ماهان شبکه ایرانیان

مهدویت در روایات امام جواد (ع)

یکی از علت های ضروری بودن طرح مباحث مهدویت، سخنان و سفارش های معصومان دراین باره است. آن ها همگی به دولت امام مهدی (عج) چشم دوخته بودند و در زمان زندگی شان، یاد و نام او بر لبانشان نقش بسته بود.

مهدویت در روایات امام جواد (ع)

مقدمه

یکی از علت های ضروری بودن طرح مباحث مهدویت، سخنان و سفارش های معصومان دراین باره است. آن ها همگی به دولت امام مهدی (عج) چشم دوخته بودند و در زمان زندگی شان، یاد و نام او بر لبانشان نقش بسته بود.

گفته شد با توجه به نزدیک بودن ولادت و امامت و غیبت امام مهدی (عج) به عصر امامت امام جواد (ع)، ایشان نیز سخنانی مهم و کاربردی در این زمینه داشته اند که مهم ترین موضوعات آن عبارتند از:

1. تولد

با توجه به احادیث نبوی و بشارت های اهل بیت (علیهم السلام) درباره تولد فرزندی از یازدهمین پیشوا، حاکمان بنی عباس نگران و ناراحت بودند که این فرزند حکومت آنان را برچیند؛[1] لذا هر چه به تولد امام مهدی (عج) نزدیک می شویم، وضعیت بر خاندان عصمت و طهارت سخت تر می شود؛ به ویژه دوران زندگانی امام حسن عسکری (ع). دستگاه خلافت می کوشید تا آن حضرت به دنیا نیاید. لذا دوران حمل و تولد از همگان مخفی شده بود؛ همان طوری که در روایات شباهت های حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) به امام مهدی (عج) در پنهان بودن ولادت بیان شده است.[2]

امام جواد (ع) هم می فرمایند: «تُخْفی عَلی النّاسِ وِلادَتُه؛ ولادت او بر مردم مخفی است».[3] این اشاره، هم می توانست راه را بر مدعیان مهدویت ببندد که ولادتشان آشکار بود و هم می توانست حیرت عصر غیبت صغرا را بکاهد.

2. نسب

صَقْرُ بن ابی دُلَف نقل می کند که از امام جواد (ع) شنیدم که فرمودند:

امام بعد از من پسرم علی است. امرش امر من و سخن او، سخن من و اطاعت از او، اطاعت از من است و امام بعد از او، پسرش حسن است که امر او، امر پدرش و سخن او، سخن پدرش و اطاعت از او، پیروی از پدرش است.

سپس سکوت کردند. عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن کیست؟» امام جواد (ع) گریه شدیدی کردند و فرمودند:

امام بعد از حسن پسرش که قائم به حق منتظر است.. ..[4]

امام جواد (ع) در روایت دیگری می فرمایند: «امام مهدی (عج) سومین فرزندم است.»[5] معصومان درباره این مسأله، حدود نود روایت فرموده اند.[6] علت زیاد بودن این گونه روایات، این است که ائمه قصد داشتند حسب و نسب و ویژگی های امام مهدی (عج) به صورت کامل بیان شود تا انسان ها، فریب مدعیان را نخورند. مشخص بودن تمام این ویژگی ها یکی از امتیازات منحصر به فرد تفکر شیعه در باب منجی شناسی است. همه ادیان به منجی اعتقاد دارند، اما بحث هیچ کدام به اندازه شیعه در این باره شفاف و پرمحتوا نیست. این مذهب به برکت احادیث معصومان، از همه مذاهب، گروه ها و ادیان بالاتر و برتر است.

3. معرفی به اسم و القاب

48 روایت درباره این که اسم و کنیه امام مهدی (عج) همان اسم و کنیه پیامبر (ص) است وجود دارد.[7] یکی از این احادیث، از امام جواد (ع) است که می فرماید: «امام مهدی (عج) با پیامبر اکرم (ص) هم نام و هم کنیه است.»[8]

البته در روایاتی مانند این روایت از امام جواد (ع)، آمده که جایز نیست اسم اصلی امام مهدی (عج) ذکر شود،[9] لذا برخی نام حضرت را به صورت جدا از هم (م، ح، م، د) می نویسند و حتی قایل به حرمت هستند. نظر برخی بزرگان در این مورد این است که این احادیث ناظر به عصر غیبت صغرا و زمان تقیه است و امروزه ذکر نام اصلی ایشان اشکالی ندارد.[10]

از سوی دیگر، امام جواد (ع) در معرفی آخرین امام، از القابی استفاده نمودند که هشدارهایی نیز در پی آن آمده است. ایشان علت نامیدن حضرت به «قائم» را قیام بعد از فراموش کردن نام و یاد او بیان فرموده اند که اشاره به آسیبی با عنوان «فراموشی یاد امام مهدی (عج)» است. استفاده از واژه" قائم" برای معرفی امام دوازدهم، لفظی است که در ادبیات شیعه بسیار پررنگ و در روایات اهل سنت بی رنگ است.

در ادامه راوی از امام جواد (ع) می پرسد:" چرا به امام مهدی (عج) «منتظَر» گفته می شود؟" امام می فرماید: «زیرا در غیبت او، عده ای مسلمان خالص انتظار حضرتش را می کشند.»[11]

در همین باب، امام جواد (ع) که خود یکی از چراغ های هدایت هستند، امامان بعد از خود را با همین کلمه یاد فرموده اند، ولی از امام مهدی (عج) با عنوان «چراغ مخفی و پنهان» یاد می کنند.[12]

4. غیبت و ویژگی های آن

طرح مسأله غیبت، از ابتدای تاریخ اسلام است[13] و از همه معصومان روایاتی درباره غیبت امام مهدی (عج) داریم.[14] این مسأله در احادیث به عنوان یک سنت الهی مطرح گردیده، لذا چنان شایع و معمول شد که برخی از فرقه ها از همین مسأله سود جسته، قایل به غیبت امام خود شدند. به طورکلی، هر یک از فرقه های شیعی که در امامت یکی از ائمه توقف کردند و مسیر خود را از حق جدا ساختند، به نوعی غیبت امام خود را طرح کردند.

ائمه (علیهم السلام) برای گذر شیعه از وضعیت آغازین امامت امام مهدی (عج)، همه زمینه ها را فراهم کرده بودند. یکی از این زمینه سازی ها، عدم ارتباط مستقیم امام با مردم بود. امام جواد (ع) هم به این مسأله عنایت داشتند و در احادیث خود، مردم را به مسأله غیبت و مسائل مربوط به آن راهنمایی می کردند. اسماعیل بن مهران می گوید:

امام جواد (ع) دو مرتبه از مدینه به بغداد رفتند. اولین بار به حضرت عرض کردم: «فدایت شوم! من در این راه بر شما نگران هستم، امر امامت پس از شما با کیست؟» حضرت امام جواد (ع) با لبان خندان فرمودند: «آن غیبتی که گمان می کنی در این سال نیست؟...»[15]

صَقْرُ بن ابی دُلَف هم نقل می کند که از امام جواد (ع) شنیدم که می فرمودند:

همانا برای او غیبتی است که روزهای آن زیاد و مدت آن طولانی می شود؛ پس مخلصان انتظارش را می کشند و افراد شکاک انکارش می کنند و منکران، اعتقاد به او را مسخره می نمایند. کسانی که وقت مشخص می کنند، دروغ گویند و عجله کنندگان در عصر غیبت، هلاک می شوند و تسلیم شدگان در برابر قضای الهی در عصر غیبت نجات می یابند.[16]

چرا امام جواد (ع) به اصل وقوع غیبت تأکید فرموده اند و چرا همه امامان درباره غیبت امام مهدی (عج) روایاتی نقل کرده اند.[17]

در پاسخ باید گفت: غیبت برای جامعه شیعه تقریباً مسأله جدیدی به حساب می آمد. این مسأله برای انبیاء گذشته نیز صورت گرفته بود، اما در جاری شدن شط امامت و ولایت، غیبت مخصوص امام زمان است. لذا ائمه این مسأله را برای حفظ شیعه بیان فرموده اند. آنان برای نجات شیعه از گرفتاری و تباهی های آخرالزمان، همواره در گوش جان شیعه بیان کرده اند که: «آخرین حجت الهی دارای غیبت است» تا از گرداب های سهمگین نجات یابند.

امام جواد (ع) در این روایت، به طولانی بودن غیبت هم اشاره می فرماید: «له غیبه یکثر ایامها و یطول امدها.»

دانستن دو ویژگی «کثرت ایام» و «طولانی بودن زمان» برای غیبت امام زمان (عج)، هشدار مهمی است که برای جامعه شیعه توجه به آن اهمیت دارد. کسب آمادگی های لازم، مهیا شدن برای مدت طولانی، از دست ندادن روحیه امید و نیفتادن در دایره تردید و...، از بهره های این فرمایش است. فرض کنید به گروهی گفته شود: رهبر شما، مدت زیادی در جمع شما نیست و به گروه دیگری نیز مشابه این سخن گفته شود. آیا نتایج این دو سخن یکی و همسان است؟ قطعا امام جواد (ع) از به کار بردن واژه «کثرت» و «طولانی» برای مدت و زمان غیبت امام مهدی (عج) هدف و منظور خاصی داشته اند که احتمال آن است عبارات بعدی گویای این مقاصد باشد.

به عبارت دیگر، شک پیدا کردن به امام زمان (عج) از آسیب های عصر غیبت است که روایات از آن نهی کرده اند.[18] تردید به امام زمان (عج) برای عصر ظهور نیست، زیرا ایشان در آن زمان، همه هستی را روشن می سازند. بنابراین در عصر غیبت، برخی ها به سبب طولانی شدن ایام غیبت، دچار تردید می شوند که اهل بیت ما را انذار داده و از آن بر حذر داشته اند. امام جواد (ع) می فرمایند:

وای به حال شخصی که در ایام غیبت نسبت به وجود امام عصر (عج) دچار شک بشود!

در مدت طولانی غیبت، شیعیان به شش گروه تقسیم می شوند که دو گروه (مخلصان و تسلیم شدگان) اهل نجات و چهار گروه (شکاکان، منکران، تعیین کنندگان وقت و عجله کنندگان) اهل هلاکت هستند. شک ها مقدس و نامقدسند. اگر شک سبب حرکت و رسیدن به حقیقت شود، مقدس است و اگر سبب انکار و ایستا گردد، مایه هلاکت و نابودی است. امام جواد (ع) شک درباره امام مهدی (عج) را موجب انکار و هلاکت بیان فرمودند؛ زیرا مسأله مهدویت، پوشیده و دست نیافتنی نیست. اگر برای کسی دراین باره شک حاصل شود، منابع رسیدن به حقیقت بسیار روشن و در دست رس است.

از آثار دیگر غیبت، گرفتاری ها و فتنه های عصر غیبت است. عبدالعظیم حسنی نقل کرده که امام جواد (ع) فرمودند:

هنگامی که فرزندم علی وفات یابد، چراغ دیگری پس از او نمایان شود؛ سپس] چراغ بعد از او [پنهان می گردد. پس وای بر کسی که شک کند. و خوشا به حال غریبی که با دین خود بگریزد! سپس به دنبال آن وقایعی روی دهد که در آن پیری بر پیشانی ها نقش بندد و کوه های سخت و سنگین از جای بجنبد.[19]

فرار از فتنه برای حفظ دین، امری ضروری است. اسلام بر مسأله هجرت برای حفظ عقیده تأکید ورزیده است. اساساً قران هجرت را مایه پیدایش آزادی و آسایش می داند[20] و آشکارا دستور می دهد که اگر در محیطی به خاطر عواملی نتوانستید آن چه را وظیفه دارید، انجام بدهید، به محیط دیگر هجرت کنید.[21] اهل بیت (علیهم السلام) نیز در روایاتی راجع به حوادث و فتنه های آخرالزمان، این مسأله را سفارش کرده اند:[22]

دین خود را حفظ کنید! اگر در منطقه ای ساکن هستید که اسیر فتنه ها شده اید یا از آن ها رنگ پذیرفته اید و به جای آن که امر به معروف و نهی از منکر کنید، در برابر شبهات و شهوت ها وظیفه خود را عمل نمی کنید و آلوده به معصیت ها شده اید، شایسته و لازم است برای حفظ دین خود و خانواده، به منطقه ای بروید که از فتنه ها خبری نیست یا شدت آن کم تر است.

هرگاه روایات آخرالزمان مرور می شود، برخی دچار ناامیدی می شوند و گمان می کنند هیچ راه و هیچ چاره ای برای مصون و محفوظ ماندن از شر این اسیب ها نیست، حال آن که در میان روایات، به روزنه های امیدی مانند وجود مؤمنان در آخرالزمان، حضور دانشمندان و مکان های ذی صلاحی نیز اشاره شده است.[23]

پیدایش حیرت و سردرگمی، یکی دیگر از آثار غیبت است. امیه بن علی القیسی می گوید:

از امام جواد (ع) پرسیدم: امام بعد از شما کیست؟ فرمودند: «فرزندم علی و دو فرزند علی.» سپس مدتی سر را به زیر انداختند. سپس سر برداشتند و فرمودند: «در آتیه ای نزدیک حیرتی فرا می رسد...».[24]

این سردرگمی و سرگردانی در عصر غیبت که برای جامعه شیعه به وجود آمده،[25] رسالت علمای شیعه را سنگین تر نموده و بر علمای راستین، لازم است شیعیان دورافتاده از امام را سرپرستی نمایند. امام جواد (ع) می فرمایند:

هر کس سرپرستی یتیمان آل محمد (ص) همان هایی که از امامشان دور افتاده و در حیرت جهل غوطه ور در دستان دشمنان ناصبی ما اسیرند را بر عهده گیرد و ایشان را نجات داده، از سرگردانی برهاند و شیاطین را با دفع وسوسه هایشان مغلوب سازد و بر دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) توسط حجت های پروردگار و دلایل امامانشان چیره شود، مقام و منزلتش نزد خداوند به بهترین وجهی بر شخص عابد برتری یابد؛ فضیلتی به مراتب بالاتر از فضل آسمان بر زمین و عرش و کرسی و پرده های آسمان، و برتری این جماعت بر گروه عابدان، مانند فضیلتی است که ماه شب بدر بر کم سوترین ستاره آسمان دارد.[26]

امام جواد (ع) ضمن بیان مقام والا و فضیلت فراوان سرپرستی یتیمان، توصیف و تشبیه زیبایی بیان فرمودند که عبارت است از:

1. بالاتر از فضیلت آسمان بر زمین؛

2. برتری آنان مانند نور ماه شب چهارده بر نور ضعیف یک ستاره دور دست.

معنای واقعی یتیم را از این روایت بهتر درمی یابیم. برخی گمان می کنند که یتیم، تنها به کسی گفته می شود که پدر و مادر خود را از دست داده؛ اما در حقیقت کسانی که در عصر غیبت، امامشان غایب است نیز یتیم هستند، زیرا طبق این روایت آن ها:

الف) از امامشان دور افتاده اند؛

ب) در حیرت جهل فرو رفته اند؛

ج) دشمنان، آن ها را اسیر خود ساخته اند.

بنابراین، باید برای سرپرستی این گونه از ایتام کاری کرد و نگذاشت آن ها دچار زیان شوند. امام صادق (ع) در این باره می فرمایند:

علمای شیعه در مرزهایی که شیطان و ایادی او در پشت آن ها کمین کرده اند، پاسداری داده، آن ها را از این که بر شیعیان ناتوان هجوم برند، بازمی دارند و اجازه نمی دهند که شیطان و پیروان او و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) بر ضعفای شیعه تسلط یابند.[27]

علما و بزرگان شیعه تاکنون ایتام آل محمد (ص) را با تألیف، تحقیق، تبلیغ و مجاهدت های فراوان سرپرستی کرده اند.[28]

یکی از مسائلی که در عصر غیبت مطرح می شود، محل سکونت حضرت است. امیه بن علی القیسی می گوید:

از امام جواد (ع) پرسیدم: در عصر غیبت به کجا پناه ببریم؟ حضرت مدتی سکوت کردند، آن گاه سه بار فرمودند: «جایی نیست». دوباره سؤال خود را تکرار کردم، فرمودند: «به مدینه». عرض کردم: کدام یک از شهرها منظورتان است؟ فرمودند: «همین مدینه که ما در آن هستیم، مگر غیر از این جا، مدینه ای دیگر هم هست؟».[29]

درباره مکان زندگانی حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت کبرا، هیچ دلیل قطعی بر مکان خاصی نداریم، اما در روایات به مکان هایی مانند مدینه دشت حجاز،[30] کوه رضوی،[31] جابلقا و جابلسا،[32] بیت الحمد[33] و مکان های دیگری اشاره شده است. امام جواد (ع) به محل زندگانی آن حضرت در عصر غیبت، به شهر مدینه اشاره کرده اند.

امام صادق (ع) نیز هنگامی که از غیبت کبرا بحث می کنند، می فرماید: «چه جایگاه خوبی است، مدینه!»[34] هنگامی که از امام حسن عسکری (ع) پرسیدند: «اگر حادثه ای برای شما روی دهد، کجا از فرزند بزرگوارتان سراغ بگیریم؟» حضرت فرمودند: «در مدینه».[35]

بنابراین مدینه یکی از مکان هایی به شمار می آید که متعلق به زندگانی شخصی حضرت است؛ البته اقامتگاه امام به این شهر منحصر نیست؛ ایشان امام شرق و غرب عالم و امام جغرافیا هستند.

5. انتظار، وظایف منتظران

مسأله انتظار، یکی از محورهای مهم در روایات مهدوی امام جواد (ع) است.

حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) می فرماید:

بر مولای خود امام جواد (ع) وارد شدم و می خواستم از قائم پرسش کنم که آیا آن حضرت مهدی هستند یا غیر ایشان. امام اغاز سخن کردند و فرمودند: «ای ابوالقاسم! قائم ما همان مهدی است؛ کسی که واجب است در غیبتش، او را انتظار کشند و... برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.»[36]

امام جواد (ع) در ابتدای این روایت، مطالبی درباره وجوب انتظار بیان فرموده و در پایان نیز تأکید می ورزند که این انتظار با فضیلت ترین اعمال است. بنابراین انتظار، تنها یک حالت روانی نیست؛ بلکه «عمل» است و کار معمولی نیست، بلکه «با فضیلت ترین اعمال» است؛ یعنی انتظار حرکت، تلاش، تکاپو و عمل است.

ایشان در روایت دیگری می فرماید: «افراد مخلص در غیبت امام مهدی (عج) انتظار آن حضرت را می کشند».[37] یکی از معیارهای شناخت منتظران حقیقی، خالص بودن آن ها از هرگونه تردید است. به عبارت دیگر، این که عده ای منتظر امام هستند و برخی هم منتظر نیستند، به این علت است که عده ای مخلص هستند و برخی نیستند. اگر دل و فکر کسی خالص از هرگونه انکار و شک باشد، منتظر دلدار می شود.

از آسیب هایی که احتمال دارد منتظران گرفتار آن شوند، توقیت و تعجیل است که امام جواد (ع) درباره اولی می فرماید: «افرادی که برای ظهور امام مهدی (عج) وقت مشخص می کنند، دروغ گو هستند». و در این زمینه، روایات بسیاری از ناحیه معصومان رسیده است که از شیعیان خواسته شده از تعیین وقت ظهور بپرهیزند و کسانی را که وقت مشخص می کنند تکذیب نمایند.[38]

امام جواد (ع) درباره آسیب تعجیل در عصر انتظار می فرماید: «عجله کنندگان در عصر غیبت هلاک می شوند.» این امر در روایات نکوهش شده است.[39] عجله ای که در این روایات مذمت شده، ضد صبر و تسلیم است که مایه شتاب زدگی بدون تهیه مقدمات و باعث بروز تردید می شود؛ ولی اگر خواهان کارهایی باشیم که باعث سرعت و شتاب در امر ظهور است، مذموم نیست. برخی ها بدون زمینه سازی و تهیه مقدمات، دست به اقدام می زنند که از آن نهی شده است.

راه نجات از توقیت و تعجیل، همان مسأله تسلیم است که امام جواد (ع) می فرمایند:

آن هایی که در برابر قضا و قدر الهی در عصر غیبت صبر داشته و تسلیم باشند، نجات می یابند.

یکی از وظایف شیعیان در عصر غیبت نیز «تسلیم» است. اگر کسی تسلیم نباشد و صبر ننماید و عجله کند، قطعاً نجات نمی یابد. همان طوری که در روایات بسیاری به این مسأله اشاره شده است.[40] شخصی که از دایره تسلیم در عصر غیبت خارج شود، گرفتار افراد فرصت طلب یا مهدی های دروغین می گردد یا در وادی نومیدی و تردید، انکار، تأویل و توجیه بی خردانه، تمسخر و ترک وظایف می افتد. ممکن است کسی بگوید: روایاتی وجود دارد که ما را به دعا برای تعجیل فرج امر نموده اند و بر اساس این احادیث عجله کردن مطلوب است؟

در پاسخ می گوییم: دعا کردن برای فرج مخالف با تسلیم نیست و شکایت بر غیبت اشکال ندارد: «اللّهم نَشْکو الَیک فَقْدَ نَبِینا وَغَیبة ولینا وَ کثْرَ عَدوّنا...»[41] اما اگر این شِکوه، به مرز شتاب زدگی و کارهای عجولانه و گاه اعتراض به قضا و قدر پروردگار متعالی بینجامد، مخالف تسلیم است و قطعاً مطلوب نیست. دعا برای تعجیل فرج، نشانه رضایت به قضا و قدر الهی است و مخالف با صبر و تسلیم و انقیاد نیست.[42]

6. یاران

روایاتی درباره تعداد یاران حضرت مهدی (عج) نقل شده که آنان 313 نفر به تعداد اصحاب بدر هستند.[43] در برخی روایات هم بیش تر[44] که درباره این روایات گفته شده:

آمارهای یاد شده با یک دیگر تعارض ندارند، بلکه در طول یک دیگرند و در مجموع، نشان گر سیر تکاملی یارانند. 313 نفر، نخستین گروندگان هستند که با اجتماع آنان، دعوت آغاز می شود؛ سپس ده هزار یا دوازده هزار که نیروهای مهم انقلاب جهانی را تشکیل می دهند، به سرعت به آن ها می پیوندند و پس از پاک سازی حجاز، توده های انبوه از سراسر جهان به حضرت مهدی (عج) می پیوندند.[45]

امام جواد (ع) درباره یاران حضرت می فرماید:

... اصحابش 313 تن، به تعداد اصحاب بدر از دورترین نقاط زمین به گرد او جمع گردند و این همان فرمایش خدای تعالی است که فرمود: «هر کجا باشید، خداوند همگی شما را می آورد، در حقیقت، خدا بر همه چیز تواناست».[46]

درباره یاران ایشان در این روایت به سه نکته اشاره شده:

الف) تعداد یاران خاص؛ اجتماع یاران؛ فراگیر بودن یاران.

اما درباره نحوه اجتماع آنان نیز مطالبی در روایات آمده [47] که یاران آن حضرت در روز روشن روی ابر سوار می شوند.[48] در روایتی هم آمده است: «آن ها شبانه از رختخواب هایشان ناپدید می شوند و صبح در مکه هستند» که از طی الارض حکایت می کند. امام محمدباقر (ع) می فرماید:

شیعیان و یاران حضرت مهدی (عج) از سراسر زمین به سوی او حرکت می کنند؛ زمین زیر پایشان پیچیده و جمع می شود و با طی الارض به امام می رسند و با او بیعت می کنند.[49]

امام جواد (ع) در روایت دیگری می فرماید:

هرگاه 313 نفر مخلص نزد حضرت مهدی (عج) جمع می شوند، خداوند متعالی او را ظاهر می سازد و هرگاه تعداد به ده هزار نفر برسد، آن حضرت با اجازه پروردگار خروج و قیام می فرماید.[50]

در این قسمت از روایت، فرق ظریفی بین ظهور و خروج گذاشته شده است: شرط ظهور، جمع شدن 313 نفر، اما شرط خروج و قیام، اجتماع ده هزار نفری است؛ لذا مشخص می شود روایاتی که ظهور امام را هم زمان با ندای آسمانی و در بیست و سوم ماه رمضان و قیام در روز عاشورا، بیان می کنند- که حدود سه ماه و هفده روز بین آن ها فاصله است- نیز هم سو با این روایت است.

7. علایم ظهور

امام جواد (ع) درباره حوادث و فتنه هایی که پیش از ظهور امام مهدی (عج) در دوران غیبت اتفاق می افتد مطالبی فرموده اند که در میان آن ها، از علایم ظهور هم سخن به میان آمده است؛ برای مثال، اولین نشانه حتمی ظهور خروج سفیانی است که روایات زیادی را به خود اختصاص داده است.[51] نام مشهور وی، «عثمان بن عنبسه» است [52] که در روایات با عناوین پلیدترین انسان، سرخ روی، بور، زاغ چشم،[53] آبله رو، دارای چهره وحشتناک و از تبار یزیدبن ابی سفیان بیان شده که پس از خروج در شام و به تصرف دراوردن سوریه، اردن و فلسطین، به سوی عراق می رود و بعد از جرم و جنایت در کوفه و نجف، خبر ظهور امام مهدی (عج) در مکه را دریافت می کند. او برای جنگ با حضرت، سپاه به سوی مکه معظمه می فرستد. چون سپاهیان به سرزمین «بیداء» می رسند، جبرئیل امین فریاد برمی آورد: «ای سرزمین «بیداء»، این گروه ستمگر را در کام خود فرو ببر!» لذا زمین شکافته شده، سپاه او را در کام خود فرو می برد.[54]

ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری می گوید:

در محضر امام جواد (ع) بودیم و سخن از سفیانی و آن چه در روایات امده، به میان آمد که آمدن او از حتمیات است. به آن حضرت عرض کردم: آیا خداوند متعالی را در امور حتمی بدائی است؟ فرمودند: آری. عرض کردیم: پس می ترسیم که در مورد قائم نیز بداء حاصل شود؟ حضرت فرمود: «قائم از وعده هاست و خداوند برخلاف وعده خود رفتار نمی کند».[55]

طبق این روایت، می توان معتقد شد که در علایم حتمی مانند خروج سفیانی، احتمال بداء وجود دارد؛ یعنی در شرایط و کیفیت خروج و برنامه های سفیانی تغییری صورت بگیرد، نه این که اصل سفیانی بداء بپذیرد.[56]

8. ظهور

ظهور یکی از مسائل قطعی نزد شیعیان است. امام جواد (ع) در این باره می فرماید:

اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی می گرداند تا این که امام مهدی (عج) در آن روز ظهور کند...»[57]

همانند این موضوع، در روایات دیگر نیز تکرار شده [58] که بیان می کند ظهور حتمی، قطعی و انکارناپذیر است. قطعاً روزی پرده های غفلت و غیبت کنار می رود و همگان شاهد ظهور حضرت و برپایی حکومت عدل گستر او خواهند بود.

امام جواد (ع) در ادامه فرمودند:

خدای تعالی امر او را در یک شب اصلاح فرماید، چنان که امر حضرت موسی کلیم الله را اصلاح فرمود؛ او رفت تا برای خانواده اش شعله آتش بیاورد، اما چون برگشت، پیامبر بود.[59]

برخی می پرسند با توجه به روایات علایم ظهور مانند قیام سفیانی و مبارزه او با حضرت مهدی (عج) چگونه ظهور حضرت ناگهانی است؟

در جواب این سؤال توضیحاتی ذکر شده که عبارتند از:

1. ممکن است مقصود از «یک شب» کنایه از سرعت باشد و از آن جایی که معارضه با مخالفان به سرعت و گاه با اعجاز صورت می گیرد، از تعبیر به یک شب استفاده شده است.

2. ممکن است مقصود از اصلاح امر در یک شب، بروز و ظهور حضرت باشد ولی پیروزی نهایی به طول انجامد.

امام جواد (ع) در روایت دیگر، به دو نکته درباره ظهور اشاره می فرمایند:

الف) پیچیده شدن زمین؛

ب) هموار شدن سختی ها.

یکی از معجزات و کرامات عصر ظهور یا عصر غیبت برای امام مهدی (عج) پیچیده شدن زمین یا همان «طی الارض» است که به پیمودن مسافت های طولانی در مدت بسیار کم گفته می شود. قطعاً حجت خدا در همین زمان، کشف و کرامات بسیاری دارند که «طی الارض» ساده ترین و ابتدایی ترین آنان است. اما در مورد عصر ظهور، روایاتی به این مسأله اشاره کرده اند. امام رضا (ع) می فرماید:

هنگامی که حضرت مهدی (عج) ظهور می کند، زمین از نور خداوند روشن می شود و زمین زیر پای آن حضرت به سرعت حرکت می کند.[60]

امام محمدباقر (ع) می فرماید:

یاران حضرت مهدی (عج) از سراسر زمین به سوی او حرکت می کنند؛ زمین زیر پایشان پیموده می شود و با طی الارض به امام می رسند و با او بیعت می کنند.

در مورد هموار شدن همه سختی ها، روایت های زیادی وجود دارد که در دولت جهانی امام عصر مسأله ای وجود ندارد که باعث رنج و دشواری دنیوی و بی ارزش باشد. به برکت امام و دست آوردهای حکومت ایشان، همه سختی ها به آسانی و همه مشکلات به شیرینی تبدیل می شود. اما تمام این برکات، مکانیسم خاص خود را دارد. همان طوری که در قرآن می خوانیم: «اگر اهل شهرها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند، برکاتی از آسمان و زمین به رویشان می گشودیم».[61]

9. حکومت

حاکمیت امام مهدی (عج) یکی از موضوعاتی است که معصومان به آن تأکید کرده اند و در بیش از صد روایت آمده است.[62] جهان پس از ظهور آن حضرت، پر از عدل و داد می شود و در همه هستی سایه می افکند. تلقی اصحاب حضرت هم همین بوده است. عبدالعظیم حسنی می گوید:

به امام جواد (ع) گفتم: امیدوارم شما قائم اهل بیت محمد (ص) باشید که زمین را پر از عدل و داد نماید، هم چنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد... امام جواد (ع) فرمودند: «سوگند به کسی که محمد (ص) را به نبوت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص گردانید، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی گرداند تا در آن قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، هم چنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد».[63]

گسترش عدالت با جمله «یملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما»

از مشهورترین سخنانی است که درباره امام مهدی (عج) وارد شده و در احادیث بارها تکرار گردیده است. این عبارت کوتاه، نکات متعددی را در خود جای داده که عبارتند از:

الف) تعبیر" یملاءالارض"، می رساند حکومت امام جهانی است؛ زیرا الف و لام در کلمه ارض جنس است و همه زمین را شامل می شود و پر شدن همه زمین از عدل و داد عمومی و فراگیر است.

ب) تعبیر قسط و عدل می فهماند منجی اسلام صرفاً کارکرد معنوی ندارد بلکه کارکرد اجتماعی نیز دارد؛ زیرا حوزه اقتصاد، اجتماع و فرهنگ را شامل می شود.

ج) معنای عدل و قسط و هم چنین ظلم و جور با هم تفاوت دارد.[64] هرچند عدل و قسط معمولًا در کنار یک دیگر و یا به جای یک دیگر به کار می روند، موارد کاربرد متفاوتی دارند. نقطه مقابل عدل، ظلم است نه جور،[65] و قسط نقطه مقابل جور است. فرق بین عدل و قسط این است که عدالت یعنی حق دیگری گرفته نشود و قسط این است که بین افراد تبعیض نشود؛ پس ظلم، به نفع خویشتن گرفتن و جور، حق کسی را به دیگری دادن است.[66] مثلًا امام علی (ع) در پاسخ به مالک اشتر و یارانش که از ایشان می خواستند تا سهم آنان از بیت المال را به زیاده خواهان دهد، فرمودند:

«أَتَأْمُرُونِّی أَنْأَ طْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْر؛

آیا از من می خواهید تا پیروزی را با جور طلب کنم؟»[67] حضرت علی (ع) با آن که آنان راضی هستند اما سهم آن ها را به زیاده خواهان نمی دهد، زیرا جور هست اگرچه ظلم نیست.

د) حاکمیت و گسترش عدالت در این بیان، موجب امید و نشاط می شود؛ زیرا وعده غلبه حتمی حق بر باطل و استقرار حکومت اسلامی امید ساز است.

یکی دیگر از جلوه های حکومت مهدوی که نشأت گرفته از عدالت است، بروز و ظهور قهر و انتقام الهی است. امام مهدی (عج) جلوه رحمت الهی هستند و مانند اجداد طاهرینشان مهربان ترین فرد هستی؛ اما درباره انتقام گرفتن از گذشتگان باید گفت: رجعت بدکاران مانند کسانی که به اهل بیت (علیهم السلام) ظلم کردند، بی شک درست است و امام مهدی (عج) منتقم این خاندان است.[68]

10. دعا

امام جواد (ع) در قنوت نماز، بعد از اقرار به بزرگی خداوند و سپاس الهی، ظلم ستم کاران را بیان می کنند که موجب دوری مردم از هدایت و غیبت امام عصر شد و نام آخرین حجت الهی را بر زبان جاری می سازند و می گویند:

خدایا!... آنان که بندگانت را گمراه کرده و کتابت را تحریف نموده و احکامت را عوض کرده و حقت را منکر شده و در جایگاه اولیائت جای گرفتند و بر اثر جسارت بر تو و ستم نمودن بر خاندان پیامبرت، گمراه شده و بندگانت را گمراه کردند.. . و زمینت را در کوری و کری و تاریکی وحشتناکی قرار دادند.. . پس خدایا! ایمان آورندگان را بر دشمنت و دشمن دوستانت یاری فرما تا پیروز گردند، و به سوی حق بخوانند، و پیرو امام منتظر باشند که به عدالت قیام می کند. خدایا! بر دشمنانت و دشمنان آنان عذاب و آتش دوزخت را دوچندان گردان! عذابی که آن را از گروه ستم گران بازنمی داری...[69]

در قنوت دیگری بعد از دعاهای فراوانی به خداوند متعالی عرضه می دارند:

... خداوندا! آن گروهی را که ایمان آوردند، یاری و تأیید فرما تا بر دشمنانت و دشمنان دوستانت پیروز شوند و آن ها را به حق و حقیقت فراخوانند و دنباله رو امام منتظری باشند که برای برقراری عدل و داد قیام می کند...[70]

و در دعایی که بعد از نماز سفارش کرده اند آمده است:

... خدایا! ولی ات فلانی را از پشت سر، و از طرف راست، و از طرف چپ، و از بالای سر، و از زیر پا حفظ فرما، و عمرش را طولانی گردان، و او را قیام کننده به امرت و یاور دینت قرار بده، و آنچه دوست دارد و چشمش به آن روشن می گردد، به او بنمایان و نیز در مورد خود و فرزندان و خاندان و اموال و شیعیان و دشمنش نیز این چنین عمل کن، و به دشمنانش از او چیزی را نشان بده که از آن می ترسند، و به او درباره ایشان آن چیزی را نشان بده که دوست دارد و چشمش روشن می گردد، و سینه های ما و سینه های گروه مؤمنان را به واسطه او شفا عنایت فرما![71]

امام جواد (ع) با اختصاص بخشی از نیایش هایش به امام مهدی (عج)، به ما درس می دهند که در برابر این مسأله بی اعتنا نباشیم. هم چنین توجه به این گونه دعاها، شایستگی دعا برای امام را در این زمان برجسته می سازد.

نتیجه

اندیشه مهدویت در عصر امام جواد (ع) بی فروغ نبود و روایات ایشان درباره تولد مخفیانه، معرفی امام مهدی (عج) به عنوان سومین فرزندش، وجوب انتظار در زمان غیبت، حتمیت ظهور، وجوب اطاعت در زمان ظهور، همنام بودن آخرین امام با نام پیامبر، غیبت، حرمت تسمیه، دستاوردهای دولت امام مهدی (عج)، اشاره به یاران آن حضرت، علت نامیدن ایشان به لفظ قائم و منتظر، حیرت برخی در زمان امامت آن حضرت و دعا بعد از نماز صبح و بعد از هر نماز برای امام مهدی (عج) است.

از این گونه نقل ها و تعداد کم روایات، می توان دریافت که التهابات جامعه شیعی در زمان امام جواد (ع) گسترش و نفوذ داشته که ویژگی های قائم منتظر (عج) برای برخی شیعیان و حتی شماری از بزرگان مانند جناب عبدالعظیم حسنی روشن نبوده است. البته طبیعتاً این دوره را نمی توان با دوره امام باقر (ع) و امام صادق (ع) مقایسه کرد؛ از سوی دیگر، امامان تا زمان امامت امام جواد (ع) معارف بسیاری درباره مهدویت بیان کرده بودند. به همین جهت، به نظر می رسد این ابهامات یا به اوضاع سیاسی دشوار آن دوره مربوط می شود؛ یا سؤالات از مباحث جزئی است و یا ابهام هایی ناشی از شبهات مطرح شده در جامعه آن دوره است.

مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد علیه السلام، ج 3، ص: 358

منابع

قران کریم.

آیتی، نصرت الله، (1381)، سفیانی از ظهور تا افول، قم: پژوهشکده مهدویت.

ابن بابویه، محمدبن علی، (1403)، معانی الاخبار، قم: جامعه مدرسین.

----------------------------، (1380)، علل الشرائع، ترجمه ذهنی تهرانی، قم: انتشارات مؤمنین.

----------------------------، (1378)، عیون أخبارالرضا، تهران: نشر جهان.

----------------------------، (1413)، من لا یحضره الفقیه، چاپ دوم، قم: جامعه مدرسین.

----------------------------، (1380)، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه پهلوان، قم: دارالحدیث.

ابن طاووس، علی بن موسی، (1379)، مهج الدعوات و منهج العبادات، تهران: رایحه.

---------------------------------، (1416)، الملاحم و الفتن، قم: مؤسسه فرهنگی حضرت صاحب الامر.

---------------------------------، (1383)، جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع، قم: دارالثقلین.

الهامی، داوود، (1372)، آخرین امید، قم: مکتب اسلام.

تونه ای، مجتبی، (1391)، موعودنامه، فرهنگ الفبایی مهدویت، چاپ سوم، قم: مشهور.

حسینی قزوینی، سیدمحمد، (1376)، موسوعةالامام الجواد (ع)، قم: مرکز تحقیقات حضرت ولی عصر.

حمدان الخصیبی، حسین، (1419)، هدایةالکبری، بیروت: البلاغ.

رضوانی، علی اصغر، (1385)، موعود شناسی، قم: جمکران.

سلیمان، کامل، روزگار رهایی، (1375)، ترجمه، علی اکبر مهدی پور، تهران: آفاق.

صافی گلپایگانی، لطف الله، (1387)، منتخب الاثر، قم: حضرت معصومه.

طبرسی نوری، حسین، (1389)، نجم ثاقب در احوال امام غائب، قم: جمکران.

طبرسی، احمد بن علی، (1387)، الاحتجاج علی اهل اللجاج، منیر، تهران.

طبسی نجم الدین، (1379)، چشم اندازی به حکومت مهدی، قم: بوستان کتاب.

طوسی، محمد بن الحسن، (1407)، تهذیب الاحکام، تهران: دارالکتب.

قیومی اصفهانی، جواد (ع)، (1380)، صحیفه جوادیه، قم: جامعه مدرسین.

کلینی محمد بن یعقوب، (1407)، الکافی، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه.

کفعمی، ابراهیم بن علی، (1376)، البلدالامین و الدرع الحصین، بیروت: مؤسسه الاعلمی.

گروهی از نویسندگان، (1378)، چشم به راه مهدی، قم: بوستان کتاب.

گروهی از نویسندگان، (1386)، معجم احادیث الامام المهدی، چاپ اول، قم: مؤسسه معارف اسلامیه.

مجتهدی سیستانی، مرتضی، (1387)، صحیفه مهدیه، مشهد: هاتف.

مجلسی، محمدباقر، (1403)، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، چاپ دوم، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.

مفید، محمد بن محمد، (1413)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم: مؤسسه آل البیت.

-------------------------، (1413)، اوائل المقالات، قم: کنگره شیخ مفید.

مکارم شیرازی، ناصر، (1378)، القواعدالفقیه، قم: مدرسه امیرالمؤمنین.

مکارم شیرازی و دیگران، (1384)، تفسیر نمونه، قم: مدرسه امیرالمؤمنین.

موسوی اصفهانی، (1389)، مکیال المکارم فی فوائدالدعاء للقائم، قم: جمکران.

مهدی پور، علی اکبر، (1385)، لزوم تفکیک علائم حتمی ظهور از علائم غیرحتمی، قم: سازمان تبلیغات، اجلاس دوسالانه.

-------------------------، (1382)، با دعای ندبه در پگاه جمعه، تهران: موعود.

نعمانی، محمد بن ابراهیم، (1375)، غیبت نعمانی، ترجمه، محمدجواد (ع) غفاری، تهران: مکتبه صدوق.

پی نوشت ها

[1] . نک: منتخب‏الاثر، ف 2، ب 25 و 34: امام حسن عسکرى در روایتى، علت مخالفت و موضع‏گیرى در برابر اهل‏بیت( علیهم السلام) را وجود همین روایات بیان مى‏فرماید:« ... انهم قد وقفوا من الاخبار المتواتره علیان زوال ملک الجبابره و الظلمه على ید القائمنا و کانوا لایشکونانهم من الجبابره و الظلمه، فسعوا فى قتل اهل‏بیت رسول‏الله( ص) و اباد نسلهطمعاً منهم من الوصول الى منع تولد القائم او قتله ...».( همان، ص‏192 )

[2] . معجم احادیث الامام المهدى، ج 4، ص 281 و ج 5 ص 149.

[3] . کمال‏الدین، ج‏2 ، ص‏17 :« ... هو الذى تُخْفى على الناس ولادته و یغیب عنهم شخصه».

[4] . کمال‏الدین، ج 2، ص‏27 :« حدثنا الصقر بن ابى دلف قال: سمعت اباجعفر محمدبن على الرضا یقول: انّالامام بعدى ابنى على، أمره امرى، و قوله قولى، و طاعته طاعتى، و الامام بعده ابنه الحسن، امره امر ابیه، و قوله قول ابیه، و طاعته طاعه ابیه، ثم سکت. فقلت له: یا ابن رسول‏الله فمن الامام بعد الحسن؟ فبکى بکاء شدیداً، ثم قال: انّ من بعد الحسن ابنه القائم بالحقّ المنتظر..»

[5] . همان، ص 70:« ... و هو الثالث من ولدى ...».

[6] . منتخب الاثر، ص 282.

[7] . همان، ص 236.

[8] . کمال‏الدین، ج‏2 ، ص‏17 :« .... و یحرم علیهم تسمیته و هو سمّى رسول‏الله و کنیه ...».

[9] . آقاى نجم‏الدین طبسى در فصلنامه انتظار، ش 3، ص 203 مقاله‏اى با عنوان« حکم تسمیه و ذکر نام شریف حضرت ولى‏عصر» نوشته‏اند و روایات این مطلب را در چهار دسته تقسیم کرده و ادله قائلان به جواز و عدم آن را بررسى کرده است.

[10] . از مراجع حاضر در این عصر، آیت‏الله مکارم شیرازى از کتاب القواعد الفقیه، ج 1، ص 500، بحث مفصلى در این زمینه دارند و ثابت مى‏کنند که این مسأله حرمت ندارد.

[11] . کمال‏الدین، ج 2، ص 72:« ... فقلت له: یابن رسول‏الله لم سمّى القائم؟ قال: لانّهى قوم بعد موتذکره و ارتداد اکثر القائلین بامامته، فقلت له: و لم سمّى المنتظر؟ قال: لانّ له غیبً یکثرأیامها و یطول أمدها فینتظر خروجه ....».

[12] . غیبت نعمانى، ب 10، ح 37، ص‏562 :« اذا مات اثنى على بدا سراج بعده ثم خفى، فویل للمرتاب و طوبى للغریب الفار بدینه ثم یکون بعد ذلک احداث تشیب فى‏ها النواصى و یسیر الصمّ الصلاب».

علامه مجسى درباره آخرین بند این حدیث مى‏نویسد:« سیر الصم الصلاب کنایه عن شده الامر و تغیر الزمان حتى کانّ الجبال زالت عن مواضع‏ها، او تزلزل الثابتین فى الدین عنه».( بحارالانوار، ج 51، ص‏751 ).

ضمناً در این کتاب به جاى لفظ« للغریب» لفظ« للعرب» آمده که احتمالًا اشتباه نویسندگان نسخه‏ها باشد. آقاى کامل سلیمان نیز به جاى« یسیر» واژه« یسیل» را استفاده نموده، مى‏نویسد:« معناى آن این است که فلزات سختى چون فولاد در آن زمان ذوب مى‏شود و روان مى‏گردد که در این صورت اشاره به ذوب فلزات خواهد بود».( روزگار رهایى، ج 2، ص 909).

[13] . کمال‏الدین، ج 1، ص 287.

[14] . نک: منتخب الاثر، ص 312 و 316 در این اثر به بیش از صد روایت اشاره شده است.

[15] . کافى، ج‏1 ، ص‏323 :« عن اسماعیل بن مهران قال: لما خرج ابوجعفر من المدینه الى بغداد فى الدفعه الاولى من خرجتیه، قلت له عند خروجه: جعلت فداک انى اخاف علیک فى هذا الوجه، فالى من الامر بعدک؟ فکر بوجهه الى ضاحکا و قال: لیس الغیبه حیث ظننت فى هذه السنه ...»( ارشاد، ص‏723 ).

[16] . کمال‏الدین، ج 2، ص 72:« ... له غیبً یکثر أیامها و یطول أمدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون و یستهزى بذکره الجاحدون، و یکذب فیها الوقاتون، و یهلک فیها المستعجلون، و ینجو فیها المسلمون.»

[17] . نک: معجم احادیث الامام المهدى. هم‏چنین نک: على‏اصغر رضوانى، موعودشناسى، ص 337 329.

[18] . بحارالانوار، ج 51، ص 86 و در صفحه 145 آن، قریب به این مضمون از امام صادق( ع) نقل شده است:« و الذى بعثنى بالحق بشیرا، لیغیبن القائم من ولدى، بعهد معهود الیه منى، حتى یقول اکثر الناس: ما لله فى آل محمد حاجه و یشک آخرون بدلائله، فمن ادرک زمانه فلیتمسک بدینه و لا یعجل للشیطان علیه سبیلا بشکه فیزیله عن ملتى و یخرجه من دینى».( همان، ص 147؛ بشاره الاسلام، ص 153):« یطلع علیکم کما تطلع الشمس اینما تکونون، فایاکم و الشک و الارتیاب، انفوا عن انفسکم الشکوک و قد حذرتم فاحذروا».

[19] . غیبت نعمانى، ب 10، ح 37، ص 265.

[20] . سوره نحل، آیه 41.

[21] . در تفسیر نمونه، ج 4، ص 90 مطالب سودمندى در این‏باره ذکر شده است.

[22] . براى اطلاع از این روایات نک: روزگار رهایى، ج 2، ص 905، 906، 922، 1002 و 1004.

[23] . نک: چشم‏اندازى به حکومت مهدى، ص 50.

[24] . غیبت نعمانى، باب 10، ص 264، ح 37: امى بن على القیسى قال: قلت لابى جعفر محمدبن على الرضا من الخلف بعدک؟ فقال: ابنى على و ابنا على، ثم اطرق ملیا، ثم رفع راسه، ثم قال: انها ستکون حیر قلت فاذا کان ذلک فالى این؟ فسکت ثم قال: لا این حتى قالها ثلاثا فاعدت علیه، فقال: الى المدین، فقلت اى المدن؟ فقال: مدینتنا هذه، و هذه مدین غیرها.»( بحارالانوار، ج 51، ص 156؛ کفایة الاثر، ص 208).

علامه مجلسى، مى‏نویسد:« منظور از« لا این» یعنى کسى در نزد او نمى‏رود تا او را بیابد و بر او ظفر یابد، بلکه حضرت برخى اوقات در مدینه است و برخى از مردم او را مى‏بینند»( ص 57).

[25] . بحارالانوار، ج 51، ص 72:« تکون له غیبه و حیره تضل فى‏ها الامم»؛ غیبت طوسى، ص 204:« یکون لغیبته حیره یضل فیها اقوام و یهتدى آخرون، اولئک خیار الامه مع ابرار العتره»؛ بحارالانوار، ج 51، ص 110:« یخرج بعد غیبته و حیره، لا یشب فیها على دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه».

[26] . احتجاج، ج 1، ص 9.«من تکفل بایتام آل محمد( ص) المنقطعین عن امامهم، المتحیرین فى جهلهم، الاسارى فى ایدى شیاطینهم و فى ایدى النواصب من اعدائنا، فاستنقذهم منهم و اخرجهم من حیرتهم و قهر الشیاطین برد وساوسهم و قهر الناصبین بحجج ربهم و دلائل ائمتهم لیحفظوا عهدالله على العباد بافضل الموانع، باکثر من فضل السماء على الارض و العرش و الکرسى و الحجب على السماء ...».

[27] . احتجاج، ج 1، ص 8:«علماء شیعتنا مرابطون فى الثغر الذى یلى ابلیس و عفاریته، یمنعونهم عن الخروج على ضعفاء شیعتنا و عنان یتسلط علیهم ابلیس و شیعته و النواصب».

[28] . همان:« لولا من یبقى بعد غیبته قائمکم من العلماء الداعین الیه و الدالین علیه، و الذابین عن دینه بحجج الله و المنقذین لضعفاء عبادالله من شباک ابلیس و مردته من فخاخ النواصب لما بقى احدالا ارتدعن دین الله و لکنهم الذین یمسکون ازمه قلوب ضعفاء الشیعه کما یمسک صاحب السفینه سکانها، اولئک هم الافضلون عندالله عزوجل».

[29] . غیبت نعمانى، باب 10، ص 264، ح 37:«... ستکون حیره قلت فاذا کان ذلک فالى این؟ فسکت ثم قال: لا این حتى قالها ثلاثا فاعدت علیه، فقال: الى المدینه، فقلت اى المدن؟ فقال: مدینتنا هذه، و هذه مدینه غیرها.»(بحارالانوار، ج 51، ص 156؛ کفایه الاثر، ص 208).

علامه مجلسى مى‏نویسد: منظور از« لا این» یعنى کسى در نزد او نمى‏رود تا او را بیابد و بر او ظفر یابد، بلکه حضرت برخى اوقات در مدینه هستند و برخى از مردم ایشان را مى‏بینند.( همان، ص 157).

[30] . کمال‏الدین، ج 2، ص 447.

[31] . بحارالانوار، ج 52، ص 153.

[32] . نجم ثاقب، ص 300.

[33] . غیبت نعمانى، ص 126.

[34] . بحارالانوار، ج 52، ص 157.

[35] . غیبت طوسى، ص 139.

[36] . کمال‏الدین، ج 2، ص 70:«حدثنا عبدالعظیم الحسنى قال: دخلت على سیدى محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب و انا اریدان اساله عن القائم اهو المهدى او غیره؟ فابتدانى هو فقال یا اباالقاسم! ان القائم منا هو المهدى، الذى یجب ان ینتظر فى غیبته و یطاع فى ظهوره ... افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج».

[37] . همان، ج‏2 ، ص‏27 :«... له غیبًیکثر أیامها و یطول أمدها فینتظرخروجه المخلصون ...».

[38] . غیبت طوسى، ص 425:« هل لهذا الامر وقت؟ فقال: کذل الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقان.» و روایت امام صادق( ع):«کذب الوقاتون، انا اهل بیت لانوقت، ثم قال: ابى الله الّا ان یخلف وقت الموقتین».(غیبت نعمانى، ص 293).

[39] . کافى، ج 1، ص 369:«انما هلک الناس من استعجالهم لهذا الامر ان الله لایعجل لعجله العباد ان لهذا الامر غایه ینتهى الى‏ها فلو قد بلغوها لم یستقدموا ساعه و لایستأخروا».

[40] . کافى، ج 1، ص 390، باب التسلیم:« انما کلف الناس ثلاثه: معرفه الائمه و التسلیم لهم فیما ورد على‏ام و الرد الیهم فیما اختلفوا فیه»؛ همان ص 368، باب کراهیه التوقیت؛ غیبت طوسى، ص 426؛ غیبت نعمانى، ص 196.«کَذِبَ الوَقّاتونَ وَ هَلَکَ الْمُسْتَعْجُلونَ و نجى المُسَّلِمون».

[41] . دعاى افتتاح.

[42] . براى اطلاع بیشتر نک: داوود الهامى، آخرین امید، ص 378؛ مکیال المکارم، ج 2، ص 284.

[43] . غیبت طوسى، ص 284؛ بحارالانوار، ج 52، ص 334« ... ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلًا عده اهل بدر».

[44] . غیبت نعمانى، ص 307؛ ارشاد مفید، ج 2، ص 382؛ بحارالانوار، ج 52، ص 367:« لا یخرج القائم من مکّه حتّى تکمل الحلقه قلت: و کم الحلقه؟ قال: عشره الآف».

[45] . گروهى از نویسندگان، چشم به راه مهدى، ص 366.

[46] . سوره بقره، آیه 148.

[47] . غیبت نعمانى، ص 326؛ بحارالانوار، ج 52، ص 368:«اذا أذن الامام دعا الله باسمه العبرانى فأتیحت له صحابته الثلاث مائة و الثلاثة عشر قزع کقزع الخریف ...».

[48] . غیبت نعمانى، ص 313؛ بحارالانوار، ج 52، ص 368.«و منهم من یرى یسیر فى السحاب نهاراً».

[49] . کمال‏الدین، ج 2، ص 672؛ غیبت نعمانى، ص 315؛ بحارالانوار، ج 52، ص 368.

[50] . کمال الدین، ج 2 ص 70«... یجتمع إلیه من أصحابه عدة أهل بدر ثلاث مائة وثلاثة عشر رجلا من أقاصى الأ رضو ذلک قول الله عزوجل(أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ) فإذا اجتمعت له هذه العدة من أهلا لإخلاص أظهرالله أمره فإذ اکمل له العقد وهو عشرةآلاف رجل خرج بإذن الله عزوجل فلا یزالى قتل أعداءالله حتیى رضى الله عزوجل ...»

[51] . نصرت الله آیتى، سفیانى از ظهور تا افول.

[52] . کمال‏الدین، ج 2، ص 651.

[53] . همان، امام صادق:« آنک لورایت السفیانى لرایت اخبث الناس، اشقر، احمر، ارزق».

[54] . یکى از آثار سودمند درباره نشانه‏هاى حتمى ظهور کتاب لزوم تفکیک علائم حتمى ظهور از علائم غیر حتمى، نوشته استاد على‏اکبر مهدى‏پور است.

[55] . غیبت نعمانى، ب 18، ص 421، ح 10:«کنا عند ابى‏جعفر محمدبن على الرضا فجرى ذکر السفیانى، و ما جاء فى الروایه منان امره من المحتوم. فقلت لابى جعفر هل یبدولله فى المحتوم؟ قال: نعم! قلنا له: فنخاف ان یبدو لله فى القائم؟ فقال: ان القائم من المیعاد، و الله لایخلف المیعاد».

علامه مجلسى در توضیح این روایات مى‏نویسد:«لعل للمحتوم معان یمکن البداء فى بعض‏ها و قوله« من المیعاد» اشاره الى انه لایمکن البداء فیه لقوله تعالى: (إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ) و الحاصل ان هذا شى‏ء وعدالله رسوله و اهل بیته، لصبرهم على المکاره آلتى وصلت الیهم من المخالفین، والله لایخلف وعده. ثم انه یحتمل ان یکون المراد بالبداء فى المحتوم البداء فى خصوصیاته لا فى اصل وقوعه کخروج السفیانى قبل ذهاب بنى‏العباس و نحو ذلک»(بحارالانوار، ج 52، ص 250).

[56] . کتاب سفیانى از ظهور تا افول، نظر موافقان و مخالفان را درباره نقش بدا در علایم حتمى ظهور نقد و بررسى کرده است.

[57] . کمال‏الدین، ج 2، ص 70:«... لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتى یخرج فیه، فى ملاها الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا ...».

[58] . آمارى که کتاب منتخب الاثر، درباره ظهور بیان داشته، 657 حدیث است که الفاظ برخى مشابه همین قسمت از حدیث است.(نک: ص 131).

[59] . کمال‏الدین، ج 2، ص 70:«... وان الله تبارک و تعالى لیصلح له امره فى لیله کما اصلح امر کلیمه موسى اذ ذهب لیقتبس لاهله نارا فرجع، و هو نبى مرسل».

[60] . کمال‏الدین، ج 2، ب 35، ح 5؛ معجم احادیث الامام المهدى، ج 5، ص 377:«... فاذا خرج اشرقت الارض بنوره ... و هو الذى تطوى له الارض».

[61] . سوره اعراف، آیه 96.

[62] . نک: منتخب الاثر، ص 308.

[63] . کمال‏الدین، ج 2، ص 71:«عبدالعظیم بن عبدالله الحسنى قال: قلت لمحمدبن على بن موسیانى لارجو ان تکون القائم و من اهل بیت محمد الذى یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما .... لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتى یخرج فیه، فیملاها الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا ....».

[64] . شاهد این تفاوت، آیه 9 سوره حجرات است که دو واژه عدل و قسط کنار هم آمده و طبیعتاً باید این دو، متفاوت باشند.» فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»

[65] . التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج 8 ص 55.

[66] . معجم الفروق اللغویه، ص 428، فیومى، ج 2، ص 503.

[67] . نهج البلاغه، خ 183.

[68] . کمال الدین، ج 2 ص 71.

[69] . بلد الامین، ص 656؛ مهج الدعوات، ص 80.:«اللهم ... الذین اضلّوا عبادکَ و حرّفُوا کتابکَ، و بدّلُوا احکامکَ و جَحَدوا حقّکَ و جلسوا مجالس اولیائک جرأه منهم علیک و ظلما منهم لاهل بیت نبیک ... و ترکوا اللهم عالم ارضک فى بکماء عمیاء، ظلماء مدلهمّه ... اللهم الذین امنوا على عدوک و عدو اولیائک فاصبحوا ظاهرین و الى الحق داعین و للام المنتظر القائم بالقسط تابعین و جدد اللهم على اعدائک و اعدائهم نارک و عذابک الذى لاتدفعه عن القوم الظالمین».

[70] . مهج الدعوات، ص 80؛ بلد الامین، ص 656؛ معجم احادیث الامام المهدى، ج 4، ص 190؛ صحیفه مهدیه، ص 153«... فایّد اللّهم الذین آمنوا على عدوّک و عدوّ اولیائک فاصبحوا ظاهرین و الى الحق الداعین و للامام المنتظر القائم بالقسط تابعین».

[71] .«اللهم ولیک فلان فاحفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و من فوقه و من تحته و امدد فى عمره و اجعله القائم بامرک و المنتظر لدینک و اره ما یحب و ما تقر به عینه و فى نفسه و ذریته و فى اهله و ماله و فى شیته و فى عدوه و ارهم منه ما یحذرون و اره فیهم ما یحب و تقر به عنه واشف به صدورنا و صدور قوم مؤمنین»(کافى، ج‏2 ، ص‏845 ، بحار، ج‏68 ، ص‏24 ، من لا یحضره الفقیه، ج‏1 ، ص‏623 ، نقل شده از معجم احادیث الامام المهدى، ج‏4 ، ص‏981 ؛ صحیفه امام جواد( ع)، ص‏211 ).

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان