اشاره
شبکه های اجتماعی به عنوان سربازان جدید جنگ نـرم دول غـربی، فـعالیت های خود را به فضای واقعی جامعه سرایت داده و هماهنگی و سازماندهی بسیاری از تجمع های سیاسی و اعتراضی را بر ضد دولت هـدف برعهده می گیرند؛ همان طور که بخش عمده ای از رخدادهای اعتراضی ایران، طی ماه های پس از انتخابات ریاست جمهوری دهـم، در فضای سایبر ساماندهی شـد.
مـقدمه
جنگ نرم، به دلیل ماهیت خود و عدم نیاز به ابزارهای فیزیکی، به دنبال آن است که در مسافت های دورتری از مراکز طراحی کننده، به اجرا درآید. جهانی و فرامرزی بودن فضای سایبر، امکان های مورد نیاز را به آسانی در اختیار طراحان جـنگ نرم قرار می دهد و با فراهم شدن بسترهای فکری - فرهنگی اهداف مورد نظر، از سوی جریان های درون جامعه هدف دنبال می شود. میسر بودن ارتباط دو طرفه نیز ابزارهای عملیاتی را در خدمت طراحان و رهبران مراکز مورد نـظر در مـی آورد و در موقعیت های حساس که امکان حضور و هدایت مستقیم میدانی حوادث، از براندازان سلب می شود، عناصر حاضر در صحنه نقش رسانه ای عملیات را بازی می کنند.
از سوی دیگر، جنگ نرم به عناصر و سربازان میدانی نیاز دارد که از جـنس مـخاطبان جامعه هدف باشند. این عناصر، باید برای خود هویتی خاص قایل باشند تا بتوانند هدایت روند درگیری را برعهده گیرند و در شرایط کنونی، امکان دسترسی به فضای مجازی به دلیل در اختیار گذاشتن لحـظه ای حـجم وسیعی از اخبار، اطلاعات و تسهیل ارتباط، چنین هویت کاذبی را به راحتی در میان بخشی از صحنه گردانان حوادث ایجاد می کند. نبود بسیاری قیود و محدودیت ها که برای سایر اقسام رسانه ای وجود دارد، در محیط مجازی، گستره فـعالیت در این فـضا را بـرای اهداف و انگیزه های امنیتی و سیاسی در جـنگ نـرم افـزایش می دهد. مجموعه این شرایط است که امروزه، هوس بهره گیری از این فضا را برای غلبه بر دیگر ملت ها، در میان مراکز قدرت جهانی ایجاد می کند. حـوادث چـند مـاه اخیر ایران را باید میدان آزمون برای کاربرد فضای مـجازی در عـملیات روانی و جنگ نرم دانست. وبلاگ، فیس بوک، توئیتر، فرند فیدز و بالاترین، از جمله پایگاه هایی هستند که قابلیت شبکه سازی وسیعی در اینترنت ایجـاد کردهـ اند. در بـرخی مواقع، این شبکه ها به عنوان سربازان جدید جنگ نرم دول غربی، فـعالیت های خود را به فضای واقعی جامعه نیز سرایت داده و هماهنگی و سازماندهی بسیاری از تجمع های سیاسی و اعتراضی را بر ضد دولت هدف، عهده مـی گیرند. حـوادث پس از انـتخابات سال 1388، به روشنی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در جنگ نرم غرب با ایران را نـشان داد.
مـفهوم و ویژگی های شبکه های اجتماعی مجازی
امروزه فراگیری اینترنت و فناوری های جدید ارتباطی و اطلاعاتی، موجب ظهور فضای مـجازی در کنـار جـهان واقعی شده که این امر معادلات و الگوهای ارتباطات سنتی، تولید، انتقال و مصرف اطلاعات را بـه هـم زده و مـوجب تغییر در آن شده است. چنین فضایی که به عنوان واقعیت مجازی یکپارچه، در نظر گرفته می شود، از ویژگـی هایی چـون: بـی مکانی، فرا زمان بودن، صنعتی بودن محض، عدم محدودیت به قوانین مدنی متکی بر دولت - مـلت ها، از مـعرفت شناسی تغییر شکل یافته پسامدرن برخوردار بودن، قابل دسترس بودن همزمان، روی فضا بودن و بـرخورداری از فـضاهای فـرهنگی، اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و نیز آزادی از هویت بدنی و جنسی جدید برخوردار است.(2000(Myers,شبکه های اجتماعی مجازی، امـروزه نـقش بسیار مهمی در خلق این فضای مجازی دارند. از خلال همین واقعیت های مجازی است که آسیب های روانـی و سـیاسی بـسیار گسترده ای را می توانند برای یک جامعه به وجود آورند.
به مجموعه ای از افراد که به صورت گروهی با یکدیگـر ارتـباط داشته و مواردی مانند: اطلاعات، نیازمندی ها، فعالیت ها و افکار خود را به اشتراک بگذارند، شـبکه های اجـتماعی گـویند. شبکه های اجتماعی را می توان به دو دسته شبکه های مجازی و شبکه های غیر مجازی تقسیم کرد. شبکه های غیرمجازی که بـحث ایـن نـوشتار است، در واقع شبکه هایی هستند که توسط مجموعه ای از افراد و گروه های به هم پیوسته، در مـحیط اجـتماعی عمل می کنند. شبکه اجتماعی مجازی یا شبکه اجتماعی اینترنتی، وب سایت یا مجموعه ای از وب سایت هایی است که به کاربران امکان مـی دهد، عـلاقه مندی ها، افکار و فعالیت های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند؛ به عبارت دیگر، شـبکه های اجـتماعی پایگاه هایی هستند که با استفاده از یک موتور جستجوگر و افـزودن امـکاناتی مـانند: چت، پیام رسانی الکترونیک، انتقال تصویر و صدا و...، امـکان ارتـباط بیشتر کاربران را در قالب شبکه ای از روابط فردی و گروهی فراهم می آورند. (2000 (Resnick,وبلاگ ها(1)، فیس بوک(2)، تـوییتر (3)، یتـوب (4) و پادکست(5)، از جمله شبکه های اجتماعی مـجازی هـستند.
آسیب های سـیاسی و روانـی شـبکه های اجتماعی مجازی
با رشد رسانه های نـوین، جـهان وارد عصر دوم رسانه ها شده است که بر خلاف دوره مدرن و عصر نخست، آینده آن به طـور کامـل قابل پیش بینی نیست؛ زیرا در عصر دوم رسـانه ها که در آن بحث رسانه های الکترونیک جـدید، حـاکمیت دارند و اطلاعات حرف آخر را مـی زنند، پدیدهـ ها کمتر قابل پیش بینی اند (گل محمدی، 1383). رسانه های نوین، دارای آسیب های بسیار مهم روانی و سیاسی اسـت که مـی توانند زمینه و بستر مناسبی را برای جـنگ نـرم ایجـاد کنند.
الف ـ آسیب های روانـی
در مـورد آسیب های روانی شبکه های اجـتماعی، مـی توان به موارد ذیل اشاره کرد (Hassanien , Abraham , 2010):
1.کاهش احساسات: به دلیل اینکه اغلب ارتباطات در این فضا، به صورت نوشتاری اسـت، اغـلب فاقد احساسی است که در فضای واقعی، از طـریق قـدم زدن، سخن گـفتن و. .. بـه دسـت می آید. افراد با وجـود امکانات ارتباطی در فضای مجازی، دیگر اهمیتی به کیفیت روابط نمی دهند و این مسئله، به کاهش بـیشتر احـساسات منجر می شود.
2.متن گرایی: علیرغم امـکانات چـند رسـانه ای مـوجود در فـضای مجازی، هنوز هـم قـسمت عمده ای از ارتباطات در فضای مجازی را ارتباطات متنی در قالب ایمیل و چت تشکیل می دهد. ارتباطات متنی می تواند شکل جـدیدی از هـویت مـجازی را شکل دهد.
3.انعطاف پذیری هویتی: افراد در فضای مـجازی، بـه دلیل نـبود راهـنماهای چـهره ای، مـی توانند بازنمایی های متفاوتی از خود ارائه دهند.
4.دریافت های جایگزین: در ارتباطات مجازی، شما می توانید دیوارها را بشکنید، به حوزه خصوصی دیگران وارد شوید و حرف هایی را که حاضر نیستند، در ارتباط چهره به چهره به شما بـگویند، بشنوید.
ب ـ آسیب های سیاسی
علاوه بر آسیب های جدی شبکه های اجتماعی مجازی در بعد روانی که به انعطاف پذیری هویتی و شکل گیری هویت های مجازی جدید منجر می گردد، مهم ترین پیامدهای سیاسی فناوری های ارتباطی - اطلاعاتی، تضعیف دولت های مـلی، اشـاعه اطلاعات سیاسی و کاهش مشارکت سیاسی افراد و گروه هاست. همچنین کنترل اطلاعات در عصر جدید، اهرم اصلی قدرت بازیگران جهانی، ملی و محلی است ,.J.P ,Robinson (2004. M ,and Kestnbaum. A ,NeustaktI )اهرمی که در انقلاب های رنگی در اختیار بنیاد سوروس و سازمان های غیردولتی و جـنبش های دانـشجویی قرار گرفت و رهبران احزاب و جنبش ها، بیشترین بهره را از آن بردند.
دول غربی، ماهرانه با استفاده از امکانات فناوری و ارتباطات، مانند اینترنت، پایگا ه های انتقادی را علیه یک دولت سازمان می دهند. پیامـ های کوتـاه را از طریق تلفن های همراه رد و بدل مـی کنند و مـرتب قرارهای جدیدی می گذارند. آسیب مهم دیگر رسانه های نوین، تأثیر بر افکار عمومی و بسیج آن است. به گونه ای که به واسطه این رسانه ها، نوعی فضای عمومی شکل مـی گیرد و بـسیاری افراد، بی آن که یکدیگر را بـبینند و تـبادل نظر کنند، مانند همدیگر فکر و در نتیجه مانند یکدیگر نیز عمل می کنند. بر این اساس، از طریق تولید پیام، شعار و اندیشه، به شیوه ای هنری و از طریق تصویر، گرافیک، صدا و موسیقی، تصورات دستکاری و بسیج می شوند و در نـهایت، فـعالیت سیاسی، این امکان را می یابد که با زندگی روزمره آمیخته شود (.L. W ,Bennett).
در این صورت، دیگر مانند گذشته، نیازی نیست که برای تبدیل افکار عمومی به نیروی اجتماعی و تغییر اوضاع سیاسی، به اهرمی مانند حزب سیاسی مـتوسل شـد و اگر این تـغییر در افکار عمومی پیدا شود، مردم در مواقع مهم تاریخی، خود راه را باز می کنند و احتیاجی به اعمال نیرو، فشار و زور از طریق اهـرم های جدا از مردم وجود ندارد. افزون بر این، استفاده جنبش های اجتماعی جدید از شـبکه های اجـتماعی مـجازی، آسیب جدی دیگری را برای دولت ها به همراه داشته است. جنبش های اجتماعی جدید و هویت های دگرخواهانه، از مهم ترین جنبه های نـرم افزاری تـهدید امنیت ملی هستند. جنبش های نوین کنونی، اهمیت بیشتر را به هویت داده و در برابر اشکال جـدید سـلطه و طـرد مقاومت می کنند. این جنبش ها همچنین تلاش دارند، تا با اشکال جدید فناوری های ارتباطی و تغییرات اجتماعی، سـیاسی و فرهنگی سازگار شوند.
به اعتقاد مانوئل کاستلز، بازیگران سیاسی، از طریق رسانه های نوین، در بـازی قدرت حضور دارند و از آنـ جا که اطـلاعات و ارتباطات، عمدتاً از طریق شبکه جهانی اینترنت و ماهواره ها و خبرگزاری ها صورت می گیرد، بازی سیاسی، به شکل فزاینده ای در فضای رسانه ها صورت می گیرد (کاستلز،1380 ). وی همچنین به نقش فناوری های ارتباطی، مانند اینترنت، در عضوگیری و گسترش قدرت جـنبش های اجتماعی اشاره می کند. شبکه های اجتماعی، شکل اجتماعی نوینی از ارتباطات را به وجود آورده که در عین حال توده ای است؛ اما به صورت انفرادی تولید و دریافت می شود و تأثیر می گذارد. با این همه، در سراسر جهان، به ابزاری در خـدمت جـنبش های اجتماعی تبدیل می شود؛ هرچند این جنبش ها تنها استفاده کنندگان این ابزار جدید، و سازمان ده نیستند.
جنبش های مذکور، باید بتوانند برای دستیابی به اهداف خود، در سه زمینه توانمندی داشته باشند: شکل دادن به هـویت جـمعی، متقاعد ساختن پیروان خود و بسیج آن ها. این جنبش ها، با استفاده از فناوری های جدید اطلاعاتی، می توانند به راحتی به هر سه هدف مذکور دست یابند. (1998 (b. B ,Bimber) ملوچی) ملوچی معتقد است که شبکه های اجتماعی مجازی، بـه جـنبش های اجتماعی، توانمندی انعکاس روش ها و اهداف خود را به فضای عمومی داده است.
همچنین شبکه های اجتماعی مجازی، همانند آزمایشگاهی است که جنبش های اجتماعی، میزان توانمندی خود را بررسی می کنند. در چنین حالتی شبکه های اجـتماعی، تـنها بـه عنوان وسیله سیاسی عمل نـمی کنند، بـلکه خـود به فضای سیاسی تبدیل می شوند.(B2000 ,Bimber) نیز کاربرد شبکه های اجتماعی این امکان را به جنبش های اجتماعی می دهد که روش های سنتی بیان اعتراضات خود، همانند راهـپیمایی ها، اعـتراضات، شـعارها و استفاده از نمادها را آسان تر به کار برده و آن ها را با روشـ های نـمادین جدید ترکیب کنند. بر همین اساس، این جنبش ها توانمندی بیشتری برای جذب طبقه جوان جامعه و شکل دادن به افکار عمومی دارنـد. بـا کاربـرد فناوری های اطلاعاتی جنبش های اجتماعی به استفاده از پوشش رسانه ای جمعی نـیازی ندارند.
از دیگر آسیب های سیاسی رسانه های نوین، می توان به رسانه ای شدن فضای سیاست اشاره کرد. از دید کاستلز در جامعه کنونی، سیاست بـه مـعنای سـیاست رسانه ها است. رسانه ها، پس زمینه همیشگی بازی سیاست و حوزه ای عمومی هستند کهـ در آن، قـدرت به نمایش در می آید و درباره اش داوری می شود (همان). به اعتقاد وی، اگرچه سیاستمداران برای کسب قدرت سیاسی در رسانه ها، از فـن تـرور شـخصیت، رسواگری و جنجال استفاده می کنند و این مسأله معرف خوبی برای یک جامعه دموکراتیک اسـت، ولی بـاید بـه این نکته توجه داشت که ویژگی اصلی سیاست رسوایی و جنجال این است که همه کنشگران سـیاسی شـرکت کنـنده در آن، خود به دام این نظام می افتند و غالباً نقش ها معکوس می شوند؛ شکارچی امروز، شکار فرداست.
یکی دیگر از آسـیب های جـدی شبکه های اجتماعی، توانمندی آن ها برای پنهان کردن و پوشاندن اطلاعات و در نهایت پدید آوردن جهل عمومی است. عـدم تـوانایی شـبکه های اجتماعی برای نهادسازی سیاسی در جریان اعتراضات و پس از آن، یکی دیگر از آسیب های جدی شبکه های اجتماعی است؛ بـرای مـثال توئیتر یا فیس بوک، تنها می توانند به شکل دهی اعتراضات و سرنگونی حکومت کمک کنند؛ امـا تـوانایی بـرنامه ریزی برای اداره حکومت یا ایجاد نهادهای دموکراتیک را نداشته و نمی تواند از آرمان ها و اهداف مورد نظر خود دفاع کند. (Ayres, 1999) از دیگـر آسـیب های جدی شبکه های اجتماعی مجازی این است که به میزان قابل توجهی، شانس کنترل سـیاسی و مـردم فـریبی را بالا می برد؛ زیرا پیشرفت فناوری، چنان از ارتقای بصیرت افراد پیشی می گیرد که افراد هنگام رویارویی با تکثیر سـریع اطـلاعات، کامـلاً بی دفاع می مانند. (.p ,Resnick)
خارج شدن سیاست از فرایند عقلانی، دیگر آسیب جدی رسـانه های نـوین است؛ زیرا رسانه های جدید، در حال دگرگون کردن سیاست هستند؛ به عبارت دیگر، زندگی سیاسی به مقدار بسیاری در مـحدوده رسـانه قرار گرفته است؛ یعنی سیاست منطق رسانه ها را پذیرفته و در این فرایند خود دگرگون شـده اسـت.
همچنین ظهور رسانه های نوین، به عنوان مـرکز قـدرت خـودگردان است که به تقویت شخصی سازی سیاست کمک مـی کنند. در اینـ فرایند، سیاست به عنوان نمایش و مخاطب به عنوان تماشاچی در نظر گرفته می شود. هـمه اینـ ها بدان معناست که سیاست، کمتر بـه عـنوان یک فرایند عـقلانی، تـجزیه و تـحلیل می شود؛ بلکه بیشتر به عـنوان یک سـری حرکات نمادین که ما به آن ها واکنش نشان می دهیم، عمل می کند. تـحت تـأثیر این تغییرات، سیاست مداران، بیش از پیش رسانه ای شده و بـه انسان های معمولی تبدیل مـی شوند. آنـ ها افراد معروفی می شوند که مشابهت های بـسیاری بـا افراد سرگرم کننده دارند. در واقع، رهبران مانند یک کالای تجاری تبلیغ می شوند. وارونه شدن بـرخی نـظریه های مدرن در عرصه های سیاست و اجتماع، یکی دیگـر از آسـیب های جـدی شبکه های اجتماعی اسـت. یکی از این تـئوری ها، تئوری دموکراسی به مـعنای حـق تعیین سرنوشت ملت ها از سوی خود آن هاست. فناوری اطلاعاتی و ارتباطی و امپریالیسم رسانه ها، به طرق مـختلف، این تـئوری مهم سیاست و حکومت را به چالش کشـیده اسـت که به دو شـکل این چـالش اشـاره می شود: نکته نخست اینـ که دموکراسی، دیگر معنای حکومت مردم بر مردم نمی دهد. احزاب، گروه ها و نخبگان سیاسی، با تسلط بـر ابـزارهای ارتباطی و به یاری امپراطوری رسانه ها، ایده ها و بـرنامه های خـود را بـر مـردم تـحمیل می کنند و گزینش ها، نـه بـراساس توانایی و شایستگی، بلکه بر اساس میزان سرمایه و تسلط منتخب بر رسانه ها صورت می گیرد. اگر چه قـدرت تـبلیغات و آثـار منفی آن، در همه جوامع، حتی جوامع ابتدایی وجـود داشـت، امـا بـا گـسترش فـناوری ارتباطی و اطلاعاتی و پیدایش انواع رسانه های مجازی، این قدرت پیچیده تر گردیده است. چالش دوم برای دموکراسی، پیدایش مفهومی به نام دیکتاتوری اقلیت در سایه امپراطوری رسانه ها است که اساساً با ماهیت دموکراسی در تضاد اسـت. مفهوم دیکتاتوری اقلیت، تنها در سایه فناوری ارتباطات، به ویژه رسانه های مجازی شدنی است؛ چرا که اقلیت مسلط بر این رسانه ها، مانند اشرافیت قرن های 17 و 18 میلادی، در پی تحمیل افکار، امیال و عقاید خود بر دیگران است. تـوجه بـه هشدارهای شماری از صاحب نظران برجسته در خصوص تأثیر ویرانگر اینترنت بر سیاست، بیانگر دیگر جنبه های آسیب سیاسی شبکه های اجتماعی مجازی است. در سال 2000، پوتنام (173. P ,Putnam 2000) در مورد ظهور "سایبرآپارتاید "(6) و "سایبرگسیختگی "(7) هشدار داد و گفت: «فرهنگ سـیاسی اینـترنت، دست کم در مراحل اولیه بسیار آزاد بوده و در برخی موارد، فضای سایبر بیانگر وضعیت طبیعی هابز و نه لاک است.»
تحلیل گران اجتماعی دیگر نیز هشدارهای مشابهی داده اند (.R2002 ,Blood).سانستین(49. P ,Sunstein 2001) هـشدار پوتـنام را یک سال بعد این گونه تکرار کرد: فـناوری های جـدید از جمله اینترنت، به صورت چشمگیری توانایی مردم برای شنیدن صدای خود و ممانعت از شنیدن صدای دیگران را افزایش داده است؛ برای مثال، بلاگ ها می توانند تازه ترین نمونه ها از سـایبرآپارتاید بـاشند. بسیاری بلاگرها خود از نـگرانی در مـورد این پدیده که "پیله بستن "(8) می نامند، صحبت می کنند. این مسئله از نظر جامعه شناسان موجب ذره ای و اتمیزه شدن فرد و کاهش انسجام و همبستگی می گردد.
افزایش تعارضات ساختاری و دوگانگی هویت، یکسان سازی فرهنگی، تقویت گرایش های گریز از مرکز (فروملی و فـراملی) و اخـلال در روند وحدت ملی، ایجاد اختلاف و شکاف میان ملت ها به دلیل ملی گرایی افراطی، جهان بینی های متضاد و در نهایت بروز شکاف فرهنگی، یکپارچگی افقی گروه ها و طبقات و تشدید دو قطبی، تضاد با ارزش ها، باورها، تضعیف پیوندهای سـنتی از طـریق تقویت و تـبلیغ ارزش های غربی و کمک به استحاله فرهنگی، بهره برداری تبلیغاتی و انتشار اخبار غیر واقع تحریف شده، ایجاد نخبگان سـیاسی و فرهنگی وابسته به جریانات خودساخته از طریق شبکه ارتباطی، از دیگر آسیب های سـیاسی شـبکه های اجـتماعی مجازی در جنگ نرم محسوب می شود.
نتیجه گیری
چنان که گذشت، شبکه های اجتماعی مجازی، اجتماعات مجازی موجود در فضای سایبر هـستند. شـکل گیری این شبکه ها از طریق پایگاه های خبری، وبلاگ های خبری و تحلیلی، گروه های اینترنتی، فضاهای گفتگوی مجازی (چـت روم ها) و حـلقه های آشـنایان همچون اورکات و یاهو 360 درجه و... هر یک فضایی مجازی را ایجاد می کنند که در آن تبادل اخبار و اطلاعات صورت می گیرد. وبلاگ، فـیس بوک، توئیتر، فرند فیدز و بالاترین، از جمله پایگاه هایی هستند که قابلیت شبکه سازی وسیعی در اینترنت ایجـاد کرده اند. در برخی مواقع، این شـبکه ها بـه عنوان سربازان جدید جنگ نرم دول غربی، فعالیت های خود را به فضای واقعی جامعه نیز سرایت داده و هماهنگی و سازماندهی بسیاری از تجمع های سیاسی و اعتراضی را بر ضد دولت هدف برعهده می گیرند. همان طور که شاهد بودیم، بخش عـمده ای از رخدادهای اعتراضی ایران، طی ماه های پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، در فضای سایبر ساماندهی شد. زیر سؤال بردن انتخابات و تکرار دروغ بزرگ تقلب در انتخابات، پوشش غیر واقعی خبری اغتشاشات و دعوت به تجمعات غیرقانونی، توهین و فـحاشی، دخـالت آشکار بعضی سیاستمداران و دولتمردان غربی در امور داخلی ایران و دامن زدن به ناآرامی های موجود، بیانیه نویسی، نامه نگاری، راه اندازی کمپین علیه انقلاب اسلامی به بهانه های مختلف، هدایت، آموزش و تشویق اغتشاش گران برای ایجاد ناامنی و آشـوب، هـدایت، آموزش و تشویق اندک هواداران داخلی به هنجارشکنی و ایجاد ناامنی در جامعه، هتک حرمت به مسئولان و توده های مختلف مردم و آموزش و تشویق اغتشاش گران برای انجام عملیات تروریستی، به منظور ایجاد ناامنی در کشـور، از جـمله نمونه های کاربرد شبکه های اجتماعی مجازی علیه کشورمان است. اشاراتی از این دست، از اهمیت این حوزه، جهت فعالیت رسانه ای برای برخورد با نظام های معارض در ادبیات سیاسی آمریکا پرده بر می دارد. بر همین اسـاس، فـضای سـایبر، یکی از مهم ترین ابزارهای آمریکا در قرن بـیست و یکمـ بـرای اجرای پروژه های جنگ فرهنگی، رسانه ای، سایبر و همچنین تغییر حکومت در کشورها، به خصوص کشورمان محسوب می گردد.
مقابله با ایجاد و نشر شایعه های برانداز، نـادیده انـگاشتن شـایعات ضعیف و پاسخ غیرمستقیم به آن، مقابله با شایعه وجـود شـکاف میان جامعه و حاکمیت، پرهیز از تهدیدانگاری بیش از حد در فعالیت نهادهای غیردولتی و گسترش آزادی های مدنی در چارچوب قانون اساسی، همراه با هـوشیاری لازم بـرای اجـتناب از تهدیدات احتمالی این نهادها در حوزه های امنیت سیاسی و اجتماعی، قانونمند کردن مقابله بـا جرایم سایبر و تلفن همراه، افزایش تعامل و هم اندیشی میان کارشناسان وزارتخانه های اطلاعات، فناوری ارتباطات، قوه قضائیه، قوه مقننه و پلیسـ امـنیت اجـتماعی و اخلاقی ناجا و حمایت تقنینی و مالی، از تعمیق قدرت نرم نظام در محیط های مـجازی، از جـمله راهکارهای مقابله با این تهدیدات است.
پی نوشت ها:
1.وبلاگ را صفحه ای اینترنتی با حداقل یا هیچ نوع ویرایش خارجی تعریف مـی کنند که بـه ارائه تـفسیری آنلاین پرداخته، به طور ادواری به روز شده، با ترتیب زمانی معکوس نشان دادهـ مـی شود و لینـک هایی را به دیگر منابع آنلاین می دهد. شبکه وبلاگستان هر جامعه، بازتاب منحصر به فردی از ویژگـی های خـاص فـرهنگی، سیاسی و تاریخی آن جامعه خواهد بود.
2.فیس بوک هم یک شبکه اجتماعی مجازی با دسترسی آزاد است که کاربـران مـی توانند پس از عضویت در آن، علاوه بر اطلاعات شخصی و شغلی خود، تصاویر، فیلم ها و اخبار را هم به سادگی در اخـتیار دیگـر کاربـران بگذارند. مارک زوکربرگ متولد 1984 میلادی در شهر نیویورک آمریکا مؤسس و گرداننده رسمی شرکت فیس بـوک اسـت. بنا بر سایت ویکی پدیا، این یهودی زاده که به گفته خود ملحد می باشد، نسخه نرم افزاری فیس بـوک را درسـال 2004 مـیلادی، در زمان تحصیل در دانشگاه هاروارد به نام خود ثبت نمود.
3.توئیتر هم یک سرویس به اصطلاح مـیکروبلاگینگ اسـت که با شعار«چه کار می کنید؟» (what are you doing?) در مارس 2006 پا به عرصه وجود گذاشت. هدف اصلی تـوئیتر، فـراهم کردن این امـکان بود که کاربران اینترنت بتوانند در هر لحظه و به سادگی اتفاقاتی را که در اطرافشان در حال وقوع است، در فضای مجازی مـنتشر کنـند.
4.یـوتیوب، یکی از مهم ترین پایگاه های وب 2 و معروف ترین پایگاه به اشتراک گذاری ویدیو است. یوتیوب به وسیله چاد هـرلی، اسـتیون چن و جواد کریم به وجود آمد که هر سه از کارمندان شرکت Pay Pal بودند. دامنه یوتیوب در 15 فوریه 2005 ثبت شد و پایـگاه آن بـه تدریج در ماه های بعد راه اندازی شد. شش ماه بعد در ماه مه 2005 به طور رسـمی و عـمومی افتتاح شد.
5.پادکست ها، فایل های صوتی یا تصویری هـستند که در اینـترنت مـنتشر می شوند و کاربران می توانند مشترک آن ها شوند.
6.: Cyberapartheidآپارتـاید در فـضای اینترنت.
7.: Cyberbalkanizationدسته بندی اینترنت به گروه های بسیار متمرکز از اشخاص همفکری که نسبت به دیگـران تـنفر داشته یا کمترین تساهل را دارند
8. Cocooning.