از کودکی در مجله های دانستنی و بخش های هیجان انگیز روزنامه با نام عجایب هفتگانه جهان باستان بسیار برخورد کرده ایم و شاید در این میان نام باغ های معلق بابل، اهرام ثلاثه مصر و فانوس اسکندریه را به خاطر بیاورید. اما درباره باقی عجایب هفتگانه باستانی چه می دانید؟ چه کسانی آن ها را احداث کردند و یا این لیست هفت تایی اولین بار کی نوشته شد؟
هرودوت، نخستین تاریخ نگار یونانی در قرن چهارم پیش از میلاد، کسی بود که اولین لیست عجایب هفتگانه را منتشر کرد. این لیست هفتگانه بر اساس کتاب راهنمای معروفی که مکان های دیدنی یونانی را معرفی می کرد، ایجاد شد و تنها شامل سازه های اطراف ناحیه مدیترانه می شود. پس تعجبی ندارد که با نگاه به این لیست هفت عددی، چیزی جز بناهای معروف منطقه یونان و روم باستانی نبینیم و خبری از سازه های باشکوه امپراتوری هخامنشی یا تمدن های کهن تر ایرانی نباشد.
تا به حال از عجایبی چون غول رودوس، هرم بزرگ جیزه و باغ های معلق بابل گفته ایم و حالا به سراغ سازه اعجاب آمیزی می رویم که شاید نامش را کم تر شنیده باشید و یا اگر هم شنیده اید، به زودی فراموشش کردید : آرامگاه هالیکارناسوس!
برای ترغیب شما به خواندن اطلاعات این آرامگاه در ترکیه، همین بس که برای یکی از فرمانداران امپراتوری قدرتمند هخامنشی ساخته شده است.
داستان جالب آرامگاه باشکوه هالیکارناسوس را از زبان کارناوال بشنوید.
چرا آرامگاه هالیکارناسوس؟
– یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان است.
– این آرامگاه برای یکی از ساتراپ های ( فرمانداران ) هخامنشی به نام ماسولوس ساخته شده است.
– این سازه به قدری جالب توجه و باشکوه بوده که بعد از آن مردم به تمامی مقبره ها ماسولوس می گفتند و در مرور زمان کلمه مقبره ( Mausoleum ) از نام این سازه گرفته شد.
– ساختمان این آرامگاه الهام بخش ساختمان ها و بناهای بسیار دیگری بوده است.
از آرامگاه هالیکارناسوس بیش تر بدانید ؛ Mausoleum at Halicarnassus
آرامگاه هالیکارناسوس یا مقبره ماسولوس یکی دیگر از عجایب باستانی و هفتگانه است که در میان سال های 350تا 353 پیش از میلاد در شهر باستانی هالیکارناسوس و منطقه ای در ترکیه کنونی بنا شد. جالب است بدانید این آرامگاه برای یکی از ساتراپ های ( فرمانداران ) هخامنشی به نام ماسولوس و به فرمان همسرش آرتمیس ساخته شده است. ماسولوس و همسرش آرتمیس 24 سال در شهر هالیکارناسوس و منطقه اطرافش فرمانروایی کردند. پس از فوت ماسولوس، آرتمیس که داغدار این فاجعه بود دستور داد تا بهترین معماران گرد هم آیند و زیباترین و باشکوه ترین مقبره در دنیا را برای این فرمانروا بنا کنند.
آرامگاه هالیکارناسوس از مرمر و به ارتفاع 45 متر ساخته شد که از هر چهار طرف نیز مزین به نقوش برجسته و مجسمه هایی چشمگیر بود. تزئین هر ضلع توسط یکی از مجسمه سازان مشهور یونانی آن زمان صورت گرفته بود.
آرامگاه هالیکارناسوس که آخرین بازمانده از عجایب هفتگانه جهان باستان بود، در اثر زلزله های متعدد در طی قرن های 12 و 15 از بین رفت. هم اکنون بقایایی از این آرامگاه در شهر بودروم ترکیه موجود است.
آشنایی بیش تر با ماسولوس
در دوره باشکوه امپراتوری هخامنشی وسعت سرزمین ایران بسیار زیاد بود، طوری که از شرق تا نزدیکی هند و از سمت غرب نیز تمام کشور ترکیه امروزی را در بر داشت. فرمانروایی بر چنین کشور پهناوری، می طلبید که کشور را به بخش های بزرگی به نام ساتراپی یا خَشثْرَپاون تقسیم کنند. هر ساتراپی که به معنای شهربانی می باشد، همان کارکرد استان امروزی را داشت و به گونه ای بود که درون هر ساتراپی، مردمانی با فرهنگ و آداب و رسوم مشترک به چشم می خوردند. فرمانروایی این ساتراپی ها، به عهده ساتراپ ها یا استانداران هر یک از این بخش ها بود. این فرمانداران اغلب از مردم همان منطقه بودند و روشی سلطنتی در انتقال قدرت و حکومت داشتند و مالوسوس نیز یکی از همین ساتراپ ها بود.
هکاتامنوس (پدر ماسولوس)، در سال 390 پیش از میلاد، در مرز غربی امپراتوری هخامنشی یکی از فرماندهان قدرتمند حکومت پارس محسوب می شد که در آن زمان بر شهر کاریو تسلط داشت. او در سال 370 ق.م از دنیا رفت و فرمانروایی منطقه به دست پسرش، ماسولوس افتاد. در یونان باستان چنین رسم بود که براداران و خواهران به عقد یک دیگر در می آمدند و ماسولوس نیز با خواهر خود، آرتمیس ازدواج کرده بود.
هکاتامنوس به غیر از آرتمیس و ماسولوس دختران و پسران دیگری نیز داشت که آدا یکی دیگر از دخترانش، بعدها مادرخوانده اسکندر مقدونی شد.
ماسولوس منطقه تحت فرمان خود را از سمت جنوب غربی تا آناتولی گسترش داد و در کنار ملکه خویش، آرتمیس، 24 سال بر این شهر حکمرانی کرد. گرچه نژاد ماسولوس به مردم محلی و تُرک ها باز می گشت، اما به زبان یونانی سخن می گفت و راه و سبک زندگی یونانی را می پسندید. این علاقه به حدی بود که شهرهای بسیاری نیز در کناره ساحل با معماری یونانی بنا کرد.
پس از چندی ماسولوس تصمیم به ایجاد پایتخت جدیدی گرفت و برای این کار شهر هالیکارناسوس را انتخاب کرد. ماسولوس و آرتمیس بخش عمده مالیات های دریافتی خود را بر روی آبادانی شهر هالیکارناسوس هزینه کردند و تندیس ها، معابد و ساختمان های مرمرین بسیاری در شهر پدید آوردند. ماسالوس در سال 353 ق.م از دنیا رفت و آرتمیس برای حکمرانی شهر، دست تنها باقی ماند. از آن جا که ماسالوس ساتراپی هخامنشی و عضوی از سلطنت قدرتمند پدرش بود، بنای مقبره ای شکوهمند را برای خودش تدارک دیده و احتمالا ساخت آن را پیش از فوتش آغاز کرده بود. پس از فوت ماسولوس، ساخت مقبره و ادامه پروژه به عهده خواهران و برادرانش خصوصا آرتمیس افتاد. از آن جا که مقبره ماسولوس بسیار زیبا و چشمگیر بود، پس از پایان ساختش بسیار مشهور شد و نام آن برای دیگر مقبره های زیبا و باشکوه الهام بخش شد. پوسانیاس، نویسنده و جغرافیدان یونانی می گوید مردم آن زمان مقبره هالیکارناسوس را یکی از عجایب جهان می دانستند و به همین دلیل بود که بعد از آن تمامی مقبرهای باشکوه خود را به نام ماسولوس نامگذاری می کردند. به گونه ای که امروزه کلمه انگلیسی مقبره ( mausoleum ) از نام مقبره ماسولوس گرفته شده است.
آرتمیس تنها دو سال پس از فوت همسرش زندگی کرد و خاکستر هر دوی آن ها درون گلدان های مخصوص و در مقبره نیمه تمام هالیکارناسوس گذاشته شد. پس از آن نیز در طی مراسمی آیینی و به عنوان قربانی، بدن تعداد زیادی از حیونات مرده را بر روی پله های منتهی به مقبره گذاشتند.سپس پلکان مقبره با سنگ ها و قلوه سنگ های بسیاری پر شدند تا دسترسی به مقبره را ببندند. بنا بر گزارش های مورخ و فیلسوفی یونانی به نام پلینیوس، صنعتگران و هنرمندان از ساخت مقبره نیمه تمام دست نکشیدند و حتی پس از مرگ حامیان مالی خود، تصمیم به ادامه کار گرفتند.
تندیس های ماسولوس و آرتمیس را در زیر می بینید:
سازندگان آرامگاه هالیکارناسوس
همان طور که گفته شد ساخت مقبره پیش از فوت ماسولوس شروع شده بود. پس از فوت ساتراپ هخامنشی نیز آرتمیس ساخت باقی آن را به عهده گرفت و در صرف هزینه های مقبره کم نگذاشت. او چندین پیک به یونان فرستاد تا با استعداد ترین هنرمندان زمان را پیدا کند. از آن جمله می توان به اسکوپاس اشاره کرد که بازسازی معبد آرتمیس در شهر باستانی افسوس (یکی دیگر از عجایب هفتگانه جهان) را به عهده داشت. مجسمه سازان مشهوری که در ساخت مقبره زیبای هالیکارناسوس دست داشتند افرادی چون: لئوچاریس، برایاکسیس، اسکوپاس و تیموتیاس و صدها هنرمند دیگر بودند.
بنا به گفته های معمار و فیلسوف رومی، ویترویوس طراحی کلی و ساخت مقبره هالیکارناسوس را ساتیروس و پوتئاس به عهده داشتند. گفته می شود این دو درباره مقبره باشکوه ماسولوس رساله ای نوشته بودند، گرچه هم اکنون چنین رساله ای در دست نیست.
همچنین می گویند الهام طراحی مقبره ماسولوس از بنایی متعلق به قرن چهارم پیش از میلاد و موجود در سرزمین لیکیه بوده که این بنا خود اندازه ای بسیار بزرگ تر از آرامگاه هالیکارناسوس داشته است.
( لیکیه سرزمینی در آناتولی ترکیه بوده که امپراتوری باستانیِ هیتی ها در آن محدوده زندگی می کردند. )
بنایی که از آن برای ساخت و طراحی آرامگاه هالیکارناسوس الهام گرفته شده، به شکل زیر بوده است:
شکل ظاهری آرامگاه هالیکارناسوس
آرامگاه هالیکارناسوس اصلی ترین سازه شهر هالیکارناسوس، به خاطر اندازه و جثه بزرگش نبود که به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان انتخاب شد، بلکه زیبایی، طراحی خاص و آراسته شدنش به تندیس های منحصر به فرد باعث تمایز و تفاوت آرامگاه شده بود. تندیس ها در بخش خارجی مقبره و در سطوح مختلفی مانند سقف و یا سکوها جایگذاری شده بودند و هر یک اشکال مختلفی داشتند. آدم ها، شیرها، اسب ها و دیگر حیوانات، هر کدام در ابعاد متفاوتی برای تزئین مقبره ماسولوس به کار رفته بودند.
همکاری پوتئاس و ساتیروس و صدها هنرمند در کنار هم باعث شد که ساخت مقبره ماسولوس ترکیبی از سه سبک یونانی، مصری و لیکیایی باشد.
برای ساخت مقبره، نقطه ای بر بالای تپه را در نظر گرفتند که به هالیکارناسوس اشراف داشت و تمام مقبره در یک فضای سرپوشیده ساخته شد. در مرکز این فضای بسته، سطح سنگی صافی بود که مقبره بر روی آن قرار می گرفت. در هر دو سوی پلکانِ مقبره شیرهایی گذاشته شد که مسیر را به بالای سطح سنگی و مقبره هدایت می کرد. مردم با بالا رفتن از پلکان و رسیدن به بخش های بالایی مقبره، با تعداد بسیاری از تندیس های ایزدان و ایزدبانوان رو به رو می شدند. در هر گوشه از مقبره جنگجویی سنگی و سواره بر اسب دیده می شد که از مقبره حفاظت می کرد.
درست در میانه سطح سنگی، سازه مکعبی مقبره قرار گرفته بود که از دو لایه درونی و بیرونی تشکیل شده بود. لایه درونی آن از آجر و بخش بیرونی آن نیز از مرمر بود که نمایی فوق العاده به کل ساختمان مقبره می بخشید. این بخش مکعبی خود یک سوم ارتفاع سازه را تشکیل می داد و دیواره های آن با نقش برجسته هایی از صحنه های جنگ پوشانده شده بود. صحنه های جنگی میان یونان و آمازون که جنگجویان آن خانم بودند و جنگی دیگر از اساطیر یونانی بر روی دیواره های مقبره به تصویر کشیده شده بود. بر بالای این بخش، سی و شش ستون باریک وجود داشت، به گونه ای که در هر ضلع مقبره 10 ستون به چشم می خورد. در میانه هر دو ستون تندیسی قرار داشت و پشت هر ستون، بلوکی مستحکم از ستون ها حمایت کرده و وزن سقف را تحمل می کرد. ردیف ستون های دور مقبره، یک سوم دیگر ارتفاع مقبره را تشکیل می دادند.
یک سوم نهایی مقبره مربوط به سقف می شد که به صورت هرمی ساخته شده بود. بر بالای ساختمان آرامگاه، ارابه ای دیده می شد که چهار اسب غول پیکر آن را می کشیدند و تندیس های ماسولوس و آرتمیس بر پشت آن سوار بودند.
ابعاد آرامگاه هالیکارناسوس
بیش ترین اطلاعاتی که از این آرامگاه و ساختارش به دست آمده به کمک یادداشت های پلینیوس، دانشمند رومی و معروف قرن اول میلادی است. او برخی از اطلاعات پایه ای درباره معماری و ابعاد آرامگاه را ثبت کرده است. پلینیوس در نوشته های خود به شکلی مستطیلی آرامگاه، 36 ستون اطراف آن، بخش بالایی و هرمی شکل مقبره با 24 پله و 4 اسب ارابه دار مرمرین اشاره می کند. همچنین پلینیوس می گوید که ساختمان آرامگاه با هر دو نوعِ حاشیه های زینتی و مجسمه های منفرد، به شکل جالب توجهی تزئین شده بودند. این تندیس های جداگانه در 5 تا 6 سطح مختلف آرایش یافته بودند.
پلینیوس ضلع شمالی و جنوبی آرامگاه را 19 متر و طول ضلع را در دیگر جبهه ها کوتاه تر دانسته، در کل محیط را 125 و ارتفاع آن را در حدود 11.4 متر ارزیابی کرده است. پلینیوس همچنین می نویسد که بخش میانی و بالایی آرامگاه هر دو ارتفاعی برابر داشته که در مجموع ارتفاع آن ها به 43 متر می رسید.
محققان بر اساس اطلاعات پلینیوس به این نتیجه رسیدند که این داده ها حاصل کار یک معمار است. چرا که واضح است پلینیوس از طراحی کامل آرامگاه خبر نداشته و نتوانسته آن را به صورت دقیق توصیف کند. اما از طرفی پلینیوس حقایق بسیاری را بیان کرده که به خواننده برای رسم و تصور شکل آرامگاه کمک بسیاری می کند و به نوعی تکه هایی از یک پازل را در اختیار ما قرار می دهد.
همچنین نوشته های دیگری از افرادی چون استرابو، پوسانیاس و ویترویوس باقی مانده که ما را برای ترسیم و تصور بنای آرامگاه هالیکارناسوس یاری می کند.
تنها نویسنده ای که ابعاد آرامگاه هالیکارناسوس را دقیق تر داده، فردی به نام یولیوس هیگینوس بوده است. او بنای هالیکارناسوس را این گونه توصیف می کند:
هالیکارناسوس را با سنگ های درخشانی به ارتفاع 24 متر و محیط 410 متر ساخته بودند.
البته به نظر می رسد که یولیوس هیگینوس ابعاد خود را با واحد ذرع ارائه کرده که در این صورت با داده های پلینیوس جور در می آید. با این حال اطلاعات یولیوس ارزش چندانی ندارند. بر اساس نوشته های باقی مانده از ویترویوس نیز می توان دریافت که پلینیوس داده های خود را از توضیحات پوتئاس و ساتیروس (سازندگان و طراحان مقبره) گرفته است. از طرفی با نگاه کردن به نوشته های پلینیوس می توان حدس زد که این دانشمند ابعاد آرامگاه هالیکارناسوس را بدون در نظر گرفتن شکل آن به ثبت رسانده است.
مجسمه های آرامگاه هالیکارناسوس
دور تا دور آرامگاه به تندیس های باشکوه و مرمرینی آراسته بود که ساخت مجسمه های هر ضلع، به عهده یکی از مجسمه سازان مشهور زمان بود.
تندیس های بخش شمالی آرامگاه را اسکوپاس، تندیس های ضلع شرقی را برایاکسیس، تندیس های جنوبی را تیموتئوس و لئوچاریس نیز تندیس های غربی آرامگاه را ساخته بود. برخی از آن ها گم شده و تنها تکه هایی از آن ها باقی مانده است. از این میان تنها محل دقیق چند تندیس آرامگاه در طی تاریخ و در نوشته های تاریخ نویسان ثبت شده اند. یکی از آن ها تندیس عظیم ماسولوس و آرتمیس است که در ارابه و بر بالای آرامگاه هرمی شکل قرار داشتند. همچنین می دانیم تندیس تعدادی سوارکار سلطنتی در گوشه های آرامگاه قرار داشتند. دیگری تندیس نسبتا عظیمی از سر یک بانو بوده که احتمالا متعلق به پایه ستونی بوده و نشان دهنده 6 شهر کاریایی بوده است که در مجموع شهر هالیکارناسوس را به وجود آورده اند.
یکی دیگر از دلایل منحصر به فرد بودن مقبره ماسولوس، نوع تندیس های آن است، زیرا در طی تاریخ روم باستان استفاده از تندیس های آدم وحیوان در کنار هم و در حالی که به خدایان یونانی اهدا نشده، اتفاقی بدیع است.
تاریخچه آرامگاه هالیکارناسوس
تاریخ شناسان جدید معتقدند که دو سال زمان برای تزئین و ساخت چنین مقبره باشکوهی کافی نبوده است و دو حالت را برای مقبره ماسولوس در نظر می گیرند. یا ساخت مقبره پیش از مرگ ماسولوس آغاز شده و در نهایت به دست آرتمیس پایان یافته و یا آرتمیس ساخت آن را آغاز و ادامه ساختش را دیگر فرمانروایان به عهده گرفتند. مقبره هالیکارناسوس شباهت بسیاری به یک معبد دارد. البته شاید بتوان گفت تنها تفاوتش با یک معبد دیوارهای بیرونی آن بوده که کمی بلندتر است.
از آن که چه زمانی و چگونه مقبره هالیکارناسوس از میان رفت اطلاع دقیقی در دست نیست. استاتیوس، پژوهشگر یونانی در قرن دوازدهم میلادی در تفسیر ایلیاد می نویسد: مقبره هالیکارناسوس به راستی از عجایب بود و هست!
یکی از مورخین از چنین اظهار نظری، این گونه برداشت می کند که ساختمان آرامگاه هالیکارناسوس احتمالا بر اثر زلزله از بین رفته و زمان تخریب آن بین قرن دوازدهم تا قرن چهاردهم بوده است. چرا که در قرن چهاردهم جنگجویان جنگ صلیبی از اورشلیم وارد این منطقه شدند و از وجود بقایای آرامگاه هالیکارناسوس خبر دادند. گرچه مورخ دیگری به نام لوترل ( Luttrell ) در یادداشت های خود می گوید زمان تخریب به سال ها قبل بر می گردد، چرا که یونانی های مقیم هالیکارناسوس و تُرک های محلی هیچ یک در این زمان از نام این بقایای باستانی و غول آسا خبر نداشتند.
از آرامگاه هالیکارناسوس در قرن نوزدهم میلادی تنها پایه های ستون ها و مجسمه هایی سنگی باقی مانده بودند. محل مقبره را پروفسور دونالدسون مشخص کرد و چارلز توماس نیوتون باستان شناس نیز محل دقیق آرامگاه هالیکارناسوس را کشف کرد. چارلز توماس نیوتون از سوی دولت بریتانیا به سفری اکتشافی فرستاده شده بود، این سفر سه سال به درازا کشید و در نهایت نیوتون با ارسال بقایای مرمرین آرامگاه هالیکارناسوس به انگلیس، سفرش را به پایان رساند. پیش و پس از سفر اکتشافی نیوتون، دزدهایی به این مقبره دستبرد زده و بخش های مرمرینی را با خود برده بودند. با این حال در سال 1972 هنوز به اندازه کافی از بقایای دخمه زیرزمینی آرامگاه باقی مانده بود که باستان شناسان بتوانند آن را شناسایی کنند.
تخریب آرامگاه هالیکارناسوس ؛ ساخت قلعه ای جدید
آرامگاه هالیکارناسوس سالیان سال بر فراز شهر باقی ماند و تا زمان سقوط شهر به دست اسکندر مقدونی در سال 344 قبل از میلاد، هنوز سالم بود. بر اساس گزارشات تاریخی نیز تا سال 62 و 58 پیش از میلاد و به هنگام حمله دزدان دریایی نیز همچنان سالم مانده بود. این آرامگاه برای 16 قرن بر فراز بقایای شهر هالیکارناسوس وجود داشت تا آن که در قرن سیزدهم میلادی با وقوع مجموعه زلزله هایی ستون های آرامگاه در هم شکستند و ارابه برنزی شکسته نیز به اعماق زمین رفت. در سال 1404 میلادی، تنها پایه اولیه آرامگاه هالیکارناسوس قابل تشخیص بود.
در همین سال ها بود که جنگجویان صلیبی و شوالیه های سنت جان به منطقه حمله کردند، آن ها که هیچ اهمیتی برای فرهنگ های باستانی قائل نبودند، اموال آرامگاه را به غارت بردند و ساختمان های بسیاری را به میل خود بازسازی و یا احداث کردند. یک از آن ساختمان ها، قلعه بدروم بود در شهر هالیکارناسوس یا شهر بدروم کنونی ساخته شد. در سال 1522 بود که پخش شایعات تهاجم ترک ها باعث شد تا جنگجویان صلیبی به استحکام قلعه توجه بیش تری نشان دهند و از بقایای آرامگاه هالیکارناسوس برای این کار استفاده کنند. بدین ترتیب دیگر بخش های مقبره هالیکارناسوس نیز از بین رفته و در ساخت دیوار قلعه به کار رفت. امروزه اگر به ساختار این قلعه دقت کنید، بخش هایی از مرمر صیقلین را در دیوارها خواهید دید.
در طی عملیات بازسازی و تحکیم بود که گروهی از جنگجویان بلند پایه صلیبی به بخش نخستین آرامگاه وارد شدند و با اتاقی با تابوت های بزرگ رو به رو شدند. بر طبق بسیاری از نوشته های تاریخی درباره آرامگاه هالیکارناسوس، ادامه داستان چنین نقل می شود:
روز به انتهای خودش نزدیک می شد و فرماندهان به این نتیجه رسیدند که برای باز کردن تابوت دیر هنگام است و بر آن شدند تا فردا صبح بازگردند. آن ها فردا روز به مقبره هالیکارناسوس برگشتند و بسیاری از جواهرات و اشیا قیمتی درون مقبره را به غارت بردند. فرماندهان جنگ صلیبی ادعا کردند که اموال و جواهرات را روستاییان مسلمان به غارت برده اند، اما شواهد تاریخی عکس این قضیه را ثابت می کند.
همچنین داستان های تاریخی می گویند که جنگجویان صلیبی به اجساد و بازمانده های ماسولوس و آرتمیس نیز رحم نکردند و تابوت ها را خالی رها کردند.
موزه کوچکی که امروز در کنار مقبره قرار دارد، داستان اصلی را این گونه روایت می کند؛ تحقیقاتی که در دهه 1960 میلادی توسط باستان شناسان انجام شد، نشان داد که بسیار پیش تر از آن که شوالیه ها وارد آرامگاه هالیکارناسوس شوند، دزدان در زیر اتاقک قبر، تونلی حفر کرده و محتویات آن را به یغما برده بودند. همچنین این پژوهش ها می گویند به احتمال بسیار زیاد بدن های ماسولوس و آرتمیس سوزانده شده و تنها خاکستر آن ها درون ظرفی در مقبره قرار داشته است. این دلیل آن است که چرا هیچ استخوان و یا بقایایی کشف نشده است.
پیش از آن که تندیس های مرمرین مقبره ماسولوس در اثر زمان از بین بروند، شوالیه ها بهترین تندیس های باقی مانده را جدا کردند و با خود به قلعه بدروم بردند. این تندیس ها به مدت سه قرن در این قلعه وجود داشتند تا آن که سفیر بریتانیا آن ها را با خود به انگلیس برد و این تندیس ها امروزه در موزه بریتانیا لندن قرار دارند. همچنین بسیاری از بخش های مرمری قلعه در طی زمان تغییر حالت داده و لرد استراتفورد در قرن نوزدهم این اجازه را دریافت کرد تا نقش برجسته های از بین رفته را از قلعه حذف کند.
کشف و حفاری در محل مقبره ماسولوس
پس از آن که کنسولگری بریتانیا تندیس های موجود در قلعه بدروم را با خود به بریتانیا برد، در سال 1852 موزه بریتانیا، چالرز توماس نیوتون باستان شناس را به منطقه باستانی هالیکارناسوس فرستاد تا برای بقایای بیشتر مقبره جست و جو کند. نیوتون کار سختی را پیش روی خود داشت چرا که مکان دقیق مقبره را نمی دانست و برای بررسی کردن تمام قطعات ریز و درشت و کاوش در میان آن ها باید هزینه بسیاری می پرداخت. بنابراین نیوتون به سراغ مطالعه نوشتارهای تاریخی به جا مانده درباره مقبره ماسولوس، مانند نوشته های پلینیوس پرداخت تا درباره اندازه و محل حدودی مقبره اطلاعاتی به دست آورد. سپس قطعه زمینی را که احتمال می داد مقبره ماسولوس در آن وجود داشته خریداری کرد و در آن به حفاری و کاوش مشغول شد. او همچنین از طریق تونل های زیر زمینی که حفر کرده بود به کاوش در زمین های اطراف پرداخت و در نهایت توانست محل دقیق برخی از دیوارها، پلکان و سه گوشه پی مقبره را کشف کند. بدین ترتیب با این اطلاعات، چارلز نیوتون زمین هایی را که برای اکتشافات باستان شناسی نیاز بود، خریداری کرد.
پس از این نیوتون به اکتشاف در محل مقبره پرداخت و توانست نقش برجسته های دیوار آرامگاه و بخش هایی از سقف پلکانی را پیدا کند. از دیگر کشفیات نیوتون، چرخ ارابه سنگی و شکسته ای بود که قطری در حدود 2 متر داشت و متعلق به مجسمه سقفی آرامگاه و ماسولوس و آرتمیس بود. اما کشفیات نیوتون به همین جا محدود نشد و دست آخر توانست تندیس های ایستاده ماسولوس و آرتمیس را هم کشف کند. برخلاف انتظار، زلزله نه تنها باعث از بین رفتن این دو تندیس چشمگیر نشده بود بلکه به گونه ای آن ها را از دست غارتگران و جنگجویان صلیبی نجات داده بود. دو تندیس ماسولوس و آرتمیس در میان لایه هایی از رسوب، از دید دزدان پنهان ماندند.
در اکتبر 1857 بود که چارلز نیوتون بلوک های بزرگ مرمرینی را از محل مقبره با کشتی های ملکه انگلیس به جزیره مالت ارسال کرد. در واقع از بلوک های باستانی به جا مانده از مقبره ماسولوس در ساخت اسکله جدیدی برای ارتش بریتانیا استفاده شد. امروزه این اسکله با نام اسکله شماره 1 شناخته می شود اما باید بدانید که بلوک های مرمرین آن از دید پنهان هستند.
در طی سال های 1966 تا 1977 بود که پروفسور کریستین جپسن از دانشگاه آرهوس دانمارک به طور کامل به اکتشاف و جست و جو در محل مقبره پرداخت. دستاورد کاوش های او یک مجموعه 6 جلدی درباره مقبره ماسولوس در هالیکارناسوس بود.
دیگر یافته قابل توجه عمق صخره ای بود که ساختمان بر روی آن بنا شده بود، این صخره را در عمق 2٫4 تا 2٫7 متری کشف کردند که مساحتی بیش از 33 در 39 متر را اشغال کرده بود. جالب است بدانید که امروزه هنوز کاوش ها و تحقیقات در منطقه و آرامگاه هالیکارناسوس به پایان نرسیده است.
مجسمه های کشف شده از محل مقبره ماسولوس
همان طور که پیش تر گفته شد وجه تمایز و برجسته مقبره ماسولوس تنها ابعاد بزرگ و سنگ های مرمرین آن نبودند، بلکه این تندیس های متنوع و زیبا مقبره بودند که آن را به یکی از شگفتی های جهان باستان بدل کردند. در این میان تنها و در طی اکتشافات باستان شناسی، تنها برخی از این تندیس ها پیدا شدند.
از آن جمله 20 مجسمه شیر بود که ارتفاع آن ها بیش از اندازه طبیعی خود داشتند و در حدود 1٫5 تا 1٫60 متر بودند. این تندیس های شیر در دور تا دور پلکان منتهی به ورودی قرار داشتند.
همان طور که در بخش کشف و حفاری اشاره کردیم، یکی از مهم ترین کشفیاتی که در محل مقبره انجام شد، پیدا شدن تندیس های مرمرین ماسولوس و آرتمیس بودند. پس از آن که چارلز نیوتون این تندیس ها را در قرن نوزدهم میلادی کشف کرد، آن ها به موزه بریتانیا لندن فرستاده شدند و هم اکنون نیز در همین موزه در معرض دید عموم قرار دارند.
تندیس شیرها، چرخ ارابه و تعدادی نقش برجسته و کتیبه کشف شده نیز در موزه بریتانیا لندن قرار دارند.
وضعیت کنونی مقبره ماسولوس
امروزه قلعه عظیم شوالیه های سنت جان هنوز هم در شهر بدروم وجود دارد و می توان بلوک های صیقلی و مرمرین را در دیوارهای قلعه دید.
هم اکنون در محل خود مقبره تنها تعدادی ستون و پی مقبره و موزه ای کوچک به چشم می خورد.
همچنین تندیس های ماسولوس و آرتمیس، کتیبه های به تصویر کشیده جنگ یونانی و آمازونی ها و نقوش برجسته به جا مانده از آرامگاه ماسولوس در موزه بریتانیا لندن نگهداری می شوند که در آینده ای نزدیک می توانید درباره تندیس های ماسولوس و آرتمیس در گنجینه های کارناوال بخوانید.
تأثیر معماری مقبره ماسولوس بر معماری نوین
جالب است بدانید که ساختمان های بسیاری بر اساس مقبره ماسولوس و یا با الهام از شکل آن ساخته شده اند. از آن دست می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ساختمان دادگاه شهری در سنت لوئیس، ایالت میسوری
ساختمان ملی نیوآرک، شهر نیوآرک نیوجرسی
یادبود ملی جنرال گرنت در شهر نیویورک، جنرال گرنت هجدهمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود.
ساختمان 26 برادوی؛ این ساخمان یکی از 200 ساختمان بلند شهر نیویورک است.
سالن شهر لس آنجلس
مقبره یادبود در شهر ملبورن استرالیا؛ این مقبره به یاد زنان و مردانی که در جنگ جهانی اول شرکت کرده بودند ساخته شده است.
منار مخروطی کلیسا سنت جرج در شهر لندن
مقبره یادبود ایندیانا در شهر ایندیاناپولیس؛ این مقبره به یاد جانبازان جنگ جهانی اول در این شهر ساخته شده است.
هوس آو د تمپل (House of the Temple) در واشنگتن دی سی آمریکا
سالن و موزه یادبود سربازان و ملوانان در شهر پیتسبورگ آمریکا
در زیر هوس آو د تمپل (House of the Temple) در واشنگتن دی سی آمریکا را می بینید:
همچنین مقبره یادبود در شهر ملبورن استرالیا را در زیر می بینید:
بازدید از قلعه بدروم
همان طور که گفتیم قلعه جنگجویان صلیبی یا شوالیه های سنت جان برای بازسازی قلعه بدروم از بقایای آرامگاه هالیکارناسوس استفاده کردند. این قلعه درست در نزدیکی آرامگاه ماسولوس قرار دارد و اگر می خواهید از بقایای این مقبره باستانی دیدن کنید، توصیه می شود که بازدید از قلعه بدروم را از دست ندهید. این قلعه تنها 1٫7 کیلومتر با موزه هالیکارناسوس فاصله دارد و با ماشین در طی 7 دقیقه به قلعه بدروم خواهید رسید.
ساعات بازدید: هر روز 8 تا 18:30، به غیر از دوشنبه ها
هزینه ورود: 30 لیر، حدود 28 هزار تومان
آدرس: ترکیه، ایالت موگلا، بدروم، چارشی
Address: Çarşı, 48400 Bodrum/Muğla Province, Turkey
دسترسی و بازدید از محل آرامگاه ماسولوس
آرامگاه هالیکارناسوس در بدروم مرکزی قرار دارد و از شمال بندرگاه شهر تنها 5 دقیقه پیاده روی دارد. هر روز به استثناء دوشنبه ها می توانید از بقایای این آرامگاه و موزه کنار آن بازدید کنید. دسترسی به این آرامگاه قدری مشکل و پیچیده است، به همین رو راه دسترسی به این مقبره را برای شما شرح داده ایم:
بیایید فرض کنیم شما درست پیش از ورودی قلعه ایستاده اید و قلعه در سمت چپ شما قرار دارد. شروع به پیاده روی کنید، کم تر از یک دقیقه بعد در سمت راست خود مسجدی را در وسط میدان مجاور قلعه خواهید دید. این مسجد قزلحصاری مصطفی پاشا نام دارد. به پیاده روی خود ادامه دهید تا میدان شهرداری بدروم و مسجد عدلیه را در سمت راست خود ببینید. در این نقطه مسیری موازی کنار دریا به سمت چپ و به سوی دریا می پیچید، مسیر را ادامه دهید به گونه ای که دریا را در سمت چپ خود داشته باشید. پس از 500 متر مسجد تپسیک را درست رو به رو خود می بینید. در این نقطه تنها 350 متر با مقبره ماسولوس فاصله دارید. خیابان باریکی در ورودی مسجد قرار دارد که خیابان حمام نام دارد. این خیابان را تا رسیدن به خیابان تورگورتریس ادامه دهید. پس از آن که به سهراه رسیدید به چپ بروید. پس از 100 متر پیاده روی آرامگاه هالیکارناسوس را در سمت چپ خود می بینید.
راه دیگری برای رسیدن به مقبره وجود دارد که از خیابان زیبا و قدیمی سرای می گذرد که البته قدری دشواری رسیدن شما به مقبره را بیش تر می کند.
ساعات بازدید:
تابستان ها: 8:30 تا 18:30
زمستان ها: 8:30 تا 16:30
هزینه بلیت موزه: 8 لیر، حدود 7500 تومان
آدرس: ترکیه، بخش موگلا، بدروم، محله تپسیک
Address: Tepecik Mah., 48440 Bodrum/Muğla Province, Turkey
موقعیت آرامگاه هالیکارناسوس بر روی نقشه:
ویدیویی از محل آرامگاه هالیکارناسوس در زیر ببینید:
در حال بارگذاری ویدئو ...
سخن آخر
همان طور که گفتیم آرامگاه هالیکارناسوس یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان بود که در ترکیه امروزی قرار دارد.
برای خواندن و اطلاع یافتن از دیگر عجایب هفتگانه باستانی خواندن مطالب زیر توصیه می شود:
1- هرم بزرگ جیزه ؛ بنایی از عمق دوران باستان
2- باغ های معلق بابل ؛ افسانه یا حقیقت
3- تندیس زئوس در المپیا ؛ اصالت بازی های المپیک
4- غول رودس یونان ؛ لمس یک افسانه
5- فانوس اسکندریه ؛ نخستین فانوس دریایی دنیا
از آرامگاه هالیکارناسوس چه می دانستید؟
دیدگاه ها و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.