به گزارش خبرنگار خبرگزاری مهر، «شعر هیات»، اگر چه هنوز به گونهای ادبی در دوران معاصر تبدیل نشده، اما میزان فراگیری و تاثیرگذاری آن به حدی رسیده است که در محافل ادبی به طور جدی مورد بررسی و نقد قرار بگیرد؛ بررسی و نقدی درونی که بتواند پلههای رشد آن را فراهم کند. این جریان شعری که به صورت خودجوش در بین شاعران مذهبی دهههای اخیر پدید آمده، نسبتی تنگاتنگ با مراسم و هیئتهای مذهبی پیدا کرده و از آنجا که خروجی شعری این جریان در این مراسم مورد استفاده قرار میگیرد، شکلی کاملاً کاربردی و تاثیرگذار و البته در مواقعی هم به گفته برخی شاعران، شکل «مصرفی» پیدا کرده است. اقتضائات این شعر را با برخی از نمایندههای آن مورد بحث قرار دادیم؛ متن پیشرو اظهارات «مجید لشکری» در این خصوص است:
«در شعر آیینی - که من بیشتر مایلم آن را «شعر ولایی» بنامم چون تعبیر شعر ولایی عامتر است - قبل از هر چیز باید این بحث را مطرح کنیم که اصلاً به چه زبان و منطبق با چه زمانهای باید گفته شود؟ اگر در طول تاریخ به شعر ولایی دقت کنیم و مثلاً شاعرانی مانند محتشم کاشانی، فؤاد کرمانی، عمان سامانی، نیر تبریزی، جودی خراسانی و... را در نظر بگیریم، میبینیم اگر این بزرگان دستبهقلم میبردند و شعری را در مدح و منقبت و مرثیه اهلبیت(ع) مینوشتند، طبیعتاً به زبان مردم روزگار خود مینوشتند؛ زبان مردم آن روزگار آنگونه بوده و شعر هم به آن فخامت و استحکام گفته میشد. امروزهروز هم اگر قرار باشد شعری بگوییم یکی از اقتضائات سرایش شعر، در نظرگیری زبان قابل فهم و معیار برای مخاطب است. نمیشود یک شعری را به زبان کهن بگوییم و همه عناصر فخامت و استحکام زبان کهن را در آن رعایت کنیم و انتظار داشته باشیم که این شعر در هیئت هم خوانده شود و عامهفهم باشد و مخاطب از آن استفاده مناسبی ببرد. طبیعتاً این انتظار برآورده نمیشود و بسیار بعید است که مخاطب آن شعر را درک کند و بهره ببرد. پس باید شعر را به زبان روزگار خودمان بگوییم. بنابراین اگر بخواهیم شعر هیئت بگوییم باید تا جایی که ممکن است از زبان روز استفاده کنیم تا مخاطب با اثر هنری و شعری همذاتپنداری کند و از شعرخوانی بهره ببرد.
اما نکتهای که اینجا در خصوص شعر ولایی که مناسب مجالس هیئت است مطرح میشود این است که حالا که قرار است به زبان روزگار خودمان و روان و ساده شعر بگوییم، تا چه اندازه میتوانیم از این روان بودن و سادگی استفاده کنیم؟ آیا این سادگی و روانی شعر را به سمت سخن محاوره و عامیانه یا به سمت گفتارهای کوچه و بازاری میبرد یا خیر؟ چون شعر ولایی دارای حرمت و قداست است و این قداست باید رعایت شود. بدینترتیب شعر ولایی امروز باید در عین اینکه سادگی و روانی را رعایت میکند، قداست و استحکام را هم مراعات کند و با زبان مردم کوچه و بازار تفاوت داشته باشد. چون این شعری که برای معصوم گفته میشود، تا حدی خودش هم ساحت معصوم به خود میگیرد؛ منظورم این نیست که این شعر، معصوم است، بلکه حرفم این است که چون راجع به معصوم است، ساحت قدسی خاص خود را پیدا میکند و همین موضوع که کار را سخت میکند و سرودن چنین شعری نیازمند مراقبت است.
به عنوان مثال اگر شعری برای حضرت رقیه(س) که یک دختر سهساله هستند، سروده میشود، درست است ایشان، سهساله هستند و همچنین درست است که ما باید از زبان روزگار خودمان استفاده کنیم، ولی اجازه نداریم در شعری که درباره ایشان میگوییم از خیلی الفاظ و اصطلاحات و گفتارهایی که از آنها برای بیان احساسات دختر سهساله خودمان استفاده میکنیم، استفاده کنیم. درست است باید شعرمان امروزی و ساده و روان باشد، ولی نهایت رعایتها و مراقبتها را در خصوص واژه و فرم شعر باید انجام دهیم.
گذشتگان ما هم این توجهها و رعایتها را داشتهاند؛ به عنوان مثال صائب تبریزی، شاعر معروف سبک اصفهانی(هندی) است و طرز تازه را که غزلهایش سرشار از مضمون است، در نظر بگیرید؛ یا حتی بیدل دهلوی را که اشعار بسیار دشوار و سختی دارد، در نظر آورید؛ این دو شاعر بزرگ ما وقتی به ساحت شعر اهلبیت(ع) وارد میشوند و برای اهل بیت شعر میگویند، هم زبانشان کمی سادهتر میشود و از آن پیچیدگی اشعار دیگر درمیآید، و هم آن دقت نظر را نسبت به کلام و کلمه و لفظ و مضمون شدیداً رعایت میکنند. یعنی مراقبند که چه کلمه و زبانی را مورد استفاده قرار میدهند تا هم مخاطب متوجه شعر بشود و هم حرمت و قداست مقام اهل بیت(ع) در شعر کاملا حفظ شود.
این واقعیت در خصوص بسیاری از شاعران دیگر هم وجود دارد؛ مثلا خود محتشم کاشانی محتشم صاحب غزلیات بسیاری است و در کنار آن غزلها، آن ترکیببند عاشورایی مستحکم را گفته است که در نهایت دقت و مراقبت سروده شده است. حتی فؤاد کرمانی را در نظر بگیرید و غزلیاتی که او برای سیدالشهدا(ع) و اهل بیت (ع) گفته را نسبت به غزلیاتی که با موضوعات آزاد گفته مقایسه کنید؛ میبینید شعرهایی که او راجع به اهلبیت(ع) است، هم زبان سادهتری دارد و هم شاعر بر لفظ و مضمون دقت بیشتری داشته است تا اصطلاحاً کلمه از معنا بیرون نزند. بنابراین ما نیازمند یک بینابینی و رعایت حد وسط در شعر ولایی هستیم.
اما در حوزه معنا و مضمون که اتفاقا کارمان بسیار سخت است، باید تلاش کنیم که شعرمان پشتوانه داشته باشد. مثلا در همان حوزه شعرهای عاطفی و احساسی که برای مخدرات گفته میشود، نباید به گونهای باشد که آن احساسات غلیان پیدا کند؛ ما اجازه نداریم در مورد اهلبیت (ع) که یا خودشان معصومند و یا از فرزندان معصوم هستند و به نوعی در مرزهای عصمت قرار دارند، موقعیت مشابهی با موقعیت خودمان را فرض بگیریم و به آن بزرگواران نسبت دهیم. برای نمونه وقتی میخواهیم از حضرت رقیه(س) شعر بنویسیم، نباید رفتار دختر کوچک خانواده خودمان را ملاک قرار دهیم و از آن رفتار حضرت را با پدرشان استنباط کنیم. به عبارتی ما اجازه نداریم احساسات و عواطف شخصی خودمان را در بیان احساسات و عواطفی که متعلق به معصومین است، دخالت دهیم. البته مشابهتها را نمیتوان مطلقاً نادیده گرفت، ولی بحث اینجاست که اگر استفاده میکنیم، باید برایش پشتوانه داشته باشیم. به عبارت دیگر اگر قرار است استفاده کنیم باید بدانیم و تحقیق کنیم و ببینیم آیا از لحاظ روایی در کتابهای مقتل چیزی داریم که پشتوانه این بیان ما قرار بگیرد یا نه.
بنابراین باید توجه کرد هم در زبان باید سادگی رعایت شود، ولی این سادگی نباید به گونهای باشد که شعر ولایی به زبان مردم کوچه و بازار میل پیدا کند؛ هم اگر قرار است احساساتی بیان شود، این احساسات نباید به سمت احساسات شخصی و نفسانی ما مایل شود. اگر شاعران این نکات را رعایت کنند شعر ولایی دچار آسیب خاصی نخواهد شد، تا به دنبال آن ما نیازمند آسیبشناسی این حوزه باشیم. مسئله این است که مشکلاتی که عرض کردم در کلیت شعر امروز راه یافته و اگر ما شعرهای آزاد اعم از عاشقانه و اجتماعی و... را رصد کنیم، میبینیم که تا حدی دچار این ابتذال شدهاند؛ در شعر هیئت هم ممکن است این مسائل راه پیدا کند و شعر را با نوعی ابتذال مواجه کند.»