امام جواد(علیه السلام) نهمین امام شیعیان و فزرند امام رضا(علیه السلام) است. ایشان در سن هشت سالگی در پی شهادت پدر بزرگوارشان به مقام امامت رسیدند. دوران امامت آن حضرت 17 سال بود و ایشان در سن 25 سالگی به شهادت رسیدند.
امالفضل، دختر مأمون که همسر ایشان بود با انگور مسموم باعث شهادت ایشان شد. ممکن است سوالی که به ذهن افراد متبادر میشود این است ک هآن حضرت چرا با دختر مأمون ازدواج کردند.
خبرگزاری تسنیم به مناسبت شهادت امام جواد(علیه السلام) گفتوگویی با حجتالاسلام محمود ریاضت انجام داده و در بخشی از این گفتوگو این سوال را پرسیده است:
* یکی دیگر از شبهات در خصوص دوران زندگی امام جواد علیهالسلام، پیوند خویشاوندی آن حضرت با مأمون عباسی است؛ یعنی کسی که اما رضا علیهالسلام را به شهادت رساند، پدر همسر امام جواد علیهالسلام شد. در اینجا این سؤال مطرح میشود که چرا امام جواد علیهالسلام این ازدواج را پذیرفتند؟ و چه امری ایشان را به قبول چنین امر مشکلی وادار میکرد؟
برای پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که بعد از شهادت امام رضا علیهالسلام جامعه به دلیل ظلمی که مأمون به آن امام مظلوم وارد کرده بود و در نهایت ایشان را غریبانه به شهادت رسانده بود، دچار آشفتگی شده بود. درواقع مأمون متهم اصلی و ردیف اول شهادت امام هشتم محسوب میشد؛ بنابراین او احساس خطر کرد که مبادا قدرت و حکومت خود را از دست بدهد. به این ترتیب همان گونه که سالها قبل امام رضا علیهالسلام را از مدینه به مرو تبعید کرده و آن حضرت را به پذیرش ولایتعهدی مجبور کرده بود، این بار نیز فرزند آن امام بزرگوار یعنی امام جواد علیهالسلام را تحتالحفظ به مرکز حکومت خود فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد تا ازدواج با دخترش، ام فضل را قبول کند. امام جواد علیهالسلام برای حفظ کیان جامعه اسلامی و در امان ماندن شیعیان و نه از روی خواست قلبی و طیب خاطر، با این وصلت موافقت کردند.
* اگر امام جواد علیهالسلام ازدواج با دختر مأمون ملعون را قبول نمیکردند، چه اتفاقی میافتاد؟
مأمون همان طور که سالها قبل امام رضا علیهالسلام را تهدید کرده بود که اگر ولایتعهدی را قبول نکنند، آن حضرت و شیعیان، علویان و سادات را به شهادت خواهد رساند، این بار نیز امام جواد علیهالسلام را تهدید کرد که اگر ازدواج با دخترش را قبول نکند، آن حضرت را به شهادت خواهد رساند و شیعیان و سادات را از بین خواهد برد. درواقع مأمون برای خواباندن شورش مردم، امام جواد علیهالسلام را ناچار به ازدواج با دختر خود کرد.
*با این توضیحات، امام جواد علیهالسلام به این وصلت رضایت نداشتند.
همین طور است. یکی از شیعیان و اصحاب امام جواد علیهالسلام روایت کرده که یک بار برای دیدار آن حضرت به خدمت ایشان رسیدم، اما به دلیل حضور مأموران حفاظتی و نیروهای مأمون مدت زیادی در انتظار دیدار آن حضرت ماندم. وقتی شکوه و عظمت کاخ مأمون را دیدم که امام جواد علیهالسلام در آن به سر میبردند، اظهار تعجب کردم و گمان بردم با وجود این بارگاه و کاخ شاید آن حضرت به مدینه برنگردند. امام جواد علیهالسلام که متوجه تعجب و گمان من شده بودند، با اندوه و غمی که در چهره مبارک ایشان نمایان شده بود فرمودند: «به خدا قسم خوردن نان و نمک در کنار خاندان و آل محمد صلیالله علیه و آله در مدینه برای من از این قصر و شکوه آن بسیار خوشایندتر است.» آن حضرت به صراحت اعلام کردند این قصری که مأمون من را به آن تبعید کرده، در نزد من در حکم زندان است و هرچند هم که زرین و از طلا باشد باز هم زندان است که من را در آن اسیر کرده است؛ اما آن حضرت برای حفظ موقعیت شیعه سکوت کرده و ظلم مأمون را با صبر و بردباری گذراندند.