تعامل امام نهم، دهم و یازدهم علیهم السلام با خانواده و ارحام

مکتب اسلام دارای نظام خاصّ تربیتی برای ایجاد امّت نمونة اسلامی است که الگوی عملی آن بر اساس سیرة رفتاری پیامبر(ص) و ائمّة معصومین(ع) مدل سازی و معرّفی شده است

تعامل امام نهم، دهم و یازدهم علیهم السلام با خانواده و ارحام

مقدّمه

مکتب اسلام دارای نظام خاصّ تربیتی برای ایجاد امّت نمونة اسلامی است که الگوی عملی آن بر اساس سیرة رفتاری پیامبر(ص) و ائمّة معصومین(ع) مدل سازی و معرّفی شده است. این مدل تربیتی را که در اصطلاح سیره نامیده می شود باید در لابلای احادیث و روایات تاریخی بازشناسی نمود و سیره شناسان آن قسمت از سیره را که به خانواده و خویشان مربوط است، سیرة خانوادگی نامیده اند. امامان شیعه در زمان خود به عنوان نوادگان پیامبر(ص) مورد احترام مردم بوده و عموم مردم اعم از شیعه و سنّی به رفتار آن ها نظر داشته، آن را مصداق حقیقی سنّت نبوی می دانستند. ایشان جدای از مقام امامت و رهبری که شیعة امامیه معتقد به آن بود دارای نوعی مرجعیت علمی و اخلاقی در جامعه بودند و همگان رفتار آن بزرگواران را با دقّت مدّنظر داشتند. لذا عملکرد ایشان چه در خانواده و چه در جامعه و در برخورد با خویشانشان مورد توجّه مردم بود. پس از حضور امام رضا(ع) در مرو و شهادت آن حضرت سختگیری خلفای عباسی بر ائمه(ع) شدّت یافت و کنترل مستقیم و غیر مستقیم آن بزرگواران وارد مرحلة جدیدی شد. به خصوص از زمان امامت امام هادی(ع) با انتقال امام و فرزندش به سامرا بر شدّت نظارت ها و سختگیری ها افزوده شد. حال پرسش این است که این سه امام با وجود سختگیری های خلفای زمانشان در خانواده و در برخورد با خویشان چگونه عمل می کردند؟

با دقّت در منابع دست اوّل تاریخ شیعه می توان دریافت که آن بزرگواران علی رغم نظارت های فوق العادة خلفای وقت همچنان رسالت خود را (که از آن جمله توجّه به خانواده و ارتباط با خویشان بود) به انجام رساندند. گرچه تا امروز آثار ارزنده ای در مورد زندگی این سه امام به رشتة تحریر در آمده است نظیر نگرشی کوتاه بر زندگانی امام هادی(ع) (علی محمّد علی دخیل) و تحلیلی از زندگانی امام حسن عسکری(ع) و امام هادی(ع) (باقر شریف قرشی) و زندگانی سیاسی امام جواد(ع) (جعفر مرتضی العاملی) و... ولی در هیچکدام به طور خاص سیرة خانوادگی این سه امام مورد توجه قرار نگرفته است. امروزه با توجّه به دگرگونی در روابط خانوادگی و پیچیدگی و تنوّع راه های ارتباطی خویشاوندان با یکدیگر، توجّه به سیرة آن بزرگواران در سطوح مختلف روابط خانوادگی می تواند بهترین راهنمای ما در انتخاب بهترین موضع در موقعیت های مختلف اجتماعی و خانوادگی باشد. لذا پژوهش حاضر در پی آن است تا با روش توصیفی و با بهره گیری از داده های کتابخانه ای به این مهم جامة عمل پوشانده و بعد خانوادگی سیرة این سه امام را تشریح نماید.

1. ازدواج و تشکیل خانواده

انسان موجودی اجتماعی است که حکم طبیعت خود به اجتماع متمایل بوده و از تنهایی گریزان است. نهاد خانواده به عنوان نخستین و مهم ترین نهاد اجتماعی که آدمی از بدو تولد در آن حضور می یابد، همواره مورد توجّه دین اسلام بوده است.

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ أنکِحوا الأیامی منکُم وَ الصّالحینَ مِن عِبادِکُم وَ اِمائکُم إن یکُونُوا فقَراءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه وَ اللهُ واسِعٌ علیمٌ» (نور/ 32)؛ مردان و زنان بی همسر و بردگان و کنیزان شایسته و درستکار را همسر دهید و اگر تنگدست باشند خداوند از فضل خود آن ها را بی نیاز می کند و خداوند گشایش دهندة آگاه است. پیامبر اکرم(ص) نیز به ازدواج و تشکیل خانواده توجّه خاص داشته و می فرمودند: «ازدواج کنید با زنان زیرا آن ها برای شما سبب روزی هستند.» (ر.ک: طبرسی، 1365، ج1، ص 374) و نیز می فرمودند: «در اسلام کاخی که در نزد خدا محبوب تر از ازدواج باشد، برافراشته نشده است» (همان، ص373).

امامان معصوم(ع) نیز به عنوان جانشینان پیامبر اکرم(ص) که پس از آن حضرت پرچمدار حفظ اسلام و فرامین آن در جامعه اسلامی هستند، به این مهم توجّه خاص داشتند (ر.ک: حرانی، 1376، ص479).

1. 1. معیارهای انتخاب همسر

با دقّت در منابع روایی و متون دینی این نکته به دست می آید که اسلام برای ازدواج و انتخاب همسر معیارهایی را مدّ نظر قرار داده و لزوم توجّه به آن ها را برای تحصیل خوشبختی و دستیابی به همسری هم کفو و همراه ضروری می داند.

یکی از معیارهای مدّ نظر ائمّة طاهرین در انتخاب همسر که در سیرة ایشان منعکس شده، تقوا و پاکدامنی است. تقوا به معنی ترس از خدا و باور به حضور حضرتش در تمام لحظات زندگی و پاکدامنی به معنی دوری از آلودگی ها و روابط نامشروع جنسی و مقاومت در برابر وسوسه های شیطانی و نداشتن رفتارهای غیراخلاقی است. امام جواد(ع) در پاسخ به نامة یکی از دوستان که در مورد ازدواج دخترانش نوشته بود و این که کسی مانند خودش برای آن ها سراغ ندارد، چنین فرمود: «... فإنّ رسول الله(ص) قال: جَاءَکمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فسادٌ کبیرٌ» (کلینی، ج 5، ص 348).

رسول خدا در این باره فرمود: «هرگاه کسی به خواستگاری دختران شما آمد که از اخلاق و دیانتش راضی بودید او را زن دهید که اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی روی زمین بروز می کند. این مسأله در سیرة امام هادی(ع) نیز مورد تأکید قرار گرفته است. امام هادی(ع) در مورد همسرش (مادر امام حسن عسکری(ع)) می فرمود: «سلیل از آفت ها، پلیدی ها و ناپاکی ها محفوظ است...» (ر.ک: مسعودی، 1426، ص244) همچنین راویان حدیث در مورد مادر امام حسن عسکری(ع) می گویند: «وی از زنان عارفه و صالحه بود» (ابن عبد الوهاب، بی تا، ص134). چنانکه ملاحظه می شود امامان شیعه علی رغم موقعیت خاصّ اجتماعی به عنوان ابناء رسول الله، مهم ترین ملاک انتخاب همسر را تقوا و پاکدامنی می دانند و نه ملاک های مادّی.

امانتداری یکی دیگر از ملاک های مدّ نظر ائمه(ع) برای ازدواج است. امام جواد(ع) در پاسخ به نامة یکی از شیعیان که در مورد خواستگار دخترش نظر آن حضرت را جویا شد، فرمود: «هرکس از شما دختری خواست و درخواست وصلت کرد، دین و امانتش را بنگرید، اگر رضایت بخش بود هرکس که باشد با وی وصلت کنید که اگر این کار را نکنید در روی زمین تباهی و فساد به بار می آورد» (صدوق، 1367، ج5، ص23 و 24). با دقّت در این حدیث متوجّه می شویم که علاوه بر دینداری و تقوا، به ویژگی امانت نیز در سیرة امامان شیعه توجّه خاص شده است. این مسأله گویای آن است که امامان معصوم به دختر به عنوان امانتی در اختیار همسرش می نگریستند؛ لذا فردی را شایستة ازدواج با او می دانستند که امانتدار خوبی باشد و بتواند از آن دختر همچون امانتی گرانبها نگهداری کند.

1. 2. تأسی به سیرۀ نبوی در تعیین صداق

همان طور که در مکتب اسلام و در سیرة اجتماعی پیامبر اکرم(ص) به ازدواج به خصوص ازدواج های آسان و عاری از تشریفات تأکید شده در سیرة اجتماعی ائمة اطهار(ع) نیز به این مهم توجّه شده است. آن طور که در کتب تاریخی و اخلاقی ملاحظه می کنیم وقتی مأمون از امام جواد(ع) خواست تا خطبة عقد خود را با دخترش امّ الفضل بخواند امام(ع) چنین فرمود: «... از جمله نیکی های خدا بر مخلوقات جنّ و انس این است که به وسیلة حلال، آن ها را از حرام بی نیاز کرد... محمّد بن علی بن موسی، امّ الفضل دختر عبدالله را خواستگاری می کند و مهریة جده اش زهرا(ع) دختر محمد(ص) را مهریة او قرار می دهد که عبارت است از پانصد درهم» (ر.ک: طبری، 1383، ص 207؛ طبرسی، 1365، ج1، ص394). امام جواد(ع) بدون توجّه به موقعیت مأمون به عنوان خلیفة عبّاسی و دربار پر از تشریفات و تجمّلاتش، در ازدواج با دختر خلیفه، سیرة نبوی را مدّ نظر قرار داده و همسرش را با مهریة جده اش زهرا(ع) به ازدواج خود در می آورد. البته شاید قصد امام از این کار توجّه دادن جامعه و دستگاه حکومتی به سادگی و بی تکلّف بودن برگزاری شعائر اسلامی در زمان پیامبر(ص) و برداشتن قدمی در جهت تغییر فرهنگ جامعه بوده باشد.

1. 3. رابطة زن و شوهر با یکدیگر

همان طور که خانواده در اسلام از جایگاه خاصی برخوردار است و به آن به عنوان اوّلین نهاد اجتماعی توجّه خاص شده است، رابطة زن و شوهر نیز به عنوان دو پایة اساسی خانواده همواره مدّنظر اسلام بوده است. امامان شیعه نیز چه در زندگی روزمرّه و چه در پرسش هایی که از ایشان در این حوزه می شد، به این مسأله توجّه داشته و به آن تأکید می کردند.

طبق روایتی وقتی از امام جواد(ع) در مورد علّت تفاوت همسر با سایر محارم در طریقة اثبات نسبت زنا به همسرش سؤال شد، فرمود: «... این تفاوت برای آن است که خداوند راه ورود را بر زن نسبت به همسرش باز گذاشته تا هر وقت که بخواهد بر او وارد شود ولی برای دیگران چنین نکرده است...»(ر.ک: صدوق، 1367، ج5، ص241 و242) این روایت حاکی از آن است که ائمة اطهار(ع) نیز به رابطة زن و شوهر به عنوان یک رابطة خاص و استثنایی توجّه داشته و از نظر فقهی نیز بنا بر قوانین اسلامی برای این رابطه حکم خاص قائل بودند.

2. خانوادۀ اسلامی

خانواده اوّلین و مهم ترین نهاد اجتماعی است که آدمی از بدو تولد در آن وارد شده و زمینه ساز ورود او به اجتماع است. خداوند متعال در قرآن کریم به مؤمنان سفارش کرده است که مراقب خود و خانوادة خویش باشند و تقوا پیشه کنند. تأکیدات قرآن به گونه ای است که گاه فرد و خانواده مخاطب یک کلام واحد قرار گرفته اند: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَأَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِکةٌ غلَاظٌ شدَادٌ لَا یعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیفْعَلُونَ مَا یؤْمَرُونَ» (تحریم/6)؛ ای مؤمنان! خود و خانوادة خود را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست حفظ کنید. بنابراین انسان همچنان که مسؤلیت حفظ و نگهداری خود را دارد، در قبال خانواده نیز مسئول است و خسران و زیان فرد متوجّه خانواده اش نیز می شود. با دقّت در زندگی پیامبر اکرم(ص) متوجّه می شویم که ایشان نیز در ابتدای دعوت علنی اش، مأمور ابلاغ رسالت به خویشان نزدیک خود شد: «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ»(شعراء/214) امامان معصوم(ع) نیز به تأسّی از اجداد خود به خانواده توجّه خاص داشته دوستان و شیعیان خود را به این مهم توصیه می کردند.

2. 1. اهمیّت بنیان خانواده

امامان معصوم(ع) در راستای تعالیم اسلام، برای خانواده اهمیّت فراوانی قائل بودند و توصیة آنان به افراد در جامعة اسلامی در راستای کمک به حفظ بنیان خانواده بود.

2. 1. 1. فرزند آوری

یکی از مصادیق حفظ بنیان خانواده، فرزند آوری است. در تواریخ آمده است که امام حسن عسکری(ع) در برخورد با یکی از یاران خود هنگامی که از بی فرزندی او مطّلع شد فرمود: «اللَّهُمَ ارْزُقْهُ وَلَداً یکون لَه عَضُداً فنِعْمَ الْعضُدُ الْوَلَد...» (راوندی، 1409، ج 1، ص478)؛ خدایا او را فرزندی روزی کن که بازوی او باشد. همانا فرزند عضد و بازویی خوب است... امام حسن عسکری(ع) داشتن فرزند را دارای فواید و برکات دانسته و افراد را به این مهم سفارش می کردند.

2. 1. 2. پیشگیری از طلاق

امامان(ع) نه تنها به توسعة نهاد خانواده نظر داشتند بلکه در وهلة اوّل به حفظ آن توجّه ویژه می نمودند. امام هادی(ع) در پاسخ مردی که پرسیده بود آیا می تواند طلاق دخترش را از همسر او که مورد پسند آن مرد نبود بگیرد یا نه، چنین فرمود: «اگر ناخشنودی به جهت امر مذهبی باشد، مانعی ندارد که به این کار اقدام کند ولی اگر جهت دنیایی دارد برای جدایی میان دو حلال اقدامی ننماید» (صدوق، 1367، ج 5، ص78). چنان که ملاحظه شد از منظر امام هادی(ع) حفظ بنیان خانواده و جلوگیری از انهدام آن اهمیّت زیادی دارد و تا جایی که مشکل و مسأله بین دو نفر جنبة شرعی و مذهبی نداشته باشد جدایی زن و شوهر از یکدیگر جایز نیست.

2. 2. تکریم والدین

پدر و مادر کسانی هستند که انسان را به وجود آورده و از نخستین لحظة تولّد، نیازهای انسان به وسیلة آنان تأمین می شود، لذا اسلام احسان و نیکی به آنان را چه از جهت مادّی و چه معنوی لازم و ضروری می داند. این وظیفه از نظر قرآن چنان حسّاس و پر اهمیّت است که پس از وظیفة انسان در برابر خداوند قرار گرفته: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکوا بِهِ شَیئًا وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَی...» (نساء/36)؛ خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او نسازید و به پدر ومادر و خویشاوندان خود نیکی کنید....

امامان معصوم(ع) نیز برای والدین به عنوان مدیران اوّلین نهاد اجتماعی که انسان در آن وارد می شود، جایگاه خاصّی قائل بودند و احترام به پدر و مادر را به همگان توصیه می کردند. امام هادی(ع) به کسی که از رفتار فرزندش شکوه داشت و از او ناراضی بود فرمود: «عاق شدن داغی است برای آنکه تا به حال داغ ندیده است». مقصود امام(ع) این بوده که فرزند آن مرد با ناراضی ساختن پدرش گویا از میان رفته و پدرش را داغدار ساخته است (دخیل، 1361، ص32).

آن بزرگواران نه تنها دیگران را توصیه به احترام به والدین می نمودند بلکه این مهم در سیرة خود ایشان نیز منعکس شده است. یکی از مصادیق آن را در تکریم والدینشان پس از مرگ و توجّه به تدفین ایشان مشاهده می کنیم. در منابع این طور آمده که هنگامی که امام علی النقی(ع) وفات یافت امام حسن عسکری(ع) از خانه بیرون آمد با پیراهن چاک زده از پشت و پیش رو (صدوق، 1367، ج 1، ص253). در نقلی دیگر آمده است: «... و امام(ع) قبل از این که معتمد خارج شود بر بدن پدر خود نماز خواند...» (مسعودی، 1343، ص459). این مسأله میزان علاقة امام به پدر بزرگوارش و شدّت ناراحتی ایشان در فراق پدر را نشان می دهد تا جایی که برای بعضی از افراد قابل درک نبود. چنان که در نقلی آمده است یکی از یاران ضعیف امام (از نظر اعتقادی) از امام حسن عسکری(ع) در مورد علت پاره کردن لباس در عزای پدرش پرسید. امام با ناراحتی به او فرمود: «یا أحمق و ما یدریک ما هذا قد شق موسی علی هارون أخیه» (کشی، بی تا، 479)؛ ای سبک خرد،. .. موسی نیز در غم هارون گریبان درید (مسعودی، 1343، ص459؛ ابن شهرآشوب، 1392، ج 6، ص3613؛ إربلی، بی تا، ج 3، ص295).

یکی از مصادیق توجّه و احترام به والدین ادای دیون ایشان پس از مرگشان است. ائمة معصومین(ع) همواره به این امر تأکید کرده و خود نیز نسبت به انجام آن کوتاهی ننموده اند. روایت شده امام جواد(ع) پس از مرگ پدر گرامی اش چهار هزار درهم بدهی او را پرداخت کرد (کلینی، 1369، ج 2، ص421).

2. 3. تربیت فرزندان

در تحقیقات تربیتی این مطلب به اثبات رسیده که خانواده در تکوین اخلاق و رفتار انسان و ساختار شخصیتش اثری شگرف دارد و آنچه از تصاویر درست و نادرست مشاهده می کند در اعماق روحش منعکس می شود و در سراسر زندگیش همراه او می ماند (شریف قرشی، 1371، ص26). لذا امامان معصوم(ع) به خانواده و رابطة افراد این نهاد مهم اجتماعی اهمّیت فراوان می دادند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم می فرماید: «یوصِیکمُ اللَّهُ فِی أَوْلَادِکم...» (نساء/11).

باید این نکته را یادآوری نمود که این رابطه، رابطه ای دوطرفه است و همان گونه که خداوند متعال حقوق پدر و مادر را بر فرزندان فرض نموده، حقوقی را نیز برای فرزندان بر والدین واجب کرده است.

در احوالات امام هادی(ع) و فرزند بزرگوارش امام حسن عسکری(ع) آمده است: «امام ابو محمّد(ع) بخشی از دوران زندگی خود را با پدر بزرگوارش امام هادی(ع) گذراند و در سفر و حضر از او جدا نبود و پدرش را تجسّم راستین اخلاق و رفتار جدّش رسول اکرم(ص) می دید که بدان وسیله بر سایر پیامبران امتیاز داشت، همان گونه که در وجود مقدّس وی تمام خصوصیات ذاتی پدرانش را متبلور می دید و از طرفی امام هادی(ع) نیز در وجود فرزندش تبلور خط امامت کبرا و نیابت عظمای پیامبر(ص) را مشاهده می کرد. از این رو به امر تربیت او اهتمام ورزید و فضیلت او را ستوده، می فرمود: «این پسرم ابو محمّد، خوش استعدادترین فرد آل محمّد(ص) است و استدلال و برهانش استوارتر است و او بزرگ ترین فرزند من و جانشین من است. ردای امامت و احکام ما به او می رسد» (شریف قرشی، 1371، ص28 -29).

ائمة طاهرین به فرزندان خود و نیازهای مادّی و معنوی آن ها توجّه داشته و تا جایی که جنبة افراط به خود نمی گرفت در جهت تأمین نیازهایشان قدم برمی داشتند.

در نقلی آمده است زمانی که یکی از فرزندان امام هادی(ع) گلی به پدر هدیه داد، امام آن را گرفته و بوسید و بر چشمان خود گذاشت» (الحسنی، 1370، ص478). این روایت بیانگر آن است که امام هادی(ع) به نیاز فرزند گرامی اش به محبّت به خوبی پاسخ داده و او را از مهر و عطوفت خود سرشار نمود. همچنین شدّت علاقة فرزند آن امام به پدر را نشان می دهد تا جایی که برای پدر خود گل آورده و به این وسیله به او ابراز محبّت می کند.

امامان معصوم(ع) در مواقع مختلف سفر و حضر به فرزندان محبّت می کردند. از جمله زمانی که قصد سفر به جایی داشتند. در روایات آمده است هنگامی که امام جواد(ع) قصد سفر به عراق داشت فرزندان خود ابالحسن(ع) و موسی را خوانده از آنان پرسید دوست دارند پدر چه سوغاتی برایشان بیاورد (ابن عبد الوهاب، بی تا، ص130).

یکی دیگر از مصادیق توجّه ائمه(ع) به فرزندانشان مواظبت از جان ایشان در برابر دشمنان بود. این مسأله به ویژه در مورد امام حسن عسکری(ع) و فرزند گرامی اش حضرت مهدی(عج) کاملاً مشهود است.

امام حسن عسکری(ع) از جانب خلیفة زمانش تحت نظر و محبوس بود و قهراً از وجود فرزندش در برابر دشمنان هراسناک بود چه آن حضرت می دانست و در مذهب شیعه مشهور بوده همگان می دانستند که امام دوازدهم قائم آل محمّد(ص) دولت های باطل را از میان خواهد برد. به علاوه حضرت از کسان خود مانند برادرش جعفر کذّاب هم که چشم طمع به میراث و اموال آن حضرت دوخته بود، ترس داشت. به همین جهت ناگزیر از آن شد که فرزندش را از چشم همگان به جز خواص مخفی بدارد و بدین گونه عامّة مردم در مورد متولّد شدن او شک نمودند (طوسی،1350، ص64-65). لذا امام برای اثبات امامت فرزند خود از شیوه های مختلفی بهره برد تا تولّد او را برای جامعة شیعیان اثبات نماید. در منابع آمده است که امام برای یکی از شیعیان خود قوچی فرستاد و فرمود که آن را برای پسر امام عقیقه کند ولی در دیدار بعدی امام(ع) (به جهت تقیه) خبر مرگ آن فرزند را به او داد ولی مدّتی بعد با فرستادن دو قوچ دیگر از آن مرد خواست که آن دو را برای عقیقه ذبح کرده و برادرانش را با آن اطعام کند (همان، ص193). این روایت از یک سو نشانگر شدّت خفقان و فشار بر امام حسن عسکری (ع) در خصوص تولّد فرزندش و از سوی دیگر نشانگر یکی از راه هایی است که امام حسن عسکری(ع) برای حفظ جان فرزندش و در عین حال معرّفی او به شیعیان برگزیده بود. ضمن این که نوعی آموزش اخلاق اجتماعی به افراد بود تا بیاموزند که برای نیازهای فردی خود نیز باید به جامعه رجوع نمود و به مردم نیازمند توجّه کرد.

نکتة دیگری که شایستة توجّه است این که امامان شیعه، دوستان و اطرافیان خود را نیز به رعایت حقوق والدین و فرزندان توصیه می کردند. امام هادی(ع) به نقل از امام صادق(ع) می فرمود: «دعای سه گروه در درگاه پروردگار پذیرفته می شود: دعای پدر برای فرزندی که به او نیکی کرده است و نفرین پدر برای فرزند وقتی از او ناراضی بوده و عاق کند...» (شریف قرشی،1371، ص103104) امام جواد(ع) در جواب نامة فردی از شیعیان خود که در مورد نحوة رفتار با پدر ناصبی اش پرسیده بود، فرمود: «جریان پدرت را متوجّه شدم إن شاءالله دعا برایت خواهم کرد. بهتر این است که با او مدارا کنی با هر گرفتاری یک فرج است شکیبا باش...» (مجلسی، 1403، ص50 -55).

توجّه به تغذیه از امور دیگری است که ائمّة طاهرین در مورد فرزندانشان رعایت می کردند و سعی می نمودند که آنان از غذاهای حلال و سالم و در عین حال مقوّی استفاده کنند. در نقلی آمده است که امام حسن عسکری(ع) دستور داده بود هر روز با گوشت یک قطعه قلم مغز دار برای فرزندش خریداری شود (طوسی،1350، ص193).

3. صلۀ رحم

اسلام به صلة رحم و توجّه به خویشاوندان و رسیدگی به آنان اهمّیت زیادی داده است. روایات و احادیث زیادی در این زمینه در منابع وجود دارد و در قرآن کریم نیز آیات فراوانی در مورد صلة رحم و اهمّیت آن آمده است از آن جمله، این که: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکوا بهِ شیئًا وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَی...» (نساء/36)؛ خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک نسازید و با پدر و مادر و خویشاوندان خود نیکی کنید.... پیامبر اکرم(ص) نیز نه تنها خود به خویشاوندان خویش توجّه و رسیدگی می کرد و از حالشان با خبر بود بلکه دیگران را نیز به این کار توصیه می کرد و می فرمود: «صلة رحم و ارتباط با خویشاوندان عمر را زیاد می کند» (صدوق، بی تا، ص38).

سیرة اجتماعی امامان(ع) نیز گویای آن است که ایشان نه تنها خود به خویشاوندان توجّه داشته و جویای حال آن ها بودند و در مواقع لزوم به یاری شان می شتافتند بلکه دوستان خود را نیز به این مهم توصیه می کردند. یکی از توصیه های اخلاقی امام حسن عسکری(ع) به علی بن حسین بابویه، صلة رحم و توجّه به حال خویشاوندان بود (کاشانی، 1409، ج 2، ص265). همچنین در سیرة امام حسن عسکری(ع) مشاهده می شود زمانی که معتمد عباسی خواست امام حسن عسکری(ع) را از زندان آزاد کند، امام(ع) خروج خود از زندان را مشروط به خروج برادرش جعفر دانست و معتمد نیز به خاطر امام(ع) او را آزاد کرد. این در حالی است که جعفر برادر حضرت، انسان درستکاری نبود و همواره مرتکب اعمال خلاف اخلاق می شد ولی امام(ع) او را به حال خود وانگذاشت و فرمود: «ما هر دو از یک خانه آمده ایم اگر من برگردم و جعفر با من نباشد می دانی که صحیح نیست» (ابن طاووس، 1379، ص430). همچنین زمانی که احمد بن اسحاق قمی، از ورود حسین بن حسن- که از خویشان امام حسن عسکری(ع) بوده و در قم زندگی می کرد- به خانه¬اش به علّت شرب خمر جلوگیری نمود و از در خانه اش راند، امام(ع) در دیدار با احمد بن اسحاق او را مؤاخذه کرد. امام که در ابتدا از حضور احمد در مجلس خود ممانعت نموده بود، راندن پسر عموی خود از در خانه اش را دلیل این کار ذکر نمود و در جواب احمدبن اسحاق که علّت را تنبّه حسین بن حسن بیان نمود، فرمود: «راست می گویی ولی چاره ای نیست باید آن ها را گرامی بدارید و احترام کنید در هر حال مبادا ایشان را تحقیر کنید چون انتساب به ما خانواده دارند که در این صورت زیانکار خواهید بود...» تجدید نظر احمد بن اسحاق در چگونگی رفتار با حسین سبب شد تا او علّت را جویا شود و وقتی از توصیة امام حسن عسکری(ع) با خبر شد از رفتار خود پشیمان شده و توبه نمود (مجلسی، 1364، ج 50، ص282 283).

3.1. تفقّد از ارحام

یکی از سیاست های خلفای عباسی که در بین تمام آن ها به جز معدودی، مشترک بود، سختگیری بر شیعیان به خصوص علویان بود. چرا که آنان همواره پیشگام و پیشاهنگ مبارزه با خلفای ستمگر عباسی بودند. در این بین سهم متوکّل از سایر خلفا بیشتر بود. سختگیری بر شیعیان به خصوص علویان یکی از شاخصه های حکومت متوکّل بود و این سیاست وی متأثّر از وزیرش عبیدالله بن یحیی بن خاقان بود که به تنفّر از این گروه از مسلمین شهره بود (طقوش، 1385، ص205). این سختگیری ها شیعیان و علویان را به لحاظ مالی به سختی و مشکلات شدید کشانده بود. در این شرایط امام جواد(ع) و امام هادی(ع) به خویشاوندان خود رسیدگی کرده به حال آنان به خصوص از جهت مالی توجّه خاص داشتند و دست از یاری آنان بر نمی داشتند. امام هادی(ع) در روز ترویه گوسفندان فراوانی خریده و آن ها را میان خویشاوندان خود قسمت نمود (کلینی، 1369، ج 2، ص423؛ طوسی، 1412، ص549). علاوه بر کمک به صورت دسته جمعی و رسیدگی کلّی به آنان، به صورت انفرادی نیز به احوال ایشان توجّه داشته از هیچ کمکی دریغ نمی کردند. در نقلی امام به عموی خود که عازم حج بود دویست مثقال طلا داد تا توشة راه خود کند (ابن شهر آشوب، 1392، ج 6، ص3554).

نکتة قابل توجّه در این قسمت از سیرة اجتماعی ائمه(ع) کمک به خویشاوندان بدون درخواست خودِ ایشان است؛ یعنی قبل از این که آنان به حضرت مراجعه کرده، از ایشان کمک بخواهند خودِ امام به آنان کمک می کرد. شاید به این علّت که آبروی آنان حفظ شده و عزّت نفس ایشان از بین نرود. امام جواد(ع) به ابوهاشم جعفری از دوستان خود سیصد دینار داد تا به یکی از عموزادگانش دهد و به او فرمود: «او از تو خواهد پرسید که کسی را به من نشان بده تا با این پول کالایی بخرم او را راهنمایی کن» (مفید، 1372، ج 2، ص293؛ طوسی، 1412، ص520 و 519؛ طبرسی، 1376، ج 2، ص98 و طبری، 1379، ج 2، ص806). امامان معصوم(ع) حتّی از کمک به خویشاوندان منحرف خود نیز دریغ نمی کردند. در نقلی امام حسن عسکری(ع) به دو نفر از خویشاوندان خود که قائل به وقف بودند و امامت آن حضرت را تکذیب می کردند، کمک قابل توجّهی نمود و با مهربانی با آنان رفتار کرده به ایشان فرمود: «چرا تا به حال به نزد ما نیامدی؟» (کلینی، 1369، ج 2، ص437-436؛ مفید، 1372، ج2، ص326-327 و ابن فتال، 1366، ص404) این گونه کمک های امامان(ع) نه تنها با اخلاق اجتماعی ایشان (کمک به افراد نیازمند از هر فرقه و مذهبی) تناسب داشت بلکه اهداف فرهنگی نیز در برداشته، می توانست سبب جذب و هدایت افراد شود.

مسألة درخور تأمّل دیگر در سیرة اجتماعی این سه امام، کمک ایشان حتّی به آن دسته از خویشان است که نیازی به کمک نداشته و تظاهر به نیازمندی می کردند. امام حسن عسکری(ع) به یکی از خویشاوندان خود که به ایشان از فقر شکایت می نمود و قسم می خورد که حتّی یک درهم ندارد، فرمود: «قسم دروغ می خوری و حال آن که دویست دینار را دفن کرده ای. این را به خاطر این نگفتم که به تو کمکی نکنم.» پس به غلام خود فرمود: «هر چه با توست به او بده...» حضرت به او فرمود: «تو از آن پولی که پنهان کرده ای محروم می شوی...» او می گوید: وقتی به آن پول نیاز پیدا کردم و به سراغش رفتم فهمیدم پسرم جای آن را شناسایی کرده و پول ها را برداشته و با خود برده است (کلینی، 1369، ج 2، ص442و441؛ مسعودی، 1343، ص473؛ طبرسی، 1376، ج 2، ص137؛ راوندی، 1409، ج 1، ص427 و إربلی، بی تا، ج 3، ص 288). امام با این کار خود، هم او را متنبّه و شرمنده نمود و هم به او نشان داد که دروغ گویی نمی تواند گِرهی از کار انسان باز کرده، نیاز او را به لحاظ مالی تأمین کند.

3. 2. استفاده از آگاهی های غیبی در هدایت ارحام

از آنجا که توجّه به روح و فکر افراد بسیار مهم تر از رسیدگی به جسم ایشان است، امامان(ع) علاوه بر توجّه به اوضاع مالی و رسیدگی به وضعیت معیشت خویشاوندان خود به شدّت به افکار و عقاید ایشان توجّه داشته و سعی می کردند تا به طرق مختلف آنان را به راه راست هدایت کرده از حرکت در مسیر غلط باز دارند. گرچه بعضی از آنان از این فرصت برای هدایت بهره نبرده و در مسیر درست قرار نگرفتند. چنانکه علی رغم محبّتی که امام به محمّد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع) و پدرش که واقفی مذهب بودند، نمود و ایشان را از جهت مالی تأمین کرد ولی او در پایان حدیث در پاسخ به سؤال راوی که به او گفت: «آیا امری از این واضح تر (بر حقانیت امام) می خواهی؟ گفت: «راست می گویی ولی مذهب واقفیه چیزی است که بر آن عادت کرده ایم» (کلینی، 1369، ج 2، ص 437؛ مفید، 1372، ج 2، ص 327-326؛ ابن فتال، ص 404؛ إربلی، بی تا، ج 3، ص284-283). چنانکه ملاحظه می شود هدایتگری ائمه(ع) به نوعی فرصتی بود که به خویشان خود می دادند تا در مسیر درست قرار گیرند. عدّه ای از آنان، پذیرفته و عده ای از آن سرباز می زدند. همان طور که در قرآن خداوند می فرماید: «إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکرًا وَإِمَّا کفورًا» (انسان/3).

با دقّت در کتب تاریخی و سیرة اجتماعی امامان(ع) می توان دریافت که ایشان برای هدایت و اصلاح خویشاوندان خود از سلاحی به نام «هیبت» نیز استفاده می نمودند. هیبت در روح افراد اثر گذاشته و ایشان را به لحاظ فکری تحت تأثیر قرار می دهد. لذا اگر بجا استفاده شود می تواند تأثیر قابل توجّهی بر افراد بگذارد. شواهد تاریخی گویای آن است که وقتی امام هادی(ع) با احضار متوکّل، به سمت دربار او حرکت کرد و گروهی از مردمان از طالبی تا عباسی و جعفری بر در کاخ متوکل، ایستاده بودند آنان زمانی که امام را دیدند سوگند خوردند که برای این جوان (امام هادی(ع)) از مرکب خود پیاده نمی شویم ولی با نزدیک شدن حضرت همه از مرکب ها پیاده شدند و وقتی علّت را از ایشان جویا شدند گفتند: «ما ملکنا أنفسنا حتّی ترجلنا»؛ ما بی اختیار این کار را کردیم (طوسی، 1412، ص543 و542؛ طبرسی، 1376، ج 2، ص118 119؛ ابن شهر آشوب، 1392، ج 6، ص3551). همین طور در نقلی دیگر وقتی امام هادی(ع) بر عمویش که خود را از آن حضرت بالاتر دانسته و ایشان را نوجوانی بیش به حساب نمی آورد وارد شد او (بی اختیار) از جای برخاسته و او را بر جای خود نشاند و در مقابل امام نشست و وقتی در این باره از او پرسیدند، گفت: «چون او را دیدم نتوانستم خود را مهار کنم» (طبرسی، 1376، ج 2، ص119-118؛ ابن شهر آشوب، 1392، ج 6، ص3557).

نتیجه گیری

از مجموع مباحثی که در این پژوهش به آن پرداخته شد، یافته های زیر به دست می آید:

امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) به رغم شرایط سخت زمان و مکان، در عرصة اجتماع فعّال بوده اند و این فعّالیت بر مبنای سیرة نبوی و آیات قرآن که مورد تأیید عامّة مسلمین بود شکل می گرفت. سه امام مذکور در سیرة خانوادگی خود ضمن تأکید بر ازدواج به عنوان سنّت حسنة نبوی و توصیه به پاکدامنی و امانتداری همسر، عامّة مردم را به فرزندآوری و رعایت حقوق فرزندان و والدین به صورت متقابل توصیه می نمودند. این سه امام در تعامل با خویشاوندان پیشگام بوده، به ارحام خود نگاهی ویژه داشتند و به آنان در تمام زمینه های اعتقادی، اقتصادی و مالی یاری می رساندند.

امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) به رغم شرایط سخت و سختگیری های خلفای زمان نظیر مأمون و متوکّل که در زمرة هوشمندترین و در عین حال سنگدل ترین خلفای عبّاسی بودند، با روش های خاص سعی در کنترل محترمانة ایشان داشتند، با خانواده و خویشان خود ارتباط داشته و در موارد لزوم به آنان یاری می رساندند. بنابراین به نظر می رسد سیرة این سه امام در قلمرو مسائل خانوادگی و ارتباط با خویشاوندان از جامعیت و موفّقیت کامل برخوردار بوده است.

اکنون با توجّه به نقش بسیار مهم و تأثیرگذار رسانه به خصوص تلویزیون بر افکار عمومی جامعه لازم است فیلم هایی بر مبنای رفتارهای ائمّة معصومین(ع) در موقعیت های مختلف خانوادگی و اجتماعی تهیه شده و این رفتارها در جامعه و در میان خویشاوندان نهادینه گردد. همچنین صاحبان قلم به شیوه های مختلف نوشتاری نظیر رمان (که برای جوانان جذّاب تر است) رفتارهای ائمه(ع) با خانواده و ارحام را به گونه ای زیبا به رشتة تحریر درآورند تا افراد جامعه بالأخص جوانان از آن الگو برداری کرده در روابط خانوادگی خود به امامان(ع) تأسّی نمایند. هم چنین در مدارس و در کتب درسی دانش آموزان تعاملات امامان(ع) با فرزندان و افراد خانوادة خویش در قالب حکایات شیرین گنجانده شود تا فرزندان ما از سنین کودکی و نوجوانی با اخلاق نیکوی بزرگان دین خود آشنا شده، برای آینده خود از آن الگو برداری کنند.

منابع

* قرآن کریم

1. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمّد بن علی؛ مناقب خاندان نبوت و امامت، مترجم: حسین صابری، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1392.

2. ابن صبّاغ مالکی، علی بن محمّد بن احمد؛ الفصول المهمة فی معرفة الأحوال الأئمة(ع)، بیروت، دار الأضواء، چاپ دوم، 1409.

3. ابن طاووس، علی بن موسی؛ مهج الدعوات و منهج العبادات، مترجم: محمّد تقی بن علی نقی طبسی، تهران، نشر رایحه، 1379.

4. ابن عبد الوهاب، حسین؛ عیون المعجزات، بی جا، بی نا، بی تا.

5. إربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، مترجم: علی بن حسین زوارئی، بی جا، نشر ادب الحوزه، بی تا.

6.. .............................؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، نشر بنی هاشمی، 1381.

7. حسنی، هاشم معروف؛ زندگانی دوازده امام، مترجم: محمّد درخشنده، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1370.

8. دخیل، علی محمّد علی؛ نگرشی کوتاه بر زندگانی حضرت هادی(ع)، مترجم: مؤسسه اهل البیت(ع)، تهران، مؤسسه اهل البیت(ع)، 1361.

9. راوندی، قطب الدین (سعید بن هبه الله)؛ الخرائج والجرائح، قم، مؤسسه الامام المهدی، 1409.

10. صدوق، محمّد بن علی بن بابویه؛ من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413.

11.. ...............................................؛ من لا یحضره الفقیه، مترجمان: محمّد جواد غفاری، علی اکبر غفاری، صدر بلاغی، تهران، نشرصدوق، 1367.

12................................................؛ المواعظ، مترجم: عزیزالله عطاردی، قم، پیام اسلام، بی تا.

13. طبرسی، فضل بن حسن؛ مکارم الأخلاق، مترجم: ابراهیم میرباقری، تهران، ناشر فراهانی، چاپ دوم، 1365.

14.. .....................................؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث، 1376.

15. طبری، عماد الدین؛ مناقب الطاهرین، تهران، رایزن، 1379.

16. طقوش، محمّد سهیل؛ دولت عباسیان، مترجم: حجّت الله جودکی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ سوم، 1385.

17. طوسی، محمد بن حسن؛ تحفه قدسی در علائم ظهور ترجمه کتاب الغیبة، مترجم: شیخ محمّد رازی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1350.

18. طوسی، محمّد بن علی (ابن حمزه)؛ الثاقب فی المناقب، قم، نشر انصاریان، چاپ دوم، 1412.

19. فتال نیشابوری، محمّد بن حسن؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، مترجم: محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر نی، 1366.

20. شریف قرشی، باقر (الف)؛ تحلیلی از زندگانی امام حسن عسکری(ع)، مترجم: محمد رضا عطائی، مشهد، نشر کنگرة جهانی حضرت رضا(ع)، 1371.

21.. ............................ (ب)؛ تحلیلی از زندگانی امام هادی(ع)، مترجم: محمّد رضا عطائی، مشهد، نشر کنگرة جهانی امام رضا(ع)، 1371.

22. کاشانی، محمّد بن محسن بن مرتضی؛ معادن الحکمة فی مکاتیب الأئمة، قم، مؤسّسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، 1409.

23. کشی، محمّد بن عمر بن عبد العزیز؛ رجال الکشی، کربلاء، مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بی تا.

24. کلینی رازی، محمّد بن یعقوب بن اسحاق؛ الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.

25. کلینی رازی، محمّد بن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی، مترجم: سیّد جواد مصطفوی، تهران، علمیه اسلامیه، 1369.

26. مجلسی، محمّد باقر؛ بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403.

27.. ............................؛ زندگانی حضرت جواد و عسکریین(ع)، ترجمة جلد پنجاه بحار، مترجم: موسی خسروی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1364.

28. مسعودی، علی بن حسین؛ اثبات الوصیة لعلی بن ابی طالب(ع)، قم، نشر انصاریان، 1426.

29.. ....................................؛اثبات الوصیة لعلی بن ابی طالب(ع)، مترجم: محمّد جواد نجفی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1343.

30. مفید، محمّد بن محمّد بن نعمان؛ الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، ناشر مؤتمر العالمی لألفیه، 1372.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان