به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تسنیم، محمدحسین ادیب که پژوهشگر ریسک است معتقد است مرکز ثقل اقتصاد جهانی از کشورهای نفتی و شرق آسیا مجدداً به آمریکا بازمیگردد.
وی بر این باور است که راهبرد آمریکا برای خروج از خاورمیانه بر سه اقدام جدید استوار است؛ آمریکا قبل از خروج از خاورمیانه باید پنج مشکل را حل میکرد: خروج از عراق، تعطیل کردن پایگاه دریایی آمریکا در بحرین و خروج ناوگان جنگی آمریکا از خلیج فارس، صلح با طالبان، خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و حل چالش با ایران.
او در خصوص بحث توافق آمریکا با ایران معتقد است؛ آمریکا قبل از توافق با تهران میخواهد با تشدید تحریم و با کاهش جریان تزریق ارز به اقتصاد ایران، اقتصاد ایران را به شیون کشیدن وادار کند. آمریکا بهدنبال گرفتن امتیاز از ایران نیست. آمریکا فقط بهدنبال توافق با تهران است آمریکا میخواهد با افزایش نرخ دلار، تهران را به توافق راضی کند.
مشروح نظرات وی را در خصوص سیاستها و استراتژیهای آمریکا در برابر ایران در ادامه بخوانید.
سیاست در جهان به چهسمتی میرود؟
کیسینجر وزیر خارجه اسبق آمریکا مینویسد: رهبران جهان برای ایجاد و حفظ نظم جهانی کوشش خاصی انجام نمیدهند.بهنظر میرسد نظم موجود جهان رو به فروپاشی است.
ترامپ را چگونه تعریف میکنید؟
کیسینجر مینویسد «ترامپ ممکن است یکی از شخصیتهای تاریخی باشد که نشاندهنده پایان یک دوره است» و این متفاوت از نگاه کسانی است که میگویند ترامپ یک احمق بهدردنخور است.
سیاست خارجی آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
تمرکز سیاست خارجی آمریکا بر چهار چیز است: مهار چین، بیثبات کردن اروپا، خروج از خاورمیانه و تضعیف اقتصاد کشورهای نفتی، سیاست خارجی آمریکا مربعی است و آمریکا به مانور در داخل مربع مشغول است.
در بحث مهار چین باید گفت: پال کروگمن برنده جایزه نوبل در رشته اقتصاد مینویسد: هدف آمریکا مهار چین است. رشد اقتصادی چین در سطحی است که اگر با همین روند ادامه یابد، میرود که این کشور را به اولین قدرت اقتصادی جهان تبدیل کند و این را آمریکا برنمیتابد. آمریکا نمیپذیرد در اقتصاد، در سایه چین حرکت کند.
در بحث بیثبات کردن اروپا، رییس جمهور آلمان میگوید: «بهنظر میرسد که در حال حاضر هیچیک از قدرتهای بزرگ، چه چین، چه روسیه و چه ایالات متحده، دستکم به اینکه اتحادیه اروپا باثبات باشد، علاقهای ندارند».
چرا بیثبات کردن اروپا در دستور کار آمریکاست؟
منطقه یورو و اتحادیه اروپا به یک بلوک یکپارچه اقتصادی تبدیل شده و این برای آمریکا به یک رقیب تجاری تبدیل شده که ثبات آن، منبعد عاملی است که برای آمریکا یک تهدید تلقی میشود.
تضعیف اقتصاد کشورهای نفتی چگونه در دستور آمریکاست؟
بهمدت 15 سال از سال 2000 تا 2014 دو پدیده در جهان رخ داد؛ از یک سو جهانی شدن اتفاق افتاد و این باعث شد تا مرکز ثقل اقتصاد جهانی از آمریکا و اروپا به شرق آسیا منتقل شود و از سوی دیگر، در این دوره نفت گران شد و نفت گران، مرکز ثقل اقتصاد جهان را از آمریکا و اروپا به کشورهای نفتی منتقل کرد.
در مجموع جهانی شدن و گران شدن قیمت نفت به انتقال مرکز ثقل اقتصاد جهانی از آمریکا و اروپا به شرق آسیا و کشورهای نفتی منجر شد. راهبرد آمریکا برای بازگرداندن اقتدار به اقتصاد غرب دو چیز است؛ تضعیف اقتصاد کشورهای نفتی و هوا کردن جهانی شدن اقتصاد.
چه نتیجهای دارد؟
مرکز ثقل اقتصاد جهانی از کشورهای نفتی و شرق آسیا مجدداً به آمریکا بازمیگردد.
چهدلایلی برای آن دارید؟
همه کشورهای نفتی از ونزوئلا گرفته تا روسیه بهگونهای دچار بحراناند و اقتصاد کشورهای نفتی بهشدت در حال تضعیف شدن است. رشد اقتصادی در همه کشورهای نفتی منفی است.
رشد اقتصادی منفی چهآثاری بر فعالان اقتصادی دارد؟
وقتی رشد اقتصادی مثبت باشد 90 درصد فعالان اقتصادی، هر کاری بکنند سود میکنند و وقتی رشد اقتصادی منفی باشد 90 درصد فعالان اقتصادی هر کاری بکنند زیان میکنند.
بر ایران چه اثری دارد؟
چون رشد اقتصادی منفی است 90 درصد فعالیتهای اقتصادی با زیان همراه است.
استراتژی آمریکا در خصوص خاورمیانه چه ویژگیهایی دارد؟
در سند دهساله امنیتی آمریکا آمده استراتژی آمریکا انتقال مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیاست، علت انتقال تمرکز سیاست خارجی آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا این است که خطر اصلی برای آمریکا چین است و نه خاورمیانه.
راهبرد آمریکا برای خروج از خاورمیانه بر چهاساسی استوار است؟
راهبرد آمریکا برای خروج از خاورمیانه بر سه اقدام جدید استوار است؛ آمریکا قبل از خروج از خاورمیانه باید پنج مشکل را حل میکرد: خروج از عراق، تعطیل کردن پایگاه دریایی آمریکا در بحرین و خروج ناوگان جنگی آمریکا از خلیج فارس، صلح با طالبان، خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و حل چالش با ایران.
وضعیت اکنون چگونه است؟
خروج نیروهای آمریکایی در عراق تقریباً پایان یافته است، آمریکا پایگاه دریاییاش را در بحرین تعطیل کرد و ناوگان دریایی آمریکا خلیج فارس را ترک کرد اما سه فقره دیگر باقی مانده است.
راهبرد آمریکا در سه مورد باقیمانده چیست؟
استراتژی آمریکا در وضعیت فعلی صلح با طالبان است، اعلام آتشبس سهماهه بین دولت افغانستان و طالبان در همین چهارچوب است.
خروج نیروهای آمریکایی از سوریه استراتژی ترامپ است، ترامپ گفت «وقت آن رسیده که سربازان آمریکایی (از سوریه) به کشور بازگردند." اما آمریکا بهدنبال خروج زودهنگام از سوریه نیست، نیروهای آمریکایی وقتی از سوریه خارج میشوند که دولت اسد تروریستها را در همه مناطق، سرکوب کرده باشد که این روند در حال محقق شدن است، ترامپ میکوشد تا قبل از انتخابات مجلس نمایندگان از سوریه خارج شود.
راهبرد آمریکا، پایان مخاصمه با ایران و امضای یک توافقنامه با تهران است تا پروسه خروج این کشور از خاورمیانه تکمیل شود، بدون توافق با تهران، پروسه خروج آمریکا از خاورمیانه ممکن نیست.
سه اتفاق فوق چگونه مدیریت میشود؟
اما سه اتفاق مذکور، غرق در مسائل داخلی آمریکا هم شده است و در لحظه موجود با انتخابات آمریکا گره خورده است.
جدول زمانبندی رویدادها را چگونه ارزیابی میکنید؟
جدول زمانبندی چهار رویداد فوق مهم است، آمریکا نمیخواهد قبل از صلح با طالبان با ایران توافق کند، همین طور قبل از پایان بحران سوریه و خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، تمایل به توافق با تهران ندارد، لذا توافق با تهران قبل از خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و صلح با طالبان خواسته آمریکا نیست. اما احتمالاً میخواهد قبل از انتخابات مجلس نمایندگان، توافق با تهران انجام شود و این مستلزم این است که اسد بهسرعت تروریستها را سرکوب کند تا زمینه خروج نیروهای آمریکایی از سوریه فراهم شود، آمریکا برای حل بحران سوریه عجله دارد.
آمریکا چگونه میخواهد مذاکره کند؟
آمریکا قبل از توافق با تهران میخواهد با تشدید تحریم و با کاهش جریان تزریق ارز به اقتصاد ایران، اقتصاد ایران را به شیون کشیدن وادار کند. آمریکا بهدنبال گرفتن امتیاز از ایران نیست. آمریکا فقط بهدنبال توافق با تهران است آمریکا میخواهد با افزایش نرخ دلار، تهران را به توافق راضی کند.
اگر میخواهد توافق کند چرا اینگونه عمل میکند؟
روش آمریکا این است که همیشه قبل از توافق خیلی شلوغ میکند و فضا را تند میکند.
آمریکا بهدنبال تغییر در رفتار منطقهای ایران است؟
اینکه گفته میشود آمریکا بهدنبال امتیاز گرفتن از ایران در سوریه، عراق، یمن و لبنان است منطبق با استراتژی آمریکا برای خروج از خاورمیانه نیست. آمریکا در سوریه فقط بهدنبال حذف داعش و گروه النصره و بهدنبال آن خروج از سوریه است و نه چیز دیگری، این را ترامپ در فصل انتخابات با صراحت اعلام کرد و اکنون نیز بر همین اساس عمل میکند.
در یمن چطور؟
اولویت آمریکا، یمن نیست، آمریکا در یمن امتیاز خاصی از ایران طلب نمیکند.
استراتژی تلآویو در خاورمیانه چیست؟
استراتژی تلآویو بر دو پایه استوار است:
این کشور نیاز به دشمن دارد تا یهودیان جهان را برای حمایت از خود بسیج کند.
این کشور هر چند مدت یکبار دشمن خود را عوض میکند و اعتقادی به اینکه، برای مدت طولانی به دشمنی با یک کشور یا گروه بپردازد ندارد؛ لذا هر چند مدت یکبار بر دشمنی با یک کشور یا گروه تمرکز میکند و دشمن قبلی را فراموش میکند.
از 1948 تا 1973 تلآویو، دشمن خود را اعراب اعلام میکرد.تلآویو از ١٩٧٣ به بعد بر دشمنی با فلسطینیها بهرهبری فتح تمرکز کرد و دشمنی با اعراب فراموش شد.
پس از مدتی، فلسطینیها بهعنوان دشمن و تهدید اصلی فراموش شدند و بر دشمنی با جنبش حزبالله تمرکز کردند.
بعد به دشمنی با حماس تمرکز کردند. و اکنون تلآویو بر دشمنی با ایران تمرکز کرده است اما تلاش دارد تا آتشبس با حزبالله را بهدقت حفظ کند، مدتهاست که تلآویو آتشبس را در لبنان با حزبالله رعایت میکند و در سوریه نیز میکوشد درگیری با ایران به درگیری با حزبالله نینجامد.
یعنی تمرکز بر دشمنی با ایران قرار دارد؟
اکنون، تلآویو بر دشمنی با ایران تمرکز دارد و سعی میکند آن را بهدقت از دشمنی با سوریه و حزبالله تفکیک وجدا کند و بهگونهای صریح نشان میدهد که دشمنی با ایران بهمعنای دشمنی با اسد و حزبالله نیست.
با خروج آمریکا از خاورمیانه در این منطقه خلأ قدرت ایجاد میشود، این خلأ قدرت چگونه پر میشود؟
استراتژی در سیاست، موازنهسازی میان قدرتهای رقیب است. چهار قدرت منطقهای در خاورمیانه وجود دارد؛ تهران، ریاض، تلآویو و استانبول، سیاست بر موازنه قوا استوار است، در موازنه قوا میباید هر قدرتی بهوسیله سه قدرت رقیب مهار شود، برای مهار هر قدرتی باید سه قدرت رقیب ایجاد شود.
راهبرد موازنه قوا ایجاد وضعیت متوازنی است که هر یک از چهار قطب تهران، ریاض، تلآویو و استانبول بتوانند نیروی سه قطب دیگر را متعادل کنند.
استراتژی قدرتهای بزرگ در خاورمیانه، باید موازنهسازی میان قدرتهای رقیب باشد. سیاست بر موازنه قوا استوار است تا قدرتهای رقیب یکدیگر را بالانس کنند، چهار قدرت تهران، تلآویو، ریاض و استانبول جایگزین آمریکا میشوند، استراتژی باید این است که این چهار قدرت همدیگر را بالانس کنند.
البته انگلیس بهصورت رقیق به منطقه بازگشته است و روسها بخشی از خلأ ناشی از عدم حضور آمریکا را پر میکنند، میشود چهار بهعلاوه دو. منطقه دارد بهصورتی مجدداً به تعادل میرسد اما نقش اصلی در منطقه را ایران و عربستان خواهند داشت.
استراتژی انگلیس و روسیه چیست؟ تعادلبخشی بین کشورهای رقیب چگونه است؟
راهبرد انگلیس و روسیه این است که بهجای اینکه در عراق و سوریه بهدنبال تعادلبخشی باشند، دارند بین قدرتهای منطقه تعادل ایجاد میکنند، فقط وقتی آمریکا به این راهبرد بپیوندد، خروج آمریکا از خاورمیانه ممکن است، اگر راهبرد یکسویه آمریکا در حمایت از عربستان تغییر کند در آن صورت توافق با تهران ممکن است.
بیشتر توضیح دهید؟
یکی از دو قدرت موازنهکننده نباید از دیگری ضعیفتر تلقی شود.
دغدغه آمریکا اکنون مقابله با ایران است؟
کیسینجر وزیر خارجه اسبق آمریکا مینویسد: "درحالی که قدرت روسیه دغدغه کنونی ماست، تاریخ نشان میدهد ضعف روسیه میتواند مخاطرات خود را در نظم جهانی داشته باشد و باعث رقابت برای تصاحب سرزمینهای شرق دریاچه اورال شود".
فهم من این است که هرچند قدرت منطقهای ایران در لحظه کنونی دغدغه آمریکاست اما ضعف ایران میتواند مخاطرات جدی برای موازنه قوا در خاورمیانه داشته باشد و به تضعیف امنیت در خاورمیانه منجر شود.
موضع اتحادیه اروپا در مقابل ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
اروپای کنونی نقش «تعدیلکننده» سیاستهای ترامپ در قبال جهان را ایفا میکند. اگر اروپا با توجه به برنامه تحریمهای گذشته خود بخواهد برخی محدودیتها علیه ایران را لحاظ کند، در خصوص جایگاه این کشورباید در نظر گرفت که اروپا باید بهنوعی از اینکه در مواجهه با ایران از دید آمریکا ضعیف تلقی شود، جلوگیری کند، بنابراین چنین اقدامی بیشتر از اینکه بخواهد به ایران ضربه سنگینی وارد کرده و تغییری در معادله کنونی ایجاد کند، وجهه سمبلیک دارد، در ضمن این اقدام اروپا که درصدد آن باشد بدون نقض برجام و خروج از آن، با آمریکا مذاکره کرده و یک موضع مشترک با این کشور پیدا کند میتواند یک اقدام برای حل مسئله تلقی شود.
نظرتان در مورد مذاکره ایران با آمریکا چیست؟
اوباما در این مورد مینویسد «این باور میان بعضی جمهوریخواهان شکل گرفته که ایران گروگانها را بهدلیل سرسخت بهنظر رسیدن رونالد ریگان آزاد کرد؛ حال آنکه در عمل، مذاکراتی طولانی برای آزادی دیپلماتها با ایران در جریان بود و ایران بهدلیل مشکل شدیدی که با جیمی کارتر داشت، صبر کرد تا دوره ریاست جمهوری او تمام شود و سپس گروگانها را آزاد کرد».
نیویورک تایمز در تحلیلی مینویسد: ایران مذاکره با آمریکا را تا زمان انتخابات دوره سنا و ریاست جمهوری در سال 2021 بهتعویق میاندازد تا شاید دموکراتها بر سر کار آیند و مواضع آمریکا تعدیل شود.