سرویس سیاست مشرق - به جرأت میتوان گفت اعجابانگیزترین شخصیتهای تاریخ انسانی، امیرالمؤمنین علی(ع) است. مردی که فیلسوفان و حکومتگران، و حتی دوستان و دشمنانش از او با تحیّر یاد میکنند.
شخصیتی که هرگز مثل دیگران تکساحتی نیست بلکه در همهی ابعاد والای انسانی؛ اقیانوسی بیکرانه است که مرزهای عقلانیت مخاطبان و تماشاگران خود را درمینوردد و تا افق به پرواز درمیآید.
افقی که وصف آن ناممکن است اما شور و بهجتی به انسان میبخشد از این بابت که علی(ع) یک همنوع و یک انسان است.
آنچه که در ادامه خواهید خواند؛ بریدهای است از سخنان و نوشتههای کمتر شنیده شدهی برخی متفکران بزرگ معاصر درباره امیرالمؤمنین علی(ع) که چند تن از آنان مسلمان نیستند.
بریدههایی لذتبخش از لحظات در همآمیختگی عقلانیت و اشتیاق و خضوع کسانی که ولو در مقطعی کوتاه به تماشای علی(ع) نشستهاند و هر یک به طریقی ستایشگر "مظهر خدا در تاریخ" شدهاند.
_ غلامحسین ابراهیمی دینانی، فیلسوف شهیر: علی(ع) تجلی خدا در تاریخ است.
_ جبران خلیل جبران، نویسنده مسیحی: به عقیده من فرزند ابیطالب نخستین کسی بود از عرب که با روح کلی جهان ارتباط برقرار کرد و با آن همنشین شد. هر کس شیفته او گشت، شیفتگی او وابسته به فطرت است و هر که به دشمنی او پرداخت، از ابنای جاهلیت است. علی علیه السلام هنوز پیام خود را به طور کامل به سراسر جهان نرسانده بود که به سرای جاوید شتافت. مرگ علی مانند مرگ پیامبران روشنبین بود; همان پیامبرانی که به شهری روی میآوردند و با مردمانی میزیستند که هرگز شایسته آنان نبودند.[1]
_ ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، مورخ و خاورشناس روسی، در کتاب «اسلام در ایران»: علی علیه السلام پرورده محمد(ص) و عمیقا به وی و امر اسلام وفادار بود. علی تا سرحد شور و عشق پای بند دین بود.صادق و راستکار زیست و در امور اخلاقی همواره خرده گیر بود.هم سلحشور بود و هم شاعر.[2]
_ توماس کارلایل، فیلسوف انگلیسی: ما چاره ای نداریم به غیر از آن که علی(ع) را دوست داشته باشیم؛ چه او جوانمردی بلند قدر و نیک نفس بود. از سرچشمه وجدانش مهر و نیکویی سرازیر می گشت و از دلش شعله های دلاوری و شجاعت زبانه می کشید. در کوفه ناگهان به حیله کشته شد و شدت عدالتش موجب این جنایت گشت. چه او هر کس را چون خودش عادل می پنداشت. هنگامی که درباره قاتلش گفتگو می شد، گفت: اگر زنده ماندم، خود می دانم با او چه رفتاری پیشه سازم و اگر درگذشتم کار با شماست؛ اگر خواستید قصاص کنید و ضربت شمشیرش را به ضربتی سزا دهید و اگر توانستید درگذرید! که این به تقوا نزدیکتر است.[3]
_ شهید مرتضی مطهری، فیلسوف ایرانی: سراسر وجود علی، تاریخ و سیرت علی، خلق و خوی علی، رنگ و بوی علی، سخن و گفت وگوی علی درس است و سرمشق است و تعلیم است و رهبری است. هم چنان که جذب های علی برای ما آموزنده و درس است. دفع های او نیز چنین است. ما معمولاً در زیارت های علی و سایر اظهار ادب ها مدعی می شویم ما با دوست دوست تو و دشمن دشمن تو هستیم... علی علیه السلام دو طبقه را سخت دفع کرده است:
1. منافقان زیرک؛ 2. زاهدان احمق.
همین دو درس برای مدعیان تشیّع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند؛ تیزبین باشند و ظاهربینی را رها نمایند که جامعه تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلاست.[4]
_ امام خمینی(ره)، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، فیلسوف و مجتهد بزرگ شیعه: من عید سعید -غدیر- را به همۀ مسلمین و بر ملت شریف ایران، به شما آقایان تبریک عرض میکنم. عیدی که در آن امامت اُمّت ثبت شد، و پیغمبر اسلام امام را برای امامت اُمّت نصب کرد. چه شخصی را، چه شخصیتی را! شخصیت این مرد بزرگ که امام اُمّت شد، شخصیتی است که[در]اسلام و قبل از اسلام و بعدها هم کسی مثل او نمیتواند سراغ کند. یک موجودی که امور متضاده را در خودش جمع کرده بود. کسی که جنگجوست اهل عبادت نمیشود. کسی که قوۀ بازو میخواهد داشته باشد اهل زهد نمیتواند باشد. کسی که شمشیر میکشد، و اشخاصی را که منحرفاند درو میکند، این نمیتواند عاطفه و اهل عاطفه، آن طور که این شخص داشت، باشد. این شخصیت بزرگ، امور متضاده را در خودش جمع کرده. در عین حالی که روزها روزه، و شب به عبادت مشغول، و گفته شده است که شبی هزار رکعت نماز میخواند. و در عین حالی که غذای او ـ آن طوری که در تاریخ ثبت شده است ـ از نان و سرکه، و فوقش زَیْت (روغن زیتون) یا نمک، بیرون نبوده است. در عین حال قدرت بدنی، آن طور قدرت است که آن طوری که در تاریخ هست ـ آن دری را که از «خَیْبَر» ایشان کَنْده است و چندین زِراع دور انداخته است، چهل نفر نمیتوانستند بلندش کنند. در شمشیرزنی، شمشیرهای او این طور بوده است که با یک ضربه از این طرف که میزده دو نیم میکرده است. در صورتی که آنهایی که این ضربه را میخوردند «خُودِ» آهنی داشتند، زره آهنی داشتند. و گاهی هم شاید، دو تا زره به تنشان میکردند. آدمی که با نان و سرکه زندگی میکرده، و بسیاری از روزها را روزه میگرفته است، و افطار را با چند لقمه نان و نمک و یا نان و سرکه افطار میکرده است، جمع کرده است مابین آن زهد و این قوّت بازو، و این جمع بین دو تا امر متضاد است. آدمی که جنگجوست، به آن طور که جنگجویان بزرگ را، دلاوران بزرگ را، به هزیمت وامیدارد. و میفرماید که اگر تمام عرب یک طرف باشند، به من هجوم کنند، من پشت نمیکنم. این آدم در عطوفت آن طور است که وقتی که یک خلخال از پای یک زن یهودی ربودهاند میفرماید که مرگ برای انسان آسان استـ قریب به این معناـ آدمی که در عرفان و علم ماورای طبیعت، آن طور است که نهجالبلاغه حکایت میکند از مقام عرفانش. در عین حال شمشیر میکشد، و کفّار و اخلالگران را از دم شمشیر میگذراند. ما شیعۀ یک همچو اعجوبۀ معجزهآسایی هستیم.
من میگویم اگر چنانچه پیغمبر اسلام ـ صلیا... علیه و آله و سلَّم غیر از این یک موجود تربیت نکرده بود، کافی بود برایش؛ چنانچه پیغمبر اسلام مبعوث شده بود برای اینکه یک همچو موجودی را تحویل جامعه بدهد، این کافی بود. یک همچو موجودی که هیچ سراغ ندارد کسی، و بعدها هم سراغ ندارد کسی، امروز روز نَصْب اوست به امامت اُمّت، یک همچو موجودی امام اُمّت است، البته کس دیگر به پای او نخواهد رسید.[+]
_ آیتالله سیدعلی خامنهای، رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران: امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) متعلق به همهی انسانیت است؛ نه فقط متعلق به شیعیان و نه حتّی متعلق به مسلمانان. همهی انسانیت در برابر عظمتها و زیبائیهای علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) خاضع و خاشعند؛ مگر آنهائی که نشناسند و ندیده باشند. لذا شما میبینید مداحان امیرالمؤمنین فقط مسلمانها نیستند؛ مسیحی هم ستایش امیرالمؤمنین را میکند. فقط شیعیان نیستند؛ جامعهی اهلسنت هم در همهی اقطار دنیای اسلام از امیرالمؤمنین به زبان دیگری و با شیفتگی بیشتری نسبت به سایر بزرگان صدر اسلام یاد میکند. چرا؟ علت چیست؟ علت، عظمت این شخصیت است؛ عظمتی که در طول عمر آن بزرگوار و تا چند قرن بعد از شهادت آن بزرگوار، کسانی سعی کردهاند آن را بپوشانند؛ و نشد. درخشش خورشید را نمیشود پوشاند؛ خورشید است، میتابد، گرما و نور میدهد. مگر میشود انکارش کرد؟![5]
***
1_khabaronline.ir/x8x7x
2_khabaronline.ir/x8x7x
3_khabaronline.ir/x8x7x
4_https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/5123/46298
5_https://khl.ink/f/3395