سلفی چیست؟
اصطلاح سلفی که در فارسی با واژههایی چون "خویش اندار"، "خود گراف" یا "از خود عکس گرفتن" در فرهنگ لغت فارسی شناخته میشود، برای اولین بار در سال 2005 میلادی توسط ریچارد کرایوز در مقاله "راهنمای چگونه عکس بگیریم" مورد استفاده قرار گرفت و بعدها با اضافه شدن هشتک #selfie در شبکههای اجتماعی بسیار همه گیر شد و در سال 2013 به عنوان واژه سال انتخاب شد و اولین بار در فرهنگ آکسفورد مورد استفاده قرار گرفت.
روانشناسان معتقدند که عادت به سلفی گرفتن پیدرپی در روز و انتشار آن در شبکههای مجازی نشانگر یک وضعیت روحی و روانی منحصربهفرد و البته مشکلساز است.
واژه انگلیسی "Selfitis" یا "علاقه بیش از حد به گرفتن عکسهای سلفی" اولینبار در سال 2014 معرفی شد.
در واقع این برای اولینبار بود که انجمن روانشناسان آمریکا این عادت را جزو مشکلات روحی و روانی و البته در میان بیماریهای روانی طبقهبندی میکرد.
به دنبال طبقهبندی جدید انجمن روانشناسان آمریکا گروهی از محققان دانشگاه ناتینگهام ترنت در انگلستان این پدیده را برای اولینبار به دقت مورد بررسی قرار دادند.
محققان دریافتند که اختلال Selfitis نه تنها در بعضی از مردم وجود دارد بلکه در صورت جلوگیری از پیشرفت، به یک رفتار خودخواهانه و بعضاً شدید تبدیل میشود.
دکتر مارک گریفیت، متخصص اعتیادهای رفتاری از دانشگاه ناتینگهام گفت: چند سال پیش اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه انجمن روانشناسی آمریکا قرار است اعتیاد به سلفی را در بین بیماریهای روانی طبقهبندی کند، اگرچه این موضوع در ابتدا شبیه یک شوخی به نظر میرسید، اما به این معنا نبود که اعتیاد به سلفی وجود ندارد، و اکنون نتیجه تحقیقات ما نشان میدهد که این اختلال روانی وجود دارد.
محققان در ابتدای کار یک حد مشخص برای سلفی گرفتن را تعیین کردند. آنها به این جمعبندی رسیدند که افراد سلفی بگیر در سه سطح قابل تشخیص هستند.
سطح اول کسانی هستند که در روز بیشتر از سه مرتبه از خود عکس میگیرند، سطح دوم کسانی هستند که سلفیهای خود را منتشر میکنند و دسته سوم کسانی هستند که در مرحله حاد این عارضه قرار دارند. این افراد کسانی هستند که در روز بیشتر از 6 بار تصاویر سلفی خود را در فضای مجازی منتشر میکنند.
محققان دریافتند کسانی که بیش از حد سلفی میگیرند اغلب نیازمند توجه بیشتر هستند. این افراد در بیشتر موارد با کمبود اعتمادبهنفس مواجه میشوند، پس تلاش میکنند با این روش جایگاه اجتماعیشان را بهبود بخشند.
چرا عکس سلفی میگیریم؟
این عکسها در زمان خودشان تبدیل به تیتر یک رسانههای کشور و حتی جهان شدند و حول و حوش آن بحثها و مباحثات زیادی شکل گرفت، عکس نمایندگان مجلس با موگرینی، عکس جوانی که در زاینده رود به واسطه سلفی گرفتن از خود غرق شد، عکس سلفی مردم از آتش سوزی ساختمان پلاسکو و هزاران عکس دیگر.
حال سؤال مهم و محوری این است که عکس سلفی چیست و علت رواج این پدیده چیست؟
"جورج زیمل" معتقد است مد همان تغییر غیر متمرکز جنبههای فرهنگی زندگی است و از یک تنش اساسی در وضعیت اجتماعی انسان ناشی میشود.
از طرفی هر کدام از انسانها دوست دارند از دیگران تقلید کنند و از طرف دیگر مایلند، متفاوت از دیگران باشند. جریان مد به هر دوی این تمایلات توجه میکند.
"زیمل" که نظریاتش در مورد مد همچنان مورد استفاده جامعهشناسان است، معتقد است که این تمایلات دوگانه به ماهیت انسانها برمیگردد؛ انسانها از یک طرف دوست دارند عین همسایه خود عمل کنند و از طرف دیگر از او متمایز باشند.
اسکات لش هم معتقد است:
«در هر دوره و زمانهای، بیماریهای خاص همان دوره به وجود میآیند.» او در همین رابطه، یکی از مقصران اصلی را دیوان سالاری جدید میداند.
در این دنیایی که دیوان سالاری حکم میکند «موقعیت صرفاً به معنای پیش رفتن نیست، بلکه به مفهوم جلو افتادن از دیگران است»، چطور میتوان انتظار داشت کسی به چیزی جز خود فکر کند. و البته فراموش نکنیم که این دیوان سالاری جدید خود ریشه در ویژگیهایی دارد که حالا نظام سرمایه داری، با خصلتهای امروزش، به خود گرفته است؛ یعنی سرمایه داری مالی که تمرکزش بر مصرف است.
آیا سلفی گرفتن مرزهای اخلاقی ما را جا به جا کرده است؟ آیا به آدمهایی تبدیل میشویم که نمایش را به هر چیز دیگر ترجیح میدهیم؟ چه تحلیلی میتوان از این موضوع داشت؟
خطر سقوط جامعه با استفاده افراطی و نادرست از شبکههای اجتماعی
گفت و گو از: فرزانه صدقی
دکتر زهرا طاهری پور - رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه سوره عنوان کرد:
روزی جای تمام عکسها در قاب عکس یا آلبوم بود و نشان دادن آنها حد و حریم داشت اما این روزها با گسترس شبکههای اجتماعی تب سلفی گذاشتن در بین اقشار جامعه شیوع خیلی زیادی پیدا کرده است.
مساله ای که میتواند همراه با پیامدهایی هم باشد. اهمیت این موضوع باعث شد تا پیرامون این مساله گفت و گویی با دکتر زهرا طاهری پور، رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه سوره، عضو هیات علمی دانشکده فرهنگ و ارتباطات، دکترای معارف اسلامی گرایش تاریخ و تمدن اسلامی انجام دهیم که در ادامه آن را میخوانید.
این روزها بسیاری از خانمها علاقه زیادی به دیده شدن و لایک شدن دارند و تب سلفی گرفتن و به اشتراک گذاشتن تمام مسائل روزانهشان مانند غذا خوردن، ورزش کردن، آشپزی کردن، مسافرت رفتن و ... در شبکههای اجتماعی بسیار گسترش پیدا کرده است، آیا چنین اتفاقی طبیعی است یا میتواند همراه با پیامدهای منفی باشد؟
هم اکنون پیشرفت سریع تکنولوژی و گسترش شبکههای اجتماعی مساله ای مشهود و قابل لمس است که در کشور ما نیز به سرعت در حال رخ دادن است.
برخلاف سایر زمینهها که بعدها ایران به آن مساله ورود پیدا میکند، کشور ما در این خصوص اصلاً عقب نیست و هر روز این مساله برای مردم ملموس میشود که شبکه اجتماعی جدیدی اضافه شده است.
در حال حاضر این نوع ارتباطات به وجود آمده و دوری از این مسائل اجتناب ناپذیر است. به طوری که افراد زیادی هم اکنون با این نوع شبکههای اجتماعی و تکنولوژیها در ارتباط هستند و استفاده از آن مختص یک قشر یا طبقه خاص و شهرهای بزرگ، پایتخت یا مراکز بزرگ نیست. بسیاری از افراد با این تکنولوژیها درگیر میشوند.
از سوی دیگر نمیتوان استفاده از این وسایل ارتباطی و شبکهها را محدود کرد. در کنار معایب و مضراتش، منافعی هم به دنبال دارد.
همچنین اعمال محدودیت از عهده دولتها نیز خارج شده است. حتی اگر اعمال محدودیت بشود، حتماً همراه با صدمهها و آسیبهای دیگری خواهد بود زیرا راههای دیگری برای استفاده مردم از این شبکههای اجتماعی به وجود میآید.
اما خیلی نمیتوان دسترسی به این شبکهها اقشار مختلف محدود کنیم، بنابراین باید به دنبال راه حلی برای این مساله باشیم.
با گذشت زمان در جامعه بیشتر این مساله حس میشود که باید جهت دهی مناسبی به کاربرهای شبکهها داده بشود.
شاید اوایل این مساله احساس نمیشد اما اکنون همه اقشار در حال دریافت این اطلاعات هستند. استفاده بی حد و حصر از این شبکهها، بدون آگاهی و راهنمای لازم، آسیبهای زیادی در پی خواهد داشت.
چرا این آسیبها بیشتر متوجه زنان است؟
هم اکنون در فرهنگ اسلامی ما، زن به عنوان یک عنصر مهم تلقی میشود. به فرموده امام خمینی (ره) از «دامن زن، مرد به معراج میرود.» در فرهنگ ما برای زن یک نوع نقش تربیتی، رکن و اساس خانواده قائل شدهاند.
منابع دینی ما زن به گونهای تلقی شده است که میتواند یک خانواده و نسل را تربیت کند.
حال اگر این زن با چنین جایگاهی که اکنون در جامعه و فرهنگ دینی ما برای او قائل شده است، دچار آسیب شود و از آن جایگاه و نقش نگهداری خانواده، تربیت دهنده و انتقال دهنده ارزشهای جامعه به فرزندان دور شود، جامعه دچار تباهی خواهد شد.
هم اکنون یک سری تغییرهایی در ارزشهای جامعه در حال رخ دادن است. به هر میزان کاربری که نقش مهمی در جامعه دارد از این شبکهها استفاده کند و اعتیاد نامطلوبی نسبت به این موضوع پیدا کند، تبعات و آسیبهای جبران ناپذیری به آن جامعه وارد میکند.
گرفتار شدن افراطی، حساب نشده و بدون آگاهی زنان به این موضوع، تصویری از سقوط جامعه از بلندی بر سرازیری ارائه میدهد. پس باید فکری برای رفع این موضوع بشود.
امروزه بسیاری از این مسائل مانند عکس گرفتن زنان و قرار دادن در شبکههای اجتماعی برای بسیاری از دختران جوان و نوجوان الگوسازی شده است.
نسل امروزمان که قبلاً چنین چیزهایی مرسوم نبود، تبدیل به جامعه این چنینی شدهاند. بدا به حال فرزندانمان که شاهد این نوع مسائل هستند.
پیامدهای این مساله چیست؟
این مسائل یک سری صدمههای اخلاقی هم در پی خواهد داشت. در فرهنگ دینی ما مساله عفت و حیا عنوان شده است.
شاید در ارتباطهای رو در رو و مستقیم به دلیل مسائل تربیتی فرد بتواند خودش را حفظ کند اما پس از ورود به این شبکهها حریمها برداشته میشود و شاید یک خانم یا زن بتواند هر نوع عکسی هم از خودش در این شبکهها قرار بدهد. دور شدن زنان از عفت و حیا که در منابع دینیمان بر آن تاکید و سفارش شده است، میتواند تبعات اخلاقی داشته باشد و باعث از هم گسیختگه شدن خانوادهها شود.
بسیار مشاهده شده است که وقتی حریم حیا و عفت در این شبکهها شکسته شده بعدها به صورت عملی نیز در جامعه اتفاق می افتد.
در پایان راهکارشما برای دختران نوجوان و جوان برای پیشگیری از این مسائل چیست؟
مهمترین راهکار، بالا بردن آگاهی افراد است. در آیات قرآن، سخنان پیامبر اکرم (ص) و معصومین (ع) مدام تلاش شده تا خرد، عقل و دانایی افراد شکوفا بشود.
افراد اهل اندیشه، تفکر و تأمل باشند. راه و مسیری که استفاده میکنند از روی آگاهی باشد.
ما هم که ادعا داریم در یک جامعه اسلامی هستیم طبیعتاً با توجه به این منابع، باید سعی کنیم که آگاهی افراد را نسبت به این موضوع بالا ببریم. این اطلاعات میتواند از راههای مختلفی ارائه داده شود.
ما باید یک سیاست گذاری مشخصی پیرامون این مساله داشتیم که در واقع سیاستها و نظریات آنها در جامعه عملیاتی بشود، اما چنین سیاست گذاری در کشورمان را مشاهده نمیکنیم.
همچنین نمیتوانیم خیلی دست روی دست بگذاریم و چنین مسوولیت و وظیفهای را تنها بر عهده صدا و سیما یا ارگان خاص قلمداد کنیم.
به جز مسوولیت نهادها، ارگانها و سازمانها، ما در فرهنگ دینیمان مساله ای به نام امر به معروف داریم. امر به معروف به این معنا نیست که ما مدام به دیگران دستور بدهیم که فلان کار را بکنند، هرکسی مسوولیت دارد نسبت به اطرافیان خود تا این آگاهی را ایجاد کند، ما باید خودمان را موظف بدانیم.
از طریق صدا و سیما نیز حتماً باید این اتفاق رخ بدهد. همچنین آموزش و پرورش نقش بسیار مهمی میتواند برای بچهها و خانوادهها داشته باشد.
مثلاً انجمن اولیای و مربیان باید یکی از توصیههایشان را در این زمینه قرار بدهند که آگاهی خانوادهها بالا برود و هم آنها بدانند که نسبت به فرزندان چه اطلاعاتی باید ارائه بدهند.
یک مورد اثر گذار دیگر این است که ما در فرهنگ سنتی و دینیمان، مجالس زنده کردن یاد اهل بیت (ع) به صورت جشن و عزاداری داریم. هر ساله در ایام محرم در بسیاری از خانهها چنین مجالسی برگزاری میشود.
ما میتوانیم از این مبلغان برای جهت دهی این خطرهایی که فرهنگ ما و خانوادههای ما را تهدید میکنند، استفاده کنیم.
از طریق این مجالس میتوانیم این اطلاعات را انتقال بدهیم زیرا بسیاری از خانمهای خانه دار در این مجالس حضور پیدا میکنند و به حرف آن مبلغ مذهبی گوش میدهند.
چه اشکالی دارد که ما از طریق آنها این آگاهی را انتقال بدهیم. حداقل این است که آنها بی خبر و غافل از فرزندانشان نخواهند بود. هر کدام از این افراد بالاخره دختر و عروس دارند میتوانند این اطلاعات را انتقال بدهند.
من قائل به حذف این شبکههای اجتماعی نیستم. قائل به اینکه جامعه را ببندیم و اصلاً ورود به این حیطهها را بسته نگه داریم نیستم اما معتقدم که این شبکهها باید جهت دهی درست بشوند.