خبرگزاری مهر، گروه استانها، ح. پور عبدالله: می گویند، خوزستان نه تنها سرزمین نفتخیز است که وادی شعر خیز و ورزش خیز، به ویژه فوتبال خیز هم هست و بچه های این سرزمین زرخیز در گرمای 50 درجه روی آسفالت داغ و تفتیده با پاهای برهنه فوتبال بازی می کردند و هنوز هم بازی می کنند و خواهند کرد و کک کسی هم گزیده نخواهد شد.
زمانی در ورزشگاه های خوزستان از جمله ورزشگاه تختی اهواز از 30 تا 50 هزار تماشاگر روی سکوها و حتی کنار زمین یا روی بلندی ها در حالت نشسته و ایستاده مسابقات فوتبال را تماشا می کردند و به تشویق تیم های خوزستانی می پرداختند. آن زمان هواداران تیم های میهمان در میان خیل هواداران خوزستانی گم بودند و تنها با چشمان مسلح می توانستیم آن ها را ببینیم؛ به ویژه وقتی که تیم های میهمان گلی به ثمر می رساندند.
اما امروزه با توجه به وضعیت بد و جایگاه پایین تیم های خوزستانی در جدول مسابقات لیگ برتر و شمار بسیار بازیکنان غیربومی در تیم هایمان، شرایط به گونه ای رقم خورده که 30 تا 50 هزار تماشاگر خوزستانی دیروز به 30 تا 50 نفر امروز رسیده که اصلا به چشم نمی آیند! اما در عوض شمار تماشگران میهمان آن گونه بالا رفته که رسانه ها از سروصدای هواداران تیم میهمان سخن می گویند.
برای مثال رسانه ها در روز بازی استقلال خوزستان با پارس جنوبی اینگونه نوشتند: «از سر و صدای هواداران پارس جنوبی تا درگیری لفظی تارتار و یزدی، بلندگوی ورزشگاه تعداد تماشاگران را 100 نفر اعلام کرد و نزدیک به 50 هوادار تیم پارس جنوبی در ورزشگاه یک صدا تیم خود را تشویق کردند».
به راستی چه بلایی بر سر استان به ویژه کلان شهر اهواز و نیز بر فوتبال و تیم ها و بازیکنانمان آمده که روز به روز با افزایش جمعیت اهواز، از شمار هواداران تیم های مان کاسته شده به گونهای که 50 هزار تماشاگر دیروز، امروز به 50 نفر رسیده است؟!
این سیر از هم پاشیدگی و دلسرد شدن هواداران فوتبال از چهار دهه گذشته تا کنون ناشی از چه چیزهایی است؟! از هواداران باید دلخور باشیم یا آنانی که زمین دلسردی هواداران را به مرور زمان شخم زده اند؟!
کسی می تواند پاسخ دهد؟ لطفا هر کسی فکر کرد مسئولیتی دارد و می تواند پاسخگو باشد، پاسخ دهد.
* طنز نویس خوزستانی