ماهان شبکه ایرانیان

جایگاه قرض الحسنة و آثار فردی و اجتماعی

کلمه قرض الحسنه از دو قسمت ترکیب شده است:

کلمه قرض الحسنه از دو قسمت ترکیب شده است:

1) قرض: به معنای بریدن و قطع کردن است و مالی را که به دیگری داده می شود به شرط بازگرداندن (عین یا بدل آن) قرض می خوانند؛[1]گویا قرض دهنده، آن مال را از بقیّه احوالش بریده است.[2]

2) الحسنه: در قرآن کریم، واژه «حسن» صفت قرض الحسنه قرار گرفته است؛ حسن یعنی زیبا و نیکو[3] و قرض نیکو آن است که از مال حلال باشد و آن را با منّت گذاردن و اذیّت، ضایع نکند.[4] قرض الحسنه اصطلاحاً بین مردم به وام گرفتن معروف است و برای آن کارمزد نباید پرداخت کنند و آن را از مصادیق دینی می دانند. در اصطلاح فقها، قرض آن است که مالی به دیگری تملیک شود به طوری که او نیز ضامن بازپرداخت عین یا مثل یا قیمت آن چیز گردد.[5]

قرض الحسنه در فرهنگ و اصطلاح قرآنی، معنایی جامع دارد که شامل قرض الحسنة فقهی نیز می شود. زیرا از منظر قرآن کریم هر کار خیری که انسان برای خدا انجام دهد، قرض الحسنه برای اوست؛ خواه عبادت اصطلاحی باشد مانند نماز و روزه یا انفاق مالی یا کارهای خدماتی و عام المنفعه باشد: مانند مسجد و مدرسه سازی، یا جبهه رفتن و جهاد در راه خدا.[6]

جایگاه قرض الحسنه در قرآن کریم:

قرض الحسنه در مکتب اسلام جایگاهی مخصوص دارد و تاکید اسلام برای کمک به فقرا و مستمندان به معنی پذیرفتن فقر نیست بلکه تلاشی برای برکندن فقر از زندگی بشری است. در شأن و مقام قرض الحسنه که از تعالیم دینی برخاسته، آیات بسیاری آمده است که به بعضی از آنها اشاره می شود: «کیست که به خدا «قرض الحسنه ای» دهد (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند) تا آن را برای او، چندین برابر کند؟ و خداوند است که (روزی بندگان را) محدود یا گسترده می سازد؛ (وانفاق هرگز باعث کمبود روزی آنها نمی شود) و به سوی او بازگردانده می شوید (و پاداش خود را خواهید گرفت).»[7]

با توجه به آیه چند نکته قابل ذکر است:

الف- خداوند متعال مالی را که مؤمنین در راه او خرج کنند قرض گرفتن خودش نامیده است.[8]

ب- مفهوم چند برابر شدن در نزد خداوند، عددی است که از شمارش بیرون است و انتها ندارد.[9]

در آیه دیگری چنین فرموده است: «کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند؟ وبرای او پاداش پرارزشی است[10] این آیه از لحن ویژه ای برخوردار است. خداوند، خود را آنچنان به بندگان نزدیک کرده است که به اینصورت با یک لحن دلسوزانه از آنان طلب قرض می کند. قرض الحسنه از آن جا که امر کریمانه ای است، لذا دارای «اجر کریم» نیز می باشد. عبادت «من ذا الذی» در قرآن بسیار محدود است که دو مورد آن مربوط به قرض الحسنه می باشد و این نشانه اهمیت آن است. آیات زیاد دیگری از قبیل حدید:18 و تغابن:17 به این امر مهم اشاره دارد.

قرض الحسنه در روایات:

قرض دادن از ثمرات سخاوت و فضل است و ثواب آن بی نهایت است. حضرت امام محمد باقر(ع) فرمود: «هر که به مردی قرض دهد تا زمانی که قدرت بر اداء آن داشته باشد، مال او در زکوة است و خود او با ملائکه در نماز است تا آن را بگیرد.» و در حدیثی دیگر از امام صادق (ع) مروی است که بر در بهشت چنین نوشته شده است: «ثواب صدقه را ده مقابل می دهند و ثواب قرض را هیجده مقابل».[11] در حدیثی دیگر فرموده است: «هر مؤمنی که به هر مؤمنی از برای خدا قرض دهد در هر آنی ثواب صدقه را دارد تا مال به او برسد.» سرّ مطلب در این است که در هر آنی می تواند آن را مطالبه کند و چون مطالبه نکند ثواب صدقه دارد. البته مراد از قرضی که ثواب آن رسیده است، قرض الحسنه ای است که از برای خدا باشد اما قرضی که به واسطه آن نفع دنیوی به صاحب مال می رسد و غرض او نفع بردن است، ثوابی ندارد.[12] در حدیثی آمده است: مؤمنی نیست که به مومن دیگری قرض دهد و ثواب آن را از خدایتعالی بخواهد مگر آنکه خداوند اجر آن را برای او به حساب صدقه بگذارد تا آن مال به وی بازگردد؛ ( یعنی پیوسته ثواب صدقه دادن دارد.)[13] در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: «کسی که به برادر خود قرض دهد، در برابر هر درهمی که قرض داده هم وزن کوه احد و کوه رضوان و کوه سینا، حسنات خواهد داشت و اگر برای وصول آن مدارا کند، از پل صراط همچون برق جهنده بدون حساب و عذاب خواهد گذشت.[14]

نکوهش قرض گرفتن:

رسول خدا(ص) از یک سو مسلمانان را به قرض دادن تشویق و ترغیب می فرمودند و از سوی دیگر به آنان توصیه می کردند، حتی الامکان قناعت به خرج داده و از گرفتن قرض بپرهیزند. ایشان وام را مایه غصه شب و خواری روز بیان داشته[15]و از سنگینی کمر شکن آن به خدا پناه می بردند و می فرمودند: «خدایا از غم و اندوه و ناتوانی و کاهلی و بخلی و بزدلی و سنگینی کمر شکن بار قرض و چیرگی مردمان به تو پناه می برم.»[16] و در دعایی دیگر، بعد از نماز صبح می فرمودند: «بارالها از چیرگی قرض و چیرگی دشمن و دشمن شاد شدن به تو پناه می برم»[17]

نهی از تعلل در پرداخت بدهی:

رسول خدا(ص) همان گونه که طلبکار را تشویق به صبر می کند، بدهکار را نیز از تعلل در پرداخت بدهی اش نهی می فرمودند، ایشان تعلل ورزیدن توانگر در پرداخت بدهی اش را ظلم دانسته[18] و می فرمودند: «اگر کسی بتواند حق کسی را بپردازد و تعلل ورزد هر روز که بگذرد، گناه باج گیر برایش نوشته می شود[19] حضرت رسول(ص) نه تنها فرد بدهکار را از تعلل در پرداخت بدهی منع می کردند، بلکه او را از اینکه در خود نیت ادای قرض نداشته باشد نیز به شدت برحذر می داشتند. رسول خدا(ص) قرض را به دو گونه تقسیم کردند؛ «قرضی که صاحبش قصد داشته آن را بپردازد، اما اجل مهلتش نداده؛ در ابنصورت من ولی او هستم و دیگر قرضی که صاحبش قصد پرداخت اش را نداشته در این صورت از اعمال نیک فرد بدهکار برمی دارند [ و به فرد طلبکار می دهند] که در آن روز دینار و درهمی نخواهد بود.[20] ایشان پیوسته مسلمین را به جوانمردی در امر قرض سفارش می کردند و به آن گوشزد می کردند که «برترین مؤمنان و محبوبترین بندگان خدا را فردی معرفی کردند که در خرید و فروش و پس دادن و پس گرفتن قرض جوانمرد باشد.»[21]

ترغیب به یاد داشت کردن بدهکاری ها:

رسول خدا(ص) یادداشت نکردن وام مدت دار به دیگران را مانع استجابت دعای طلبکار دانسته فرمودند: چند گروهند که دعاهایشان مستجاب نمی شود؛ از جملة این گروه ها کسانی هستند که وام مدت دار از کسی می گیرند؛ اما آن را یادداشت نکرده، بر ای آن شاهدی نمی گیرند.»[22]

مهلت دادن به بدهکار تنگدست:

رسول خدا(ص) پیوسته بر رعایت بدهکاران تنگدست تأکید می کردند[23]و مسلمانان را از دچار شدن به نفرین بدهکار تنگدست برحذر می داشتند.[24] ایشان می فرمودند: «هر که به تنگدستی مهلت دهد خداوند در روزی که هیچ سایه ای جز سایه او نیست، وی را در سایه خود درآورد[25] همچنین فرمودند: «هر کس به مؤمنی قرض دهد و برای پس گرفتن آن صبر کند تا دستش باز شود مال او زکات محسوب می شود و در نماز با فرشتگان است تا اینکه قرضش به او برگردانده شود.»[26] سرّ تعبیر از هر کار خیرخواهانه به قرض الحسنه در قرآن، محفوظ بودن عین و اصل مال، نزد خداست؛ یعنی همانگونه که در قرض و وام، مال از بین نمی رود و باز می گردد،[27] در اینگونه امور نیز هر چه در راه خدا هزینه شود بازمی گردد[28]و بلکه چندین برابر آن را به عنوان پاداش دریافت می کنید.[29] خدای تعالی انفاق و هزینه هایی را که مؤمنین در راه او خرج می کنند قرض گرفتن خودش نامیده و این به خاطر سه چیز است.[30]

1) می خواهد مؤمنان را بر این کار تشویق کند.

2) چنین انفاقی برای کسب رضایت خداست.

3) خدای سبحان به زودی عوض آن را چند برابر به صاحبانش برمی گرداند، علاوه بر آن اجر کریم هم می دهد، اجر کریم اجری است که در نوع خودش پسندیده ترین باشد و اجر اخروی همین طور است چون فوق تصوّر انسان است.[31]

فضیلت قرض دادن:

قرض و عاریه دادن از سنت های مؤکد رسول خدا(ص) است؛ ایشان ضمن احادیث متعددی مسلمانان را به این امر خداپسندانه دعوت کرده آن را صدقه[32]و بلکه بهتر از صدقه معرفی کرده اند و فرمودند: «شبی که مرا به آسمان بردند، دیدم که بر در بهشت نوشته است، ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض دادن، هجده برابر. به جبرئیل گفتم: چرا قرض برتر از صدقه است؟ گفت: چون نیازمند گاه دارد و باز دست نیاز می کند؛ اما خواهان قرض، تقاضای کمک نمی کند؛ مگر از روی نیاز.»[33] رسول خدا(ص) قرض دادن را از جمله حقوق همسایگان بر یکدیگر برشمرده[34]و کسانی را که با وجود امکانات مالی از قرض دادن به نیازمندان خودداری می کنند، مورد عتاب قرار داده، می فرمودند: «کسی که برادر دینی اش جهت قرض به او مراجعه کند و او قادر بر این کار باشد؛ اما این کار را نکند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می کند.[35]

کیفیت قرض الحسنه:

1- قرض باید با نیت پاک و خلوص و برای نزدیکی به خدا باشد. از این رو در قرآن در کنار نماز و زکات آمده است: «واقیموا الصلوة و اتوا الزکاة و اقرضوا الله قرضا حسنا. ..»[36]

2- قرض باید بدون نفع و سود باشد، زیرا در اینصورت ریوی بوده و حرام خواهد بود. روایات زیادی قرض گرفتن بدون نیاز و اضطرار را ناپسند می دانند؛ چرا که بر خلاف منش و عزت نفس انسانی است. چون فرد مقروض خود را در مقابل طلبکار کوچک می بیند. علاوه بر این، آسایش روحی و تمرکز فکر خود را از دست خواهد داد.

آثار قرض الحسنه:

1- پاداش چند برابر:

«مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أضعافا کثیرة...»[37] واژه «کثیرة» صفت کلمه «اضعافاً= چند برابر» است و نشان می دهد که پاداش انفاق مضاعف و چندین برابر است.»[38]

2-از بین رفتن گناهان:

«و أقرضتم الله قرضاً حسناً لأُکفرن عنکم سیئاتکم...»[39]

3- آمرزش و تشکر خداوند:

«إن تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفر لکم و الله شکور حلیم»[40]

4- پاداش پرارزش:

«إن المصدقین و المصدقات و أقرضوا الله قرضا حسنا یضاعف لهم و لهم اجر کریم»[41]

سخن گوهربار امام علی(ع) درباره قرض الحسنه به خدا چنین است: «مقداری از اموالتان را در راه دین بدهید و پیشاپیش بفرستید تا به خدا قرض داده باشید و برایتان بماند و اگر اصلاً ندهید، فریضه هایی بر عهده شما مانده است که آن را ترک کرده اید.»[42]

پی نوشت ها


[1] راغب اصفهانی؛مفردات قرآن، بیروت، دارالقلم، چ اول، 1412ه.ق ، ‌ماده قرض.

[2] جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، قم نشر اسراء، 1385، چ اول، ج 11، ص 583.

[3] قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371، ج 2، ص 135،«ماده حسن».

[4] طبرسی؛ مجمع البیان، تهران، ناصرخسرو، 1372، ج 2، ص 608.

[5] خمینی (ره)، روح الله؛ تحریرالوسیله، قم، اسماعیلیان،بی تا، ج 2، ص 149.

[6] جوادی آملی؛ همان، ص 587.

[7] بقره: 245، ترجمه مکارم شیرازی، قم، انتشارات امیرالمومنین، 1378.

[8] المیزان/ ج2، ص 432

[9] همان، ص 448.

[10] حدید: 11.

[11] فیض کاشانی، محسن؛ ترجمه الشریعه، قم، توحید، 1380، چ 1 ص 59. ( و میزان الحکمة، ج 3، باب القرض، ص 2548، ح 16671)

[12] نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، قم، انتشارات قامئم آل محمد (ع)، 1386، چاپ پنجم، ص 348.

[13] فیض کاشانی، محسن؛ ترجمه الشریعه، ص 59. ( و ثواب الاعمال، ص 76.)

[14] دخیل، علی محمد؛ ثواب الاعمال، قم، دارالمرتضی، ص 414.

[15] اصول کافی، پیشین، ج 3ع ص 182.

[16] شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، موسسه فقه الشیعه، 1411، ص 205.

[17] همان، ص 225.

[18] حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، 1404، ص 266.

[19] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه،‌قم، جامعه مدرسین، 1413، ج 4، ص 15.

[20] هندی، متقی؛ کنزالعمال فی الاقوال و الافعال، تحقیق: شیخ بکری حیائی، بیروت، مؤسسه الرساله، ج 6، ص 23.

[21] شیخ طوسی، التهذیب؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج 7، ص 18.

[22] وسائل الشیعه، پیشین، ج 7، ص 126.

[23] کلینی؛ اصول کافی، تهران دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج 3، ص 182.

[24] کنزالعمال، پیشین، ج 6، ص 220.

[25] اصول کافی، پیشین، ج 8، ص 9.

[26] ثواب الاعمال، پیشین، ص 138.

[27] بقره: 110.

[28] تسنیم، پیشین، ص 587.

[29] بقره: 245.

[30] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374، ج 2، ص 432.

[31] همان،‌ج 19، ص 272.

[32] کنزالعمال فی الاقوال و الافعال، پیشین، ص 210.

[33] شیخ صدوق، ثواب الاعمال،‌ قم، انتشارات شریف رضی، 1344، ص 288.

[34] شهید ثانی، مسکن الفؤاد، قم، کتابخانه بصیرتی، ص 114.

[35] طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، قم، جامعه مدرسین، 1404، ص 431.

[36] مزمل: 20.

[37] بقره:245

[38] تسنیم، پیشین، ص 593.

[39] مائده:12

[40] تغابن:17

[41] حدید:18

[42] نهج البلاغه، ترجمه محمددشتی، خطبة 203.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان