: درختان بلوط امشب به یاد سوختن شما ناله سر میدهند، ضجه میزنند. زاگرس را تنها گذاشتید و بلوطستان بیپناه را هم یتیم کردید. خبرِ جانسوز و جانکاهی بود؛ آتشسوزی در جنگلهای مریوان در حوالی روستای سلسی، جان دو فعال محیط زیست و دو جنگلبان را گرفت. «شریف باجور» و «امید کهنه پوشی» دو عضو «انجمن سبز چیا» و «محمد پژوهی» و «رحمت حکیمی» دو جنگلبان منطقه که برای اطفای حریق جنگل وارد عمل شده بودند، جان خود را از دست دادند.
به گزارش به نقل از همدلی ،خبر آتشسوزی و جان باختن فعالان محیط زیست مریوان با اظهارات ضد ونقیضی همراه بود. ایرنا با انتشار خبری به نقل از منابع محلی منفجر شدن مهمات جنگی را عامل این اتفاق گزارش کرد. رئیس سازمان امداد و نجات نیز در گفتگو با شبکه خبر بر وقوع انفجار مین و مهمات در منطقه تاکید کرد و همچنین گفت: «وقوع آتشسوزی بر اثر شدت گرما بوده است.» فرماندار مریوان نیز اعلام کرد: «با بازدید میدانی که صورت گرفته مشخص شد انفجار صحت ندارد و این مکان، منطقه ممنوعه نیست.» او علت آتشسوزی را روشن کردن آتش، سهلانگاری و گرمای هوا عنوان کرده است. در این میان فعالان مریوانی هم میگویند حین مهار آتشسوزی، مینی منفجر شده و پیش از خفگی، آن مین هم جان چند نفر از این فعالان را گرفته است. با این حال علت هر چه باشد چیزی از حجم سنگین و عمق این فاجعه کم نمیکند.
اما آنچه از واکنشهای مردمی و افکار عمومی پیداست، مرگ شریف باجور پررنگتر بود تا جایی که میگویند: «محیط زیست ایران یکی از دلسوزترین حامیانش را از دست داده است». از اعتراض به مرگ کولبران، تا اعتراض به دفن زباله یا اعتراض به کشتن مادر هفت بچه سگ یا اظهار همدردی با زندانیان. میگویند هر جای منطقه آتشسوزی در جنگل اتفاق میافتاد، شریف حاضر بود. وقتی فعالیتهایش را مرور میکنیم، چنین آدمی دستکمی از یک قهرمان ندارد.
عدم خشونت راه پیروزی انسانیت است
شهریور ماه گذشته این فعال محیط زیست و مدنی پس از چهار روز رکابزنی با پیام «عدم خشونت راه پیروزی انسانیت است» از مریوان تا تهران را بدون لب زدن به آب و غذا رکاب زد. باجور در این باره گفته بود: «متاسفانه وضعیت اقتصادی در کردستان و بهخصوص شهر مریوان بهدلیل نبود مدیریت درست دردناک است و بیکاری در این شهر و شهرهای دیگر بیداد میکند. در بخش صنعتی در این شهر و اطراف آن حتی یک کارگاه کوچک صنعتی وجود ندارد تا چند جوان در آن مشغول به کار باشند و با وجود گذشت نزدیک به 30 سال از پایان جنگ، وضعیت شهر مریوان تفاوتی با روزهای جنگ نکرده است.»
او توضیح داده بود: «اینکه سالانه 20نفر در این شهر کوچک خودکشی میکنند زنگ خطری است که بارها به صدا درآمده ولی کسی به آن توجهی نمیکند. متاسفانه بهدلیل نبود اشتغال در این شهر و اطراف آن بسیاری از مردم و بهخصوص جوانها مجبور به کولبری هستند و ارتزاق از راههایی میگذرد که گاه خبری از نان درآوردن در پایانش نیست و به جان دادن ختم میشود. در این میان شاهدیم که بارها با خشونت با کولبرها رفتار میشود و تنها وقتی حوادثی مانند کشته شدن 5 کولبر جوان پیرانشهری در زیر بهمن اتفاق میافتد مسئولان در رسانهها از حمایت کردن از کولبران و برنامههایی که در دست اقدام دارند سخن میگویند اما مدت کوتاهی بعد همه آنها به فراموشی سپرده میشود و این بار دو کولبر دیگر هدف گلوله قرار گرفته و کشته میشوند. ادامه این وضعیت قابل قبول نیست و با وجود آنکه بارها نسبت به این خشونتها اعتراض شده است اما بازهم شاهد ادامه آن هستیم.
تلاش کردم تا صدای مردم باشم
او با اشاره به حرکت اعتراضیاش برای نفی خشونت گفته بود: «در جامعه مدنی اگر صدای اعتراضهایی که به شکل مدنی انجام میگیرد، شنیده نشود ممکن است به فاجعه منجر شود. من نیز برای اعتراض به خشونت نسبت به کولبران و همچنین پایان دادن به قتل عام مسلمانان در میانمار تصمیم گرفتم با اعتصاب غذا مسیر مریوان به تهران را رکاب بزنم و بهعنوان یک شهروند مریوانی اعتراض خودم را نشان بدهم. چهار روز و نیم در جادهها رکاب زدم و ضعف قوای جسمانی و سربالاییهای زیادی که در مسیر وجود داشت بارها مرا زمینگیر کردند اما تنها به هدفی که داشتم فکر میکردم و میخواستم به همه بگویم با عدم خشونت میتوانیم با تقویت جامعه مدنی برای زندگی و دنیایی بهتر تلاش کنیم. من تلاش کردم تا صدای مردمی باشم که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند و امیدوارم با تغییر در سیاستهای غلط شاهد روزی باشیم که جامعه ایران و جهان عاری از خشونت باشد.»
او همچنین بر مبنای شعار عدم خشونت راه پیروزی انسانیت است از تمامی فعالان مدنی که برای جامعهای عاری از خشونت تلاش و مبارزه میکنند، خواستار انسجام، همدلی و اتحاد در جهت پیشرفت جامعه مدنی و برقراری صلح و مهربانی شده بود. شریف باجور در سال1350 شمسی در مریوان متولد، و مقاطع تحصیلی تا مدرک دیپلم را در این شهر کسب کرد. در مریوان مغازه سوپرمارکت داشت. اعضای انجمن سبز چیا بود و پیگیر مواضع انساندوستانهاش. در جریان زلزله ویرانگر کرمانشاه، به کمک و یاری شهروندان مناطق زلزلهزده شتافت و به مدت چندین ماه متوالی را در کنار شهروندان زلزلهزده کرمانشاه سپری کرد.
زخمی دیگر بر جان طبیعت بیجان
مرگ شریف باجور و دوستانش واکنش کارابران فضای مجازی در پی داشت و افکار عمومی و فعالان محیط زیست جانباختن او دوستانش را «زخمی دیگر بر جان طبیعت بیجان ایران» عنوان کردند. کاوه مدنی، معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست از نخستین کسانی بود که به این خبر واکنش نشان داد. او در توییترش نوشت: قهرمانان محیط زیست ایران. شریف باجور همانطور که گفته بود تا پای جانش برای محیط زیست و زاگرس ایستاد. امید حسینزاده(امید کهنهپوشی)، رحمت حکمتنیا، محمد پژوهی.
راهشان پایدار!» مژگان جمشیدی، خبرنگار حوزه محیط زیست هم نوشته: «امروز نه فقط جنگل که محافظان جنگل هم در آتش سوختند! شمایی که در رسانهات برای هر ...گویی دولتیها جا داری؛ الا مقوله محیط زیست، اقلا یه فردا را در روزنامهات داستان مرگ شریفترین فعالان سبز کردستان را بنویس.» کاربر دیگر نوشته: «شریف باجور از حامیان محیط زیست و از شریفترین فعالین مدنی هنگام تلاش برای خاموش کردن آتشی که به جان جنگلهای کردستان افتاده بود جانش رو از دست داد. یکی ازکسانی که بیشترین تلاش روبرای کمک به زلزله زدگان اخیر کرمانشاه کرد. کسی که بارها دراعتراض به برخورد با فعالین مدنی فریاد زده بود.
زخمی دیگر بر جان طبیعت بیجان ایران.» فرشاد هم نوشته: «حافظه داریم؟ نمیدانم ولی جهت یادآوری شریف باجورهمان بود که در اعتراض به وضعیت کولبران در کردستان و حمایت از رضا شهاب و تقدیر از آتنا دائمی حمایت از قربانیان خشونت در میانمار از مریوان تا تهران در حال اعتصاب غذا رکاب زد و حالا با سه فعال محیط زیست شهید جنگل شدند.»
مرگ او را از کجا باور کنم
مرگ شریف باجور آدم را یاد این شعر فریدون مشیری میاندازد و زندگیاش را شاید بتوان در این شعر خلاصه کرد: «من که از پژمردن یک شاخه گل/ از نگاه ساکت یک کودک بیمار/ از فغان یک قناری در قفس/ از غم یک مرد در زنجیر حتی قاتلی بر دار/ اشک در چشمان و بغضم در گلوست/ وندرین ایام زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست/ مرگ او را از کجا باور کنم/ صحبت از پژمردن یک برگ نیست/ گفت وگو از مرگ انسانیت است».