پس از نامه نگاری های انجام شده از سوی اساتید دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی و سازمان های مردمنهاد زیست محیطی سراسر کشور به رییس جمهور، دولت مِنهای رییس سازمان حفاظت محیط زیست، با وجود نظر قبلی خود، دیگر پافشاری بر اجرای طرح انتقال آب دریای کاسپین به فلات مرکزی ایران را ندارد ولی نمایندگان استان مقصد این طرح، در مجلس با توجه به نزدیک شدن موعد انتخابات با تکاپو در این زمینه و البته نثار بیابای هرگونه توهین و تهمت به مخالفان اجرای این طرح از تریبون های رسمی و غیر رسمی به دنبال جمع آوری رزومه کاری برای خود هستند.
به گزارش به نقل از قانون ،نگرانی این گروه چهار نفره نمایندگان در مورد تشدید بحران آبی استان محل وکالت خود در حالی موجب بازگشایی پرونده بایگانی شده انتقال آب دریای کاسپین شده که همین نمایندگان در طول دو سال گذشته که مردم ایران در حال تلاش برای صیانت از بزرگترین کانون آبساز منطقه یعنی شاهوار بوده اند، هیچ گونه همراهی با این پویش مردمی انجام ندادند. واقعا اگر آقایان نمایندگان نگران آینده آبی استان و در پی آن انتقال آب دریای کاسپین هستند؛ می طلبید تا در صیانت از کانون آبساز استان خود هم پیگیری و جدیتی مضاعف نشان می دادند.
اینطور نمی شود که منابع آبی خود را فدای معدن کنیم و از آنسو هزاران میلیارد از بیت المال را در شرایط کنونی اقتصادی کشور و البته با نابودی اکوسیستم های کاسپینی و هیرکانی و ایران و تورانی، فدای طرح های ناپخته و فاقد توجیه منطقی و علمی کنیم.افزون بر انتقاد از دیدگاه حاکم بر برخی مدیران و تصمیم سازان، نحوه مواجهه دانشگاه سمنان با این طرح محل تعجب است. دانشگاه ها در سراسر دنیا مستقل هستند و خود را وارد چنین بازی هایی نمی کنند. البته من پیش از برگزاری این همایش، قصد قضاوت در مورد آن را ندارم. باید دید که این همایش چگونه و در چه سطح علمی برگزار می شود؟ باید دید که آیا به مخالفان اجرای این طرح هم تریبون داده می شود یا نه؟ ولی عقیده شخصی من آن است که این اقدام دانشگاه سمنان می تواند شائبه همراهی و همراستایی این دانشگاه را صرفا با موافقان اجرای این طرح در پی داشته باشد و این نافی بارز شان این دانشگاه قدیمی و استخوان دار است.
البته امیدوارم چنین نشود. از سوی دیگر بیش از 500 تن از اساتید برجسته دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی سراسر کشور، طی نامه ای به رییس جمهور اعلام کردند که طرح انتقال آب دریای کاسپین با منافع ملی ما سازگار نیست. نتایج پژوهشهای مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری هم بر این حقیقت آشکار صحه گذاشت که این طرح فاقد هرگونه توجیه علمی، فنی و زیست محیطی و مالی است. با این وصف نمی دانم سخنرانان کلیدی این همایش دانشگاهی را از کجا خواهند آورد. بدنه علمی کشور با این طرح مخالف است و این مخالفت را بارها اعلام کرده است ولی باز می بینیم که گروه چهار نفره نمایندگان برای عملیاتی شدن این طرح دست و پا می زنند. امیدوارم این مجموعه دانشگاهی با سابقه با توجه به نظرات اساتید برجسته کشور، به طور مستقل در پی ساختن مهر تایید برای این طرح مخرب نباشد و استقلال علمی خود را حفظ کند. به هرحال عصر روز 24 آبان ماه می توانیم در این مورد قضاوتی مبتنی بر آنچه که رخ داده انجام دهیم. البته در این میان نباید از دسته گلهای آقای کلانتری بر این سوگواره زیست محیطی غافل شویم.
تاثیر تصمیم های سلیقه ای و اشتباه آقای رییس
تاریخ نظر مساعد و چراغ سبز ایشان را در جایگاه رییس سازمان حفاظت محیط زیست برای اجرایی شدن این طرح هرگز فراموش نخواهد کرد.دریای کاسپین این روزها با بزرگترین تهدیدات دست و پنجه نرم می کند. هنوز ابهامات کنوانسیون آکتائو رفع نشده و این دریا دچار انواع آلودگی های شیمیایی، نفتی و بیولوژیکی است و نه تنها هیچ برنامه ای برای پالایش آن از سوی سازمان حفاظت محیط زیست ارایه نشده ، در کمال بی درایتی با طرح های مخربی همچون انتقال آب و ساخت پتروشیمی در حاشیه آن موافقت می شود. این ها از مصادیق بارز تیر خلاص بر پیکر این دریای بسته است.
عقبنشینی کاسپین در سال های گذشته بسیار چشمگیر بوده به نحوی که صدها هکتار از تالاب بین المللی میانکاله دچار خشکیدگی کامل و تبدیل به کانون ریزگردهای نمکی شده است. تاسف بار و نگران کننده این است که بر اساس پژوهش های انجام شده در موسسات تحقیقاتی داخلی و خارجی، عقب نشینی کاسپین در این عصر دیگر برگشت پذیر نیست. یعنی برخلاف روند تاریخی گذشته که پس از هر عقب نشینی این دریا در دوره ای دیگر سطح آب بالا می آمد؛ دیگر اینگونه نیست و این فرایند پسرفت و پیشرفت پی در پی متوقف شده است. این را بنده نمی گویم. نتایج تحقیقات پژوهشگران در موسسات تحقیقاتی معتبر بین المللی و داخلی این را می گوید. اسناد و مقالات منتشر شده آن موجود است. مدیرکل حفاظت محیط زیست استان گلستان هم اخیرا در یکی از گفت وگوهای رسانهای خود موضوع بازگشت ناپذیری آب کاسپین را تایید کرده است ولی نمی دانم چرا عده ای نه تنها این یافته ها را نمی خوانند بلکه حتا نمیخواهند که این حرف های مستند را بشنوند و مدام بر یک مدار حرکت می کنند.
از مردم بیاموزید!
مشکل اساسی دیگر این است که هیچ گونه برنامه مدون و جامعی برای مصرف آب منتقل شده به استان مبدا وجود ندارد. موارد مصرف این آب هنوز نا مشخص است. برخی از مسئولین گسترش صنعت و کارخانجات را هدف اصلی این طرح می دانند، برخی دیگر تامین آب شرب و برخی هم گسترش کشاورزی را هدف گرفته اند. برای نمونه برای نخستین بار از زبان یک نماینده مجلس و از تریبون همین دانشگاهی که امروز در صدد برگزاری این همایش است چنین عنوان شد که «درصورت انتقال آب کاسپین قول میدهیم که یک سوم غله کشور را در استان خود تولید کنیم!» آخر مگر می شود تصمیمات کلان در سطح ملی را بر اساس قول و قرار یک نماینده که معلوم نیست دور بعد در مجلس هست یا نیست اتخاذ کرد؟ این حرف آنقدر با حقیقت فاصله دارد که تنها باید در برابر غیر علمی و غیر منطقی بودن آن ،خود را به نشنیدن زد و از کنار آن گذشت.
این شخص در قامت نماینده مجلس اگر میدانست که تولید یک سوم غله کشور یعنی چه؟ هرگز چنین حرف بدون پشتوانهای را مطرح نمی کرد. نماینده دیگری میگوید که باغات پسته را در صورت اجرایی شدن این طرح به 50 هزار هکتار می رسانیم! یعنی 5 برابر مقدار فعلی آن. اما همین نماینده محترم در برابر واگذاری جایگاه نخست ایران در تولید پسته به آمریکا و ترکیه و در آینده نزدیک به چین سکوت می کند! این حرف نیز بیانگر ناآشنایی گوینده آن با بنیانهای دانش باغبانی و مشکلات پسته کاری کشور است. یا اینکه نماینده دیگری از جذب جمعیت 10 میلیون نفری و تبدیل شدن به پایتخت سیاسی پس از اجرای طرح انتقال آب کاسپین سخن میگوید. از شنیدن چنین حرف ها و توجیهات بی بنیانی تنها باید به خدا پناه برد... بر مبنای هزینه های اعلامی در کتابچههای طرح مطالعات انتقال آب دریای کاسپین، بر مبنای شرایط اقتصادی سال 1391 رقمی بالغ بر 10 هزار میلیارد تومان اعتبار لازم بود تا این طرح اجرایی شود. با این حجم عظیم پول در همین شرایط اقتصادی امروز میتوانیم بین 2.5 تا 3 میلیون هکتار از زمین های کشاورزی کشور را مجهز به سامانه های آبیاری نوین نماییم و در پی آن راندمان آب مصرفی در بخش کشاورزی را دست کم تا 10 درصد افزایش دهیم که رقم بسیار بزرگی می شود و میتواند بخش عمده ای از بحران آب را در سراسر کشور مدیریت کند.در پایان اشاره به این موضوع ضروریست که در اجرای این طرحهای کلان باید نگاهی ملی و نه منطقه ای داشت. مخالفان اجرای این طرح، مشکلات کم آبی در فلات مرکزی ایران را درک و لمس می کنند.اما دریای کاسپین و جنگل های هیرکانی کرانه های آن تنها متعلق به مردم ساحل نشین نیست. همانگونه که معادن غنی فلات مرکزی ایران و نفت خوزستان متعلق به همه ملت ایران است این دریا هم سرمایه بزرگ و بی کران همه مردم کشورماست. هوای آلوده اهواز و کم آبی سمنان و کرمان و خشکیدگی هامون و زاینده رود و دریاچه ارومیه و آلودگی و پسرفت کاسپین و نابودی جنگل های بلوط زاگرس و هیرکانی به یک اندازه قلب ها را میفشارد. مردم ایران ثابت کردند که چنین می اندیشند. ای کاش تصمیمسازان هم از مردم بیاموزند...