قبیح وزشت است. اموری که خدا وانسانهای بلند مرتبه، زشت می شمارند. حیا، که مایه ی اولی واصلی اش از سوی خدا در وجود انسان نهاده شده استباید به وسیله ی مربیان دلسوز رشد ونمو داده شود وبا موعظه وتذکر تقویت گردد تا وجود انسان در برخورد به امورزشت از آلوده شدن واتصال به آنهاامتناع ورزد.
تعریف:
«حیا» در لغت، یعنی شرم[1]، شرمساری، خجالت و شرم داشتن از ارتکاب زشتی ها که در مقابل آن «وقاحت» و بی شرمی قرار دارد. «حیا» در اصطلاح، نوعی حالت روانی یا انفعال و انقباض نفسانی است که موجب متانت و وقار در رفتار، حرکات و سکنات انسان شده و همچنین موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است. در نتیجه هر چه این حالت در انسان قوی تر باشد، شخصیت آدمی وزین تر و رفتارش سنجیده تر خواهد بود و از آنچه با آراستگی شخصیت منافات دارد، بیش تر اجتناب می کند.
اهمیت حیا:
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ حیا را زینت آدمی شمرده و فرموده است: «تعدّی و تجاوز (بی شرمی) با هیچ چیز همراه نشد مگر این که آن را زشت و بدنما گردانید و شرم و حیا با هیچ چیز همراه نگشت، مگر این که آن را زینت بخشیده وآراست.»[2] امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «مَنْ کَسَاهُ الْحَیاءُ ثَوْبَهُ لَمْ یرَ النَّاسُ عَیبَه »[3] آن کس که لباس حیاء بپوشد، کسی عیب او را نبیند.
جایگاه حیا:
امام صادق ـ علیه السّلام ـ در حدیث نسبتا طولانی جایگاه حیا را در رأس مکارم اخلاقی دانسته می فرماید: «الْمَکَارِمُ عَشْرٌ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ فِیکَ فَلْتَکُنْ. .. قِیلَ وَ مَا هُنَّ قَالَ صِدْقُ الْبَأْسِ وَ صِدْقُ اللِّسَانِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ وَ إِقْرَاءُ الضَّیفِ وَ إِطْعَامُ السَّائِلِ وَ الْمُکَافَأَةُ عَلَی الصَّنَائِعِ وَ التَّذَمُّمُ لِلْجَارِ وَ التَّذَمُّمُ لِلصَّاحِبِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَیاء مکارم. ..»[4] «ده چیز است، اگر می توانی آنها را داشته باش،. .. عرض شد: آنها چه هستند؟ فرمود: نومیدی حقیقی (از آنچه دست مردم است) و راستی زبان و اداء امانت و صله رحم و پذیرائی از مهمان و غذا دادن به سائل (کسی که از او غذا طلبد) و جبران نیکی های و مراعات حق همسایه و مراعات حق رفیق و سّر همه مکارم (افضل و عالی تر از همه) حیا و شرم است. (زیرا کسی که در برابر خالق و مخلوق شرم داشته باشد، همه این مکارم را انجام میدهد و همان خصلت حیا بر تمام این مکارم داعی و باعث می شود). اهمیت و جایگاه حیا در حدّی است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: «الْإِسْلَامُ عُرْیانٌ فَلِبَاسُهُ الْحَیاء»[5] «اسلام برهنه است و لباسش حیا.»
اسباب حیا:
1- عقل: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بن لاوی بن یهودا) که از او درباره ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمودند: «فَتَشَعَّبَ مِنَ الْعَقْلِ الْحِلْمُ وَ مِنَ الْحِلْمِ الْعِلْمُ وَ مِنَ الْعِلْمِ الرُّشْدُ وَ مِنَ الرُّشْدِ الْعَفَافُ وَ مِنَ الْعَفَافِ الصِّیانَةُ وَ مِنَ الصِّیانَةِ الْحَیاء»[6] عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از عفاف، خویشتن داری و از خویشتن داری، حیا، و از حیا، وقار، و از وقار، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت گوی، حاصل می گردد.
2- ایمان: امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیاءَ لَه»[7] ایمان ندارد کسی که حیا ندارد. (حیا و ایمان در یک رشته و همدوشند، و هروقت یکی از آن دو برود، دیگری هم در پی آن می رود).
موانع حیا:
در روایات ائمه معصومین علیهم السلام، اموری به عنوان موانع حیا و یا به عبارت دیگر علل بی حیایی یا کمی حیا معرفی شده اند که مهم ترین آنها به شرح زیر است:
1- از میان برداشتن پرده ها و حریم ها: از امام کاظم ـ علیه السّلام ـ چنین روایت شده که به یاران خود توصیه می فرمود: «پرده شرم و حیای میان خود و برادرت را برمدار و مقداری از آن را باقی گذار، زیرا از میان بردن و برداشتن آن، برداشتن حیاء است.»[8]
2- دست نیاز به سوی مردم دراز کردن: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «دراز کردن دست حاجت و نیاز به سوی مردم، عزت آدمی را سلب می کند و شرم و حیا را می ریزد.»[9]
3- زیاد سخن گفتن: امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «کسی که زیاد سخن می گوید، زیاد هم اشتباه دارد، و هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم و حیاء او اندک است، و آنکس که شرم او اندک شود، پرهیزکاری او نیز اندک خواهد بود، و آنکه پرهیزکاری و پارسایی اش اندک گردد، دلش بمیرد.»[10]
آثار حیا:
در روایات، آثار فراوانی اعم از دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی، نفسانی و رفتاری برای حیا بیان شده است که برخی از آنها به شرح زیر است.
1- کلید خوبی ها: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «شرم کلید هر خیریست»[11]
زیرا که هر گناهی از بی شرمی از خدا ناشی شود و اگر علنی کند بی شرمی از خلق نیز باشد، پس کسی را که شرم باشد گناه نکند و همین کلید هر خیری است.
2- مانع کارهای زشت: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «شرم از فعل قبیح منع می کند.»[12] یعنی شرم از حقّ تعالی هر که را باشد مانع شود او را از کردن قبیح و هر که مرتکب قبیحی شود نشان این است که شرم ندارد از حقّ تعالی بلکه هر که را شرم از خلق نیز باشد مانع شود او را از کردن بسیاری از قبایح.
3- محو کننده خطاها: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «شرم از خدا محو می کند بسیاری از خطاها و گناهان را.»[13] یعنی باعث این می شود که آنها از او صادر نشود یا این که بعد از این که صادر شده باشد هرگاه شرم از خدا حاصل شود آنها محو شود باعتبار این که شرم از خدا باعث توبه شود و به توبه آنها محو شود.
4- نگه دارنده از آتش: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «شرم از خدا نگاه می دارد از عذاب آتش.»[14]
5- پاکدامنی: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «میوه شرم عفت است»[15] یعنی باز ایستادن از حرامها، زیرا که کسی که از خدا شرم داشته باشد مخالفت او نمی کند بلکه شرم از خلق نیز باعث ترک بسیاری از محرّمات می شود.
5- پوشیده شدن عیب: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «هر که شرم بپوشاند جامه او را، عیب او از مردم پنهان ماند.»[16] زیرا کسی که شرم داشته باشد حرفی نگوید و کاری نکند که عیب او ظاهر شود.
7- مانع هلاکت: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «هر کسی که در گفتار او حیا باشد، جداشود ازاو خناء(هلاک یا فساد) در کردار او. مراد اینست که اگر کسی در گفتار شرم داشته باشد کردار او نیز خوبست و کاری نکند که هلاک یا فسادی در آن باشد.»[17]
اقسام حیا:
شرم و حیاء، اقسامی دارد و برخی از اقسام آن، مثبت و ارزنده و برخی از آن، مذموم و مورد نکوهش است. پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آل - می فرماید: «الْحَیاءُ حَیاءَانِ حَیاءُ عَقْلٍ وَ حَیاءُ حُمْقٍ فَحَیاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَیاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْل»[18] «حیا دوگونه است: حیاء عقل و حیاء حماقت، حیاء عقل علم است و حیاء حماقت نادانی.» نوع اول آن قوت و ایمان و نوع دیگرش ضعف و زبونی است.
در این قسمت به سه مورد از موارد حیاء پسندیده، اشاره می کنیم.
1- حیاء از خداوند: خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «یسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ یسْتَخْفُونَ مِنَ اللّه...»[19] کسانی را که از خداوند شرم و حیاء نمی کنند مورد سرزنش و ملامت قرار می دهد و می گوید:« اعمال زشت خود را... از خدا پنهان نمی دارند» بنابراین اولین مصداق از مصادیق حیای مثبت و بجا، شرم و حیا از خدای متعال است و شرم از خداوند هم به این است که انسان اوامر او را انجام دهد و از اموری که منع شده است دوری نماید.
2- حیاء از مردم: نوع دوم از حیای معقول، این است که انسان، برخی اعمال زشت و ناپسند را به خاطر این که در بین جامعه و مردم، بدنام نشود ترک می کند، چنانچه در قرآن می فرماید: «یستخفون من الناس...»[20] اعمال زشت خود را از مردم پنهان می دارند» شرم و حیا از افکار عمومی، و ترس از ملامت و سرزنش مردم، یکی از عمد ه ترین عواملی است که موجب حسن اجرای قانون و سلامت جامعه در جهان امروز می شود.
3- حیاء از خود: نوع سوم از انواع شرم و حیای پسندیده این است که انسان از خود و وجدان خویش، شرم و حیاء داشته باشد و از ارتکاب اعمال خلاف شرع و قانون در جاهای خلوت، خودداری نماید. حضرت علی – علیه السلام - این نوع از حیاء را از بهترین ها معرفی می کند و می فرماید: بهترین شرم و حیاء آن است که تو خود از نفس خویش حیاء کنی [و قدمی به ناروا برنداری].[21]
جاهایی که نباید حیا کرد:
1.حیا ورزیدن از گفتار: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: هیچ عملی را از روی ریا و خودنمایی انجام مده و از سر حیا و شرم آن را رها نکن.[22]
2.حیا ورزیدن از تحصیل علم: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: کسی شرم نکند از آموختنِ آنچه نمی داند.[23]
3.حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «کسی که از طلب مال حلال حیا نکند، هزینه هایش سبک شود و خداوند خانوادهاش را از نعمت خویش بهره مند گرداند.»[24]
4.حیا ورزیدن از خدمت به مهمان: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: سه چیز است که نباید از آن شرم کرد: از جمله خدمت کردن به مهمان.[25]
5.حیا ورزیدن از احترام گذاشتن به دیگران: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: سه چیز است که نباید از آنها شرم کرد: از جمله برخاستن از جای خود برای پدر و معلم.[26]
پی نوشت ها
[1] دهخدا علی اکبر؛ فرهنگ دهخدا، تهران، چاپخانه مجلس، سال 1325 ش.
[2] « مَا کَانَ الْفُحْشُ فِی شَیءٍ قَطُّ إِلَّا شَانَهُ وَ لَا کَانَ الْحَیاءُ فِی شَیءٍ قَطُّ إِلَّا زَانَه » مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، 1364، نوبت دوم، ج68 ص 334
[3] سید رضی؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم ، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، بهار 84 ، نوبت 26، حکمت 223.
[4] کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الکافی، علی اکبر غفاری، بیروت، دارالتعارف،1401، چاپ چهارم، ج2 ، ص 55 باب المکارم
[6] ابو محمد حرّانی؛ تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی (ع)، 1383، نوبت سوم، ص 15
[7] کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الکافی، علی اکبر غفاری، بیروت، دارالتعارف،1401، چاپ چهارم، ج2 ص 106
[8] «لَا تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ بَینَکَ وَ بَینَ أَخِیکَ أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَیاء» همان، ص 671
[9] « طَلَبُ الْحَوَائِجِ إِلَى النَّاسِ اسْتِلَابٌ لِلْعِزِّ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاء» همان، ص 148
[10] « مَنْ کَثُرَ کَلَامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ- وَ مَنْ کَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ- وَ مَنْ قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ » سید رضی؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم ، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، بهار 84 ، نوبت 26، حکمت 349.
[11] « الْحَیاءُ مِفْتَاحُ کُلِّ الْخَیرِ» عبد الواحد، آمدی؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378،چاپ دوم، ص257.
[12] « الْحَیاءُ یصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبِیحِ » همان.
[13] « الْحَیاءُ مِنَ اللَّهِ یمْحُو کَثِیراً مِنَ الْخَطَایا» همان.
[14] «الْحَیاءُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى تَقِی [یقی من] عَذَابَ النَّارِ» همان.
[15] « ثَمَرَةُ الْحَیاءِ الْعِفَّةُ» همان.
[16] « مَنْ کَسَاهُ الْحَیاءُ ثَوْبَهُ خَفِی عَنِ النَّاسِ عَیبُهُ» همان.
[17] « مَنْ صَحِبَهُ الْحَیاءُ فِی قَوْلِهِ زَایلَهُ الْخَنَى فِی فِعْلِهِ» همان.
[18] کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الکافی، علی اکبر غفاری، بیروت، دارالتعارف،1401، چاپ چهارم، ج2 ص 106.
[21] « أحسن الحیاء استحیاو من نفسک» عبد الواحد، آمدی؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378،چاپ دوم، ص257.
[22] « لَا تَعْمَلْ شَیْئاً مِنَ الْخَیْرِ رِئَاءً وَ لَا تَدَعْهُ حَیَاء »ابو محمد حرّانی؛ تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی (ع)، 1383، نوبت سوم، ص 47.
[23] « وَ لَا یَسْتَحْیِی الْجَاهِلُ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَتَعَلَّمَ »همان، ص 313.
[25] « ثَلَاثٌ لَا یُسْتَحْیَا مِنْهُنَّ ... خِدْمَةُ الرَّجُلِ ضَیْفَهُ »عبد الواحد، آمدی؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378،چاپ دوم، ص 69.
[26] « ثَلَاثٌ لَا یُسْتَحْیَا مِنْهُنَّ ... قِیَامُهُ عَنْ مَجْلِسِهِ لِأَبِیهِ وَ مُعَلِّمِهِ » همان.