وب سایت روزیاتو - فروغ بیداری: حساسیت جامعه نسبت به پدیده رانتخواری و آنچه آقازادگی خوانده شده، این روزها توجهها را به کارزار جدیدی جلب کرده که به گفته کاربران، هدفش شفافیت، مبارزه با فساد و ویژهخواری است. این کمپین با هشتگ «فرزندت کجاست» مسئولین کشور را مخاطب قرار داده و از آنها میخواهد پاسخگوی افکار عمومی باشند.
با اینکه برخی مسئولین به این کمپین پیوسته و در مورد تحصیلات و کار فرزندان خود صحبت کردهاند اما به صداقت برخی از آنها نمیتوان امیدوار بود. از همه عجیبتر اینکه اغلب آقایان با افتخار بیان کردهاند با اینکه دخترانشان تحصیلات عالیه از دانشگاههای دولتی دارند در خانه به نگهداری خانه و فرزندان خود مشغول هستند. این بخش ماجرا از همه بیشتر جای تاسف دارد.
چرا یک زن پس از تلاش و درس خواندن و یادگیری هنر و دانش باید در خانه بنشیند؟ آیا برای این است که پدرانشان سرمایههای کلانی دارند و دیگر لازم نیست زحمت صبح بیدار شدن و تا عصر کار کردن (همانند اکثر زنان کشورمان) را به خود هموار کنند؟ آیا پدر یا همسرانشان این اجازه را به آنها نمیدهند؟ آیا زن بودن آنها دلیل خانهنشینیشان است؟
وقتی دختری در رشته پزشکی تحصیل کرده و میتواند در بطن جامعه با مردم در ارتباط باشد و به سلامتی هر چه بیشتر آنها کمک کند، چرا باید در خانه بماند و بچه بزرگ کند؟ بر فرض که تربیت فرزند از همه امور زندگی مهمتر باشد، بقیه زنان شاغلی که بچه هم دارند آیا فرزندان بیهنر و ناخلفی تحویل جامعه میدهند؟ این چه طرز فکری است که با افتخار باید در مورد خانهنشین کردن زنان صحبت کرد؟
آیا این نشاندهنده نگاه جنسیتی به زنان نیست؟ اینکه زن جنس دوم است و باید کارهای دمدستی انجام دهد و مرد وارد جامعه شده و انجام امور مهم را به عهده بگیرد؟
بعلاوه، اگر قرار است دست آخر این خانمها در خانه بمانند چرا با ورود به دانشگاههای مهم جای کسانی که میتوانند پس از فارغالتحصیل شدن به جامعه خدمت کنند را پر میکنند و هر سال شماری از طالبان علم را در پشت آزمونهای ورودی دانشگاهها نگه میدارند؟
زنان ایران شمارشان کم نیست. هستند زنان بزرگی که نقشهای اساسی در جامعه به عهده دارند، زنانی که با راهاندازی استارتاپها مشغول خدمترسانی به مردم هستند یا زنانی که همدوش همسران، برادران یا پدر خود کار میکنند و در کنار آنها به زندگی شخصی و خانهداری و مسئولیت نگهداری از فرزندانشان هم میپردازند.
کار کردن و تربیت کودک دو مقوله مجزا از هم یا نفیکننده یکدیگر نیستند.
بدنبال این جریان پوپولیستی افرادی همانند علی اکبر صالحی رییس سازمان انرژی اتمی ایران که میگوید دخترم پزشک است اما شوهرش گفته کار نکند بسیار ناراحت کننده است.
رضا صالحیامیری، وزیر سابق ارشاد و رییس کنونی کمیته ملی المپیک نیز درباره فرزندانش نوشته است:
«سه دختر دارم؛ دختر بزرگم ازدواج کرده است و فوق لیسانس مدیریت اجرائی دارد و هیچ شغلی دولتی یا خصوصی ندارد. دختر دوم مهندس عمران و فوق لیسانس معماری دارد هیچ اشتغال رسمی ندارد و شخصا در زمینه رشته تخصصی خود فعالیت میکند. دختر سوم نیز دانشجوی دانشگاه تهران است.»
محمد علی ابطحی نوشته است:
«فائزه لیسانس مردمشناسی از دانشگاه تهران؛ خانهدار و پارهوقت معلم دبستان. فاطمه لیسانس بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی؛ خانهدار و هفتهای دو روز دورکاری در بخش پشتیبانی شرکت خصوصی استارتآپی. فریده دانشجوی سال سوم هنر در دانشگاه تهران.»
نماینده رشت اعلام کرد دخترش بدون خانواده هرگز شهر آبا و احدادی را ترک نکرده است.
بدنبال این کارزار، اخیرا رشیدپور به پاسخ مسئولین به کمپین فرزندت کجاست در برنامه تلویزیونی خود گفت:
«نرخ بیکاری میان فرزندان مسئولان از متوسط نرخ بیکاری کل کشور بیشتر است! همه با هم باید غصه بخوریم!»
این جملات بسیار ناراحتکننده هستند زیرا نشان میدهد کسانی که در زندگی مردم نقش ایفا میکنند و بدست مردم انتخاب شدهاند با همین مردم صادق نیستند و گروهی از آنها با دست کردن در جیب ملت زندگی خود و فرزندان و چند نسل بعد خود را تامین میکنند! آیا بهتر نیست به جای پرداختن به مسایل حاشیهای و کماهمیت، اول وضعیت معیشت مردم و دزدیهای علنی برخی از آقایان مشخص شود؟
آیا مردمی که به امید چندر غاز سود بانکی یا گرفتن وام پولهای خود را در بانکهای خصوصی گذاشتهاند و رئیس بانک پول را خورده و رفته حق ندارند برای احیای حقوقشان داد سر دهند و اعتراض کنند؟
آیا کارگرانی که حقشان به دست مدیران رانتخوار ناحق شده نباید همصدا حقشان را طلب کنند؟
همه این مشکلات معیشتی در حالی بدتر میشود که هر بار خبر یک اختلاس جدید و تفریح و امکانات یک آقازاده در کشوری پیشرفته به گوش میرسد و همچون نمک بر زخم میسوزاند و آتش میزند قلب آدم را! زلزلهزدههایی که هنوز زندگی نرمال ندارند، ساکنین شهرهای مرزی که همیشه در تنگنا هستند، شهروندان استانهای جنوبی و جنوب شرقی که از سادهترین امکانات زندگی بینصیب هستند و نه آب دارند و نه حتی سرویس بهداشتی، آیا انصاف است که برخی آقایان چپاول کنند و محاکمه هم نشوند!؟
کارزار فرزندت کجاست با اینکه مدتی سر مردم را گرم کرده اما در واقع هیچ نتیجه خاصی در بر ندارد. آیا آنهایی که فرزندانشان در رفاه کامل در حال خوشگذرانی هستند حرفی به زبان آوردند؟ آیا آنها که به این کمپین پیوستند حقیقت را گفتند؟ خیر! نه همه بلکه شماری از نمایندگان و مسئولین از بیان واقعیت سر باز زدند و این، درد را بیشتر کرد. درد مردمی که همیشه انواع ظلم و بیمهری را چشیده اما همچنان به امید روزی بهتری به حیاتش ادامه داده. مردمی که با اینکه از زندگی راضی نیستند اما همچنان تمامقد در برابر دشمنان میایستد و اجازه دخالت دولتهایِ بهظاهر نگران را نمیدهد.
یادمان نمیرود که آمریکا و انگلیس هرگز برای ما رفاه و آسایش به ارمغان نیاورند و هر چه کردند، در جهت منافع خود بوده و بدون شک دلسوز مردم ایران نبودند و هرگز هم نخواهند بود. اصلا ذات سیاست همین است؛ با تفرقهافکنی میتوان حکومت کرد.
با این توصیفات اگر کنجکاو هستید تا پاسخ مسئولین در مورد پویش #فرزندت_کجاست؟ را بخوانید و بدانید چه کسانی به این کمپین پیوستهاند، همچنان در ادامه همراهمان باشید.
برخی از اعضای هیات دولت به این هشتگ پاسخ دادند و نوشتند فرزندانشان در چه امور وارد شدهاند. از جمله محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه که بیان کرد تحصیلات پسرش چیست و این روزها به چه کاری مشغول است:
«پسرم لیسانس برق و فوق لیسانس مدیریت بازار دارد و با همسر و دخترش در تهران زندگی میکنند و استخدام هیچ جایی نیست و در حوزه مدیریت بازار، کار مشاورهای انجام میدهد. دخترم طراح داخلی است و با همسر و دخترش در تهران زندگی میکنند و بیشتر به تربیت فرزندش مشغول است و برخی اوقات طراحی داخلی برای دوستان و اقوام انجام میدهد. دامادم فوق لیسانس مدیریت دارد و مدیر یک شرکت خصوصی است. عروسم دکترای نانوتکنولوژی دارد و بیشتر به تربیت فرزندش مشغول است و به طور پاره وقت در دانشگاه فعالیت دارد. خدا را شاکرم که فرزندانم به دنبال خاتمه ماموریت من در سازمان ملل متحد، تحصیلاتشان را فورا به اتمام رسانده و بیش از 6 سال است که به ایران بازگشتهاند و همراه خانوادههایشان در تهران ساکن و مشغول به کار هستند.»
حسامالدین آشنا مشاور رئیس جمهور نیز با انتشار توئیتی به کمپین فرزندت کجاست پیوست و نوشت:
«دو پسر دارم اولی مهندسی عمران شریف و ارشد حمل و نقل امیرکبیر؛ هر دو بدون سهمیه؛ عقد کرده و بدنبال ادامه تحصیل است. دومی کلاس یازدهم ریاضی است.»
مصطفی هاشمی طبا معاون رئیس جمهور دولت اصلاحات و وزیر سابق صنایع در پاسخ به سوال کمپین فرزندت کجاست؟ در رابطه با فرزندانش توضیح داد:
«بنده سه فرزند دارم که دوتا دختر و یک پسر هستند که همگی تحصیل کرده هستند. یکی از دخترانم لیسانس آی تی و دیگری لیسانس مامایی دارد که هر دو خانه دار هستند و شغلی ندارند و من هم هیچ وقت سفارشی برای کار برایشان انجام ندادم.
تک پسر بنده نیز دارای مدرک کارشناسی ارشد در یکی از رشتههای علوم انسانی است و در حال حاضر در یکی از شرکتهای غیردولتی مشغول به کار است. پسرم مدرک کارشناسی خود را از یکی از دانشگاههای سراسری دریافت کرد و سپس با بورسیه دانشگاه رایس تگزاس دوره کارشناسی ارشد خود را در آمریکا طی کرد و پس از پایان تحصیلات به کشور بازگشت و در حال حاضر مشغول به کار است و هیچ سمت دولتی ندارد.
اگر اهل سفارش و استفاده از رانت بودم قطعا دو دخترم در شرایط فعلی بیکار نمیماندند.»
سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در این کمپین وارد شده و اعلام کرد که پسر کوچکش هنوز در دبستان درس می خواند و فرزندان دیگرش از رانت به خصوصی برخوردار نیستند:
«دو پسر و یک دختر دارم. پسر اول فوق لیسانس دانشگاه تهران است. در تهران زندگی میکند. شغل ثابت ندارد. با برخی از موسسات در حوزههای پژوهشی به صورت پروژهای همکاری میکند. پسر دوم خرداد امسال کارشناسیاش را از دانشگاه اصفهان گرفته است. دخترم کلاس چهارم را گذرانده است.»
مسعود پزشکیان نایب رئیس مجلس شورای اسلامی هم در صفحه اینستاگرام خود در رابطه با زندگی شخصی و فرزندانش توضیحاتی ارائه کرد:
«من چهار فرزند داشتم که یکی از آنها فوت کرده است و سه فرزند دیگر دارم. همچنین سه نوه دارم که به زودی چهار نوه میشوند. یکی از فرزندانم مدرک PHD فیزیک خود را با معدل بالای هفده از دانشگاه شریف اخذ کرده و اکنون عضو هیات علمی دانشگاه سهند است. یکی دیگر از فرزندانم در حال گذراندن پایاننامه در مقطع PHD در رشته برق کنترل است که بورسیه خارج بود، ولی اکنون در ایران است.
دخترم نیز مدرک کارشناسی ارشد شیمی خود را از دانشگاه شریف اخذ کرده و کارمند جم است که این همه داد و بیداد کردند؟! دخترم حدود شش سال پیش کارمند جم شده و حدود چهارمیلیون تومان حقوق دریافت میکند. ایشان نه رئیس است و نه عضو هیئت مدیره، آیا این شغل دختر من خارج از عرف است؟»
قاضی پور نماینده ارومیه که اعلام کرد فرزندش چوپانی می کند که البته کاشف به عمل آمد در اصل، آقازاده او صاحب و مالک یکی از بزرگترین دامداری های منطقه است
محمدعلی وکیلی، نماینده عضو لیست امید بود، گفت که دخترش بیکار است و درخانه مانده ولی بلافاصله اسناد مشخص کرد او به عنوان خبرنگار، دختر خود را معرفی کرده و برایش مجوز ورود به طرح ترافیک گرفته.
البته بدنبال این ادعا مردم در شبکههای اجتماعی یادش آورند که در گذشته چه گفته بوده و وکیلی در توئیتر خود در نامه ای اداری و عجیب خطاب به شهرداری تهران نوشت که می تواند مجوز ورود به طرح ترافیک دخترش را لغو کند!
این ماجرا آنقدر عجیب بود که واکنش مشاور معاونت ترافیک و حمل و نقل شهرداری تهران را به دنبال داشت و البته این مشاور به نماینده تهران، کنایه زد لغو مجوز ورود به طرح ترافیک برای دختر آقای وکیلی، باعث نمی شود مردم باور کنند این دختر واقعا بیکار است، چون در لیست بیمه خبرنگاران هم نام دختر آقای وکیلی ثبت شده و باید برای آن هم فکری کرد.
محمود احمدی نژاد که این روزها با صحبت های انتقادی اش نقش اپوزیسیون درون نظام را به خود گرفته است به هشتگ فرزندت کجاست پاسخ داد و گفت:
«به خدا خیلی بده که شما به عنوان یک رسانه برای تطهیر ملت مجبور شوید از مسوولان بپرسید فرزندت کجاست. بچه های من همه ایران و مهندس هستند؛ در یک شرکتی هم با حداقل حقوق مشغول به کار هستند.
یک عده خودشان و بچه هایشان در خارج از ایران زندگی های آنچنانی دارند در حالی که اینجا مردم در فشار هستند؛ اصلا ثروتت شمارش نمی شود؛ از کجا آورده ای؟»
در میان اصولگرایان روز گذشته جواد کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی توضیح داد که:
«7 فرزند دارم. 3 فرزند پسر و 4 دختر، 2 تا از پسرها طلبه و در حال حاضر ساکن قم هستند و یکی از آنها نیز مشغول خدمت در سپاه است. 2 تا از دخترها هم ساکن قم و در حوزه علمیه مشغول هستند یکی از دخترها هم در تهران مشغول تهیه رساله دکتری خود در رشته فلسفه اسلامی است یکی دیگر از دخترها هم خانهدار و ساکن مشهد است. دامادها طلبه و عروسها هم همین طور و همگی در قم، مشهد و تهران ساکن هستند. هیچ کدام از آنها شغل دولتی ندارند.»
سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی هم به کمپین “فرزندت کجاست؟” پیوست. او در رابطه با فرزندانش گفت:
«دو فرزند دارم یک دختر که دبیرستانی است و یک پسر که دبستانی است. دخترم کلاس دهم را تمام کرده و وارد کلاس یازدهم میشود. پسرم هم کلاس پنجم را تمام کرده و وارد کلاس ششم میشود. هر دو هم تهران هستند. هر دو خانه خودمان هستند و هنوز جایی نرفتند. هنوز الحمدالله بچههایمان به سنی نرسیدهاند که ما را گرفتار کنند.»
این کمپین از کجا شکل گرفت؟
نمایش زندگی لاکچری و پر زرق و برق فرزندان برخی کارگزاران نظام در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در یکی دو سال اخیر این جنجالها را بدنبال داشت. البته در دو ماه اخیر و با ماجرای عروسی لاکچری پسر سفیر ایران در دانمارک و حاشیههای پیش آمده بر سر سبک زندگی پسر طهماسب مظاهری رییس کل اسبق بانک مرکزی وارد فاز تازهای شد.
مهدی مظاهری فرزند طهماسب مظاهری رییس کل اسبق بانک مرکزی با انتشار ویدئوهایی با رویکرد یک «ژن خوب» به توضیح درباره زندگی لاکچری خود پرداخت که بازتاب و واکنش منفی زیادی را در پی داشت.
پس لرزههای نمایش زندگی لاکچری آقازادهها باعث شد تا برخی کاربران مجازی خواستار توضیح مسئولان کشور درباره وضعیت زندگی فرزندانشان بشوند.
البته آغاز آن به استیضاح علی ربیعی وزیر کار و رفاه بر میگردد. در آن روز یکی از نمایندگان مجلس علیه مسعود پزشکیان به اظهار نظر پرداخت و گفت دختر این نماینده مجلس در پتروشیمی جم که وابسته به وزارت رفاه است، کار میکند.
مسعود پزشکیان در آن جلسه از عملکرد علی ربیعی دفاع کرده بود که به مذاق برخی همکارانش خوش نیامد و آنها مدعی شدند که دختر نایب رییس مجلس با رانت در پتروشیمی جم کار میکند. البته هم علی ربیعی و هم مسعود پزشکیان این ادعا را رد کردند، اما بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی یافت.
همزمان با این موضوع شایعاتی پیرامون بازداشت پسر محمد باقر نوبخت رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور منتشر شد. اما نوبخت در توئیتی بازداشت پسرش را تکذیب کرد.
برکناری و بازداشت احمد عراقچی معاون ارز سابق بانک مرکزی و برادر زاده عباس عراقچی، همچنین شایعاتی درباره خروج خانواده ولی الله سیف رییس پیشین بانک مرکزی از ایران نیز مورد توجه رسانهها و مردم قرار گرفت.
هدف این کمپین چیست؟
آیا میخواهد نشان دهد که کدام مقامات رانتخوار و یا فاسد هستند؟ و یا میخواهد مسئولان سالم را به مردم معرفی کند؟
این کمپین در واقع نوعی خود اظهاری است، هر مقامی که مایل باشد به این سوال پاسخ میدهد. به این ترتیب ماهیت این کمپین برای معرفی مقامات و مسئولان رانتخوار نیست چرا که با این روش نمیتوان آنها را شناسایی کرد. شاید این کمپین بتواند تعدادی از مدیران سالم کشور را معرفی کند. البته این هم به این معنا نیست که کسانی که در این کمپین شرکت نکرده اند رانتخوار و فاسد هستند و کسانی هم که شرکت کرده اند اصلا از رانت استفاده ای نبرده اند.
این کمپین از همان ابتدا مخالفان زیادی داشته است عدهای آن را نوعی دخالت در حوزه خصوصی میدانند و معتقدند هیچ کس لزوما نباید به این پرسش پاسخ دهد.
تاکنون افرادی به این سوال پاسخ داده اند که در افکار عمومی یا به رانتخواری و فساد متهم نشده اند و یا در این رابطه بسیار کم حاشیه بوده اند.
چهرههای که شایعات درباره آنها و خانواده آنها فراوان است تاکنون به این سوال پاسخی نداده اند.
رانت چیست؟
به سوء استفاده از فرصتها و امکانات جامعه با توجه به موقعیت اجتماعی افراد و دسترسی به منابع اطلاعاتی و قدرت، رانت میگویند.
در واقع رانت درآمدی است که بیتلاش به دست میآید.
رانتخوارها با استفاده از نفوذ سیاسی و اقتصادیشان یا از طریق آشنایانی که صاحب این نفوذ هستند به صورت غیرقانونی به منابع مالی دست پیدا کرده و به کسب ثروت میپردازند.
در نهایت باید گفت، به نظر نمی رسد کمپین «فرزندت کجاست؟» بتواند به هدف خود برسد و گرهی از وضعیت فساد در کشور باز کند، یا اینکه زوایای تاریکی، گوشه های پنهان، رانتخواری در کشور را روشن و به نمایش بگذارد.