خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ: عروسکسازان کشورمان دوست دارند فرهنگ و هنر ایرانیشان را زنده نگاه دارند، هنری که آمیخته از هزاران رنگ، نقش، نگار و زیبایی است، آنان نگران آینده کودکان هستند و میخواهند کودکان سرزمینشان با عروسکهایی بازی کنند که برآمده از فرهنگ اصیل ایرانی است. ولی در جامعه میبینیم گرایش کودکان بیشتر به سمت عروسکهای باربی و غربی است و هیچ هدایتی از سوی والدین برای خرید عروسکهای بومی و ایرانی نمیشود. «سمانه صلواتی» تصویرگر عروسکی درباره مغفول ماندن عروسکهای بومی میگوید: یکی از مهمترین مسائلی که باید در مورد عروسکها به آن توجه کرد اطلاعرسانی دقیق و درست درباره آنها است اما تا به امروز این امر صورت نگرفته و والدین اطلاعات درستی در این زمینه ندارند که چه نوع عروسکی برای کودکشان مفید و کدام غیرمفید است. متاسفانه در جامعه امروز توجه چندانی به عروسکهای بومی نشده و نمیشود و به نوعی کالاهای فرهنگی، اسباببازیها و عروسکها از جهان معنادارشان فاصله گرفتهاند و به امور تجاری تقلیل یافتهاند.
«سیما یزدانی» و «سمانه صلواتی» عروسکساز و تصویرگر عروسکی هر دو فارغالتحصیل رشته هنر هستند و در عرصه عروسکسازی فعالیت گستردهای را آغاز کردند. این دو هنرمند عروسکساز با استفاده از داستانهای کهن تاریخی و زنان روشنفکر قاجاری، عروسکها را طراحی و تصویرسازی میکنند. آنها در ثبت برندشان «شکرخانم» موفق بودند و برند عروسک «شکرخانم» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ثبت رسمی رسیده است.
فرهنگسازی مناسبی برای استفاده از عروسک بومی صورت نگرفته است
«سیما یزدانی» فارغالتحصیل رشته هنر است، او با بهرهگیری از داستانهای کهن و شخصیت تاریخی عروسک میسازد و از سال 93 برند «شکرخانم» را به همراه یکی دیگر از دوستاناش خلق کرده است. او درباره پیدایش «شکرخانم»، نحوی ساخت و نوع فعالیتهایشان، میگوید: «پیدایش عروسک شکرخانم با همکاری دوستم «سمانه» شکل گرفت، ما هر دو فارغالتحصیل رشته هنر هستیم و با توجه به روحیاتی که در این زمینه داشتیم تصمیم گرفتیم با شکل دادن به ایدههایمان عروسکهایی را طراحی کنیم. در ابتدا در مورد شخصیتهای گوناگون تحقیق و پژوهشهایی کردیم، اغلب شخصیتها مرتبط با زنان قاجار بود که بیشتر تحقیقات را «سمانه» انجام داد و مطالبی را مربوط به شخصیت زنان قاجاری برای من بازگو کرد و من در مراحل بعدی به شخصیتپردازی عروسکها پرداختم. البته پایاننامه من در دانشگاه درباره داستانهای کهن «ماهپیشونی» بود و در این رابطه در سال 93 نمایشگاه عروسکی برگزار کردم. با توجه به زمینههای کاری که من و خانم صلواتی داشتیم تصمیم گرفتیم در سال 96 برند شکرخانم را با کمک یکدیگر خلق کنیم.
از «سیما» درباره وجه تربیتی عروسکها میپرسم که او تا چه اندازه به این امر مهم و ضرروی در ساخت عروسکها توجه میکند، او جواب میدهد: با توجه به اینکه در درجه اول مخاطب عروسکها کودکان هستند سعی میکنیم تحقیقات تکمیلی در مورد شخصیتها را بهدرستی انجام دهیم تا عروسکها را از دنیای دیگر و نگاه متفاوتی همراه با پیشینه تاریخی معرفی کنیم تا خانوادهها و کودکان با نوع جدید و متفاوتی از عروسکها آشنا شوند و به نوعی فرهنگسازی درستی در این زمینه داشته باشیم.
به او میگویم کودکان به شدت گرایش به عروسکهای باربی دارند شما به عنوان عروسکساز واکنش مخاطبان را چگونه ارزیابی میکنید، میگوید: متاسفانه خانوادهها در مورد عروسکها مطالعه و نگرش خاصی ندارند و کمتر خانوادهای پیدا میشود که با توجه به روحیات فرزندش و فرهنگ جامعه عروسکی را برای کودکش انتخاب میکند، میبینیم که خانوادهها تنها وجه سرگرمی را توجه دارند نه وجه آموزشی و تربیتی. این موضوع در مورد بازی های فکری فرهنگسازی شده و گسترش پیدا کرده اما در مورد انتخاب عروسک هنوز این مفهوم درک نشده است.
«سیما» درباره مکانیزم فروش و استقبال مخاطبان ادامه میدهد: نحوی سفارشهای عروسک شکرخانم به صورت اینترنتی و صفحه مجازی صورت میگیرد. با گذشت زمان و ثبت رسمی عروسکها شاهد استقبال بهتری از سوی مخاطبان بودیم البته باید به این موضوع هم اشاره کنم که هدف ما از ساخت عروسکهای شکرخانم تنها فروش یک اثر نبوده است، هدف اصلی خلق اثری خاص با مخاطبان متفاوت بوده که سرگذشت و فرهنگ زنان دورههای تاریخی برایشان قابل اهمیت است و تمایل دارند این خرید این عروسکها به کودکانشان زنان تاریخی را معرفی کنند، امیدواریم که این اعتماد و علاقه به این دست آثار در خانوادهها بیشتر شود و با این وجه از حرفه عروسکسازی آشنا شوند.
از «سیما» درباره اهمیت تبلیغات در فروش و معرفی عروسکها به مخاطبان میپرسم یا شرکت و نهاد خاصی پیشنهاد همکاری برای رسیدن عروسکها به تولید انبوه داده شدده است یا خیر! او جواب میدهد: در حال حاضر نوع تبلیغات از طریق فضای مجازی است و عروسکها شخصیت تاریخی دارند مخاطبان شکرخانم را بیشتر بزرگسالان تشکیل میدهند تا کودکان. البته شعار ما این است که شکرخانم تنها منوط به گروه خاص سنی نیست و تمام سنین به این عروسک علاقهمند میشود البته به ذوق و روحیه افراد هم بستگی دارد. از نهاد خاصی برای همکاری پیشنهادی نشده است.
«سیما» میگوید:خوشبختانه مورد استقبال زیادی از طرف عروسکسازان و دیگر افراد کشورهای مختلف از جمله روسیه و ایتالیا شدهایم اما به علت نداشتن اسپانسر موفق به گرفتن سفارش نشدهایم.
یکی از امتیازهایی که برند شکرخانم و سازندگاناش دارند ثبت برند این عروسک است که بیشتر عروسکسازان این راه پُر فراز و نشیب را نتوانستند طی کنند از «سیما» درباره مراحل ثبت برند و نوع نگاهشان نسبت به ثبت پرسیدم، او جواب میدهد: در ابتدای امر ما به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مراجعه کردیم بعد از سپری شدن چندین مرحله در نهایت حاضر به ثبت عروسکها نشدند. بعد از مدتی پرسوجو متوجه شدیم میتوانیم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شکرخانم را ثبت کنیم. باتوجه به اینکه از هر عروسک در حال حاضر یک نمونه میسازیم هرکدام از آنها بعد از ساخت در کانون ثبت میشوند.
از «سیما» میپرسم ثبت برند عروسکهای شکرخانم تا چه اندازه به فعالیت برونمرزی شما کمک کرده و حتی تاثیری در فروش انبوه عروسکها داشته است، او میگوید: متاسفانه خیر! این موضوع خیلی برای مخاطبان عروسکها درجه اهمیت بالایی نداشته است و به این مقوله به شکل هنری نگاه نمیکنند. قطعا برای خالق اثر هنری، شناساندن اثر و ترویج آن به شیوه درست ارزش محسوب میشود زیرا دوست داریم به فرهنگ کشورمان و همینطور کودکانمان در این زمینه کمک کنیم تا نوع دیگری از عروسکسازی و نگهداری عروسک را به همگان نشان دهیم. امیدواریم روزی برسد که نگاه کودکانمان به عروسکها نگاهی وسیعتر به شخصیت آنها و دیدی عمیقتر از طرف کودکان و خانوادههایشان باشد.
عروسکهای بومی در جامعه مغفول ماندهاند
«سمانه صلواتی» تصویرگر عروسک است و تحصیلات او در رشته هنر است. «سمانه» در کنار «سیما یزدانی» تصویرگری عروسکهای شکرخانم را انجام میدهد. او درباره حرفه عروسکسازی و تصویرگری میگوید: «با توجه به اینکه دانشآموخته رشته هنر هستم و در دوره کارشناسیارشد نقاشی و تصویرسازی خواندهام تصمیم گرفتم با یکی از دوستانم در حوزه عروسکسازی فعالیت داشته باشم. از ابتدای سال 96 به صورت رسمی همکاریام را با برند شکرخانم آغاز کردم. زمانیکه پایاننامه دانشگاهیام را به نگارش درمیآوردم تصمیم گرفتم موضوعام درباره تصویرسازی خاطرات دوازدهمین دختر ناصرالدینشاه (تاجالسلطنه) بود تا با نگاهی انتقادی به این موضوع بپردازم. از همین رو، با توجه به زمینه کاری خانم یزدانی مبنی بر ساخت عروسکهایی بر اساس داستانهای ایرانی، تصمیم گرفتیم «شکر خانم» را خلق کنیم.»
او درباره ساخت عروسکها، ادامه میدهد: من براساس شخصیتها طراحیهای عروسک را انجام میدهم و خانم یزدانی به ساخت آنها مشغول میشود بیشتر سعی کردیم بر روی شخصیتهای زنان مختلف دوره قاجار کار کنیم و تمرکزمان تا حدودی بر روی زنان روشنفکر قاجار است. برای مثال کتاب «خاطرات تاجالسلطنه» درباره وسعت اطلاعات او موضوعاتی را بیان کرده، که این کتاب منبع تاریخی بسیار خوبی است او از مشروطیت، حقوق زنان، آزادی، برابری و قانون دفاع کرده و انتقادهای جدی به وضعیت حکومت و سلطنت قاجاری داشته است. کتاب خاطرات تاجالسلطنه ارزش تاریخشناختی زیادی نیز دارد زیرا اطلاعات روشنی دربارهٔ پنج سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه و دربار ناصری و مظفری دارد، همچنین دربارهٔ رویدادهای مهمی مانند واقعه رژی، قتل ناصرالدینشاه، غارتخزانه پس از او، سلطنت مظفرالدین شاه، نقش سیدجمال الدین اسدآبادی و امین السلطان نوشتهاست. از همین رو، سعی کردیم در قالب عروسک این شخصیتها را معرفی کنیم.
«سمانه» درباره پرداخت به وجه تربیتی عروسکهای «شکرخانم»، میگوید: با توجه به اینکه بازی فعالیت طبیعی و دلخواه برای کودکان است، ولی بزرگترها این حقیقت را جدی نمیگیرند که از این طریق میتوان در جهت رشد و تربیت کودکان گام برداشت. گامهائی که از دریچه لطافت «بازی» شروع شده و به دنیای خیال و رویاها و ابعاد احساسی، عاطفی و شناختی کودکان پایان مییابد. بههمین دلیل پرداختن به «بازی» خصوصاً بازیهای عروسکی، اهمیت زیادی دارد. با توجه به پیشینه تحقیقی و تاریخی که هر عروسک شکر خانم در بردارد تا حدودی به این وجه توجه کردیم.
به «سمانه» میگویم، عروسکهای ایرانی یا دستساز در تقابل با عروسکهای باربی، قرار گرفتهاند و کودکان گرایش خاصی به باربی دارند، نظرت در اینباره چیست؟ او جواب میدهد: یکی از مهمترین مسائلی که باید در مورد عروسکها به آن توجه کرد اطلاعرسانی دقیق و درست است اما تا به امروز انجام نشده و والدین اطلاعات درستی در این زمینه ندارند که چه نوع عروسکی برای کودکانشان مفید و کدام غیر مفید است. متاسفانه در جامعه امروز ما توجه چندانی به عروسکهای بومی نشده و نمیشود. ما در این مجموعه تلاش کردیم با توجه به فرهنگ و عادتهای اجتماعی و تاریخی گذشتگانمان عروسکها را بسازیم. اما عروسک باربی به نوعی فرهنگ غرب را بههمراه دارد و فرهنگ غربی را ترویج میکند. کودک با دیدن این عروسک فکر میکند کسی زیباست که مثل باربی باشد. یعنی مانند او اندام کاملا لاغری داشته باشد. مانند باربی لباس بپوشد و موهایش مثل او باشد. در صورتی که معیارهای زیبایی در هر دوره تغییر میکند و متناسب با فرهنگ هر جامعه تعریف میشوند. باربی روسری یا مانتو نمیپوشد اما مادر کودک در جامعه حجاب دارد و این موضوع کودک را دچار تضاد میکند و قادر به درک این نوع تفاوتها نیست زیرا او نمیتواند به این درک که بالاخره باید حجاب داشت و این خوب است یا خیر، برسد. در حالی که عروسکهای مجموعه «شکرخانم» بیشتر شبیه مادر و مادربزرگ کودکان هستند و بچهها بهتر میتوانند این تصویر را با هم تطبیق دهند.