موضوع نادیده انگاشتن شدن حقوق کارگران بیآرتیها -که در گفتار دستگاه بروکراسی نام «عامل کنترل بلیت» خطوط بی آرتی برآنان نهاده شده- مسئلهای است که همدلی در چندماه گذشته چندین بار و به شکلی میدانی به آن پرداخته است.
به گزارش به نقل از همدلی، اینکه بسیاری از کارگران بیآرتی از روی اجبار تن به این کار دادهاند اینکه بسیاری از آنها از شرایط قانون کار بیاطلاع اند- که این می تواند سوء استفاده هرچه بیشتر کارفرمایان را فراهم آورد- اینکه نظارت بر روی کارفرمایان این «شهروند –کارگران» درجه دو (چرا که ذیل قانون کار به تمامی قرار نمی گیرند) آنطور که باید انجام نمیشود و اساسا موضوع نظارت در رابطه با کار آنان یک سویه و در راستای منافع شرکت کارفرمایی است. اینکه اضافه کاری به آنان تعلق نمیگیرد ( هرچند که خبرهایی مبنی بر دادن اضافه کاری ها در سنوات از سوی برخی از کارگران بی آرتی مطرح شده است) اینکه یا به اجبار باید دو روزونیم مرخصی در ماهشان را بروند و برعکس اگر کمبود نیرو وجود داشته باشد هیچگونه مرخصی به آنان تعلق نمیگیرد - کما اینکه مرخصی آنان نیز بدون حقوق است- اینکه شغل این کارگران -که ساعتها باید در ایستگاهها در سرما و گرما و محصور در میان دود و صدا و بتن همچون سیزیف سنگ شان را بر دوش و کشانکشان به نوک کوه ببرند تا آن سنگ از نو قل بخورد و پایین بلغزد- جزء مشاغل سخت به حساب نمی آید. بدتر از همه آنکه بیمه این افراد زحمتکش، یک ماهه رد میشود. اینها تنها بخشی از معضلات این بخش از پرولتاریای کلانشهری است. در واقع هر اندازه وضعیت کلی اقتصاد بدتر شود بیشترین اسیب را اقشار فرودست متحمل می شوند.
هر چند در مورد میزان تاثیرگذاری رسانههای رسمی در فضای کنونی بدگمانیهای جدی وجود دارد و سالهاست که دیگر روزنامه نه آن طور که هگل خواندنش را به دعای صبح گاهی تشبیه کرده بلکه در زمانه حاضر بیش از هر زمانی جایگاه خود آیین و آگاهی بخشش را به علل مختلف از جمله هجوم و گسترش دستگاه سانسور از دست داده، با این همه آنچه کورسوی امید نوشتن درباره کارگران بی آرتی را زنده نگه می دارد، سخنان چند روز پیش یکی از کارگران بی آرتی بود که به محض رویارویی جلو آمد و در گوشی گفت: بعد از چند باری که رسانه شما و چند رسانه دیگر درباره شرایط زندگی ما نوشتند به نظر کمی تلاش شد تا وضعیتمان را سامان دهند! علی رغم این تناقض سخن این کارگر جوان ایستگاه بی آرتی باعث شد تا بار دیگر راوی درد و رنجشان شویم هرچند این کار عبثتر از هر زمانی به نظر آید!
اگر میزان کارت زدن کم باشد پولش را ما باید بدهیم
جای جای تهران را 10 خط «بی آر تی» بهم وصل می کند میدان آزادی – چهارراه تهرانپارس (خط یک)، میدان آزادی – پایانه خاوران (خط دو)، پایانه علم و صنعت – پایانه خاوران (خط سه)، پایانه خاوران – پایانه افشار (خط چهار)، پایانه علم و صنعت –پایانه بیهقی(خط پنج) – فاز یک، پایانه تجریش – میدان راه آهن (خط هفت – “فعلا” توسط بخش خصوصی تعاونی ندای به آوران اداره می شود)، پایانه خاوران – پایانه جنوب (خط هشت) و...
ساعت کاری کارگران بی آرتی در سه شیفت 6 صبح تا 14، 14 تا 22 و 22 تا 6 صبح تقسیم شده است. تا چند ماه پیش روزانه 40 هزار تومان دستمزد به کارگران پرداخت می شد که ماهیانه یک میلیون و 200 هزار تومان می شد اما در حال حاضر حقوق ماهیانه آنان بین یک میلیون و چهارصد تا یک میلیون 500 هزار تومان است.در ادامه با کارگران بی آرتی از نظرتان می گذرد. لازم به ذکر است برای حفظ امنیت شغلی کارگران بی آرتی در این گزارش اسامی و آدرس ها ذکر نخواهد شد.
یک کارگر بیآرتی که جوانی حدودا30 ساله است می گوید من یک سالی می شود که در این کارم و هروقت مرخصی خواسته ام به من می گویند که نیرو نداریم و نمی توانی به مرخصی بروی. برای مثال همین امروز که اربعین است و برای همه روز تعطیل می باشد ما باید به سرکار بیاییم در یک کلام ما روز تعطیل هم نداریم. حتی حق نداریم زیاد با مسافران حرف بزنیم.
این کارگر ادامه می دهد در عید و 13 به در و تعطیلات رسمی باید سر کار بیاییم. بدترین نکته این کار همین است که مرخصی ندارد. برای یک روز مرخصی هم باید یک نفر را پیدا کنیم که آن روز کار مرا انجام دهد.
در ایستگاهی دیگر از یک کارگر جوان که کاردانی برق دارد،می پرسم که آیا نسبت به حق و حقوقش آگاهی دارد که این طور پاسخ می دهد: تا حدودی آگاهم مثلا بیمه ما را یک ماهه رد میکنند و قرارداد ما یک ماهه بسته می شود. من شنیدهام که در مناطق آزاد نیز کارفرما همین طور با برخی کارگران قرارداد می بندد! این گونه مزایایی که براساس قانون کار مثل بیمه بیکاری، شکایت از کارفرما به علل مختلف و... با دشواری مواجه می شود. همین الا حق اولاد را به همه ندادند.
یک اصل کاری شرکت های خطوط بیآرتی این است که مدام کارگران ایستگاهها جابهجا میشوند. پیشتر و در گزارشهای قبلی یکی از کارگران دلیل این امر را فرار کارفرما از بازرسی و نظارت بیمهای عنوان کرده بود. با این حال در ایستگاهی دیگر یک کارگر 40 ساله بیآرتی که حدود یک سال است در ایستگاه ها کار می کند، می گوید: شرکت کار را برای کاستن از تخلفات احتمالی کارگران در ایستگاه ها انجام می دهد. این کارگر میان سال ادامه می دهد: در چنین کارهایی شاهدیم که شان انسانی رعایت نمی شود. انگار در ذهن شان از پیش همه ما فقرا انسان هایی هستیم که می خواهیم یک تخلفی کنیم! ولی خود ماهم مشکل دااریم ما کنترل کنندگان بلیط نه صنفی داریم و نه صدایی چون حق و حقوق مان را نمی دانیم.
می گوید: به ما تعدادی کارت بلیت دادند که بفروشیم. خب برخی مواقع ما را مواخذه میکنند که چرا کم بلیط فروختیم. یا درباره میزان درآمد ایستگاه اگر درامد بیشتر از میانگین هر روزه باشه که چیزی نمی گویند ولی اگر کم بیاید عامل بلیط باید از جیب خودش بدهد! حرف زور است دیگر. مثلا بازرس میآید و میگوید باید روزی 10 تا کارت بلیط بفروشی حالا اگر 9 تا فروخته شد مواخذه می شوی که چرا یکی کم فروختی.
از این کارگر میان سال می پرسم آیا در یک سال گذشته که در ایستگاه های مختلف مشغول به کار بودی بازرسی از سوی نهادهای نظارتی با شما درباره مشکلات شما حرف زده است، می گوید؟: من که تا کنون چنین بازرسی ندیده ام و وزارت کار هم که همیشه پشت کارفرما در میآید. می پرسم این جانبداری را به شخصه دیده ای که توضیح می دهد: من برای بیمه بیکاری به وزارت کار رفتم ولی گفتند که چون امضاء کردهای که سنوات گرفتی بیمه بیکاری به شما تعلق نمی گیرد در صورتیکه قانون گذار تعیین کرده که بیمه بیکاری شامل کسی نمی شود که به شکلی ارادی خودش از شرکت یا محل کارش استعفا داده است نه برای کسی که به بهانه های واهی اخراج شده است. این یک موردش است.
توقف بدن های رنجور در ایستگاه درد
یک کارگر حدودا 60 ساله در یکی از ایستگاه های شمالی شهر تهران می گوید: مهم ترین مشکل ما این است که باید سرما و گرما را تحمل کنیم. حتی یک صندلی هم نمی گذارند روی آن بنشینیم. این فرد میگوید: حتی پیشنهاد دادیم که با هزینه خودمان یک اتاقک پلاستیکی اینجا برای ما بسازند ولی اقدامی در این باره تا کنون نشده است. در هر 8 ساعت تنها ده دقیقه می توانیم استراحت که چه عرض کنم برویم دستشویی!
او می گوید با این همه یک اتفاق خوب در این کار این است که به موقع حقوق هامان را می دهند.
کارگر دیگر می گوید: شغل ما یکی از سخت ترین شغل هاست و به خاطر همین است که هر کسی حاضر نمی شود وارد این کار شود. شاید بپرسید که شما که هیچ کاری نمی کنید و فقط ادم هایی را می بینید روزانه که از این گیت ها در حال عبورند. ولی من می خواهم به شما بگویم تا زمانی که کسی وارد این کار نشود نمی فهمد که دشواریی که من به شما می گویم به چه خاطر است. حتی منظور تحمل سرما و گرما و جر و بحث با آدم هایی که نمی خواهند کارت بزنند یا مرخصی نرفتن و تعطیلی نداشتن نیست. سختی اش را نمی توان گفت تا زمانی که ادم خودش با این تن پوش وارد ایستگاه ها نشود.