پاییز، این پادشاه فصل ها، این نقاشی هزار رنگ خداوند رخت بر بست و راهی دیار خودش شد تا سالی دیگر رنگارنگ تر از گذشته بیاید و عشوه گری کند. آنقدر این فصل زیباست و دل کندن از آن سخت که آخرین شب آن را یلدا نامیدند تا بهانه ای باشد برای دور هم بودن و هر چه بیشتر لذت بردن از آخرین لحظاتی که پاییز در کنارمان هست.
دیشب، شب یلدا بود؛ شبی که در آن به شیوه ی ایران باستان پاییز را بدرقه کردیم و به استقبال زمستان سفیدپوش رفتیم. اما آن شب نشینی و دورهمی در بلندترین شب سال، آن هم اگر شب یلدا مثل امسال در روز میانی هفته باشد، شروع روز بعد را سخت خواهد کرد. اما آداب و رسوم ایران باستان کامل تر از آن چیزی است که فکرش را می کنید… پیشینیان ما برای این مشکل و کسالت روز بعد از شب یلدا هم چاره ای اندیشیدند. آن ها اولین روز از دی ماه، درست همان روزی که میلاد خورشید است را دیگان نامیدند و آن را استراحت کردند و جشن گرفتند تا لذت شب یلدا برایشان دوچندان شود.
همراه کارناوال باشید تا با هم به ایران باستان سفر و در این جشن شرکت کنیم و با فلسفه ی آن آشنا شویم.
1 دی ؛ روز تولد دوباره خورشید پس از بلندترین شب سال
از سال 1738 قبل از میلاد یعنی در حدود 3746 سال پیش، یکم دی ماه را با نام ” روز خور ” یا ” دی گان ” می شناسند؛ روزی که خورشید دوباره بعد از بلندترین شب سال طلوع می کند و باز به دنیا زندگی می بخشد.
جالب است بدانید که دی یکی از صفات برجسته خداوند بوده است و از این جهت اولین روزی که وارد دی ماه می شویم از اهمیت و جایگاه ویژه ای در میان ایرانیان باستان برخوردار بوده است. همچنین میان ایرانیان باستان، در کنار این که همیشه شب یلدا جایگاه ویژه ای داشته و همیشه با مراسم های مخصوص اش برگزار می شده، اما همیشه ترسی از شب در میان باستانیان وجود داشته است، ترس از بلندترین شب سال، ترس از ظلمتی بیشتر از همیشه و ترس از این که دیگر خورشید طلوع نکند. آن ها برای اینکه این ترس را فراموش کنند خود را با اعمال و مراسم های شب یلدا مشغول می کردند و دور اقوام و دوستان جمع می شدند تا از شدت این ترس کم شود. حال که بلندترین شب سال را تا صبح در کنار هم سپری کرده اند، صبح روز بعد آن، یعنی صبح روز یکم دی ماه، را ” روز خور ” یا دی گان می نامیدند و آن را تعطیل اعلام می کردند و خستگی بیداری شب گذشته را از تن به در می کردند.
چرا روز بعد از طولانی ترین شب سال را تعطیل می کردند ؟!
همان طور که گفتیم روز یکم دی ماه یعنی روز بعد از شب یلدا را در ایران باستان تعطیل می کردند تا در خانه استراحت کنند. این تعطیلی به این دلیل نبوده که بخواهند به قول امروزی ها از زیر کار در بروند بلکه دلیلی بسیار جالب داشته اند؛ دلیلشان هم این بوده که خستگی که از شب گذشته برای گذران شب یلدا بر وجودشان مانده است، باعث نشود تا در امور روزانه شان تاثیر منفی بگذارد، باعث بدرفتاری با ارباب رجوع شود و یا حتی به دلیل این خستگی دروغی گفته شود اگر چه در حد یک دروغ کوچک، آن هم در روز تولد دوباره ی خورشید.
به همین دلیل این روز تعطیل بوده تا حتی کوچکترین کار اشتباهی انجام نشود.
روز یکم دی ماه ؛ روز برابری و برادری
همچنین در برخی از کتب و شواهد تاریخی آمده است که روز یکم دی ماه یا همان ” روز خور ” روز برابری و برادری و عدالت بشریت بوده است. در این روز تمام مردم ، چه شاهان و رعیت همه لباس ساده ای به تن می کردند تا همه در نظر یکسان و برابر به نظر برسند. هیچ کس در این روز حق دستور دادن به کسی را نداشت و هر کس هر کاری را انجام می داد از روی میل و رضای خودش انجام بوده نه آن که بخواهد دستور کسی را اجرا کند. همچنین در این روز کارهایی مثل جنگ و خونریزی، شکار در حد کشتن یک مرغ یا گوسفند ممنوع بوده و به شدت از انجام آن ها اجتناب می شده است.
دانشمند بزرگ ابوریحان بیرونی در اثر ارزشمندش با نام « آثار الباقیه » در جایی از آن درباره ی روز یکم دی ماه یا همان « خرم روز » می نویسد :
در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی به زیر می آمد و جامه سپید می پوشید و در بیابان بر فرشهای سپید می نشست… پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست می کرد و در یک سفره با ایشان غذا می خورد و می گفت: «من امروز مانند یکی از شما و با شما برادر هستم زیرا قوام دنیا به کار هایی است که به دست شما می شود و قوام عمارت آن هم به پادشاه است… من که پادشاه هستم با شما مانند دو برادر مهربان خواهیم بود…»
فلسفه ی واژه ی ” دی “
در مورد جایگاه و فلسفه ی واژه ی دی در میان ایرانیان باستان باید این را بدانید که، واژه ی دی در اوستا، دتهوش ( Dat – Hush ) یا دزوه ( Daz – Vah ) می باشد که به معنای آفریدگار یا دادار آفریننده است که همیشه برای اهورامزدا به عنوان صفت به کار می رفته است.
در مورد ریشه ی واژه ی ” دی ” ، این واژه از ریشه ی “دا ” می آید که این خود در اوستا و سانسکریت به معنای آفریدن و ساختن و بخشودن است.
از این جهت واژه ی دی در ایران باستان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است .
سخن آخر
این تنها نگاهی بود به یکی از جشن های ایران باستان، حال آن که بدون شک حرف های بسیاری در این باره می توان زد.
آیا چیزی در مورد این جشن و آئین آن می دانستید؟
از سایر جشن های ایرانی چطور؛ اطلاعاتی دارید؟
نظرات و خاطرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.