روزنامه اعتماد - علی کربلایی: مثل تمام پسر بچههای ایتالیایی، پاواروتی خردسال هم این رویا را داشت تا به یک بازیکن حرفهای فوتبال تبدیل شود و هر شب این خواب را میدید که عکسالعملهایش با تشویق هواداران همراه میشود. لوچانو پاواروتی در بزرگسالی اما با صدایش تماشاگران را در استادیوم به وجد میآورد، نه با مهارتهای فوتبالیاش. مردی که در جام جهانی ١٩٩٠ ایتالیا، با همکاری دو موزیسین و خواننده اسپانیایی، آواز بینظیرش را به گوش ٨٠٠ میلیون نفر رساند. اما او چطور تبدیل به یکی از بزرگترین خوانندگان اوپرا در عصر حاضر تبدیل شد و فوتبال چه نقشی در زندگیاش داشت؟
دنیای کودکی پاواروتی ساده بود. دائم در حال فوتبال بازی کردن بود و در زمان خستگی، سراغ گرامافون و ضبط قدیمی پدرش میرفت. قطعههای کلاسیک موسیقی او را حسابی سر ذوق میآوردند، پاواروتی گاهی با آنها همخوانی هم میکرد. از دوران نوجوانی اما دیگر کمکم باید به دنبال یک مسیر خاص برای زندگیاش میرفت. علاقه اصلی خودش تبدیل شدن به یک دروازهبان حرفهای بود، اما مادرش تاکید داشت که باید معلم بشود. مادر پاواروتی برای او آیندهای در فوتبال حرفهای نمیدید و خیال میکرد فوتبال یک «بازی» است و مناسب بزرگسالان نیست؛ خصوصا اینکه اگر قرار باشد به عنوان یک شغل به آن نگاه کند.
به هر حال پدر او نانوا بود و وضع اقتصادی خانوادهاش جوری نبود که در مورد یک شغل پایدار ریسک کنند. لوچانو پاواروتی جوان در نهایت به توصیه مادرش گوش کرد و به عنوان معلم شروع به کار کرد. اما چندان طول نکشید تا این شغل دلش را بزند و احساس کند استعدادهایش تلف شده است. برای بازگشت به فوتبال وقتی نبود و او چند سالی میشد که دیگر تمرین حرفهای انجام نداده بود. اما یک استعداد بزرگ دیگر هنوز در حال قلقلک این جوان ایتالیایی بود. پاواروتی خیلی زود معلمی را رها کرد و به کلاس آواز کلاسیک رفت. خیلی زود در این رشته پیشرفت کرد و تبدیل به یکی از خوانندگان مطرح اپرا در جهان شد.
اوضاع به شکلی پیش رفت که او در سال 1990 همراه با خوزه کارراس و پلاسیدو دومینگو، دو خواننده تنور اسپانیایی گروهی را تحت عنوان سه تنور تشکیل دادند و در فینال جام جهانی فوتبال یک کنسرت تلویزیونی در رم اجرا کردند که در سال بعد جایزه «گرمی» را از آن خود کرد. این تیم سه نفره محبوبیت زیادی یافت و در مناسبتهای زیادی از جمله مراسم فینال جام جهانی لوس آنجلس در 1994، پاریس در 1998 و یوکوهومای ژاپن در 2002 برنامه اجرا کردند.
بعد از اجراهای پاواروتی فروش آثار اپرا بهشدت افزایش پیدا کرد. از اپرای لااسکالای میلان تا مدیسون کورنر نیویورک صدای پاواروتی در چند گوشه جهان طنین انداخته بود. یکی از زیباترین کنسرتهای بیگ لوچانو، کنسرتی است که پاواروتی در سنترال پارک نیویورک در سال 1992 میلادی برگزار کرد و در آن 500 هزار نفر حضور داشتند.
پاواروتی هیچگاه علاقهاش به فوتبال را از دست نداد و به هر نحوی که میتوانست در استادیومهای فوتبال حضور پیدا میکرد. پاواروتی، تمام تلاشش را کرد تا بهواسطه فوتبال، سبک موسیقی مورد علاقهاش را ترویج کند. در پس این افکار او رویای دوران کودکیاش را هم پیگیری میکرد و در استادیومهای فوتبال، مورد تشویق علاقهمندان قرار میگرفت. او رویای دوران کودکیاش را به هنرش پیوند زد. سایت گل بینالمللی او را یکی از١٠ شخصیت معروفی میداند که در ابتدا فوتبالیست بودند و بعدا به مسیر دیگری رفتند. این سایت در مورد پاواروتی نوشته: «یک هوادار دوآتشه یوونتوس که در کودکی برای مودنا بازی میکرد. او در زمین همه کار میکرد تا دروازهاش را بسته نگه دارد. اما در نهایت مادرش او را مجبور به قبول سرنوشت دیگری کرد.»
پاواروتی، در سال ١٩٣٥ در شهر مودنا به دنیا آمد. باشگاه فوتبال مودنا ٢٣سال قبل از تولد او و در سال ١٩١٢ تاسیس شد و البته که هیچوقت باشگاه تاثیرگذاری در تاریخ فوتبال ایتالیا نبود. اما این تیم در زمان نوجوانی پاواروتی، از باشگاههای مطرح فوتبال ایتالیا بود. آنها در جریان جنگ جهانی دوم به سطح اول فوتبال ایتالیا راه پیدا کردند و در سال ١٩٤٦ سریآ را در رده سوم، بعد از یوونتوس و تورینو به پایان رساندند. در پایان جنگ اما این تیم به سری بی سقوط کرد و اوضاع باشگاه رفتهرفته خرابتر شد و در سال ١٩٦٠ باشگاه با از دست دادن حامیان مالی، به سری سی سقوط کرد. بعد از فراز و نشیبهای زیاد، مودنا در سال ٢٠١٧، ١٠ سال پس از مرگ پاواروتی منحل شد. معلوم نیست اگر پاواروتی دروازهبان مودنا شده بود، سرنوشت این باشگاه چه میشد. آیا او در دنیای فوتبال هم مثل دنیای آواز میتوانست بزرگی کند و مثلا دروازهبانی تاریخساز و موثر مثل دینوزوف شود؟
پاواروتی هفت سال از دینوزوف بزرگتر بود. او اگر گلر برجستهای مثل زوف یا حتی دروازهبان نابغهای مثل بوفون میشد، باز هم در دنیای فوتبال یکتا نبود؛ اما او در دنیای آواز، به آوازخوانی یکتا و بینظیر و باشکوه بدل شد. مردی بزرگ و بیهمتا. هنرمندی که برخلاف بزرگان موسیقی اصیل ایرانی اهل تکخوانی نبود و خواندن با دیگران را خوش داشت و سلوکش مصداق این شعر شاملوی بزرگ بود: توان گردن به غرور برافراشتن در ارتفاع شکوهناک فروتنی. درباره عظمت پاواروتی بعد از مرگش سخنان زیادی مطرح شده است. منتقد موسیقی کوریره دلاسرا در پرتیراژترین روزنامه ایتالیا نوشت: «او نماد موسیقی ایتالیا بود.» پاواروتی به گفته برخی نماد موسیقی جهان بود. التون جان، خواننده بریتانیایی در واکنش به مرگ «بیگ لوچانو» که همراه او قطعاتی را اجرا کرده بود گفت: «امروز یکی از غمانگیزترین روزها برای جهان موسیقی است.»