به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «آدمها از کی عاشق خودشان بودهاند؟ مرز بین دوست داشتن خود و خودشیفتگی کجاست؟ چقدر دوست داریم همه چیز حول محور خودمان باشد؟ چقدر از بازتاب خودمان در وجوه مختلف لذت میبریم؟ صبح که از خواب بیدار میشویم و شب که میخواهیم بخوابیم، وقتی داخل دستشویی در حال مسواک زدن هستیم، به کجا خیره میشویم؟ تصویر خودمان در آینه. به چشمهای خودمان زل میزنیم و انگار که بخواهیم رازی تازه از درون خودمان کشف کنیم، چنان با دقت و جستجوگر نگاه میکنیم که تو گویی این بار راز آن چشمها را خواهیم دانست. از جوری که آدمها نگاهمان میکنند یا برداشت و تصوری که از ما دارند، برای خودمان تفسیرها و تحلیلها میکنیم.
اینها نشان میدهد که لابد ما به خودمان اهمیت میدهیم؛ بیش از هر کس و هر چیز دیگر. این دوست داشتن خود اما تا کجا میتواند پیش برود؟ بیشتر ما دوست داریم معروف و محبوب باشیم. بعضیها هستند و بعضیها، نه. مثلاً کسی ممکن است آن قدر مهم باشد که از زندگیاش فیلم ساخته باشند. این اتفاق برای خیلیها افتاده؛ از مشاهیر علمی و ادبی و سیاسی گرفته تا آدمهای خاصی که داستان زندگیشان جذابیت لازم برای ساخت یک فیلم سینمایی یا مستند را داشته است. اما اگر روزی کسی به شما پیشنهاد بدهد از زندگیتان یک فیلم مستند تهیه میکند، شما چه واکنشی نشان خواهید داد؟ بگذارید موضوع را واضحتر بگویم. شما یک آگهی میبینید با این عنوان: «ساخت فیلم مستند از زندگی شما.» این آگهی میتواند هر کدام ما را جذب کند؛ این که کسی فیلم زندگیمان را بسازد. کسی که تلفن درج شده در آگهی را جواب میدهد، درباره نحوه کار این طور توضیح میدهد: «ما میتوانیم با هر موضوعی که شما مد نظرتان باشد برایتان یک فیلم مستند تهیه کنیم. میتواند از زندگی شخصیتان باشد یا شغل و حرفهای که دارید. یک پکیج ویژه هم داریم به اسم «خاطرات یک نسل» که در واقع فیلم مستند از شجرهنامه خانوادگی شماست. این مورد الآن خیلی طرفدار پیدا کرده. فیلم را یک مستندساز تهیه میکند که حرفهای است و شما میتوانید اطمینان کامل داشته باشید که کار خوب و تمیزی دستتان میرسد. حتی میتوانیم ترتیبی دهیم که فیلم در یک سالن همایش برای جمعی که میخواهید به نمایش دربیاید.»
هزینه ساخت فیلم مستند از زندگی شما بسته به اینکه مدت زمان فیلم چقدر باشد و چه آپشنهایی در آن مد نظر قرار گرفته شده باشد، متفاوت است اما چیزی بین 5 تا 35 میلیون تومان برایتان تمام میشود.
این روزها حتی لازم نیست شما فرد معروفی باشید تا کسی به افتخارتان تندیسی بسازد. شما میتوانید به سادگی از طریق یک آگهی صاحب مجسمه خودتان شوید، آن هم با هر اندازه و مواد تشکیلدهندهای که دوست داشته باشید. حتی میتوانید به شیوه پادشاهان قدیم، مجسمهای زرین یا سیمین از خودتان داشته باشید که با قطعات جواهر تزئین شده است.
«شما باید عاشق خودتان باشید. این خودبینی یا غرور نیست بلکه اولین فصل از کتاب خوشبختی است.» این جمله را زیر یک مجسمه 10سانتیمتری از کسی نوشتهاند؛ نمونه کاری به سفارش یکی از مشتریها که مرد جوانی را با یک تیشرت راه راه و شلوار آبی نشان میدهد که کیف دوشیاش را یکوری روی شانهاش انداخته و عینک آفتابی زده است. یک نمونه 10 سانتیمتری از شما که با کیفیت متوسط پلاستیک برایتان 125 هزار تومان خرج برمیدارد. شما حتی میتوانید تندیس عزیزانتان را سفارش دهید و به عنوان هدیه به آنها تقدیم کنید که در این صورت حتماً خیلی خوشحال میشوند. البته 10 سانتیمتر، کوچکترین اندازهای است که میتوانید مجسمه سفارش دهید. آنها حتی قادر خواهند بود مجسمه را با چاپ سه بعدی در ابعاد واقعی بسازند.
«درخواست برای این مجسمهها الآن زیادتر شده. حتی بعضی خوانندهها از این مجسمهها سفارش میدهند و در حاشیه برگزاری کنسرتهایشان به فروش میرسانند. سفارشهای عادی هم زیاد است، خصوصاً سفارش مجسمه عروس و داماد و همین طور کودکان. حتی بعضیها سفارش مجسمه حیوان خانگیشان را میدهند. کافی است عکسی از آن در اختیار ما باشد و دیگر کار انجام میشود.»
این را مسئول پاسخگویی خدمات مجسمهسازی میگوید و ادامه میدهد: «این به هر حال کار قشنگ و جدیدی است. شعار ما هم این است که هر انسانی شایسته دوست داشته شدن است و بیشتر هم خودش باید خودش را دوست داشته باشد. مهم نیست معروف باشد یا نه.»
سالها پیش اولین بار که حس کردم آدمی چقدر خودش را دوست دارد، زمانی بود که پرتره کسی را با ابعاد واقعی روی کیک تولدش دیدم. آنوقتها این شکل از تزئین کیک تولد تازه باب شده بود و من پیش خودم فکر کردم آدم باید خیلی به خودش علاقهمند باشد که تصویر خودش را روی کیک تولدش چاپ کند. همان موقعها بود که چاپ تصویر روی لیوان هم مُد شده بود و انصافاً هم حرکت جذابی بود. این که لیوان را دست بگیری که عکس خودت روی آن نقش بسته. میشد به این شکل هدیه خوبی هم برای عزیزان تهیه کرد. بعدترش پازلهایی با همین مضمون به بازار آمد. عکستان را میگرفتند و پازل اختصاصیتان را تولید میکردند و بعد شما تکههای پازل را کنار هم میچیدید و خودتان را تکمیل میکردید و بعدترش میدادید خودتان را قاب کنند و خود قاب شدهتان را به دیوار پذیرایی میزدید.
یا این که عکستان را میدادید و کسی تابلوفرشتان را میبافت و شما در دل تار و پودها جاودانه میشدید که البته هزینه گزافی هم باید بابتش پرداخت میکردید. راه ارزانترش این بود که بدهید تصویرتان را با رنگ روغن نقاشی کنند، چرا که عکسهای قاب شده دیگر نیاز به دوست داشته شدن را در خیلیها جوابگو نبود و خیلی معمولی و پیشپاافتاده به نظر میرسید.
شما حتی میتوانید تیشرتی با عکس خودتان به تن کنید و کیف و کوله پشتی با تصویر خودتان دست بگیرید و از بودن با خودتان لذت ببرید. حتی میتوانید تصویری از خودتان روی قاب گوشیتان داشته باشید.
«چاپ روی تیشرت پلیاستر سفید معمولترین و پرطرفدارترین حالت چاپ روی تیشرت است. این تیشرتها بهترین گزینه برای کارهای تبلیغاتی است و تقریباً 90 درصد شرکتها به این نوع تیشرت تمایل دارند. پارچههای اسپان برای تولید تیشرتهای سفید استفاده میشود که کیفیت خوبی دارد. چاپ با رنگهای بسیار عالی انجام میشود و قیمت آن نسبت به سایر تیشرتها مناسب است. روش چاپ روی این تیشرتها هم به نحوی است که بعد از چاپ رنگ کاملاً به خورد پارچه رفته و برجستگی رنگ به هیچ عنوان مشخص نیست. همانطور که گفتم این تیشرتها برای تبلیغات کاربرد دارند اما خیلیها مایلند عکس خودشان را روی تیشرت بزنند. چاپ عکس روی کیف و کولهپشتی و کیف پول هم انجام میشود. محصول را مثل تیشرتها خودمان با کیفیت بالا تهیه میکنیم و هر عکسی را که بخواهید روی آن چاپ میکنیم. چاپ عکس بچهها روی کیف مدرسهشان یکی دو سال است طرفدار پیدا کرده البته ممکن است از طرف مدرسه معذوریتهایی وجود داشته باشد، همانطور که یکی از مشتریها به ما گفت نگذاشته بودند دانشآموز کیفی را که عکس خودش روی آن بود، به مدرسه ببرد.»
آدمها از کی عاشق خودشان بودهاند؟ اصلاً مرز بین دوست داشتن خود و خودشیفتگی کجاست؟ چقدر دوست داریم همه چیز حول محور خودمان باشد؟ تا کجا از تماشای تصویر صدبارهمان لذت میبریم؟ روی صفحه تلویزیون، قاب عکس، تابلو فروش، تندیس، تیشرت یا هر چیز دیگری؟»