به گزارش خبرآنلاین، موتسارت، یکی از بزرگترین آهنگسازان تاریخ موسیقی غرب، همواره چهرهای مبهم داشته است. بیشتر پرترههایی که از او موجود است، سالها پس از مرگش کشیده شدهاند. تصاویری که از دوران زندگی او باقی مانده نیز با یکدیگر تفاوت دارند؛ برخی از آنها مربوط به دوران کودکی او هستند، برخی ناقصاند و اصالت برخی دیگر محل تردید است. اما اکنون ممکن است چهره این نابغه موسیقی کلاسیک پس از قرنها آشکار شده باشد.
به نقل از روزیاتو، چیچرو مورائس، متخصص بازسازی چهره، هنگام کار روی پروژهای دیگر بهطور تصادفی از وجود این جمجمه مطلع شد. او توضیح داد: تیم ما بیش از یک دهه است که روی بازسازی چهره شخصیتهای تاریخی و همکاری با تیمهای جنایی فعالیت میکند.

جمجمه در وضعیت خوبی بود، اما فک پایین و تعدادی از دندانها مفقود شده بودند. با استفاده از دادههای آماری و اصول آناتومی، توانستیم بخشهای مفقود را بازسازی کنیم.
این تیم بینالمللی ابتدا جمجمه را بهصورت دیجیتال بازسازی کرد. سپس با استفاده از نشانگرهای ضخامت بافت نرم و تکنیک تغییر شکل آناتومیکی، چهرهای سازگار با ساختار جمجمه ایجاد کردند. در نهایت، مو و لباسهایی متناسب با دوره زمانی به مدل افزوده شد.
ظاهر موتسارت سالها ذهن پژوهشگران را به خود مشغول کرده بود. آرتور شورینگ، موسیقیشناس، در سال 1913 گفت: موتسارت بیش از هر شخصیت مشهور دیگری سوژه پرترههایی بوده که ارتباطی با ظاهر واقعی او ندارند.
معروفترین پرتره از موتسارت نقاشی باربارا کرافت است که در سال 1819، یعنی 28 سال پس از مرگ او کشیده شد. با این حال، بازسازی جدید شباهت زیادی به دو تصویر باقیمانده از دوران زندگی او دارد.
مورائس تأکید کرد که در روند بازسازی، این تصاویر بهعنوان مرجع استفاده نشدهاند و تنها پس از تکمیل مدل با آنها مقایسه صورت گرفته است.

با این حال، اصالت این جمجمه همچنان مورد بحث است. گفته میشود که این جمجمه 10 سال پس از مرگ موتسارت توسط گورکنی که محل دفن بینشان او را به یاد داشت، کشف شده و از آن زمان دستبهدست چرخیده است. در سال 1902، این جمجمه به موتسارتئوم در زالتسبورگ اهدا شد. مطالعات علمی تاکنون نتایج متفاوتی درباره اصالت آن ارائه دادهاند.
جمجمه ویژگیهایی دارد که با پرترههای دوران زندگی موتسارت سازگار است، اما این مدرک قطعی نیست. موتسارت در 5 دسامبر 1791 در سن 35 سالگی در وین درگذشت و علت مرگ او همچنان نامشخص باقی مانده است.
این پژوهش با همکاری مایکل هابیخت و النا واروتو از دانشگاه فلایندرز استرالیا و لوکا سینئو از دانشگاه پالرمو در ایتالیا انجام شده است.
5858