ماهان شبکه ایرانیان

حاصل عبودیت انسانیت است

بیان قسمتی از یک داستان خواندنی در سوره کهفاین داستان حضرت موسی و خضر یک داستان به هم پیوسته است که اگر قرار باشد کل نکات آن بیان شود باید کل داستان مطرح شود. در آیه ی شصت و پنج و شصت و شش آداب استادی و شاگردی و آداب تعلم و تعلیم بیان شده است.

حاصل عبودیت انسانیت است

بیان قسمتی از یک داستان خواندنی در سوره کهف

این داستان حضرت موسی و خضر یک داستان به هم پیوسته است که اگر قرار باشد کل نکات آن بیان شود باید کل داستان مطرح شود. در آیه ی شصت و پنج و شصت و شش آداب استادی و شاگردی و آداب تعلم و تعلیم بیان شده است.

اجازه می دهید من از علم شما استفاده کنم؟

داستان حضرت موسی و خضر که یکی از داستان های بسیار زیبا و پر رمز و راز قرآنی بیان شده است. مرحوم علامه طباطبایی در المیزان فرمودند: سوره ی کهف برای بیان سه داستان آمده است: یکی داستان موسی و خضر، یکی داستان اصحاب کهف و سوم داستان ذوالقرنین.
این داستان حضرت موسی و خضر یک داستان به هم پیوسته است که اگر قرار باشد کل نکات آن بیان شود باید کل داستان مطرح شود. در آیه ی شصت و پنج و شصت و شش آداب استادی و شاگردی و آداب تعلم و تعلیم بیان شده است.
اگر فردی تابع کسی که خیرخواه همه است و از رگ گردن به همه نزدیکتر است نباشد، هوای نفس، در وجودش جای این خیرخواه بزرگ را می گیرد و این مقدمه‌ی انحراف است. پس باید دانست که انسانیت از عبودیت حاصل می‌شود.

مهم ترین ویژگی یک استاد
در آیه ی شصت و پنج ویژگی های استاد را بیان می کند . اینکه استاد کسی است که باید عبد باشد.
مهمترین خصلت حضرت خضر که موسی را برای شاگردی او فرستادند تا چیزهایی را به موسی بیاموزد عبد بودن او بود . به خاطر همین خصلت او است که خداوند فرمود: ما هم رحمت هم به او داده ایم و هم علم.

اجازه می دهید من از علم شما در مسیر رشد استفاده کنم ؟
نکته ای که در این بحث قابل توجه است، موضوع عبودیت است. به عبارتی عبودیت درس اصلی است که باید محور همه ی درس های زندگی "من جمله یک استاد" که مورد بحث در این سوره است باشد. حضرت موسی وقتی که درخواست کرد اجازه می دهید یک مدت من از شما استفاده کنم ؟ تعبیر حضرت موسی این است که اجازه می دهید من از علم شما در مسیر رشد استفاده کنم؟ یعنی تعلم و یادگیری باید در مسیر رشد باشد . اگر غیر از این باشد تعلم ارزشی ندارد .
از طرفی نیز می دانیم که رشد و تکامل انسان در مسیر تحقق و شکوفا نمودن استعدادهای درونی در قبال عبد بودن و عبودیت الهی است. چون کسی که می خواهد به قابلیت یک دستگاه پی ببرد نیازمند به گوش کردن و تبعیت از حرف های سازنده‌ یا مخترع آن است.
خداوند در قرآن می فرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ [نحل/36] ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید!»
معنای انسانیت را کسی می تواند معنا کند که خود، آفریننده‌ و خالق انسان است و او است که به انسان می‌گوید راه شناخت، راه ترقی و کمال در عبد بودن است (أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ) و عبد بودن چیزی جز تسلیم در مقابل فرامین الهی نیست. پیامبری که رحمه للعالمین شد اول عبد بود، بعد به مقام نبوت رسید و صفت مهربانی را پیدا کرد. پس این را بدانیم عبد بودن راه برای انسان بودن است.
اگر فردی تابع کسی که خیرخواه همه است و از رگ گردن به همه نزدیکتر است نباشد، هوای نفس، در وجودش جای این خیرخواه بزرگ را می گیرد و این مقدمه‌ی انحراف است. پس باید دانست که انسانیت از عبودیت حاصل می‌شود.


منابع:
سایت سمت خدا، بیانات حجت الاسلام عالی


منبع : سایت ولایت
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان